۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR06951.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
داستان جرون يا جروننامه، سروده شاعرى به نام قدرى است. در منابع تاريخى و ادبى عصر صفوى هيچ مطلبى درباره او در دست نيست. تاريخ تولد وى را نمىدانيم؛ اما از حوادث مندرج در داستان جرون كه تا سال 1042ق. را در بر مىگيرد، مىتوان گفت كه شاعر تا سال 1043ق. زنده بوده و در همان حال از پيرى نيز شكايت كرده است. | داستان جرون يا جروننامه، سروده شاعرى به نام قدرى است. در منابع تاريخى و ادبى عصر صفوى هيچ مطلبى درباره او در دست نيست. تاريخ تولد وى را نمىدانيم؛ اما از حوادث مندرج در داستان جرون كه تا سال 1042ق. را در بر مىگيرد، مىتوان گفت كه شاعر تا سال 1043ق. زنده بوده و در همان حال از پيرى نيز شكايت كرده است. | ||
{| | {| class="wikitable poem" | ||
|- | |- | ||
! مرا مست ديدار خود كن چنان!! كه گردم در ايام پيرى جوان | ! مرا مست ديدار خود كن چنان!! كه گردم در ايام پيرى جوان | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اما مطالب او در وصف تركيب نيروها و مجالس مشورتى امامقلى خان، دقيق و با ذكر جزئيات است، لذا مىتوان گفت كه مصاحب و معاشر او بوده و اين را مىتوان از ساقىنامههاى متعددى كه در سراسر متن جروننامه آمده است، نيز دانست. اين كه او اهل بزم بوده نه رزم را مىتوان از اين شعر وى نيز دانست. | اما مطالب او در وصف تركيب نيروها و مجالس مشورتى امامقلى خان، دقيق و با ذكر جزئيات است، لذا مىتوان گفت كه مصاحب و معاشر او بوده و اين را مىتوان از ساقىنامههاى متعددى كه در سراسر متن جروننامه آمده است، نيز دانست. اين كه او اهل بزم بوده نه رزم را مىتوان از اين شعر وى نيز دانست. | ||
{| | {| class="wikitable poem" | ||
|- | |- | ||
! اگر خود نيم صاحب اعتبار!! وليكن سخنهايم آيد به كار | ! اگر خود نيم صاحب اعتبار!! وليكن سخنهايم آيد به كار |
ویرایش