نهضت مختار ثقفی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق (ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
|- | |- | ||
|موضوع | |موضوع | ||
|data-type='subject'|حسین بن علی (ع)، امام سوم، 4 - 61ق. | |data-type='subject'|حسین بن علی(ع)، امام سوم، 4 - 61ق. | ||
شیعه - جنبشها و قیامها | شیعه - جنبشها و قیامها | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در فصل دوم، اقوال و ديدگاههاى تاريخى و معاصر در مورد مختار، در پنج بخش زير بررسى شده است: | در فصل دوم، اقوال و ديدگاههاى تاريخى و معاصر در مورد مختار، در پنج بخش زير بررسى شده است: | ||
1- پيشوايان معصوم(ع)؛ نويسنده معتقد است منبع اصلى اين نقطهنظرها، [[رجال كشى]] است كه با ذكر سلسله سند آمده است از جمله: از [[امام على (ع)]] نقل شده كه آنحضرت، مختار را به هنگام كودكى در مدينه بر زانو نشانده و در حالى كه بر سرش دست مىكشيده فرموده: اى زيرك! اى زرنگ!. در خبر ديگرى كه نشان مىدهد جامعه شيعى دوره حضور تحتتأثير تبليغات امويان و مخالفان قرار داشته و عوام و احتمالاً خواص شيعه از مختار بد مىگفتهاند، از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] نقل است كه فرمود: مختار را دشنام ندهيد چرا كه قاتلان خاندان ما را كشت و به خونخواهى ما برخاست، بيوه زنان ما را شوهر داد و به هنگام سختى زندگى، اموالى در ميان ما تقسيم كرد <ref>همان، ص57</ref>. | 1- پيشوايان معصوم(ع)؛ نويسنده معتقد است منبع اصلى اين نقطهنظرها، [[رجال كشى]] است كه با ذكر سلسله سند آمده است از جمله: از [[امام على(ع)]] نقل شده كه آنحضرت، مختار را به هنگام كودكى در مدينه بر زانو نشانده و در حالى كه بر سرش دست مىكشيده فرموده: اى زيرك! اى زرنگ!. در خبر ديگرى كه نشان مىدهد جامعه شيعى دوره حضور تحتتأثير تبليغات امويان و مخالفان قرار داشته و عوام و احتمالاً خواص شيعه از مختار بد مىگفتهاند، از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل است كه فرمود: مختار را دشنام ندهيد چرا كه قاتلان خاندان ما را كشت و به خونخواهى ما برخاست، بيوه زنان ما را شوهر داد و به هنگام سختى زندگى، اموالى در ميان ما تقسيم كرد <ref>همان، ص57</ref>. | ||
2- علماى اماميه؛ كه از جمله آنها، كشّى از علماى شيعى سده سوّم و چهارم هجرى است كه از كانونهاى علمى- سياسى شيعه بدور بوده كه به نظر نويسنده، چون در جامعه سنّيان مىزيسته، از جوّ تند تبليغاتى ضد شيعه و شايعات تاريخى مخالفان متأثّر شده و مختار را بنيانگذار فرقه كيسانيه مىداند. وى پس از نقل روايات موافق و مخالف، چنين اظهار نظر كرده كه مختار همان كسى است كه مردم را به سوى ابن حنفيه فرا مىخواند كه به آن كيسانيه گفتهاند و آنان همان مختاريه مىباشند. اما اين نظريه توسط رجالشناسان اماميه نقد و رد شده است <ref>همان، ص60</ref>. | 2- علماى اماميه؛ كه از جمله آنها، كشّى از علماى شيعى سده سوّم و چهارم هجرى است كه از كانونهاى علمى- سياسى شيعه بدور بوده كه به نظر نويسنده، چون در جامعه سنّيان مىزيسته، از جوّ تند تبليغاتى ضد شيعه و شايعات تاريخى مخالفان متأثّر شده و مختار را بنيانگذار فرقه كيسانيه مىداند. وى پس از نقل روايات موافق و مخالف، چنين اظهار نظر كرده كه مختار همان كسى است كه مردم را به سوى ابن حنفيه فرا مىخواند كه به آن كيسانيه گفتهاند و آنان همان مختاريه مىباشند. اما اين نظريه توسط رجالشناسان اماميه نقد و رد شده است <ref>همان، ص60</ref>. | ||
3- علماى سنى؛ كه از جمله علماى ذكر شده، ابن سعد است كه در طبقات، مختار را بر اساس روايات تاريخى و شايعات اموى ارزيابى كرده كه: او نامههائى به اسم ابن حنفيه جعل مىكرد و مردم را به نفع خود و به نام او دعوت مىنمود. در حالىكه ابن حنفيه نسبت به وى نظر خوبى نداشت و [[امام سجاد (ع)]] هم بدون تقيه و آزادانه و در حضور مردم مختار را لعن مىكرد و هدايايش را پس فرستاد و پس از قتل مختار، براى تصرف در اموال اهدائى او از عبدالملك بن مروان اجازه گرفت <ref>همان، ص64</ref>. | 3- علماى سنى؛ كه از جمله علماى ذكر شده، ابن سعد است كه در طبقات، مختار را بر اساس روايات تاريخى و شايعات اموى ارزيابى كرده كه: او نامههائى به اسم ابن حنفيه جعل مىكرد و مردم را به نفع خود و به نام او دعوت مىنمود. در حالىكه ابن حنفيه نسبت به وى نظر خوبى نداشت و [[امام سجاد(ع)]] هم بدون تقيه و آزادانه و در حضور مردم مختار را لعن مىكرد و هدايايش را پس فرستاد و پس از قتل مختار، براى تصرف در اموال اهدائى او از عبدالملك بن مروان اجازه گرفت <ref>همان، ص64</ref>. | ||
4- محققان مسلمان؛ كه از جمله آنها، محمّد ابوزهره است كه با تكيه بر گفتههاى مبرّد، ابن حزم و [[ذهبى]]، مختار را از خوارج مىداند كه سپس شيعه شد و بنيانگذار فرقه كيسانيه گرديد و مىگويد: انديشه مختار بذر پليدى بود كه جز زشتى چيزى ببار نياورد (همان، ص67). در مقابل، عبدالرزاق مقرّم، مختار را مسلمان شيعه خالصى مىداند كه براى خدا و خونخواهى امام حسين(ع) قيام كرد <ref>همان، ص69</ref>. | 4- محققان مسلمان؛ كه از جمله آنها، محمّد ابوزهره است كه با تكيه بر گفتههاى مبرّد، ابن حزم و [[ذهبى]]، مختار را از خوارج مىداند كه سپس شيعه شد و بنيانگذار فرقه كيسانيه گرديد و مىگويد: انديشه مختار بذر پليدى بود كه جز زشتى چيزى ببار نياورد (همان، ص67). در مقابل، عبدالرزاق مقرّم، مختار را مسلمان شيعه خالصى مىداند كه براى خدا و خونخواهى امام حسين(ع) قيام كرد <ref>همان، ص69</ref>. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | [[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]] | ||
[[رده:حالات فردی]] | [[رده:حالات فردی]] | ||
[[رده:حسین بن علی (ع)]] | [[رده:حسین بن علی(ع)]] |
نسخهٔ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۴۴
نام کتاب | نهضت مختار ثقفی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | پژوهش انتقادی کلامی، سیاسی - تاریخی |
پدیدآورندگان | افتخارزاده، محمود (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 41/5 /الف7ن9 |
موضوع | حسین بن علی(ع)، امام سوم، 4 - 61ق.
شیعه - جنبشها و قیامها مختار بن ابی عبیده، 1 - 67ق. |
ناشر | دفتر نشر معارف اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1375 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE19910AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
«نهضت مختار ثقفى (64-67ق)» اثر محمودرضا افتخارزاده، اثرى است كه در راستاى بررسى انتقادى نهضتهاى تاريخى شيعه، به بررسى شخصيت مختار و ابعاد مختلف قيام او و اتهامات نسبت داده شده به وى پرداخته است. اين كتاب به زبان فارسى و در سال 1374 نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل تنظيم شده است.
نويسنده در ابتدا به معرفى كتبى پرداخته كه در مورد مختار نوشته شده و سپس، ضمن بررسى اقوال و ديدگاههاى مختلف درباره وى، به بحث پيرامون اتهامات و تحريفات نسبت داده شده به او پرداخته و در پايان، نهضت وى را مورد ارزيابى قرار داده است.
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمهاش بر كتاب شيوه تحقيقى غرب را به چالش كشيده و پژوهش آكادميك مطلوب غرب را در واقع گريم چهره كريه دژخيمان تاريخ حاكم و ذبح علمى قهرمانان مظلوم و متهم تاريخ محكوم دانسته است. وى سپس تأكيد مىكند كه «در اين پژوهش كوشيدهام تا مختار و قيام او را از زندان اتهام تاريخ تبرئه كنم و ساحت عقيدتى وى را از گرد و غبار تحريف پاك نمايم و در آخر به ارزيابى اشتباهات سياسى او پرداختهام كه به قيمت نابودى نهضت وى تمام شد [۱].
فصل اول به كتابشناسى آثار و كتبى اختصاص دارد كه در مورد مختار و قيام او نوشته شده است. اين آثار به زبانهاى عربى، فارسى، تركى، گجراتى، اردو، آلمانى، انگليسى، فرانسوى مىباشد. در اين فصل همچنين، ضمن شناسايى و دستهبندى منابعى كه در مورد مختار نوشته شده، به بررسى و نقد آنها نيز پرداخته شده است [۲].
به اعتقاد نويسنده، منابع تاريخى شيعه اماميّه كه در دوره حضور امامان تدوين و تأليف شده بود، در دوران انتقال به عصر غيبت و حاكميت خطّ اعتدال كه مرحله نوينى در حيات سياسى- اجتماعى شيعه اماميّه مىباشد، دچار حادثه شد. آن بخش از منابع تاريخى دوره نخست عصر غيبت نيز به دلايل سياسى- اجتماعى بسيارى از گزند حوادث مصون نماند؛ هرچند كه تشيّع اماميه درپى غيبت امام، از بركت وجود رهبران معتدلش از سوى خلافت به رسميت شناخته شد و در كنار مذاهب رسمى تسنّن قرار گرفت، اما وجود جنگهاى فرقهاى و به آتش كشيدن كانونهاى فرهنگى- علمى شيعه از سوى سنّيان، در نابودى ميراثهاى تاريخى شيعه اماميه نقش مهمى داشته است [۳].
بنابراين آنچه پيرامون تاريخ دوره حضور امامان تأليف شده، محصول سدههاى پنجم و ششم هجرى است. به نظر نويسنده، فهرست آثار مؤلفان شيعى دوره حضور نشان مىدهد كه در آن مقطع تاريخى كه تشيّع يك عقيده و آرمان سرّى و مذهب ممنوع بوده است، مختار و قيام او در كانون عقايد و توجه اصحاب امامان قرار داشته و تأليفاتى را باعث شده است [۴].
در فصل دوم، اقوال و ديدگاههاى تاريخى و معاصر در مورد مختار، در پنج بخش زير بررسى شده است:
1- پيشوايان معصوم(ع)؛ نويسنده معتقد است منبع اصلى اين نقطهنظرها، رجال كشى است كه با ذكر سلسله سند آمده است از جمله: از امام على(ع) نقل شده كه آنحضرت، مختار را به هنگام كودكى در مدينه بر زانو نشانده و در حالى كه بر سرش دست مىكشيده فرموده: اى زيرك! اى زرنگ!. در خبر ديگرى كه نشان مىدهد جامعه شيعى دوره حضور تحتتأثير تبليغات امويان و مخالفان قرار داشته و عوام و احتمالاً خواص شيعه از مختار بد مىگفتهاند، از امام صادق(ع) نقل است كه فرمود: مختار را دشنام ندهيد چرا كه قاتلان خاندان ما را كشت و به خونخواهى ما برخاست، بيوه زنان ما را شوهر داد و به هنگام سختى زندگى، اموالى در ميان ما تقسيم كرد [۵].
2- علماى اماميه؛ كه از جمله آنها، كشّى از علماى شيعى سده سوّم و چهارم هجرى است كه از كانونهاى علمى- سياسى شيعه بدور بوده كه به نظر نويسنده، چون در جامعه سنّيان مىزيسته، از جوّ تند تبليغاتى ضد شيعه و شايعات تاريخى مخالفان متأثّر شده و مختار را بنيانگذار فرقه كيسانيه مىداند. وى پس از نقل روايات موافق و مخالف، چنين اظهار نظر كرده كه مختار همان كسى است كه مردم را به سوى ابن حنفيه فرا مىخواند كه به آن كيسانيه گفتهاند و آنان همان مختاريه مىباشند. اما اين نظريه توسط رجالشناسان اماميه نقد و رد شده است [۶].
3- علماى سنى؛ كه از جمله علماى ذكر شده، ابن سعد است كه در طبقات، مختار را بر اساس روايات تاريخى و شايعات اموى ارزيابى كرده كه: او نامههائى به اسم ابن حنفيه جعل مىكرد و مردم را به نفع خود و به نام او دعوت مىنمود. در حالىكه ابن حنفيه نسبت به وى نظر خوبى نداشت و امام سجاد(ع) هم بدون تقيه و آزادانه و در حضور مردم مختار را لعن مىكرد و هدايايش را پس فرستاد و پس از قتل مختار، براى تصرف در اموال اهدائى او از عبدالملك بن مروان اجازه گرفت [۷].
4- محققان مسلمان؛ كه از جمله آنها، محمّد ابوزهره است كه با تكيه بر گفتههاى مبرّد، ابن حزم و ذهبى، مختار را از خوارج مىداند كه سپس شيعه شد و بنيانگذار فرقه كيسانيه گرديد و مىگويد: انديشه مختار بذر پليدى بود كه جز زشتى چيزى ببار نياورد (همان، ص67). در مقابل، عبدالرزاق مقرّم، مختار را مسلمان شيعه خالصى مىداند كه براى خدا و خونخواهى امام حسين(ع) قيام كرد [۸].
5- شرقشناسان غربى؛ از جمله فان فلوتن كه معتقد است مختار با تأئيد و پشتيبانى موالى كوفه توانست قدرت را به دست گيرد و اين در نتيجه آگاهى او از اوضاع اجتماعى روزگارش بود. او به موالى آموخته بود كه حقى مساوى با اعراب دارند و بايد احقاق حقوق خويش نمايند و به آنان قول داده بود كه در صورت پيروزى ميان آنان و اعراب، تساوى حقيقى و حقوقى برقرار خواهد كرد. به همين خاطر بيشتر ياران مختار از موالى بودند و تعداد اندكى عرب در سپاه او حضور داشتند [۹].
در فصل سوم، تحريفات و اتهاماتى كه به مختار نسبت داده شده، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به اعتقاد نويسنده، در اين ترديدى نيست كه قيام مختار، بزرگترين و تكاندهندهترين حادثه سياسى- نظامى و موفقترين قيام شيعى تاريخ امويان محسوب مىشود و تنها قيامى است كه به پيروزى و تشكيل حكومت رسيد. بديهى است كه امويان از قيام مختار آسيب بسيارى ديدند و تلفات بسيارى دادند؛ در اين قيام مهمترين و برجستهترين فرماندهان سياسى- نظامى شامى و عراقى خود را از دست دادند و بيشاز يك سال بخش بزرگى از قلمرو امپراطورى عربى- اموى در اختيار مختار بود و مىرفت كه به اساس رژيم در تماميت آن پايان دهد. بنابراين جاى شگفتى نيست كه بيشترين تحريفات و تبليغات عليه مختار صورت گرفته است [۱۰].
در آخرين فصل، به بررسى نهضت مختار پرداخته شده است. از جمله مطالب مورد بحث در اين فصل، عبارتند از: قيام توابين درآمدى بر نهضت مختار؛ شناخت رهبرى نهضت مختار؛ امام و قيام؛ قيام از آغاز تا انجام؛ برخورد مختار با ناكثين و قاسطين [۱۱].
دو مقاله آكادميك پيرامون مختار و قيام او به صورت پيوست در آخر كتاب آمده است. اين دو مقاله به ترتيب نخستين و آخرين پژوهش آكادميك منصفانه در غرب و شرق است كه تاكنون پيرامون نهضت مختار ثقفى نوشته شده است؛ مقاله نخست از يك شرقشناس مشهور آلمانى است كه پدر شرقشناسان و اسلامشناسان غربى نام گرفته و مقاله دوم از يك محقق مسلمان است كه كوشيده تا منصفانهترين تصوير را از مختار و قيام او ترسيم نمايد. در عين حال هردو مقاله متأثر از روايات امويان بوده و بىاعتنا به منابع و روايات شيعى مىباشند [۱۲].
وضعيت كتاب
منابع كتب به ترتيب تاريخى، فهرست اشخاص، اماكن، فرق و مذاهب، اقوام و قبائل، كتب، شعائر و اصطلاحات و فهرست مطالب در انتهاى كتاب آمده است.
در پاورقىهاى كتاب علاوه بر ذكر منابع، توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.