الأضحوية في المعاد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا') |
جز (جایگزینی متن - 'ارسطو' به 'ارسطو') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى ميگويد وقتى انسانى ميگويد "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان ميگويد نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش ميباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس ميباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. | در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى ميگويد وقتى انسانى ميگويد "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان ميگويد نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش ميباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس ميباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است. | ||
فصل پنجم در اثبات استقناء نفس از بدن است. او ميگويد در شرحى كه به كتاب نفس ارسطو نوشتهام اين مطلب را به خوبى توضيح دادهام لكن آن قدرى كه در حوصله اين كتاب است اثبات اين حقيقت است كه نفس جوهرى است كه براى بقاء خود هيچ نيازى به بدن ندارد. غير مادى بودن صورت معقوله نيز از ديگر مباحث مطرح شده در اين فصل رساله ميباشد. | فصل پنجم در اثبات استقناء نفس از بدن است. او ميگويد در شرحى كه به كتاب نفس [[ارسطو]] نوشتهام اين مطلب را به خوبى توضيح دادهام لكن آن قدرى كه در حوصله اين كتاب است اثبات اين حقيقت است كه نفس جوهرى است كه براى بقاء خود هيچ نيازى به بدن ندارد. غير مادى بودن صورت معقوله نيز از ديگر مباحث مطرح شده در اين فصل رساله ميباشد. | ||
در فصل ششم در وجوب معاد، بوعلى ميگويد وقتى ثابت كرديم كه نفس غير مادى و فنا ناپذير است، ناگذير بعد از مفارقت از بدن نيز به حيات خود ادامه خواهد داد در چگونگى حيات نفس بعد از مرگ، يا همراه با الم و درد است يا همراه با لذائذ كه در صورت اول نفس شقيه و در صورت دوم سعيده خواهد بود كه اين عبارت است از حقيقت معاد. | در فصل ششم در وجوب معاد، بوعلى ميگويد وقتى ثابت كرديم كه نفس غير مادى و فنا ناپذير است، ناگذير بعد از مفارقت از بدن نيز به حيات خود ادامه خواهد داد در چگونگى حيات نفس بعد از مرگ، يا همراه با الم و درد است يا همراه با لذائذ كه در صورت اول نفس شقيه و در صورت دوم سعيده خواهد بود كه اين عبارت است از حقيقت معاد. |
نسخهٔ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۲:۳۸
نام کتاب | الأضحویة في المعاد |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | عاصی، حسن (محقق)
ابنسینا، حسین بن عبدالله (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BBR 417 1382 |
موضوع | رستاخیز - متون قدیمی تا قرن 14
فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 معاد - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | شمس تبريزی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1761AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
"الأضحوية" يا "رساله أضحوى" يا "الأضحوية فى المعاد" رسالهاى است كه ابو على سينا آنرا در روزگار جوانى به استاد خود ابو بكر محمد بن البرقى الخوارزمى كه از آن در مقدمه همين رساله به الشيخ الامين ياد مىكند به زبان عربى نوشته است در مورد علت نامگذارى اين رساله به اضحوية مشهورترين نظريه اين است كه بو على آنرا به مناسبت فرا رسيدن عيد اضحى يعنى همان عيد قربان نگارش كرده و به همين نام نيز ناميده است كما اينكه رساله نيروزيه خود را كه در علم اعداد است به مناسبت عيد نوروز تاليف نموده است البته اينكه تقديم اين رسالهها در مناسبتهاى مذكور بوده است نيز نظريه بعيدى نميباشد در انتساب اين رساله به بو على تقريبا اتفاق نظر وجود دارد كه هم به لحاظ ادبيات به كار رفته در اين رساله و هم به لحاظ مطالب آن چنين يقينى بدست ميآيد.
بوعلى ابتدا رساله با حمد خدا شروع ميكند و بعد از اعلام تقديم اين رساله به استاد خود تقديرى در خور توجه از وى به عمل ميآورد و استفادهاى كه از استادش برده را بعنوان حقى بزرگ ياد ميكند كه در سدد جبران اين حق بزرگ است.
گزارش محتوا
رساله در هفت فصل تنظيم شده است كه عبارتند از: 1- حقيقت معاد 2- اختلاف رأيها در معاد 3- ابطان آراء باطله 4- حقيقت انسانى 5- غير قابل فساد بودن حقيقت انسانيه و سرمدى بودن آن6- وجوب معاد 7- شناخت احوال مردم بعد از مرگ و تبين نشأت دوم.
مولف فصل اول لفظ معاد را به لحاظ لغوى مورد بررسى قرار داده و اعتقادات گوناگون در معاد را ياد آورى نموده است سپس در اديان آسمانى و در قرآن چه جايگاهى براى معاد متصور است را بيان ميكند و به آيه شريفه «يا ايتها النفس المطمئنه * ارجعى الى ربك راضية مرضية» به عنوان ديدگاه قرآن درباره معاد استشهاد مينمايد. اما اينكه اختلاف آراء در مورد معاد به چه شكلى ميباشد در فصل دوم رساله مورد بررسى واقع شده است ابن سينا عدهاى كم را كه داراى عقلى ضعيف و ناقص ميباشند را منكران معاد، و غالب مردم را اقرار كننده به معاد ميداند كه همينها از چند بخش تشكيل شدهاند عدهاى به جسمانى صرف بودن معاد قائلند، عدهاى فقط به روحانى بودن آن معتقدند و بخشى نيز معاد را روحانى و جسمانى ميدانند اما اينكه چه مذاهب و فرقى به اين نظريات قائل شدهاند مورد بحث مولف در دنباله همين فصل واقع گرديده است. بعد از دسته بندى نظريات در فصل سوم به تحليل و بررسى آنها پرداخته تا راى صواب در اين باره مشخص گردد، نخست به نظريه گروهى كه قائلند معاد فقط جسمانى است پرداخته و علت قائل شدن به چنين نظريهاى را بيان كرده و علت باطل بودن آن و منشاء اشتباهات را بازگو ميكند و به همين ترتيب به ديگر آراء باطله نيز همچون تناسخيه و امثالهم پرداخته نهايتا به اين نتيجه منتهى ميگردد كه معاد نفسانى صرف ميباشد لكن نه به آن ترتيبى كه قائلان به تناسخ خيال كردهاند وى استدلال خود را در اين زمينه به فصول آتى واگذار ميكند.
در فصل چهارم بحث از حقيقت انسانى است و اينكه انسان به چه چيزى اطلاق ميگردد بوعلى ميگويد وقتى انسانى ميگويد "من" به چه چيزى نظر دارد آيا منظور از "من" فقط جسم ظاهرى است يا اعضاء باطنى را هم مثل قلب و مغز و... در بر ميگيرد يا بالاتر از آن، نفس انسان را نيز شامل ميگردد زيرا وقتى انسان ميگويد نصيب من از خير يا شر منظورش نصيب نفسش ميباشد، از اينجا به نتيجه ميرسد كه درك لذائذ و آلام بوسيله نفس ميباشد و منظور از انسان همان نفس انسانى است.
فصل پنجم در اثبات استقناء نفس از بدن است. او ميگويد در شرحى كه به كتاب نفس ارسطو نوشتهام اين مطلب را به خوبى توضيح دادهام لكن آن قدرى كه در حوصله اين كتاب است اثبات اين حقيقت است كه نفس جوهرى است كه براى بقاء خود هيچ نيازى به بدن ندارد. غير مادى بودن صورت معقوله نيز از ديگر مباحث مطرح شده در اين فصل رساله ميباشد.
در فصل ششم در وجوب معاد، بوعلى ميگويد وقتى ثابت كرديم كه نفس غير مادى و فنا ناپذير است، ناگذير بعد از مفارقت از بدن نيز به حيات خود ادامه خواهد داد در چگونگى حيات نفس بعد از مرگ، يا همراه با الم و درد است يا همراه با لذائذ كه در صورت اول نفس شقيه و در صورت دوم سعيده خواهد بود كه اين عبارت است از حقيقت معاد.
در آخرين فصل به تعريف احول مردم بعد از مرگ و چگونگى نشأت آخرت ميپردازد. بوعلى ميگويد اينچنين نيست كه همه لذائذ و آلام با حواس پنجگانه باشد. واقعيترين لذت حواس را رجوع به حال طبيعى ميداند مثلا وقتى انسان تشنه يا گرسنه ميشود با خوردن آب يا غذا به حالت طبيعى باز ميگردد كه اين بزرگترين لذت براى فرد است اما اضافه شدن امرى وهمى به لذائذ محسوسه باعث زيادى لذت خواهد شد مثلا در لذت تناكح وقتى رغبتى حيوانى ضميمه فعل فيزيكى جماع ميشود لذت جماع دو چندان ميگرداند. پس هر يك از قواى مفكره يا متخيله و متوهمه، غضبيه و شهوانيه آثار خاصى را ميگذارد و آلام و لذائذش نيز فرا مادى و با اهميتتر و اثر گذارتر خواهد بود و تنيجتا هيچ يك از لذائذ علم آخرت كه مخصوص نفوس انسانى ميباشد با لذائذ دنيوى، كامل قياس نخواهد بود و لذائذ اخروى لذتى عظيم و آلامش، آلامى عظيم و مهم خواهد بود.
در انتها، نظريهاى را از ثابت بن قره نقل ميكند و از آن به مذهب عجيب ياد ميكند كه قائل است نفس از بدن منفصل گرديده و در جسم لطيفى جاى ميگيرد.
وضعيت كتاب
محقق رساله يعنى دكتر حسن عاصى در انتها، طبق نمودارى، آراء مختلف را در مورد معاد نمايش داده سپس قاموس مصطلحات متن را آورده و فهرستهايى را با عنوان كشافات و در محدوده كشاف الايات، كشاف الاحاديث، كشاف الاعلام و الفرق و كشاف المصطلحات آورده است. ثبت مراجع و فهرست محتويات نيز پايان بخش كتاب هستند.
نگاهى به ترجمه
اين رساله ترجمهاى به زبان فارسى دارد كه آقاى حسين خديو جم آنرا بدست آورده و احتمال ميدهد مربوط به قرنهاى ششم يا هفتم باشد كه به نثر كهن فارسى توسط مترجمين دقيق و آشنا به فن ترجمه ولكن نامعلوم انجام گرفته است.آن را به لحاظ فنى ميتوان ترجمهاى دقيق، مفصل و همراه با توضيح عبارات ثقيل به حساب آورد كه با تحقيق و تصحيح خديو جم به چاپ رسيده است.