شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه: تفاوت میان نسخهها
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به [[شرح زندگانی من یا تاریخ اجت...) |
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|- | |- | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
|data-type='authors'|[[مستوفی، | |data-type='authors'|[[مستوفی، عبدالله]] (نويسنده) | ||
|- | |- | ||
|زبان | |زبان | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
عبدالله مستوفى كه در روزگار ناصر الدين شاه به دنيا آمد، در بخش نخستين كتاب خود به گزارشى در باره چندى و چونى دودمانش از آغاز دوره قاجار تا زادروز خودش مىپردازد. كتاب او، تصوير گسترده (پانوراميك) عصرى بلند به شمار مىرود، كه امروز يادگارهاى اندكى از آن وجود دارد. شايد كتاب مستوفى را پربارترين يادگار آن روزگاران بتوان دانست. | |||
جلد يكم اين كتاب، از پادشاهى آقا محمد خان قاجار آغاز و تا پايان سلطنت ناصر الدين شاه دنبال مىشود. نويسنده در اين بخش از اثر خود، نخست به گزارش كوتاهى از «اسلاف» آقا محمد خان قاجار، انديشهها و ويژگىهاى وى و زمينههاى پادشاهىاش مىپردازد و از سرانجام كار لطفعلى خان زند خبر مىدهد و با توصيف اميرنشينهاى پيرامون ايران و گزارش در باره نام و كار پدران خود در روزگار فتحعلى شاه قاجار، «تأسيسات دوره قاجاريه» و جهانگشايى فتحعلى شاه و روىكرد دولت ايران را در گزينش والى بغداد و سليمانيه بازگو مىكند و با گزارشى از جنگ با گرجستان و ذكر نام و نشان فرزندان ميرزا اسماعيل مستوفى، رويدادها را تا مرگ فتحعلى شاه پى مىگيرد و به مناسبت ياد كردن از اسلاف خود در دوران محمد شاه و ناصر الدين شاه، از رويدادهاى داخلى و خارجى كشور در آن روزگاران گزارش مىدهد. آنگاه به شرح زندگانى خود در دوره ناصر الدين شاه مىپردازد. گزارشهاى او در باره خانواده و تحصيلاتش و آيينها و طبقات اجتماعى و شغل و درآمد، كار روزانه و طرز فكر و چگونگى دين ورزى مردم در آن روزگار و چند و چون سفرها، پوششها، بيمارىها و زاد و مرگ و بهبودشان، ويژگىهاى فرهنگى - اجتماعى و سياسى - اقتصادى عصر ناصرى و شيوه كشوردارى قاجاريان را به نيكى آشكار مىسازد. | جلد يكم اين كتاب، از پادشاهى آقا محمد خان قاجار آغاز و تا پايان سلطنت ناصر الدين شاه دنبال مىشود. نويسنده در اين بخش از اثر خود، نخست به گزارش كوتاهى از «اسلاف» آقا محمد خان قاجار، انديشهها و ويژگىهاى وى و زمينههاى پادشاهىاش مىپردازد و از سرانجام كار لطفعلى خان زند خبر مىدهد و با توصيف اميرنشينهاى پيرامون ايران و گزارش در باره نام و كار پدران خود در روزگار فتحعلى شاه قاجار، «تأسيسات دوره قاجاريه» و جهانگشايى فتحعلى شاه و روىكرد دولت ايران را در گزينش والى بغداد و سليمانيه بازگو مىكند و با گزارشى از جنگ با گرجستان و ذكر نام و نشان فرزندان ميرزا اسماعيل مستوفى، رويدادها را تا مرگ فتحعلى شاه پى مىگيرد و به مناسبت ياد كردن از اسلاف خود در دوران محمد شاه و ناصر الدين شاه، از رويدادهاى داخلى و خارجى كشور در آن روزگاران گزارش مىدهد. آنگاه به شرح زندگانى خود در دوره ناصر الدين شاه مىپردازد. گزارشهاى او در باره خانواده و تحصيلاتش و آيينها و طبقات اجتماعى و شغل و درآمد، كار روزانه و طرز فكر و چگونگى دين ورزى مردم در آن روزگار و چند و چون سفرها، پوششها، بيمارىها و زاد و مرگ و بهبودشان، ويژگىهاى فرهنگى - اجتماعى و سياسى - اقتصادى عصر ناصرى و شيوه كشوردارى قاجاريان را به نيكى آشكار مىسازد. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
نسخهٔ ۱۱ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۳:۱۲
نام کتاب | شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه |
پدیدآورندگان | مستوفی، عبدالله (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | زوار |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1384 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11171AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
اين كتاب، شرحى از زندگى اجتماعى مردم ايران به ويژه تهران در روزگار قاجاريان و اوايل دوره پهلوى (رضا خان مير پنج) است كه در قالب زندگىنامه خودنوشته عرضه مىشود. نويسنده مردى ادارى و خدمتگزار دولت و ملت (ديوانى) بود كه در 1255ش زاده شد و در 1329 درگذشت.
ساختار
اين كتاب كه به حق، «تاريخ اجتماعى دوران قاجار» نيز نام گرفته است، نثرى شيرين و ساده دارد و نويسنده در آن با ديدى تيزبينانه به شرح آيينها و سنتها و ويژگىهاى شخصى خويش مىپردازد و از رويدادهاى همروزگارش نيز به همين سبك سخن مىگويد. شرح زندگانى من، از «بىطرفى» فراوان و طنزى شيرين به ويژه در باره خاستگاه و تولد نويسنده و اوضاع خانواده و مادرش برخوردار و از مثَلها و كنايات برساخته نويسنده پُر است.
روايتهاى داستانى اين كتاب كه به قصه بلند خوشخوانى مىمانند، گاه موجب خنده مىشوند و گاهى دلسوزى براى وطن. داستان زندگانى من، از شيرينى و تلخى و گزارش ستمگرىهاى دودمان قاجار در ايران پر است. روايت مستوفى از تاريخ اجتماعى دوره قاجار، بيش از اينكه روايتى شخصى در باره خودش باشد، از احوال و اوضاع ملك و مملكت آن عصر گزارش مىدهد. نثر وى در اين كتاب، همان نثر دوره قاجار و پهلوى است، اما مخاطب امروز نيز آن را شيرين و روان مىيابد و و با خواندنش با واژگان تازهاى آشنا مىشود. نويسنده مىكوشد كه در روايتهايش سوگيرى نكند و بىگمان، تلاشهاى او را در اين باره نمىتوان بىثمر دانست.
گزارش محتوا
عبدالله مستوفى كه در روزگار ناصر الدين شاه به دنيا آمد، در بخش نخستين كتاب خود به گزارشى در باره چندى و چونى دودمانش از آغاز دوره قاجار تا زادروز خودش مىپردازد. كتاب او، تصوير گسترده (پانوراميك) عصرى بلند به شمار مىرود، كه امروز يادگارهاى اندكى از آن وجود دارد. شايد كتاب مستوفى را پربارترين يادگار آن روزگاران بتوان دانست.
جلد يكم اين كتاب، از پادشاهى آقا محمد خان قاجار آغاز و تا پايان سلطنت ناصر الدين شاه دنبال مىشود. نويسنده در اين بخش از اثر خود، نخست به گزارش كوتاهى از «اسلاف» آقا محمد خان قاجار، انديشهها و ويژگىهاى وى و زمينههاى پادشاهىاش مىپردازد و از سرانجام كار لطفعلى خان زند خبر مىدهد و با توصيف اميرنشينهاى پيرامون ايران و گزارش در باره نام و كار پدران خود در روزگار فتحعلى شاه قاجار، «تأسيسات دوره قاجاريه» و جهانگشايى فتحعلى شاه و روىكرد دولت ايران را در گزينش والى بغداد و سليمانيه بازگو مىكند و با گزارشى از جنگ با گرجستان و ذكر نام و نشان فرزندان ميرزا اسماعيل مستوفى، رويدادها را تا مرگ فتحعلى شاه پى مىگيرد و به مناسبت ياد كردن از اسلاف خود در دوران محمد شاه و ناصر الدين شاه، از رويدادهاى داخلى و خارجى كشور در آن روزگاران گزارش مىدهد. آنگاه به شرح زندگانى خود در دوره ناصر الدين شاه مىپردازد. گزارشهاى او در باره خانواده و تحصيلاتش و آيينها و طبقات اجتماعى و شغل و درآمد، كار روزانه و طرز فكر و چگونگى دين ورزى مردم در آن روزگار و چند و چون سفرها، پوششها، بيمارىها و زاد و مرگ و بهبودشان، ويژگىهاى فرهنگى - اجتماعى و سياسى - اقتصادى عصر ناصرى و شيوه كشوردارى قاجاريان را به نيكى آشكار مىسازد.
جلد دوم اين كتاب، رويدادهاى 23 سال را از جلوس مظفر الدين شاه بر تخت شاهى تا پايان يافتن قحطى 1336 در بر دارد. سبك نويسنده در نوشتن رويدادهاى اين دوره نيز، همانند شيوهاش در جلد يكم است؛ يعنى رويدادهاى عمر خود را به زمينهاى براى بازگويى اوضاع اجتماعى و ادارى ايران بدل مىكند. برپايى هيئتهاى وزيران و روزنامه و سياستهاى خارجى و سفرهاى شاه به فرنگ و بنياد يافتن مدرسههاى نو و فراگيرى وَبا و وضع سفارتخانههاى ايران در «خارجه» و ويژگىهاى مردم روسيه و ديگر كشورهاى اروپايى، چيزهايىاند كه نويسنده به آنها توجه كرده و در بارهشان قلم زده است.
جلد سوم، رويدادها را از كابينه قرارداد وثوق الدوله تا پايان مجلس مؤسسان گزارش مىكند. نويسنده در اين بخش نخست به بازگويى زمينههاى فراهم آمده براى برپايى كابينه قرارداد 1298 و منحل شدن هيئت مميزى ايالت تهران مىپردازد، آنگاه با اشاره به درگذشت دو تن از اعضاى خانوادهاش، از بازگشت احمد شاه به ايران و استعفاى وثوق الدوله و برپايى كابينه مشير الدوله و مشكلات فراروى آن خبر مىدهد. توقيف اجراى قرارداد، سركوبى گردنكشان (متجاسرين) و دفع فتنه آذربايجان و برقرار شدن پيوند دوباره ميان ايران و روسيه، درونمايه ديگر گزارشهاى اوست.
وى در آن سالها به «رياست تشخيص عايدات» گمارده شد، مشير الدوله نيز استعفا كرد و زمينههاى براندازى حكومت فراهم آمد. گزارش در باره بىرونقى بازار چيرگى خواهى (امپرياليسم) دولت انگلستان و تملق گويىها و دروغ گويىهايش نزد شاه ايران و انگيزههايش براى بردن نفت اين كشور، درونمايه بخشهاى ديگر اين جلد است. نويسنده همچنين در باره اوضاع ايران پس از رفتن مشير الدوله و كابينه سپهدار اعظم و وضع مالى دولت در آن هنگام، اصلاحات مالى، پيدايى كابينه سيد ضياء الدين، شهردارى تهران، بيانيه قوام السلطنه و كابينهاش، اعلاميه رياست وزرا در باره لغو كردن قرارداد ايران و انگلستان، سقوط كابينه قوام السلطنه و ويژگىهاى نفت شمال و روى كار آمدن سردار سپه گزارش مىدهد و اوضاع اجتماعى - اقتصادى مردم كشور را آشكار مىسازد.
اين بخش، با گزارشهايى در باره رفتن احمد شاه به فرنگ، مسأله اسكان ايلات، «قانونهاى كلى ارتش»، قانون «اصلاح تقويم» و «نظام اجبارى» و «نسخ القاب» و ابلاغ قانون انقراض سلطنت قاجاريه و آيين گشايش مجلس مؤسسان پايان مىيابد.
گفتنى است نويسنده در خاتمه كتاب، گزارشهاى كوتاهى در باره اوضاع كشور پس از برافتادن سلسله قاجاريان عرضه مىكند. وى پس از آن هنگام، در دورهاى كه مرحوم داور به ساماندهى ساختار دادگاه (تشكيلات عدليه) مىپرداخت، به رياست «استيناف فارس و خوزستان» منصوب شد و به دليل دورىاش از مركز، از نوشتن رويدادهاى آن دوران بيست ساله در قالب «شرح زندگانى من» باز ماند.
وضعيت كتاب
بر پايه سخن باقر مستوفى، فرزند نويسنده شرح زندگانى من، عمر پدرش پس از چاپ دومين جلد از اين كتاب به پايان رسيد، اما پيش از آن، چيزهايى در كنار يا زير نوشتههاى خود افزود يا به صيقل و دستكارى آنها پرداخت. بنا بر اين، پانوشتهاى كتاب را خود نويسنده بر آن افزوده و به حك و اصلاح برخى از آنها پرداخته است. نمايه كسان، جاىها، كتابها، روزنامهها و قبيلهها و عكسهايى از رجال و شخصيتها و دولتمردان همروزگار نويسنده در پايان هر يك از جلدهاى كتاب و فهرست آنها در آغاز هر جلد ديده مىشود.
منابع مقاله
متن كتاب.
مينوى، مجتبى (زمستان 1343)، «شرح زندگانى من يا تاريخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاريه»، راهنماى كتاب، شماره 53.