معجم المصطلحات و الألفاظ الفقهية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۸۵: خط ۸۵:
وى در ذيل همين بحث به مفاهيم اجارتان، إجارة الذمّة، إجارة الطويلة، إجارة اللازمة و إجارة المضافة نيز پرداخته است.
وى در ذيل همين بحث به مفاهيم اجارتان، إجارة الذمّة، إجارة الطويلة، إجارة اللازمة و إجارة المضافة نيز پرداخته است.


در بخش الف الفاظ مهم و مبتلا به زيادى وجود دارد كه اجتهاد، اجماع، اسلام، احتلام، احتياز، احرام، احصا، اختيار، استسقاء، استطاعة، استنجاء، استيلاد، اسلام، اضطرار، ام ولد، اموال، انقلاب و ايمان از آن جمله مى‌باشند.
در بخش الف الفاظ مهم و مبتلا به زيادى وجود دارد كه اجتهاد، اجماع، اسلام، احتلام، احتياز، احرام، احصا، اختيار، استسقاء، استطاعة، استنجاء، استيلاد، اسلام، اضطرار، ام ولد، اموال، انقلاب و ايمان از آن جمله مى‌باشند.


حرف بعدى باء است كه اولين كلمه‌اش بئر است. از كلمات مهمش يكى بدعت است كه به دو صورت بدعت حقيقى و بدعت اضافى مى‌باشد.
حرف بعدى باء است كه اولين كلمه‌اش بئر است. از كلمات مهمش يكى بدعت است كه به دو صورت بدعت حقيقى و بدعت اضافى مى‌باشد.
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
اصطلاحا نيز اقوال مذاهب اربعه را در مورد بيع بازگو كرده، بعد به اقسام بيع پرداخته كه سى و شش نوع براى آن بيان كرده است.
اصطلاحا نيز اقوال مذاهب اربعه را در مورد بيع بازگو كرده، بعد به اقسام بيع پرداخته كه سى و شش نوع براى آن بيان كرده است.


بيع استجرار، بيع استصناع، بيع استغلال، بيع باطل، بيع تلجئه، ثنيا، بيع جبرى، بيع جزاف، بيع حصات، بيع رقم، بيع سلم، بيع صوف، بيع فاسد و بيع فضولى از آن جمله مى‌باشند.
بيع استجرار، بيع استصناع، بيع استغلال، بيع باطل، بيع تلجئه، ثنيا، بيع جبرى، بيع جزاف، بيع حصات، بيع رقم، بيع سلم، بيع صوف، بيع فاسد و بيع فضولى از آن جمله مى‌باشند.


حرف تاء هم با كلمه تأسيس شروع مى‌شود كه به معنى چيزى است كه قبلا نبوده و تازه به وجود آمده است.
حرف تاء هم با كلمه تأسيس شروع مى‌شود كه به معنى چيزى است كه قبلا نبوده و تازه به وجود آمده است.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
تأويل از ديگر كلماتى است كه در حرف تاء ذكر شده و معنى اصطلاحيش برگرداندن لفظ از ظاهرش به معنى احتمالى است كه آن احتمال موافق كتاب و سنت باشد؛ مانند آنچه در مفهوم آيه 95 سوره انعام و 31 يونس كه مى‌فرمايد: '''«يخرج الحي من الميت»'''، بيان گرديده است كه گفته‌اند: به معنى خروج پرنده از تخم يا خروج مؤمن از كافر و خروج عالم از جاهل مى‌باشد.
تأويل از ديگر كلماتى است كه در حرف تاء ذكر شده و معنى اصطلاحيش برگرداندن لفظ از ظاهرش به معنى احتمالى است كه آن احتمال موافق كتاب و سنت باشد؛ مانند آنچه در مفهوم آيه 95 سوره انعام و 31 يونس كه مى‌فرمايد: '''«يخرج الحي من الميت»'''، بيان گرديده است كه گفته‌اند: به معنى خروج پرنده از تخم يا خروج مؤمن از كافر و خروج عالم از جاهل مى‌باشد.


تبديل، تبذير، تبعيض، تبشير، تجارت، تحريم، تحصن، تحليل، تجويز، توكل و تيمم از ديگر الفاظ مهم اين حرف مى‌باشند.
تبديل، تبذير، تبعيض، تبشير، تجارت، تحريم، تحصن، تحليل، تجويز، توكل و تيمم از ديگر الفاظ مهم اين حرف مى‌باشند.


در مورد تيمم مى‌گويد: در لغت به معنى قصد مى‌باشد و در اصطلاح از آياتى مانند 43 سوره نساء كه مى‌فرمايد: '''«فتيمموا صعيدا طيبا»'''، به دست مى‌آيد.
در مورد تيمم مى‌گويد: در لغت به معنى قصد مى‌باشد و در اصطلاح از آياتى مانند 43 سوره نساء كه مى‌فرمايد: '''«فتيمموا صعيدا طيبا»'''، به دست مى‌آيد.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
حرف ثاء نيز داراى كلمات مهمى همچون ثدى، ثمرة، ثمن، ثوب و ثور مى‌باشد.
حرف ثاء نيز داراى كلمات مهمى همچون ثدى، ثمرة، ثمن، ثوب و ثور مى‌باشد.


در حرف جيم جائر، جاريه، جامع، جبر، جعاله، جلاله، جلد، جنابت، جنائز، جنون و جهاد از كلماتى هستند كه در فقه كاربردهاى ويژه‌اى دارند؛ براى مثال در ذيل كلمه جهاد بعد از بيان مفهوم لغوى آن، به بيان مفهوم شرعيش كه بذل الجهد فى قتل الكفار است و به معنى مجاهدة النفس بتعليم امور الدين هم آمده، پرداخته و سپس تحت عنوان فائده مى‌گويد: اتفاق علما بر اين است كه جهاد بعد از هجرت شروع شده و دو قول مشهور در آن مى‌باشد كه آيا واجب كفايى است يا واجب عينى.
در حرف جيم جائر، جاريه، جامع، جبر، جعاله، جلاله، جلد، جنابت، جنائز، جنون و جهاد از كلماتى هستند كه در فقه كاربردهاى ويژه‌اى دارند؛ براى مثال در ذيل كلمه جهاد بعد از بيان مفهوم لغوى آن، به بيان مفهوم شرعيش كه بذل الجهد فى قتل الكفار است و به معنى مجاهدة النفس بتعليم امور الدين هم آمده، پرداخته و سپس تحت عنوان فائده مى‌گويد: اتفاق علما بر اين است كه جهاد بعد از هجرت شروع شده و دو قول مشهور در آن مى‌باشد كه آيا واجب كفايى است يا واجب عينى.


در حرف حاء هم كه آخرين حرف مطرح شده در جلد يك كتاب است، كلمات مهمى همچون حائل، حجاب، حجة، حج، حدث، حديث، حرام، حرج، حرم، حريت، حريم، حسد، حق، حكم، حكومت، حل، حنوط، حواله، حى، حيض و حيوان ذكر گرديده‌اند.
در حرف حاء هم كه آخرين حرف مطرح شده در جلد يك كتاب است، كلمات مهمى همچون حائل، حجاب، حجة، حج، حدث، حديث، حرام، حرج، حرم، حريت، حريم، حسد، حق، حكم، حكومت، حل، حنوط، حواله، حى، حيض و حيوان ذكر گرديده‌اند.
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
در حديث آمده كه«إذا التقى الختانان فقد وجب الغسل».
در حديث آمده كه«إذا التقى الختانان فقد وجب الغسل».


خراج، خسوف، خلاء، خلع، خلوة، خمر، خيار و خيط الابيض، ديگر كلمات مهم و مورد استفاده فراوان در فقه مى‌باشند.
خراج، خسوف، خلاء، خلع، خلوة، خمر، خيار و خيط الابيض، ديگر كلمات مهم و مورد استفاده فراوان در فقه مى‌باشند.


حرف دال نيز كلمات مهمى دارد كه يك نمونه از آن دين مى‌باشد. دين به هر مالى كه در ذمه ثابت شود، گفته مى‌شود و دين صحيح نيز جز با اداء و ابراء ذمه ساقط نمى‌گردد. دين محاصه و دين محتكر هم از اقسام دين مى‌باشند.
حرف دال نيز كلمات مهمى دارد كه يك نمونه از آن دين مى‌باشد. دين به هر مالى كه در ذمه ثابت شود، گفته مى‌شود و دين صحيح نيز جز با اداء و ابراء ذمه ساقط نمى‌گردد. دين محاصه و دين محتكر هم از اقسام دين مى‌باشند.
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
در اصطلاح نيز به يكى از اقسام حكم وضعى گفته مى‌شود. تعاريفى هم از حنفيه، شافعيه و ديگران در اين رابطه بيان شده است.
در اصطلاح نيز به يكى از اقسام حكم وضعى گفته مى‌شود. تعاريفى هم از حنفيه، شافعيه و ديگران در اين رابطه بيان شده است.


از كلمات حرف شين هم مى‌توان به شائع، شأن، شارع، شاهد، شتم، شرع، شركت، شرط، شطرنج، شهادت و شيخ اشاره كرد.
از كلمات حرف شين هم مى‌توان به شائع، شأن، شارع، شاهد، شتم، شرع، شركت، شرط، شطرنج، شهادت و شيخ اشاره كرد.


در مورد شيخ گفته: به هر كسى كه سنش از پنجاه بگذرد اطلاق مى‌شود. از امام ابوعبدالله محمد بن مالك نيز در يك بيت شعر نقل شده كه بر كسى كه سنش از چهل گذشته، شيخ اطلاق كرده است.
در مورد شيخ گفته: به هر كسى كه سنش از پنجاه بگذرد اطلاق مى‌شود. از امام ابوعبدالله محمد بن مالك نيز در يك بيت شعر نقل شده كه بر كسى كه سنش از چهل گذشته، شيخ اطلاق كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش