۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،') |
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در بحث ششم، از تعليم و تربيت بحث به ميان آمده است. نويسنده معتقد است كه تربيتپذيرى، يكى از مهمترين ويژگىهاى انسان و عامل اساسى رشد و ترقى اوست. به نظر وى، انسان برخلاف حيوانات، توانمندىهاى بسيار پيچيده و گوناگونى دارد كه به وسيله وراثت، از نسلى به نسل ديگر منتقل نمىشوند، بلكه با تعليم و تربيت انتقال مىيابند و بخش عمده تجربيات نسلهاى گذشته، با آموزش به نسلهاى بعدى، انتقال يافته و بدين ترتيب، بر ذخاير و اندوختههاى دانش بشرى، افزوده مىشود. بنابراين، ترقى و پيشرفت انسان با تعليم و تعلّم، امكانپذير مىگردد <ref>همان، ص221</ref>. | در بحث ششم، از تعليم و تربيت بحث به ميان آمده است. نويسنده معتقد است كه تربيتپذيرى، يكى از مهمترين ويژگىهاى انسان و عامل اساسى رشد و ترقى اوست. به نظر وى، انسان برخلاف حيوانات، توانمندىهاى بسيار پيچيده و گوناگونى دارد كه به وسيله وراثت، از نسلى به نسل ديگر منتقل نمىشوند، بلكه با تعليم و تربيت انتقال مىيابند و بخش عمده تجربيات نسلهاى گذشته، با آموزش به نسلهاى بعدى، انتقال يافته و بدين ترتيب، بر ذخاير و اندوختههاى دانش بشرى، افزوده مىشود. بنابراين، ترقى و پيشرفت انسان با تعليم و تعلّم، امكانپذير مىگردد <ref>همان، ص221</ref>. | ||
در فصل هفتم، از نظام اجتماعى افغانستان سخن گفته شده است. به باور نويسنده، مطالعهچگونى سازماندهى روابط اجتماعى و سبك زندگى يك جامعه، گروه يا سنخ اجتماعى، اهميت زيادى در فهم و درك نطام اجتماعى آن دارد. وى معتقد است كه اگر بخواهيم از اصطلاحات دقيقتر جامعهشناسان استفاده كنيم، نمىتوان شيعيان افغانستان را يك گروه اجتماعى به معناى دقيق كلمه ناميد؛ زيرا آنان بهطور پراكنده در سراسر كشور زندگى مىكنند و همه با يكديگر روابط اجتماعى ندارند. با وجود اين، به دليل پيروى آنان از يك مذهب، احساس مشترك مذهبى دارند و هنگامى مسائل مذهبى در سطح عموم مطرح باشد، همگان به طور هماهنگ واكنش نشان مىدهند. از سوى ديگر مدهب و احد و آموزههاى مذهبى مشترك، فرهنگ نسبتاً همگون و مشابهى ميان آنان بهوجود آورده است. بنابراين شايد بتوان گفت كه آنها يك سنخ اجتماعىاند نه يك گروه | در فصل هفتم، از نظام اجتماعى افغانستان سخن گفته شده است. به باور نويسنده، مطالعهچگونى سازماندهى روابط اجتماعى و سبك زندگى يك جامعه، گروه يا سنخ اجتماعى، اهميت زيادى در فهم و درك نطام اجتماعى آن دارد. وى معتقد است كه اگر بخواهيم از اصطلاحات دقيقتر جامعهشناسان استفاده كنيم، نمىتوان شيعيان افغانستان را يك گروه اجتماعى به معناى دقيق كلمه ناميد؛ زيرا آنان بهطور پراكنده در سراسر كشور زندگى مىكنند و همه با يكديگر روابط اجتماعى ندارند. با وجود اين، به دليل پيروى آنان از يك مذهب، احساس مشترك مذهبى دارند و هنگامى مسائل مذهبى در سطح عموم مطرح باشد، همگان به طور هماهنگ واكنش نشان مىدهند. از سوى ديگر مدهب و احد و آموزههاى مذهبى مشترك، فرهنگ نسبتاً همگون و مشابهى ميان آنان بهوجود آورده است. بنابراين شايد بتوان گفت كه آنها يك سنخ اجتماعىاند نه يك گروه اجتماعى؛ زيرا در مجموع تفاوتهاى چشمگير اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى دارند <ref>همان، ص253</ref>. | ||
فصل هشتم، به بررسى فرهنگ شيعيان افغانستان اختصاص يافته است. نويسنده بر اين باور است كه فرهنگ، مهمترين شاخصه انسان و جامعه انسانى است. انسان در جامعه زندگى مىكند و همه ارزشها و هنجارها را به همراه سبك زندگى، از خانواده و جامعهاى كه در آن زندگى مىكند، مىآموزد <ref>همان، ص287</ref>. | فصل هشتم، به بررسى فرهنگ شيعيان افغانستان اختصاص يافته است. نويسنده بر اين باور است كه فرهنگ، مهمترين شاخصه انسان و جامعه انسانى است. انسان در جامعه زندگى مىكند و همه ارزشها و هنجارها را به همراه سبك زندگى، از خانواده و جامعهاى كه در آن زندگى مىكند، مىآموزد <ref>همان، ص287</ref>. |
ویرایش