بيان السعادة في مقامات العبادة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
خط ۶۳: خط ۶۳:
از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مى‌داند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، در باره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مى‌كند؛ چنان‌كه صاحب «التفسير و المفسرون» <ref>ذهبى، ج 2، ص 192 - 203، 226</ref> در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است.
از آنجا كه مفسر، اساس مذهب شيعه را پيروى از همين اصل مى‌داند و به اتحاد ذاتى تصوف حقيقى و تشيع به معناى وَلَوى آن قائل است، كسانى را كه از بُعد عرفانى تشيع غافلند، در باره گرايش اين تفسير، دچار ترديد مى‌كند؛ چنان‌كه صاحب «التفسير و المفسرون» <ref>ذهبى، ج 2، ص 192 - 203، 226</ref> در اينكه «بيان السعادة» را در شمار تفاسير صوفيه ذكر كند يا تفاسير شيعه، مردد است.


«بيان السعادة»، علاوه بر جنبه‌هاى عرفانى، جنبه‌هاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث در باره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]]  و تفسير برهان [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]]، استفاده كرده است <ref>سميعى، ص 135</ref>.
«بيان السعادة»، علاوه بر جنبه‌هاى عرفانى، جنبه‌هاى روايى، فقهى، فلسفى، كلامى و ادبى نيز دارد. از جنبه نقلى و روايى و بحث در باره شأن نزول آيات، مباحث مستوفايى دارد و عمده اقوال و مطالب منقول در آن، مستند به احاديث و اخبار مروى از پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار(ع) است. در نقل احاديث، از تفسير صافى [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|فيض كاشانى]]  و تفسير برهان [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]]، استفاده كرده است <ref>سميعى، ص 135</ref>.


سلطان‌على‌شاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده در باره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ به‌گونه‌اى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يك‌ديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد <ref>ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 173</ref>.
سلطان‌على‌شاه، در خصوص اخبار مختلفى كه در تفسير آيات نقل كرده، مانند اخبار وارده در باره شجره منهيه در قصه آدم، به جمع و تطبيق ميان آنها مبادرت نموده است؛ به‌گونه‌اى كه همه اقوال در مقام و مرتبه خود با يك‌ديگر سازگارند، مگر در موارد نادرى كه صحت اخبار، مخدوش باشد <ref>ج 1، ص 81؛ ج 2، ص 173</ref>.


با اينكه اساس اين تفسير، اخبار ائمه اطهار (ع) و عرفان مبتنى بر آن است، مشتمل بر اصطلاحات و مباحث فلسفى و حكمى نيز هست، مانند تحقيق در مراتب وجود و تشكيك در حقيقت آن <ref>همان، ج 1، ص 37</ref> كه غالبا به روش استاد خود، حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و بر اساس آرا و اقوال [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است و از اين حيث، به تفاسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر قرآن شباهت دارد. وى آراى فلسفى را با لطايف عرفانى و عقايد كلامى در هم آميخته و در مسائلى از قبيل معراج، جبر و اختيار و بداء كه فلاسفه و متكلمان در آنها اختلاف نظر دارند، به جمع و تطبيق آرا پرداخته است <ref>ج 1، ص 218 - 220، ج 2، ص 276، 277، 431 - 433</ref>.
با اينكه اساس اين تفسير، اخبار ائمه اطهار(ع) و عرفان مبتنى بر آن است، مشتمل بر اصطلاحات و مباحث فلسفى و حكمى نيز هست، مانند تحقيق در مراتب وجود و تشكيك در حقيقت آن <ref>همان، ج 1، ص 37</ref> كه غالبا به روش استاد خود، حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] و بر اساس آرا و اقوال [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است و از اين حيث، به تفاسير [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]بر قرآن شباهت دارد. وى آراى فلسفى را با لطايف عرفانى و عقايد كلامى در هم آميخته و در مسائلى از قبيل معراج، جبر و اختيار و بداء كه فلاسفه و متكلمان در آنها اختلاف نظر دارند، به جمع و تطبيق آرا پرداخته است <ref>ج 1، ص 218 - 220، ج 2، ص 276، 277، 431 - 433</ref>.


«بيان السعادة»، متضمن مباحث ادبى نيز هست و در آن، ضمن تفسير، نكات ادبى آيات و تركيب لغات هم، به تناسب موضوع، مطرح شده است؛ براى مثال، در وجوه محتمل معانى حروف آغازين برخى سوره‌ها، مثل «الم» در بقره، بحث‌هاى مفصلى آمده است. <ref>ج 1، ص 39 - 43</ref>.
«بيان السعادة»، متضمن مباحث ادبى نيز هست و در آن، ضمن تفسير، نكات ادبى آيات و تركيب لغات هم، به تناسب موضوع، مطرح شده است؛ براى مثال، در وجوه محتمل معانى حروف آغازين برخى سوره‌ها، مثل «الم» در بقره، بحث‌هاى مفصلى آمده است. <ref>ج 1، ص 39 - 43</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش