۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مىداند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، در باره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مىكند؛ چنانكه صاحب «التفسير و المفسرون» <ref>ذهبى، ج 2، ص 192 - 203، 226</ref> در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است. | از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مىداند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، در باره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مىكند؛ چنانكه صاحب «التفسير و المفسرون» <ref>ذهبى، ج 2، ص 192 - 203، 226</ref> در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است. | ||
«بيان السعادة»، علاوه بر جنبههاى عرفانى، جنبههاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث در باره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار(ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] | «بيان السعادة»، علاوه بر جنبههاى عرفانى، جنبههاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث در باره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار(ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|فيض كاشانى]] و تفسير برهان [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]]، استفاده كرده است <ref>سميعى، ص 135</ref>. | ||
سلطانعلىشاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده در باره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ بهگونهاى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يكديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد <ref>ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 173</ref>. | سلطانعلىشاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده در باره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ بهگونهاى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يكديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد <ref>ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 173</ref>. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
ثالثا، معصومعلىشاه، صاحب «طرائق الحقائق» كه در 1303 و 1304 در گناباد نزد مؤلف بوده، از اين تفسير ياد كرده و تصريح مىكند كه در دوران تأليف آن، گاه بخشهايى از آن را به درخواست مؤلف ملاحظه مىكرده است (ج 3، ص 540). اصولا يكى از جهات اشتهار علمى و عرفانى مؤلف در زمان حيات كه غالب مورخان آن دوران ذكر كردهاند، تأليف همين كتاب بوده است <ref>فرصت شيرازى، ج 2، ص 890، پانويس 2؛ نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 3، ص 182؛ تابنده، ص 210، پانويس 1</ref>. | ثالثا، معصومعلىشاه، صاحب «طرائق الحقائق» كه در 1303 و 1304 در گناباد نزد مؤلف بوده، از اين تفسير ياد كرده و تصريح مىكند كه در دوران تأليف آن، گاه بخشهايى از آن را به درخواست مؤلف ملاحظه مىكرده است (ج 3، ص 540). اصولا يكى از جهات اشتهار علمى و عرفانى مؤلف در زمان حيات كه غالب مورخان آن دوران ذكر كردهاند، تأليف همين كتاب بوده است <ref>فرصت شيرازى، ج 2، ص 890، پانويس 2؛ نيز آقا بزرگ طهرانى، ج 3، ص 182؛ تابنده، ص 210، پانويس 1</ref>. | ||
اشتباه ديگر، در باره تفسير -«بيان السعادة»- را خاورشناس مشهور گلدزيهر goldziher | اشتباه ديگر، در باره تفسير -«بيان السعادة»- را خاورشناس مشهور گلدزيهر goldziher مرتكب شده است. وى، از تفسيرى به نام «بيان السعادة فى مقامات العبادة» نوشته سلطان محمد بن حيدر البيدختى (بيدختى، چاپ تهران، 1314) نام برده و آن را كهنترين تفسير شيعه خوانده و تاريخ اتمامش را 311، ياد كرده است. به نظر مىرسد كه اشتباه او ناشى از غلط خواندن تاريخ اتمام اين تفسير (1311)، بوده است. در ترجمه عربى كتاب گلدزيهر نيز، «حيدر» به «حجر» و «البيدختى» به «البجختى» تصحيف شده است. اما در هيچيك از منابع متقدم و متأخر شيعه، نشانهاى از اين تفسير و مؤلف آن با مشخصاتى كه گلدزيهر ذكر كرده است به چشم نمىخورد. | ||
قسمتهايى از «بيان السعادة» را حاج سلطان حسين تابنده گنابادى (رضاعلىشاه) تحت اين عناوين به فارسى ترجمه و شرح كرده است: | قسمتهايى از «بيان السعادة» را حاج سلطان حسين تابنده گنابادى (رضاعلىشاه) تحت اين عناوين به فارسى ترجمه و شرح كرده است: |
ویرایش