۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ميرزا ابوالحسن جلوه' به 'ميرزا ابوالحسن جلوه ') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
'''شرح رسالة المشاعر'''، عبارت از شرحهاى حكيم ملامحمد جعفر لاهيجى (درگذشته قبل از 1294ق) بر كتاب مشاعر نوشته حكيم بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] (979- 1050ق) است كه با مقدمه، تصحيح و تعليقات [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] (1304ش آشتيان- 1384 ش مشهد) همراه با مقدمههايى از [[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]]، استاد [[همایی، جلال الدین|جلالالدين همايى]] (درگذشته 1359ش) و مقدمه شارح منتشر شده است. | '''شرح رسالة المشاعر'''، عبارت از شرحهاى حكيم ملامحمد جعفر لاهيجى (درگذشته قبل از 1294ق) بر كتاب مشاعر نوشته حكيم بزرگ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] (979- 1050ق) است كه با مقدمه، تصحيح و تعليقات [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] (1304ش آشتيان- 1384 ش مشهد) همراه با مقدمههايى از [[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]]، استاد [[همایی، جلال الدین|جلالالدين همايى]] (درگذشته 1359ش) و مقدمه شارح منتشر شده است. | ||
موضوع اصلى كتاب، عبارت از مباحث وجود (مفهوم و حقيقت وجود، اصالت ماهيت يا وجود و ...) است. استاد آشتيانى، تصحيح كتاب حاضر و نگارش تعليقات بر آن را در تاريخ 18 خرداد 1342 در مشهد به پايان برده است <ref>همان، ص 628</ref>. زبان متن كتاب و شرح [[لاهیجی، | موضوع اصلى كتاب، عبارت از مباحث وجود (مفهوم و حقيقت وجود، اصالت ماهيت يا وجود و ...) است. استاد آشتيانى، تصحيح كتاب حاضر و نگارش تعليقات بر آن را در تاريخ 18 خرداد 1342 در مشهد به پايان برده است <ref>همان، ص 628</ref>. زبان متن كتاب و شرح [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|حكيم لاهيجى]] ، عربى است ولى استاد آشتيانى مطالبش را فارسى و به تعبير دقيقتر دوگانه (فارسى- عربى) نوشته است. با نظر به همين جهت و نيز محتواى عرضه شده و كاربرد فراوان اصطلاحات فنى رشتههاى كلام، فلسفه و عرفان در اثر حاضر، بايد گفت كه مخاطبان اين كتاب، متخصصان علوم اسلامى هستند. درباره اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
#نظر [[عابدی، احمد|دكتر عابدى]] در مورد جايگاه كتاب المشاعر در بين آثار ملاصدرا قابل توجه است: صدرالمتألهين فلسفه خود را با سه مسأله «وحدت وجود»، «اصالت وجود» و «تشكيك وجود» آغاز نموده و پس از آن در هر مسأله از مسائل فلسفى از اين سه نظريه بهره گرفت و بلكه تمام فلسفه خود را بر آنها پايهريزى نمود، و در نتيجه، نه تنها كل جهان را واقعيتى يگانه ديد، بلكه نوعى پيوند عميق بين خالق و مخلوق برقرار و معيّت قيوميه خداوند با خلق را در سايه مسأله «بسيط الحقيقة كل الأشياء» تفسير كرد. در ميان دهها اثر ارزنده صدرالمتألهين، رسالة المشاعر- علىرغم حجم اندك خود- جايگاهى بس رفيع و وسيع دارد. در اين كتاب صدرالمتألهين امّهات ابتكارات و نوآورىهاى خود را، كه همه آثار و لوازم سه مسأله مورد اشاره است، به بحث گذارده است <ref>مقدمه عابدى، ص 7</ref>. | #نظر [[عابدی، احمد|دكتر عابدى]] در مورد جايگاه كتاب المشاعر در بين آثار ملاصدرا قابل توجه است: صدرالمتألهين فلسفه خود را با سه مسأله «وحدت وجود»، «اصالت وجود» و «تشكيك وجود» آغاز نموده و پس از آن در هر مسأله از مسائل فلسفى از اين سه نظريه بهره گرفت و بلكه تمام فلسفه خود را بر آنها پايهريزى نمود، و در نتيجه، نه تنها كل جهان را واقعيتى يگانه ديد، بلكه نوعى پيوند عميق بين خالق و مخلوق برقرار و معيّت قيوميه خداوند با خلق را در سايه مسأله «بسيط الحقيقة كل الأشياء» تفسير كرد. در ميان دهها اثر ارزنده صدرالمتألهين، رسالة المشاعر- علىرغم حجم اندك خود- جايگاهى بس رفيع و وسيع دارد. در اين كتاب صدرالمتألهين امّهات ابتكارات و نوآورىهاى خود را، كه همه آثار و لوازم سه مسأله مورد اشاره است، به بحث گذارده است <ref>مقدمه عابدى، ص 7</ref>. | ||
#[[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]] درباره شرح حاضر نوشته است: يكى از شرحهاى رسالة المشاعر، شرح ملا محمد جعفر لنگرودى، فرزند ملا محمد صادق لاهيجى، از فيلسوفان بنام قرن 13 حوزه اصفهان است، وى از شاگردان آخوند ملا على نورى و استاد آقا على مدرس زنوزى و آقا محمد رضا قمشهاى بود، و تأليفات متعدد در علوم عقلى دارد. اين كتاب، نوعى نقد انديشههاى شيخ احمد احسائى، بنيانگذار «مكتب شيخيه» يا «كشفيه» يا «پايين سرى» است. شرح رساله ملا محمد جعفر لنگرودى از تبحّر مؤلف در فلسفه و عرفان حكايت داشته و تعليقات استاد [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] بر ارزش آن افزوده است <ref>همان، ص 7- 8</ref>. | #[[عابدی، احمد|دكتر احمد عابدى]] درباره شرح حاضر نوشته است: يكى از شرحهاى رسالة المشاعر، شرح ملا محمد جعفر لنگرودى، فرزند ملا محمد صادق لاهيجى، از فيلسوفان بنام قرن 13 حوزه اصفهان است، وى از شاگردان آخوند ملا على نورى و استاد آقا على مدرس زنوزى و آقا محمد رضا قمشهاى بود، و تأليفات متعدد در علوم عقلى دارد. اين كتاب، نوعى نقد انديشههاى شيخ احمد احسائى، بنيانگذار «مكتب شيخيه» يا «كشفيه» يا «پايين سرى» است. شرح رساله ملا محمد جعفر لنگرودى از تبحّر مؤلف در فلسفه و عرفان حكايت داشته و تعليقات استاد [[آشتیانی، جلالالدین|سيد جلالالدين آشتيانى]] بر ارزش آن افزوده است <ref>همان، ص 7- 8</ref>. | ||
#[[همایی، جلالالدین|استاد همائى]] درباره حكما و مدرسان فلسفه اسلامى كه در دوران [[لاهیجی، | #[[همایی، جلالالدین|استاد همائى]] درباره حكما و مدرسان فلسفه اسلامى كه در دوران [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|حكيم لاهيجى]] در اصفهان مىزيستهاند نوشته است: در قرن سيزدهم هجرى كه عصر زندگانى شارح مشاعر است، جمعى كثير از حكما و مدرسان فلسفه و عرفان در اصفهان بودند كه اكثرشان شاگردان همان آخوند ملاعلى نورى بودند و بعضى هم اصلاً با دستگاه تدريس وى ارتباط نداشتند <ref>مقدمه همايى، ص 19</ref>. سپس ايشان گزارشى مختصر از زندگى و انديشههاى آنان آورده است <ref>همان، ص 19- 25</ref>. | ||
#[[همایی، جلالالدین|استاد همايى]] در بخشى از مقدمهاش ادعا كرده است: ملاصدرا بسيارى از لطايف فلسفه از قبيل حركت جوهرى و اتحاد عاقل و معقول و امثال آن را از بركت محضر ميرفندرسكى الهام گرفته و به اين امر در بعض رسائل خود تصريح كرده است. ولى استاد آشتيانى اين نظر را به اين صورت نقد كرده است: «آنچه كه راجع به ميرفندرسكى نوشتهاند با صريح كلمات مير مطابقت ندارد». سپس با يادآورى اينكه در جلد اوّل كتاب منتخبات فلسفى، زندگى، آثار و انديشههاى ميرفندرسكى را بيان كرده، افزوده است كه آثار او دلالت صريح دارد بر اين كه آن بزرگوار نه با مسأله حركت جوهرى ميانهاى داشته است و نه مثل نورى، افلاطونى را تلقى به قبول نموده است. او تابع حكماى مشائى است و مكاتبه او با معاصران صريح در نفى تشكيك در ذاتيات است و رساله صناعيه آن بزرگوار نيز دلالت دارد بر آن كه او روش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را در كليه مسائل مهم پيروى نموده است. و قصيده{{شعر}} | #[[همایی، جلالالدین|استاد همايى]] در بخشى از مقدمهاش ادعا كرده است: ملاصدرا بسيارى از لطايف فلسفه از قبيل حركت جوهرى و اتحاد عاقل و معقول و امثال آن را از بركت محضر ميرفندرسكى الهام گرفته و به اين امر در بعض رسائل خود تصريح كرده است. ولى استاد آشتيانى اين نظر را به اين صورت نقد كرده است: «آنچه كه راجع به ميرفندرسكى نوشتهاند با صريح كلمات مير مطابقت ندارد». سپس با يادآورى اينكه در جلد اوّل كتاب منتخبات فلسفى، زندگى، آثار و انديشههاى ميرفندرسكى را بيان كرده، افزوده است كه آثار او دلالت صريح دارد بر اين كه آن بزرگوار نه با مسأله حركت جوهرى ميانهاى داشته است و نه مثل نورى، افلاطونى را تلقى به قبول نموده است. او تابع حكماى مشائى است و مكاتبه او با معاصران صريح در نفى تشكيك در ذاتيات است و رساله صناعيه آن بزرگوار نيز دلالت دارد بر آن كه او روش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را در كليه مسائل مهم پيروى نموده است. و قصيده{{شعر}} | ||
#:{{ب|''چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستى''|2=''صورتى در زير دارد آن چه در بالاستى''}} | #:{{ب|''چرخ با اين اختران نغز و خوش و زيباستى''|2=''صورتى در زير دارد آن چه در بالاستى''}} |
ویرایش