تاریخ ایوبیان (ترجمه پرویز اتابکی): تفاوت میان نسخهها
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR11289J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۱۳
نام کتاب | تاریخ ایوبیان (ترجمه پرویز اتابکی) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | اتابکی، پرویز (مترجم)
شیال، جمالالدین (مصحح) ابن واصل، محمد بن سالم (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1383 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11289AUTOMATIONCODE |
معرفى كتاب
تاريخ ايوبيان ترجمه فارسى اثرى است با عنوان "مفرج الكروب فى اخبار بنى ايوب" تاليف جمالالدين ابوعبدالله محمد بن سالم بن نصرالله بن سالم بن واصل حموى (604-697ق.)كه به شرح حال و اخبار خاندان معروف كُردريشه و ايرانىتبار ايوبيان از آغاز تا پايان حكمرانى آن سلسله مىپردازد.
ساختار كتاب
كتاب در پنج جلد تنظيم شده است. مجموع مجلدات كتاب مفرج الكروب را مىتوان به دو بخش اساسى تقسيم كرد: بخش اول شامل سه مجلد كه توسط دكتر جمال الدين الشيال تصحيح شده و بخش دوم كه به تصحيح دكتر حسنين محمد الربيع رسيده است.
جلد اول مشتمل بر مقدمهاى به قلم مترجم فارسى كتاب آقاى پرويز اتابكى، مقدمهاى مصحح، مقدمه مولف و هفده فصل است كه اين بخشها بر اساس سالهاى حكومت اين خاندان تنظيم گرديده است.
جلد دوم نيز مشتمل بر مقدمهاى به قلم مصحح و بيست و يك فصل بر اساس سالهاى حكومت ايوبيان مىباشد.
جلد سوم هم مقدمهاى به قلم مصحح و بيست و هفت فصل را به ترتيب سالهاى مذكور در بردارد.
جلد چهارم مشتمل بر مقدمهاى به قلم دكتر سعيد عبدالفتاح عاشور، استاد تاريخ قرون ميانه دانشكده ادبيات دانشكده قاهره و چهارده فصل به ترتيب ساليان حكومت اين خاندان مىباشد.
جلد پنجم نيز مشتمل بر مقدمهاى به قلم دكتر عاشور و هفده فصل به ترتيب سالهاى حكمرانى اين خاندان است.
گزارش محتوا
كتاب مفرج الكروب كه ترجمه آن با عنوان تاريخ ايوبيان پيش روى شماست يكى از كتابهاى با ارزش تكنگارى در تاريخ است كه تنها به شرح حال و اخبار خاندان معروف كُرد ايرانىتبار ايوبى اختصاص دارد و اگر به مناسبت روابط فيمابين از صلح و جنگ و سرپرستى و اتابكى يا مالك و مملوكى و انعقاد پيمانهاى سياسى و نظامى و عقود زناشويى و جز آن از ديگر خاندانها، چون اتابكان در صدر و مماليك در پايان عهد ايوبى و نيز از خوارزمشاهيان، عباسيان، فاطميان، صليبيان و مغولان سخن گفته است، اين همه بر محور خاندان ايوبى و داد و ستدها و جنگ و آشتىها و مددخواهيهاى ايوبيان به ويژه در جنگهاى صليبى از ملوك و سلاطين مسلمان دور مىزند.
در جلد نخست اين كتاب مولف به ذكر نسب خاندان ايوبى پرداخته و پس از آن با ايجازى غير مخل، وارد تاريخنگارى دولت اتابكان-با توجه به روابط آن دولت با دولتهاى همسايه و به ويژه دو خلافت عباسى و فاطمى و اميرنشينهاى صليبى، شده و سپس به موضوع اصلى منتقل شده و به تاريخنگارى پديد آمدن دولت ايوبى پرداخته و در ميان آن متوجه دولت فاطمى در مصر در اواخر روزگار آن دولت و نبرد سخت ميان نيروهاى صليبى و نيروهاى نورالدين در راه دست يافتن بر مصر شده و به شرح كوششهاى صلاح الدين و افراد خانواده و سرداران او كه براى از ميان بردن توطئههاى داخلى و خارجى و فتح سرزمينهاى نوبه و يمن پرداخته است. اين جلد با درگذشت نورالدين محمود بن زنگى در سال 569ق. پايان يافته و جلد دوم كه شامل تمام روزگار صلاح الدين تا پايان زندگى او در سال 589ق. خواهد شد، آغاز مىشود.
جلد دوم به دوران دولت صلاح الدين ايوبى مىپردازد، دولتى كه مصر، شام، جزيره، برقه و يمن و سرزمينهاى عرب را دربرگرفته بود و سپس تاريخ سرزمينهاى همسايه اين دولت و روابط دوستى و صداقت يا نزاع و عداوت ميان آن دولت و همسايگان را مورد بررسى قرار مىدهد. مولف فصلهايى را به گفتگو درباره باقى ماندههاى خاندان اتابكى در حلب و موصل و كشمكشهاى صلاحالدين با افراد اين خاندان در راه ايجاد جبهه متحد اسلامى به منظور آماده شدن براى جهاد بزرگتر بر ضد دشمن بزرگتر اختصاص داده است. در اين جلد فصلهايى ديگر درباره يمن و حكمرانان آن از خاندان ايوبى و اوضاع و احوال داخلى آن و روابطش با مصر و فصلهايى ديگر درباره اقدامات تقى الدين عمر،برادرزاده صلاح الدين و لشكريانش براى فتح برقه و كشاندن دامنه اين فتح به اقليمهاى مغرب كه همسايه آن بودند و موضع گيرى صلاح الدين نسبت بدين فتح آمده است.
همچنين در اين جلد اشارههاى بسيارى به خلافت عباسى و روابط ميان آن خلافت و صلاحالدين و برخوردهايى كه گاه روى داده است، مشاهده مىشود.
ابن واصل به نامههايى اشاره كرده كه صلاحالدين هنگامى كه در محاصره عكّا عرصه بر او تنگ آمده به خليفه موحدى مغرب، يعقوب بن يوسف بن عبدالمومن نگاشته و از او خواسته است كه با ناوگان خود بدو كمك رساند. همچنين به روابط دوستانهاى كه ميان صلاحالدين و امپراتور بيزانس برقرار شده و نامههاى رد و بدل شده ميان آن دو و خواندن خطبه براى صلاحالدين بر منبر مسجد موجود در قسطنطنيه و همچنين روابط او با دولت سلجوقيان روم و پادشاهان آن دولت كه همسايه كشور وى بودند اشاره مىكند.
در اين جلد همچنين به فعاليتهاى فرهنگى و عمرانى صلاح الدين در شهرهاى مصر و شام و...پرداخته شده است.
جلد سوم كتاب شامل عصر فرزندان صلاحالدين و برادرش الملك العادل يعنى حوادث ربع قرن از 590ق. تا 615ق. است. اين سالها دوران خطرناكى است كه نزديك بود بناى رفيعى را كه صلاحالدين ساخته و برافراشته بود از پايه فرو ريزاند و وحدت نيرومندى را كه او در ايجادش سخت كوشيده بود، از هم بگسلد.كشور بزرگ ايوبى پس از درگذشت صلاحالدين بين سه پسر بزرگ او؛ الملك العزيز عثمان در مصر، الملك الظاهر غازى در حلب و الملك الافضل على در دمشق، تقسيم شد و به زودى نزاعى سخت ميان ايشان درگرفت. ابن واصل در اين جلد شرحى وافى از كشمكشها و نزاعهاى سخت ميان فرزندان صلاحالدين ارائه كرده و از نقشهايى كه قدرتهاى بزرگ شركت كننده در اين نزاع بازى كردهاند پرده برمىدارد.
مولف در اين جلد به نگارش تاريخى فراگير و شامل از منطقه خاور نزديك عربى در ظرف ربع اين قرن مىپردازد و از اين رو به رويدادهاى يمن و فرمانروايان ايوبى اشاره مىكند و كشمكشى را كه همچنان ميان ايوبيان و باقىمانده صليبيان در شام برقرار بود، دنبال مىكند و همچنين تحركات صليبيان را در بيرون از جهان اسلام به نظاره مىنشيند. وى افزون بر اين به تاريخ دولتهاى اسلامى همسايه ايوبيان و فرمانروايان و روابط ميان ايشان و ايوبيان بويژه به خلافت عباسى و دو دولت اتابكان و سلجوقيان روم توجه و عنايت دارد.
مولف در نگارش جلد چهارم كتاب از ضمير متكلم استفاده مىكند و اين خود نشان مىدهد كه او در آن هنگام جوانى بوده كه حوادثى را كه باز مىگويد هشيارانه درك كرده و آنچه را خود ديده يا از برخى از نزديكان و موثقان خود شنيده است بازگو مىكند. از جمله ابن واصل ماجراى درگذشت مادر الملك المظفر همسر الملك المنصور را به سال 606ق. روايت مىكند و مىگويد چگونه پدر وى(مولف) در قلعه حماة امامت نمازگزاران را بر جنازه وى به عهده داشت.
وى همچنين در حوادث سال 619ق. روايت مىكند كه چگونه خود، ورود الملك المعظم عيسى به حماة را ديده است و نيز در حوادث 625ق. روايت مىكند كه چگونه الملك الناصر از عموى خود الملك الاشرف بر ضد عموى ديگرش الملك الكامل استمداد كرد و....
افزون بر اين در اين جلد ما به اشاراتى برمىخوريم كه گوشههايى از زندگى ابن واصل را براى ما روشن مىسازد.
مولف در جلد پنجم از كتاب فاصله ميان سالهاى 629 تا 645ق. را كه دورهاى است سرشار از حوادث محلى مورد بحث قرار داده است. در اين دوره از سويى روابط ميان افراد خاندان ايوبى در هم پيچيد و از ديگر سو نيروى ايشان با نيروى ساير همسايگانشان در هم آميخت.
از آنجا كه هدف مولف از تاليف اين كتاب ذكر اخبار خاندان ايوبى بوده است، در اين جلد شاهد توجه خاص وى به استقصا و شرح اخبار اميران ايوبى معاصر وى در روابط ميان ايشان گاه همشيرى و دامادى و همپيمانى و دوستى و گاه مخالفت و جدايى و دشمنى و جنگ- هستيم.
ويژگيها
اين كتاب از حيث تكنگارى در نوع خود كم نظير و از ديدگاه صحت روايت و اتقان و به ويژه بيان مشاهدات عينى و مسموعات مستقيم مولف اثرى ممتاز و در خور توجه است.
ابن واصل كه خود شاهد و ناظر بخشى از تاريخ پرماجراى ايوبيان بود، اين كتاب را به رشته تحرير درآورد كه نيمه دوم آن در واقع دنباله حوادث مربوط به ايوبيان در كتاب معروف تاريخ عمومى ابن اثير به نام "الكامل فى التاريخ" است. مولف در اين كتاب از كتابهاى تاريخى مقدم در تاريخ ايوبيان همچون "البرق الشامى" و "الفتح القسى فى الفتح القدسى" عماد كاتب محمد بن محمد اصفهانى و نيز كتاب "الروضتين" تاليف ابوشامه عبدالرحمن بن اسماعيل مقدسى و الكامل ابن اثير بهره فراوان برده است.
اما مفرج الكروب در ميان تمام كتابهايى كه قبل از آن يا همزمان با آن نوشته شدهاند، بدين ويژگى ممتاز است كه تاريخ كامل ايوبيان از آغاز تا پايان عهد ايوبى را در بردارد؛ در حالى كه بعضى از ديگر كتابهايى كه از آنها نام برده شد، در صدر دولت ايوبى يا سالهاى نخستين آن نوشته شده، يا تنها به احوال موسس و موجد اين سلسله اختصاص دارد و يا فقط متعلق به نيمه اول حكومت ايوبيان است و در بعضى ديگر مولف قصد نگارش تاريخ خاص ايوبيان را نداشته، بلكه تاريخى عمومى نگاشته و در ضمن از ايوبيان نيز سخن گفته است.
مزيت ديگر اين كتاب در آن است كه ابن واصل در نيمه دوم كتاب خود به شرح مشاهدات عينى و مسموعات شخصى خويش يا روايت كسانى كه در وقايع حاضر و ناظر بودهاند، مىپردازد و نوشتههاى او در اين بخش از كتاب، همه دست اول و موثق است. اين ويژگى به كتاب اعتبارى خاص بخشيده و آن را در شما كتابهاى موثق تاريخى درآورده بطورى كه تمام مورخان متاخر كه پس از قرن هفتم هجرى مىزيستهاند؛ همچون: بيبرس منصورى، يونينى، شافع بن على، ذهبى، مقريزى و... در نگارش تاريخ بنى ايوب بدو اعتماد و استناد نموده و نصوصى بسيار گاه با ذكر ماخذ و گاه با گذراندن به سكوت از او نقل كردهاند.
وضعيت كتاب
كتاب مشتمل بر پاورقيهايى به قلم مصحح و نيز مترجم است. پاورقيهاى مترجم با علامت م، از پاورقيهاى مصحح متمايز شده است. همچنين هر يك از مجلدات كتاب مشتمل بر فهرست مطالب در ابتداى خود مىباشند.
علاوه بر اين در پايان تمام مجلدات به شرح اعلام و اماكن موجود در متن پرداخته شده و نمايه آنها ارائه گرديده است. همچنين در پايان جلد نخست اين مجموعه فهرست منابع تصحيح نيز آمده؛ چنانكه جلد دوم در پايان مشتمل بر پيوستها و نيز ملحقاتى مىباشد.
در پايان جلد سوم نيز فهرست منابع تحقيق و نيز پى نوشت مترجم بر اين جلد به همراه ملحقات اين جلد درج گرديده است.
منابع :
1 مقدمه مترجم.
2 مقدمه مصحح جلد اول تا سوم، جمال الدين الشيال.
3 مقدمه مصحح جلد چهارم و پنجم، حسنين محمد الربيع.
4 مقدمه دكتر سعيد عبدالفتاح عاشور.
5 عظيمائى، عبدالله و بيات، على، دائره المعارف بزرگ اسلامى، ج5، ص62-64.
پیوندها