معادشناسی: تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR12754J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۰۳
نام کتاب | معاد شناسی |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام (اشراف)
حسینی طهرانی، محمدحسین (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | BP 222 /ح5م6 |
موضوع | برزخ
رستاخیز معاد مرگ - جنبههای قرآنی |
ناشر | نور ملکوت قرآن ج: 1
علامه طباطبايی ج: 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10 |
مکان نشر | مشهد مقدس - ایران |
سال نشر | 1427 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE12754AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
"معاد شناسى"، يكى از آثار ارزشمند علامهى طهرانى بشمار مىرود. ايشان اين مباحث را در ماه مبارك رمضان سال 1396ق براى شاگردان خود القاء نموده، سپس مذاكرات را به رشتهى تحرير آورده و به صورت 75 مجلس تدوين نموده است. ايشان با استفاده از آيات قرآنى و اخبار معصومين(ع) و ادلهى عقلى و مطالب ذوقى كيفيت سير و حركت انسان در دنيا و نحوهى تبدل نشأهى غرور به عالم حقائق و ارتحال او به سوى خدا را به نحو وافى وافر مطرح كردهاند. مولف همچنين دربارهى عالم برزخ، نحوهى خلقت فرشتگان، نفخ صور، حشر و نشر مردم در صحراى قيامت، حساب و كتاب، ميزان، صراط، شفاعت، بهشت و دوزخ بحث مستوفايى به عمل و در خلال مباحث به داستانهاى جذاب و شيرينى اشاره مىكند.
گزارش محتوا
اينك به توضيح هر يك از مجالس كتاب مىپردازيم كه در برگيرنده مطالب اصلى كتاب مىباشد.
1- انسان بر حسب ظاهر با يك نظام قراردادى و اعتبارى زندگى مىكند؛ ولى بر حسب باطن در يك نظام طبيعى و تكوينى به سر مىبرد و در اين ميان دين تنظيم كنندهى روابط ميان امور حقيقى و اعتبارى است.
2- حيات دنيا ظاهرى دارد و باطنى و آخرت باطن دنيا و حقيقت دنياست.
3- كسانى كه در دنيا زندگى مىكنند و دل به ظاهر دنيا مىدهند و ابدا با باطن كارى نداشته و از وجدان خود كه در حقيقت مربوط به خداست نيرو نمىگيرند پيوسته در دل آنان محبت دنيا و آثار آن رو به فزونى مىرود، مردن براى اين افراد بسيار سخت است.
4- معناى دنياى مذموم زندگى كردن بر اساس تخيلات و شهوات و لذائذ فانيه و غفلت از برنامهى حقيقى انسانى و جهالت و غفلت از خداست.
5- مرگ و خواب از جنس واحدند و يك حكم را دارند، در حال مرگ و در حال خواب در هر دو حال خداوند جان را مىگيرد، ليكن آن كسى كه اجلش رسيده است، آن جان را نگاهداشته و آن كه اجلش نرسيده است، جان را در موقع بيدارى به او بر مىگرداند.
6- فعل قبض ارواح از ذات مقدس حضرت خالق پيدا مىشود و در اول وهله در آئينه وجود ملك الموت ظهور پيدا كرده و سپس از ملك الموت به فرشتگان ديگر على حسب اختلاف درجاتهم و مراتبهم طلوع و ظهور نموده تا بالاخره در گروه فرشتگانى از همه درجه و سعهى وجودى آنها كمتر است، پديدار مىگردد.
7- چون نفس انسان از عالم ملكوت است، لذا ملك الموت از ملكوت انسان روح او را مىگيرد.
8- سعادت انسان در ايمان به خدا و عمل به احكام دينى است و اگر انسان در حال سكرات موت ايمان بياورد، ايمان وى بى فايده خواهد بود.
9- اولياى الهى چون به مرتبهى اعلاى كمال رسيدهاند، لذا ترس و اندوه و سكرات موت را ندارند و يكسره به بهشت مىروند و ولايت آنها عين ولايت خداست.
10- در حالت موت زشتىها و خوبىها هر كدام به اصل خو د مىروند.
11- انسان داراى عوالم سه گانهى بدن، مثال و نفس مىباشد و در ادعيه مخصوص به ماه شعبان به اين مطلب اشاره شده است.
12- روح انسان بعد از مرگ به عالمى بنام عالم برزخ مىرود عالم برزخ را عالم مثال و عالم خيال نيز مىگويند.
13- در عالم برزخ هم بهشت مثالى وجود دارد وهم دوزخ مثالى.
14- اعمالى كه انسان در دنيا انجام داده، در برزخ به صورتهاى واقعى ملكوتى براى انسان جلوه مىكنند.
15- كسانى كه روحيهى استكبارى دارند، هيچ وقت به حقائق دست نمىيابند.
16- مستضعفينى كه راه وصول به حقائق را ندارند، بالاخره مورد عفو قرار مىگيرند، انسان اگر در اين نشأه تخم مراقبه را بكارد و بميرد در برزخ نفوس ناقصهى آنها مسير تكامل را مىپيمايد.
17- تمام پديدههاى عالم مادى با قواى ملكوتى اداره مىشوند.
18- صورت برزخى مومنان به صورت انسان است، ارواح براى ديدار اهل خود به دنيا مىآيند و نزول آنها به صورت پرنده از باب تمثيل است.
19- بهشتى كه حضرت آدم(ع) در آن سكنى داشت بهشت برزخى و مثالى است، اعمال انسان در برزخ تجسم پيدا مىكند.
20- مولف از مجلس بيستم به بيان مقدمات عالم قيامت كبرى و حضور انسان در پيشگاه پرودرگار و شرح عوالمى را كه انسان در اين دوره از حيات اخروى طى مىكند، مىپردازد. لازم به ذكر است كه تحقق ظهور حضرت مهدى(عج) قبل از قيامت حتمى است.
21- ساعت قيامت فرا نمىرسد، مگر انكه ده آيه از آيات الهيه به ظهور مىپيوندد و مراد از ياجوج و ماجوج همان طائفه مغول هستند.
22- معناى دميدن اسرافيل در صور و همچنين بيان معانى غيبية از باب تشبيه معقول به محسوس است و در آيات و روايات بسيار ديده مىشود.
23- مراد از «من فى الارض» در آيهى صعق، اهل برزخ و مراد از «من فى السموات» اهل عالم تجرد هستند.
24- مراد از «الا من شاء الله» در آيهى صعق، مخلصين هستند كه هرگز در اثر نفخ صور نمى ميرند.
25- مقربين و مخلصين مظهر اسماى حسناى الهيه هستند.
26- كسى كه از خوديت خود كه جنبهى خلقى و دعوت به نقس و انانيت و استكبار اوست، بيرون آيد و در ذات و صفات خدا فانى شود، او متحقق به وجه الله شده و براى او هلاكت و مرگ نيست.
27- در قيامت موجوادت خود را فانى و سراب نشان داده و ابدا در خود استقلال و اتكائى ندارند و جنبه ربط آنها با خدا روشن و آشكار مىگردد.
28- شيئيت اشياء از نقطه نظر وجه خلقى همه هالك و فانياند؛ ولى از نظر وجه اللهى پيوسته باقى هستند.
29- در معاد لقاء و شهود تفصيلى حضرت پروردگار محقق مىشود.
30- قيامت در عرض برزخ نيست، بلكه در طول آنست و افرادى كه در دنيا هستند مىتوانند هم به برزخ برسند و هم به قيامت.
31- چون عالم قيامت بروز حقائق است، لذا كيفيت نزول نور توحيد و ولايت در عوالم براى اهل قيامت مشهود خواهد بود.
32- كفار و فجار در قيامت در ظلمات بسر مىبرند و دائما محجوبند.
33- همان طورى كه انسان با سراسر وجودش پائين آمده است، همچنين با سراسر وجودش دوباره صعود نموده و بازگشت مىكند.
34- مقدماتى را كه طبيعيون براى انكار معاد اقامه مىكنند، از نوع مقدمات تخيليه و شعريه تجاوز نمىكند و اين مساله در علوم فاقد ارزش و اعتبار است.
35- خداوند به وسيله اسم «المحيى» مردگان را زنده مىكند و نداى حضرت ابراهيم(ع) به مرغان نداى ملكوتى بوده است.
36- بارش چهل روز باران براى حشر مردگان حاوى اسم «المحيى» است و از باب تمثيل است، در باب كيفيت معاد جسمانى آراى علماى مختلف است.
37- شبههى آكل و مأكول از راه قاعده فلسفه «شيئيت اشياء به صورت آنهاست نه به مادهى آنها» قابل حل است.
38- دفع شبهات وارده بر معاد جسمانى و بررسى تفصيلى شبهه آكل و مأكول.
39- مولف با 7 مقدمه معاد جسمانى را ثابت مىكند.
40- صدر المتاليهين مىگويد، اين بدن بعينه و به صورت جسد در روز قيامت محشور مىشود و براى او منكشف مىشود كه معاد در روز بازپسين مجموع نفس و بدن بعينهما و شخصهما خواهند بود و آنچه در قيامت مبعوث مىگردد، خود اين بدن است نه بدن ديگرى كه با او مبين بوده باشد.
41- تطاير كتب به معناى باز شدن نامههاى عمل است، انكار نامه و اصلاح نامهى عمل در قيامت امكان پذير نيست.
42- آياتى در قرآن مجيد داريم كه دلالت دارد بر آنكه بعضى از افراد نامه عملشان از سمت راست و دستهاى نامهى عملشان از سمت چپ مىباشد.
43- امام كه همان مقام ولايت كليه است، در حقيقت جان و حقيقت كتاب آفرينش و كاخ وجود است و بر تمام افراد اعم از بهشتى و جهنمى سيطره دارد.
44- شهيد و شاهد يك معنى دارد و شهادت به معناى حضور است و داراى دو مرحله است: مرحله عمل و مرحله اداء.
45- شرط شهادت آنست كه علاوه بر ظواهر اعمال بر بواطن و سرائر عالم باشد و اگر چنين نباشد، شهادت از حيطه وجودى و سعهى علمى او خارج است.
46- يك دسته از كسانى كه در روز قيامت براى اداء شهادت حاضر مىشوند، ملائكه هستند.
47- چون اعضاء و جوارح انسان داراى حيات و شعور هستند، لذا در قيامت شهادت ميدهند و شهادت آنها اختصاص به دشمنان خدا دارد.
48- زمان و مكان داراى فهم و شعورند و در قيامت شهادت مىدهند.
49- قرآن و اعمال در قيامت شهادت مىدهند.
50- قرآن در قيامت به صورت مثالى ظاهر مىشود و آن صورت مثال حقيقت قرآن است و آن صورت مثالى با انسان تكلم مىكند.
51- راههاى بسوى خدا بسيار است؛ ولى صراط مستقيم تنها يكى است و تمام اين راهها به مقدار نزديك بودنش به راه مستقيمى كه اقصر فاصله بين بنده و بنده خداست از صراط مستقيم بهره دارند و صراط على بن ابيطالب(ع) يگانه راه مستقيم است.
52- انسان براى رسيدن به كمال بايد عوالم هفتگانه را طى كند و مراد از صراط مستقيم در قرآن اميرالمومنين(ع) مىباشد.
53- تمام افراد جن و انس كه حامل تكليف الهى هستند بايد از صراط عبور كنند، گر چه مستلزم سختىها و مشكلات و امتحانات و ابتلائات و مجاهدات باشد و در آن جهان صراط به صورت پلى به روى جهنم است كه تا از آن عبور نشود به درجات عليا و مقامات حسنى نمىتوان رسيد.
54- ميزان در روز قيامت حق و عدل است و كسانى كه به درجهى خلوص و طهارت مطلقه رسيدهاند و از فانيان در ذات احديت گشتهاند براى آنان ميزانى نخواهد بود.
55- معيار و ميزان انبياء و اوصياء هستند و هر امتى با موازين روحى و عملى و سلوكى امامش سنجيده مىشود، اميرالمومنين(ع) ميزان اعمال است چون كردار و صفات و نيات و وجودش براى خداست.
56- يكى از مراحلى كه در قيامت پيش داريم، مرحلهى حساب است و چون علم خدا به اشياء علم حضورى است، لذا «سريع الحساب» است.
57- آيات در قرآن كريم وارد است كه دلالت دارد بر آن كه مردم از نقطهى نظر حساب و سختى و آسانى آن در مرتبهى واحد نيستند، بلكه بعضى حسابشان سخت و برخى آسان است، مولف در اين مجلس دربارهى حقيقت زمان بحث كرده و نظريه نسبيت زمان را بر اساس نظريه انيشتين مورد بررسى قرار مىدهد.
58- حساب كسانى كه به مقام فناء فى الله نرسيدهاند، مواخذه و توبيخ و تبكيت و حداقل ملامت و به واسطهى شائبهى دوئيت كه در آنان است، مورد باز خواست و در برابر قرار گرفتن تكليف است؛ ولى حساب اولياء و انبياء و مقربان و مخلصان كه مقام بقاء بعد از فناء رسيدهاند، از باب رد و بدل و گفتگوى حبيب با محبوب و كشف اسرار درون حرم بين محرم و صاحب حرم است.
59- بر اساس آيات قرآنى چون نباتات و جمادات و حيوانات داراى علم و حيات هستند، لذا در قيامت محشور مىشوند.
60- بحث شفاعت از بهترين و عالىترين ابحاث معاد است، چه در آيات قرآنى و چه در روايات معصومين(ع) سخن از اين موضوع بسيار به ميان آمده است، برخى در اين مساله تا آنجا زياده روى كردهاند كه شفاعت را به نصاب و معاندان هم رساندهاند و برخى هم آنقدر كوتاه آمدهاند كه شفاعت را به طور كلى انكار كردهاند. علامه در بحث شفاعت از تفسير الميزان و رسالهى معاد علامه طباطبائى بهرههاى فراوانى برده است.
61- چون پيامبر اكرم(ص) واسطهى در خلقت عالم تكوين و سبب پيدايش موجودات جهات تجرد و ماده و نشأه ملك و ملكوت مىباشد، لذا حائز مقام شفاعت در قيامت مىباشد.
62- در اين مجلس دربارهى اصناف شفاعت كنندگان بحث به ميان مىآيد.
63- آنچه از كليات آيات و روايات استفاده مىشود، اين است كه شرط شفاعت ايمان است. ايمان به خدا و رسول خدا و به اوصياء و اولياى رسول خدا.
64- از پيامبر اكرم(ص) دربارهى مقام محمود سوال مىكنند، حضرت مىفرمايد: مقام محمود مقام شفاعت است.
65- منبر و لواء در روز قيامت مخصوص رسول اكرم(ص) و اهل بيت او مىباشد.
66- حوض كوثر كه به على بن ابىطالب اختصاص دارد. مقام ظهور و بروز ولايت است و شيعيان او به آن وارد مىشوند.
67- مقام اعراف كه مقامى است، بسيار رفيع و منيع اختصاص به كسانى دارد كه هم بر بهشت و هم بر دوزخ حاكماند و بر هر دوى آنها مسيطر و مسلط هستند.
68- بهشت و دوزخ در ملكوت زمين است و در حال حاضر موجودند.
69- بهشت محل پرهيزكاران و پاكدلان است و در بهشت مومنان به لقاء پروردگارشان نائل مىشوند.
70- بهشت داراى درجات مختلف و متفاوتى است كه برخى بر برخى فضيلت دارد.
71- مشركان، معاندان، كافران، منافقان در جهنم هستند.
72- مولف در اين مجلس دربارهى جبر و اختيار بحث مستوفايى به عمل آورده و در نهايت مساله امر بين الامرين را ثابت مىكند.
73- زقوم درخت جهنمى است و در مقابل درخت طوبى است و اصل بعد از ولايت و سعادت است.
74- حقيقت جهنم ياس از رحمت خداوند است و انانيت، حجاب و موجب دخول در جهنم است.
75- آخرين مجلس كتاب معاد شناسى اختصاص به خلود دارد. مولف ابتدا آيات خلود بهشتيان و دوزخيان را مطرح كرده، سپس با دلايل عقلى آن را ثابت مىكند، سپس به اشكالات وارده جواب مىدهد.
منبع:
متن كتاب.
پیوندها
مطالعه کتاب معاد شناسی در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور