۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محقق حلى' به 'محقق حلى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '، ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
قبل از بيان مباحث موجود در كتاب، لازم است به اين نكته اشاره شود كه مؤلف، در تقسيم مباحث اصولى به مقاصد چهارگانه، از استاد خويش، [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمد حسين اصفهانى]] | قبل از بيان مباحث موجود در كتاب، لازم است به اين نكته اشاره شود كه مؤلف، در تقسيم مباحث اصولى به مقاصد چهارگانه، از استاد خويش، [[اصفهانی، محمدحسین|شيخ محمد حسين اصفهانى]] ، پيروى كرده است. | ||
مدخل كتاب، شامل مباحث تعريف علم اصول، حكم واقعى و ظاهرى و موضوع علم اصول مىباشد. | مدخل كتاب، شامل مباحث تعريف علم اصول، حكم واقعى و ظاهرى و موضوع علم اصول مىباشد. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
همچنين در بحث اينكه آيا اطلاق، به دليل وضع است يا به سبب مقدمات حكمت، تاريخچه بحث و نظر سلطان العلما، صاحب حاشيه بر معالم را به خوبى مطرح مىنمايند <ref>همان، صفحه 174</ref>. | همچنين در بحث اينكه آيا اطلاق، به دليل وضع است يا به سبب مقدمات حكمت، تاريخچه بحث و نظر سلطان العلما، صاحب حاشيه بر معالم را به خوبى مطرح مىنمايند <ref>همان، صفحه 174</ref>. | ||
نمونه ديگرى از بيان تاريخچه مباحث اصولى، بحث دليل عقلى است كه مؤلف، از [[شيخ مفيد]]، شروع و سپس از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و بعد از آن، از ابن ادريس، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]] ، [[شهيد اول]] و... ياد كرده و بهصورت مبسوطى اين مسئله را مطرح نموده است <ref>همان، جلد 2، صفحه 122 - 124</ref>. | نمونه ديگرى از بيان تاريخچه مباحث اصولى، بحث دليل عقلى است كه مؤلف، از [[شيخ مفيد]]، شروع و سپس از [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] و بعد از آن، از ابن ادريس، [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقق حلى]]، [[شهيد اول]] و... ياد كرده و بهصورت مبسوطى اين مسئله را مطرح نموده است <ref>همان، جلد 2، صفحه 122 - 124</ref>. | ||
4. بناى مؤلف، بر طرح مختصر مباحث مىباشد و مكررا در كتاب، اين چنين ديده مىشود كه در اين مجال، امكان طرح وسيع اين مبحث وجود ندارد؛ حتى گاهى مؤلف، مناقشاتى در نظريات بزرگانى همچون مرحوم نايينى دارد، اما به دليل مبناى فوق، متعرض آن نمىشود. | 4. بناى مؤلف، بر طرح مختصر مباحث مىباشد و مكررا در كتاب، اين چنين ديده مىشود كه در اين مجال، امكان طرح وسيع اين مبحث وجود ندارد؛ حتى گاهى مؤلف، مناقشاتى در نظريات بزرگانى همچون مرحوم نايينى دارد، اما به دليل مبناى فوق، متعرض آن نمىشود. |
ویرایش