اخلاق و جوان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' {{جعبه اطلاعات کتاب' به '{{جعبه اطلاعات کتاب')
جز (جایگزینی متن - '↵↵|' به ' |')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[مظاهری، حسین]] (نويسنده)
[[مظاهری، حسین]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
| موضوع =
| موضوع =
| ناشر =  
| ناشر =  
شفق
شفق
| مکان نشر =قم - ایران
| مکان نشر =قم - ایران
| سال نشر = 1387 هـ.ش  
| سال نشر = 1387 ش  
 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18419AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE18419AUTOMATIONCODE
| چاپ =4
| چاپ =4
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18699
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18419
| کتابخوان همراه نور =18419
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
«اخلاق و جوان»، اثر فارسى آيت‌الله [[مظاهری، حسین|حسين مظاهرى]]، متن تحريرشده سلسله مباحث ايشان پيرامون جوانان است كه در ماه مبارك رمضان سال‌هاى 1412 تا 1415ق، در جمع نسل جوان ايران ايراد گرديده است.
'''اخلاق و جوان'''، اثر فارسی آيت‌الله [[مظاهری، حسین|حسين مظاهرى]]، متن تحريرشده سلسله مباحث ايشان پيرامون جوانان است كه در ماه مبارک رمضان سال‌هاى 1412 تا 1415ق، در جمع نسل جوان ایران ايراد گرديده است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با مقدمه مركز مطالعات و تحقيقات اخلاقى در اشاره به نكاتى پيرامون مطالب، آغاز و مباحث در هفت فصل، در دو جلد، تنظيم شده كه طى آن، مسائل مربوط به جوانان بررسى و ارزيابى شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1935/48 فهرست کتاب‌هاى منتشرشده، اسفندماه سال 1377، ص48]</ref>


نویسنده در ابتدا، به بحث و بررسى جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى پرداخته، پس از بيان مسئولیت‌هاى مختلفى كه جوانان بر عهده دارند، مسئله ازوداج و كار و كوشش جوانان را پيش كشيده و در نهایت، غرايز و تمايلات، عفت و غيرت و استقلال فكرى جوان را تشريح نموده است.


کتاب با مقدمه مركز مطالعات و تحقيقات اخلاقى در اشاره به نكاتى پيرامون مطالب، آغاز و مباحث در هفت فصل، در دو جلد، تنظيم شده كه طى آن، مسائل مربوط به جوانان بررسى و ارزيابى شده است.<ref>فهرست کتاب‌هاى منتشرشده، اسفندماه سال 1377، ص48</ref>
جوان در دورانى بسرمى‌برد كه سراپا احساسات است. تمام تمايلات و غرايزش بالفعل شده، تخيل‌ها، آمال و آرزوها، وسوسه‌ها و شبهه‌ها وجودش را فراگرفته و مهم‌تر اينكه غرور و جوانى هم بر او حكم‌فرما شده است. پس نيازمند نيروى كنترل‌كننده قوى است تا او را از سقوط و انحراف حتمى بازدارد و به راه سعادت هدايت كند. این نيروى كنترل‌كننده، مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه در اثر حاضر به‌تفصيل به آن‌ها پرداخته شده است.
 
نويسنده در ابتدا، به بحث و بررسى جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى پرداخته، پس از بيان مسئوليت‌هاى مختلفى كه جوانان بر عهده دارند، مسئله ازوداج و كار و كوشش جوانان را پيش كشيده و در نهايت، غرايز و تمايلات، عفت و غيرت و استقلال فكرى جوان را تشريح نموده است.
 
جوان در دورانى بسرمى‌برد كه سراپا احساسات است. تمام تمايلات و غرايزش بالفعل شده، تخيل‌ها، آمال و آرزوها، وسوسه‌ها و شبهه‌ها وجودش را فراگرفته و مهم‌تر اينكه غرور و جوانى هم بر او حكم‌فرما شده است. پس نيازمند نيروى كنترل‌كننده قوى است تا او را از سقوط و انحراف حتمى بازدارد و به راه سعادت هدايت كند. اين نيروى كنترل‌كننده، مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه در اثر حاضر به‌تفصيل به آن‌ها پرداخته شده است.


در بحث مسئوليت جوانان، چهار دسته مسئوليت بيان شده كه متوجه نوع بشر و به‌ويژه جوانان است: اول، مسئوليت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پيكره مادى؛ دوم، مسئوليت روحى كه در خصوص روح و بعد معنوى اوست و مايه امتياز انسان از ديگر حيوانات است؛ سوم، مسئوليت اجتماعى كه درباره اجتماع و جامعه‌اى است كه در آن زندگى مى‌كند و وظايف و مسئوليت‌هايى كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايد و چهارم، مسئوليت بندگى خداى متعالى است كه از مسئوليت‌هاى ديگر، مهم‌تر و مفيدتر است. ازدواج و موانع آن و كار شايسته و شرايط آن، از ديگر مباحثى است كه در اين کتاب مطرح شده است.
در بحث مسئولیت جوانان، چهار دسته مسئولیت بيان شده كه متوجه نوع بشر و به‌ویژه جوانان است: اول، مسئولیت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پیکره مادى؛ دوم، مسئولیت روحى كه در خصوص روح و بعد معنوى اوست و مايه امتياز انسان از ديگر حيوانات است؛ سوم، مسئولیت اجتماعى كه درباره اجتماع و جامعه‌اى است كه در آن زندگى مى‌كند و وظايف و مسئولیت‌هایى كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايد و چهارم، مسئولیت بندگى خداى متعالى است كه از مسئولیت‌هاى ديگر، مهم‌تر و مفيدتر است. ازدواج و موانع آن و كار شايسته و شرايط آن، از ديگر مباحثى است كه در این کتاب مطرح شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در جلد اول، فصل اول، جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى، مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است برای جلوگیرى از خطر انحراف و سقوط جوانان، بايد یک نيروى كنترل‌كننده وجود داشته باشد. به نظر وى، این نيروى كنترل‌كننده، یک چيز نيست، بلكه مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه بايد با هم به كار افتد و هماهنگ حركت كند تا جوان و ساير اقشار جامعه، با استفاده از آن‌ها بتوانند راه خود را بيابند و از خطرها محفوظ بمانند. این اجزا كه نویسنده به‌صورت مفصل به تشريح و بررسى آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: عقل، وجدان اخلاقى، آداب و رسوم اجتماعى، احترام به قانون، انعطاف‌پذيرى، نماز، ايمان عقلى و قلبى، تربيت خانوادگى، فرهنگى و اجتماعى.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/20 جلد اول، ص20]</ref>


نویسنده در بحث از عقل، به جوانان توصيه مى‌نمايد كه قبل از شروع به هر سخن و كارى، اول درباره آن فكر كنند و بينديشند كه آيا این كار صلاح است يا نه؟.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/24 همان، ص24]</ref>


در جلد اول، فصل اول، جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى، مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. نويسنده، معتقد است براى جلوگيرى از خطر انحراف و سقوط جوانان، بايد يك نيروى كنترل‌كننده وجود داشته باشد. به نظر وى، اين نيروى كنترل‌كننده، يك چيز نيست، بلكه مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه بايد با هم به كار افتد و هماهنگ حركت كند تا جوان و ساير اقشار جامعه، با استفاده از آن‌ها بتوانند راه خود را بيابند و از خطرها محفوظ بمانند. اين اجزا كه نويسنده به‌صورت مفصل به تشريح و بررسى آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: عقل، وجدان اخلاقى، آداب و رسوم اجتماعى، احترام به قانون، انعطاف‌پذيرى، نماز، ايمان عقلى و قلبى، تربيت خانوادگى، فرهنگى و اجتماعى.<ref>جلد اول، ص20</ref>
وى بر این باور است كه این عقل مى‌باشد كه جلوى احساسات مفرط را گرفته و آن را كنترل مى‌كند؛ عقل است كه جلوى غرور علمى بى‌جا را گرفته و آن را به حد اعتدال رسانده و تمايلات و غرايز سركش و بيچاره‌كننده جلوگیرى كرده و آن را در راه صلاح به كار مى‌برد؛ ازاين‌رو، شكر نعمت بزرگى چون عقل ايجاب مى‌كند كه به بهترين وجه از آن استفاده شده و در همه مراحل و شئون زندگى، به كار برده شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/25 همان، ص25]</ref>
 
نويسنده در بحث از عقل، به جوانان توصيه مى‌نمايد كه قبل از شروع به هر سخن و كارى، اول درباره آن فكر كنند و بينديشند كه آيا اين كار صلاح است يا نه؟.<ref>همان، ص24</ref>
 
وى بر اين باور است كه اين عقل مى‌باشد كه جلوى احساسات مفرط را گرفته و آن را كنترل مى‌كند؛ عقل است كه جلوى غرور علمى بى‌جا را گرفته و آن را به حد اعتدال رسانده و تمايلات و غرايز سركش و بيچاره‌كننده جلوگيرى كرده و آن را در راه صلاح به كار مى‌برد؛ ازاين‌رو، شكر نعمت بزرگى چون عقل ايجاب مى‌كند كه به بهترين وجه از آن استفاده شده و در همه مراحل و شئون زندگى، به كار برده شود.<ref>همان، ص25</ref>


در فصل دوم، مسئوليت‌هاى جوانان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده براى تبيين بيشتر اين مسئوليت‌ها، آن‌ها را به چهار دسته زير تقسيم و به‌صورت جداگانه، به تشريح و توضيح هريك از آن‌ها پرداخته است:
در فصل دوم، مسئولیت‌هاى جوانان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده برای تبيين بيشتر این مسئولیت‌ها، آن‌ها را به چهار دسته زير تقسيم و به‌صورت جداگانه، به تشريح و توضيح هریک از آن‌ها پرداخته است:


الف)- مسئوليت جسمانى: به اعتقاد نويسنده، اولين مسئوليتى كه متوجه نوع بشر و خصوصا جوانان است، مسئوليت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پيكره مادى است؛ جسمى كه از نظر اسلام، حامل پرتويى از روح الهى و بالاترين و ارزنده‌ترين متاع‌ها و كالاهاست.<ref>همان، ص90</ref>
الف)- مسئولیت جسمانى: به اعتقاد نویسنده، اولین مسئولیتى كه متوجه نوع بشر و خصوصا جوانان است، مسئولیت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پیکره مادى است؛ جسمى كه از نظر اسلام، حامل پرتویى از روح الهى و بالاترين و ارزنده‌ترين متاع‌ها و كالاهاست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/90 همان، ص90]</ref>


ب)- مسئوليت روحى: همان ويژگى خاصى كه به اعتقاد نويسنده، مايه امتياز انسان از ساير حيوانات است و او را در جايگاه برترى قرار مى‌دهد. نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه اگر انسان و به‌ويژه جوان، ارتباطش را با خالق هستى و اوامر و نواهى او حفظ كرد و با تقواى الهى مأنوس شد و در خدمت به خلق خدا و خشنودى ائمه(ع) كوشش نمود، روح خالى از هر رنگ و شكل او، يك هويت انسانى پذيرفته و جلا پيدا مى‌كند، اما اگر داراى اعمالى زشت و ناپسند شده و ارتباطى هم با خداوند نداشته و با خلق خدا هم بدرفتارى كند و با طاغوت و شياطين رابطه داشته باشد، اين‌ها نيز به روح او رنگ داده و از آن صورت مى‌سازد.<ref>همان، ص112</ref>
ب)- مسئولیت روحى: همان ویژگى خاصى كه به اعتقاد نویسنده، مايه امتياز انسان از ساير حيوانات است و او را در جايگاه برترى قرار مى‌دهد. نویسنده به این نكته اشاره دارد كه اگر انسان و به‌ویژه جوان، ارتباطش را با خالق هستى و اوامر و نواهى او حفظ كرد و با تقواى الهى مأنوس شد و در خدمت به خلق خدا و خشنودى ائمه(ع) كوشش نمود، روح خالى از هر رنگ و شكل او، یک هویت انسانى پذيرفته و جلا پيدا مى‌كند، اما اگر داراى اعمالى زشت و ناپسند شده و ارتباطى هم با خداوند نداشته و با خلق خدا هم بدرفتارى كند و با طاغوت و شياطين رابطه داشته باشد، اين‌ها نيز به روح او رنگ داده و از آن صورت مى‌سازد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/112 همان، ص112]</ref>


ج)- مسئوليت اجتماعى: به باور نويسنده، همان‌گونه كه انسان‌ها نسبت به جسم و جنبه مادى و در رابطه با روح و بعد معنوى خود مسئوليت دارند، در ارتباط با اجتماع و جامعه‌اى كه در آن بسرمى‌برند و زندگى مى‌كنند نيز وظايف و مسئوليت‌هايى دارند كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايند و از آن مواظبت كامل داشته باشند.<ref>همان، ص117</ref>
ج)- مسئولیت اجتماعى: به باور نویسنده، همان‌گونه كه انسان‌ها نسبت به جسم و جنبه مادى و در رابطه با روح و بعد معنوى خود مسئولیت دارند، در ارتباط با اجتماع و جامعه‌اى كه در آن بسرمى‌برند و زندگى مى‌كنند نيز وظايف و مسئولیت‌هایى دارند كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايند و از آن مواظبت كامل داشته باشند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/117 همان، ص117]</ref>


د)- مسئوليت عبوديت و بندگى: مسئوليتى است كه نويسنده آن را مهم‌ترين و مفيدترين مسئوليت دانسته است؛ زيرا به اعتقاد وى، رابطه انسان با خدايش را در بر مى‌گيرد و اينكه چگونه يك انسان بايد در پيشگاه معبودش بندگى كند و اظهار عبوديت نمايد.<ref>همان، ص124</ref>
د)- مسئولیت عبوديت و بندگى: مسئولیتى است كه نویسنده آن را مهم‌ترين و مفيدترين مسئولیت دانسته است؛ زيرا به اعتقاد وى، رابطه انسان با خدايش را در بر مى‌گیرد و اينكه چگونه یک انسان بايد در پيشگاه معبودش بندگى كند و اظهار عبوديت نمايد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/124 همان، ص124]</ref>


در فصل سوم، مسئله ازدواج مورد بحث قرار گرفته است. از جمله مسائلى كه در اسلام، فوق‌العاده بر روى آن تأكيد و پافشارى شده، ازدواج و ايجاد كانونى پر از مهر و محبت بين زن و شوهر است كه داراى اثرات و ثمرات بسيار ارزنده و مفيدى است.<ref>همان، ص135</ref>
در فصل سوم، مسئله ازدواج مورد بحث قرار گرفته است. از جمله مسائلى كه در اسلام، فوق‌العاده بر روى آن تأكيد و پافشارى شده، ازدواج و ايجاد كانونى پر از مهر و محبت بين زن و شوهر است كه داراى اثرات و ثمرات بسيار ارزنده و مفيدى است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/135 همان، ص135]</ref>


در آخرين فصل اين جلد، به كار و كوشش از ديدگاه قرآن نگريسته شده است. نويسنده براى اين مسئله، نقش زيربنايى و اصلى در سعادت جوانان، بلكه سعادت و كمال در هر زمينه‌اى قائل است.<ref>همان، ص175</ref>
در آخرين فصل این جلد، به كار و كوشش از ديدگاه قرآن نگريسته شده است. نویسنده برای این مسئله، نقش زيربنايى و اصلى در سعادت جوانان، بلكه سعادت و كمال در هر زمینه‌اى قائل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/175 همان، ص175]</ref>


به اعتقاد نويسنده اگر نگاهى به قرآن بيندازيم، خواهيم ديد كه در بيش از پانصد آيه به تلاش و فعاليت در ابعاد مختلف آن اشاره، سفارش و تأكيد فرموده است.<ref>همان</ref>
به اعتقاد نویسنده اگر نگاهى به قرآن بيندازيم، خواهيم ديد كه در بيش از پانصد آيه به تلاش و فعاليت در ابعاد مختلف آن اشاره، سفارش و تأكيد فرموده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18699/1/175 همان]</ref>


در جلد دوم، فصل پنجم، غرايز و تمايلات جوان، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نويسنده معتقد است اگر نگاهى به ساختمان وجودى و طبيعت و فطرت انسان بيندازيم، اين مطلب به‌خوبى آشكار است كه هر انسانى به جهت تداوم حيات مادى و معنوى خود، داراى يك سلسله تمايلات، خواسته‌ها و غرايزى است كه با اطفاء و برآورده كردن آن‌ها، مى‌تواند به يك زندگى آرام، بى‌دغدغه و راحت دست يابد.<ref>جلد دوم، ص15</ref>
در جلد دوم، فصل پنجم، غرايز و تمايلات جوان، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است اگر نگاهى به ساختمان وجودى و طبيعت و فطرت انسان بيندازيم، این مطلب به‌خوبى آشكار است كه هر انسانى به جهت تداوم حيات مادى و معنوى خود، داراى یک سلسله تمايلات، خواسته‌ها و غرايزى است كه با اطفاء و برآورده كردن آن‌ها، مى‌تواند به یک زندگى آرام، بى‌دغدغه و راحت دست يابد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18700/1/15 جلد دوم، ص15]</ref>


به باور نويسنده، از ميان همه غرايز، تمايلات و شهواتى كه در وجود ماست و مختص به انسان و نوع بشر مى‌باشد، غريزه مذهب داراى حساسيتى ويژه و جايگاهى فوق‌العاده و رفيع است كه نه تنها انسان را از ديگر موجودات عالم ممتاز كرده و جدا مى‌سازد، بلكه حاكى از وجود توان و لياقتى بسيار ارزشمند در درون اوست.<ref>همان، 16</ref>
به باور نویسنده، از میان همه غرايز، تمايلات و شهواتى كه در وجود ماست و مختص به انسان و نوع بشر مى‌باشد، غريزه مذهب داراى حساسيتى ویژه و جايگاهى فوق‌العاده و رفيع است كه نه تنها انسان را از ديگر موجودات عالم ممتاز كرده و جدا مى‌سازد، بلكه حاكى از وجود توان و لياقتى بسيار ارزشمند در درون اوست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18700/1/16 همان، 16]</ref>


غريزه مذهب، دوست‌يابى، علم‌يابى و علم‌جويى، از جمله غرايزى هستند كه به بحث كشيده شده‌اند.
غريزه مذهب، دوست‌يابى، علم‌يابى و علم‌جویى، از جمله غرايزى هستند كه به بحث كشيده شده‌اند.


در فصل ششم، از عفت و غيرت بحث به ميان آمده است. به اعتقاد نويسنده، از ميان كلمات و واژه‌هايى كه داراى قداست و ارزش مثبت بالايى هستند، دو كلمه عفت و غيرت، از ارزش ويژه‌اى برخوردارند. اين دو كلمه كه حاصل دو صفت از صفات برجسته و خوب انسانى هستند، دارندگان خود را به درجه‌اى از اعتبار و ارزش مثبت مى‌رسانند كه در نزد همه داراى ارج و قرب افزون بر ديگران جلوه مى‌كنند و با چشم ديگرى در ميان مردم ديده مى‌شوند.<ref>همان، ص158</ref>
در فصل ششم، از عفت و غيرت بحث به میان آمده است. به اعتقاد نویسنده، از میان كلمات و واژه‌هایى كه داراى قداست و ارزش مثبت بالايى هستند، دو كلمه عفت و غيرت، از ارزش ویژه‌اى برخوردارند. این دو كلمه كه حاصل دو صفت از صفات برجسته و خوب انسانى هستند، دارندگان خود را به درجه‌اى از اعتبار و ارزش مثبت مى‌رسانند كه در نزد همه داراى ارج و قرب افزون بر ديگران جلوه مى‌كنند و با چشم ديگرى در میان مردم ديده مى‌شوند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18700/1/158 همان، ص158]</ref>


وى اين دو واژه را چنين تعريف كرده است: «عفت، عبارت است از پارسايى، پاكدامنى و خودنگهدارى از آلودگى به حرام و دورى از شهواتى كه باعث لكه‌دار شدن جسم و روح مى‌گردد و غيرت، به حالت و صفتى گفته مى‌شود كه يك فرد به‌واسطه آن به پاسدارى و نگهبانى از ناموس و آنچه ارزش‌هاى او شمرده مى‌شود، تهييج و تشويق مى‌گردد».<ref>همان، ص158</ref>
وى این دو واژه را چنين تعريف كرده است: «عفت، عبارت است از پارسايى، پاکدامنى و خودنگهدارى از آلودگى به حرام و دورى از شهواتى كه باعث لكه‌دار شدن جسم و روح مى‌گردد و غيرت، به حالت و صفتى گفته مى‌شود كه یک فرد به‌واسطه آن به پاسدارى و نگهبانى از ناموس و آنچه ارزش‌هاى او شمرده مى‌شود، تهييج و تشویق مى‌گردد».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18700/1/158 همان، ص158]</ref>


سلطه ظالمان و بيگانگان، از بين رفتن اصالت خانوادگى و تزلزل نظام خانواده، از جمله آفات بى‌عفتى و بى‌غيرتى هستند كه به تشريح و توضيح آنان پرداخته شده است.
سلطه ظالمان و بيگانگان، از بين رفتن اصالت خانوادگى و تزلزل نظام خانواده، از جمله آفات بى‌عفتى و بى‌غيرتى هستند كه به تشريح و توضيح آنان پرداخته شده است.


استقلال فكرى، مبحثى است كه در آخرين فصل، به آن پرداخته شده است. نويسنده در اين فصل، به اثبات اين مسئله پرداخته كه يكى از روش‌هاى متداول و سابقه‌دار استعمارگران اين است كه وقتى مى‌خواهند بر فرد يا جامعه‌اى تسلط يابند و سرمايه‌هاى مادى و معنوى آن‌ها را به يغما ببرند، در اولين قدم، استقلال فكرى‌شان را سلب مى‌كنند و آنان را با انديشه، تفكر و تعقل، بيگانه مى‌سازند.<ref>همان، ص180</ref>
استقلال فكرى، مبحثى است كه در آخرين فصل، به آن پرداخته شده است. نویسنده در این فصل، به اثبات این مسئله پرداخته كه یکى از روش‌هاى متداول و سابقه‌دار استعمارگران این است كه وقتى مى‌خواهند بر فرد يا جامعه‌اى تسلط يابند و سرمايه‌هاى مادى و معنوى آن‌ها را به يغما ببرند، در اولین قدم، استقلال فكرى‌شان را سلب مى‌كنند و آنان را با انديشه، تفكر و تعقل، بيگانه مى‌سازند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18700/1/180 همان، ص180]</ref>


==وضعيت کتاب==
==وضعيت کتاب==
خط ۸۱: خط ۷۶:
در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، به تشريح و توضيح بيشتر مطالب و كلمات متن، پرداخته شده است.
در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، به تشريح و توضيح بيشتر مطالب و كلمات متن، پرداخته شده است.


==پانويس==
==پانویس==
<references />
<references/>
 
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==


1. مقدمه و متن کتاب.
#مقدمه و متن کتاب.
 
#[[:noormags:33134|«فهرست کتاب‌هاى منتشرشده اسفندماه سال 1377» (35 صفحه، از 29 تا 63)، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجلات اطلاع‌رسانى و کتابدارى، کتاب ماه دين، فروردين 1378، شماره 18]].
2. «فهرست کتاب‌هاى منتشرشده اسفندماه سال 1377» (35 صفحه، از 29 تا 63)، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجلات اطلاع‌رسانى و کتابدارى، کتاب ماه دين، فروردين 1378، شماره 18.


==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۴۹

اخلاق و جوان، اثر فارسی آيت‌الله حسين مظاهرى، متن تحريرشده سلسله مباحث ايشان پيرامون جوانان است كه در ماه مبارک رمضان سال‌هاى 1412 تا 1415ق، در جمع نسل جوان ایران ايراد گرديده است.

اخلاق و جوان
اخلاق و جوان
پدیدآورانمظاهری، حسین (نویسنده)
ناشرشفق
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1387 ش
چاپ4
زبانفارسی
تعداد جلد2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با مقدمه مركز مطالعات و تحقيقات اخلاقى در اشاره به نكاتى پيرامون مطالب، آغاز و مباحث در هفت فصل، در دو جلد، تنظيم شده كه طى آن، مسائل مربوط به جوانان بررسى و ارزيابى شده است.[۱]

نویسنده در ابتدا، به بحث و بررسى جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى پرداخته، پس از بيان مسئولیت‌هاى مختلفى كه جوانان بر عهده دارند، مسئله ازوداج و كار و كوشش جوانان را پيش كشيده و در نهایت، غرايز و تمايلات، عفت و غيرت و استقلال فكرى جوان را تشريح نموده است.

جوان در دورانى بسرمى‌برد كه سراپا احساسات است. تمام تمايلات و غرايزش بالفعل شده، تخيل‌ها، آمال و آرزوها، وسوسه‌ها و شبهه‌ها وجودش را فراگرفته و مهم‌تر اينكه غرور و جوانى هم بر او حكم‌فرما شده است. پس نيازمند نيروى كنترل‌كننده قوى است تا او را از سقوط و انحراف حتمى بازدارد و به راه سعادت هدايت كند. این نيروى كنترل‌كننده، مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه در اثر حاضر به‌تفصيل به آن‌ها پرداخته شده است.

در بحث مسئولیت جوانان، چهار دسته مسئولیت بيان شده كه متوجه نوع بشر و به‌ویژه جوانان است: اول، مسئولیت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پیکره مادى؛ دوم، مسئولیت روحى كه در خصوص روح و بعد معنوى اوست و مايه امتياز انسان از ديگر حيوانات است؛ سوم، مسئولیت اجتماعى كه درباره اجتماع و جامعه‌اى است كه در آن زندگى مى‌كند و وظايف و مسئولیت‌هایى كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايد و چهارم، مسئولیت بندگى خداى متعالى است كه از مسئولیت‌هاى ديگر، مهم‌تر و مفيدتر است. ازدواج و موانع آن و كار شايسته و شرايط آن، از ديگر مباحثى است كه در این کتاب مطرح شده است.

گزارش محتوا

در جلد اول، فصل اول، جوان و نيروهاى كنترل‌كننده وى، مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است برای جلوگیرى از خطر انحراف و سقوط جوانان، بايد یک نيروى كنترل‌كننده وجود داشته باشد. به نظر وى، این نيروى كنترل‌كننده، یک چيز نيست، بلكه مجموعه‌اى از عوامل گوناگون است كه بايد با هم به كار افتد و هماهنگ حركت كند تا جوان و ساير اقشار جامعه، با استفاده از آن‌ها بتوانند راه خود را بيابند و از خطرها محفوظ بمانند. این اجزا كه نویسنده به‌صورت مفصل به تشريح و بررسى آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: عقل، وجدان اخلاقى، آداب و رسوم اجتماعى، احترام به قانون، انعطاف‌پذيرى، نماز، ايمان عقلى و قلبى، تربيت خانوادگى، فرهنگى و اجتماعى.[۲]

نویسنده در بحث از عقل، به جوانان توصيه مى‌نمايد كه قبل از شروع به هر سخن و كارى، اول درباره آن فكر كنند و بينديشند كه آيا این كار صلاح است يا نه؟.[۳]

وى بر این باور است كه این عقل مى‌باشد كه جلوى احساسات مفرط را گرفته و آن را كنترل مى‌كند؛ عقل است كه جلوى غرور علمى بى‌جا را گرفته و آن را به حد اعتدال رسانده و تمايلات و غرايز سركش و بيچاره‌كننده جلوگیرى كرده و آن را در راه صلاح به كار مى‌برد؛ ازاين‌رو، شكر نعمت بزرگى چون عقل ايجاب مى‌كند كه به بهترين وجه از آن استفاده شده و در همه مراحل و شئون زندگى، به كار برده شود.[۴]

در فصل دوم، مسئولیت‌هاى جوانان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده برای تبيين بيشتر این مسئولیت‌ها، آن‌ها را به چهار دسته زير تقسيم و به‌صورت جداگانه، به تشريح و توضيح هریک از آن‌ها پرداخته است:

الف)- مسئولیت جسمانى: به اعتقاد نویسنده، اولین مسئولیتى كه متوجه نوع بشر و خصوصا جوانان است، مسئولیت جسمانى و مواظبت كامل از جسم و پیکره مادى است؛ جسمى كه از نظر اسلام، حامل پرتویى از روح الهى و بالاترين و ارزنده‌ترين متاع‌ها و كالاهاست.[۵]

ب)- مسئولیت روحى: همان ویژگى خاصى كه به اعتقاد نویسنده، مايه امتياز انسان از ساير حيوانات است و او را در جايگاه برترى قرار مى‌دهد. نویسنده به این نكته اشاره دارد كه اگر انسان و به‌ویژه جوان، ارتباطش را با خالق هستى و اوامر و نواهى او حفظ كرد و با تقواى الهى مأنوس شد و در خدمت به خلق خدا و خشنودى ائمه(ع) كوشش نمود، روح خالى از هر رنگ و شكل او، یک هویت انسانى پذيرفته و جلا پيدا مى‌كند، اما اگر داراى اعمالى زشت و ناپسند شده و ارتباطى هم با خداوند نداشته و با خلق خدا هم بدرفتارى كند و با طاغوت و شياطين رابطه داشته باشد، اين‌ها نيز به روح او رنگ داده و از آن صورت مى‌سازد.[۶]

ج)- مسئولیت اجتماعى: به باور نویسنده، همان‌گونه كه انسان‌ها نسبت به جسم و جنبه مادى و در رابطه با روح و بعد معنوى خود مسئولیت دارند، در ارتباط با اجتماع و جامعه‌اى كه در آن بسرمى‌برند و زندگى مى‌كنند نيز وظايف و مسئولیت‌هایى دارند كه بايد آن‌ها را به نحو احسن ايفا نمايند و از آن مواظبت كامل داشته باشند.[۷]

د)- مسئولیت عبوديت و بندگى: مسئولیتى است كه نویسنده آن را مهم‌ترين و مفيدترين مسئولیت دانسته است؛ زيرا به اعتقاد وى، رابطه انسان با خدايش را در بر مى‌گیرد و اينكه چگونه یک انسان بايد در پيشگاه معبودش بندگى كند و اظهار عبوديت نمايد.[۸]

در فصل سوم، مسئله ازدواج مورد بحث قرار گرفته است. از جمله مسائلى كه در اسلام، فوق‌العاده بر روى آن تأكيد و پافشارى شده، ازدواج و ايجاد كانونى پر از مهر و محبت بين زن و شوهر است كه داراى اثرات و ثمرات بسيار ارزنده و مفيدى است.[۹]

در آخرين فصل این جلد، به كار و كوشش از ديدگاه قرآن نگريسته شده است. نویسنده برای این مسئله، نقش زيربنايى و اصلى در سعادت جوانان، بلكه سعادت و كمال در هر زمینه‌اى قائل است.[۱۰]

به اعتقاد نویسنده اگر نگاهى به قرآن بيندازيم، خواهيم ديد كه در بيش از پانصد آيه به تلاش و فعاليت در ابعاد مختلف آن اشاره، سفارش و تأكيد فرموده است.[۱۱]

در جلد دوم، فصل پنجم، غرايز و تمايلات جوان، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده معتقد است اگر نگاهى به ساختمان وجودى و طبيعت و فطرت انسان بيندازيم، این مطلب به‌خوبى آشكار است كه هر انسانى به جهت تداوم حيات مادى و معنوى خود، داراى یک سلسله تمايلات، خواسته‌ها و غرايزى است كه با اطفاء و برآورده كردن آن‌ها، مى‌تواند به یک زندگى آرام، بى‌دغدغه و راحت دست يابد.[۱۲]

به باور نویسنده، از میان همه غرايز، تمايلات و شهواتى كه در وجود ماست و مختص به انسان و نوع بشر مى‌باشد، غريزه مذهب داراى حساسيتى ویژه و جايگاهى فوق‌العاده و رفيع است كه نه تنها انسان را از ديگر موجودات عالم ممتاز كرده و جدا مى‌سازد، بلكه حاكى از وجود توان و لياقتى بسيار ارزشمند در درون اوست.[۱۳]

غريزه مذهب، دوست‌يابى، علم‌يابى و علم‌جویى، از جمله غرايزى هستند كه به بحث كشيده شده‌اند.

در فصل ششم، از عفت و غيرت بحث به میان آمده است. به اعتقاد نویسنده، از میان كلمات و واژه‌هایى كه داراى قداست و ارزش مثبت بالايى هستند، دو كلمه عفت و غيرت، از ارزش ویژه‌اى برخوردارند. این دو كلمه كه حاصل دو صفت از صفات برجسته و خوب انسانى هستند، دارندگان خود را به درجه‌اى از اعتبار و ارزش مثبت مى‌رسانند كه در نزد همه داراى ارج و قرب افزون بر ديگران جلوه مى‌كنند و با چشم ديگرى در میان مردم ديده مى‌شوند.[۱۴]

وى این دو واژه را چنين تعريف كرده است: «عفت، عبارت است از پارسايى، پاکدامنى و خودنگهدارى از آلودگى به حرام و دورى از شهواتى كه باعث لكه‌دار شدن جسم و روح مى‌گردد و غيرت، به حالت و صفتى گفته مى‌شود كه یک فرد به‌واسطه آن به پاسدارى و نگهبانى از ناموس و آنچه ارزش‌هاى او شمرده مى‌شود، تهييج و تشویق مى‌گردد».[۱۵]

سلطه ظالمان و بيگانگان، از بين رفتن اصالت خانوادگى و تزلزل نظام خانواده، از جمله آفات بى‌عفتى و بى‌غيرتى هستند كه به تشريح و توضيح آنان پرداخته شده است.

استقلال فكرى، مبحثى است كه در آخرين فصل، به آن پرداخته شده است. نویسنده در این فصل، به اثبات این مسئله پرداخته كه یکى از روش‌هاى متداول و سابقه‌دار استعمارگران این است كه وقتى مى‌خواهند بر فرد يا جامعه‌اى تسلط يابند و سرمايه‌هاى مادى و معنوى آن‌ها را به يغما ببرند، در اولین قدم، استقلال فكرى‌شان را سلب مى‌كنند و آنان را با انديشه، تفكر و تعقل، بيگانه مى‌سازند.[۱۶]

وضعيت کتاب

در هر دو جلد، فهرست مطالب، در ابتداى کتاب قرار گرفته است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، به تشريح و توضيح بيشتر مطالب و كلمات متن، پرداخته شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. «فهرست کتاب‌هاى منتشرشده اسفندماه سال 1377» (35 صفحه، از 29 تا 63)، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجلات اطلاع‌رسانى و کتابدارى، کتاب ماه دين، فروردين 1378، شماره 18.

وابسته‌ها