نزهة الأبصار و محاسن الآثار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'امام صادق' به 'امام صادق')
    جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق (ع)')
    خط ۵۳: خط ۵۳:




    ابوالحسن مامطيري مطالب كتابش را در ضمن مقدمه‌اي آغاز مي‌كند كه در آن مقدمه هدف خود را بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسول‌الله(ص) معرفي مي‌كند كه ابتدا آن با ذكر اخبار سيد المسملين و يعسوب المؤمنين علي بن ابى‌طالب(ع) مي‌باشد. بعد از علم حضرت راجع به قضاوت مي‌گويد و اين كه خداوند علم بي‌نظير و خدشه ناپذير او را در قضاوت و داوري در اثر دعاي رسول اكرم(ص) به هنگام اعزامش به قضاوت در ميان قومي عطا فرموده است. او در همين زمينه به ذكر چند مصداق تاريخي نيز از قضاوت‌هاي اميرالمومنين(ع) پرداخته است. جود حضرت هم ديگر نكته‌اي است كه مؤلف در همان ابتداي كتاب مورد توجه قرار داده است، او براي اين مطلب به اشعاري نيز استناد كرده است. حضرت علي(ع) از نگاه ابن عباس و ديگران مطلب بعدي كتاب است كه در ادامه وارد نسب شناسي حضرت از آباء و اجدادش و قوم قبيله‌اش شده و اسماعيل پسر حضرت ابراهيم را به عنوان جدّ آن حضرت مشخص نموده است. سيادت عبدالمطلب به اهل مكّه از ديگر نكات بارز در اين قسمت كتاب است كه توضيحات مورد توجهي را در اين زمينه ارائه كرده است، از آن جمله به ممانعت وي از شرب خمر و فجور مي‌توان اشاره كرد. ولادت پيامبر(ص)، انتخاب حليمه سعديه به عنوان دايه براي آن حضرت و خبر دادن اشخاص مختلفي از نبوّت سيدالمرسلين از مطالبي هستند كه مولف در مورد آن حضرت ارائه نموده است. عقيل بن ابى‌طالب و جعفر بن ابى‌طالب و فضائل و مناقب اين دو برادر حضرت علي(ع) و ذكر سي و سه فرزند حضرت اعم از دختر و پسر ديگر مبحث مورد توجه مامطيري مي‌باشد. او بلافاصله وارد بيان حديثي از اميرالمومنين(ع) مي‌شود كه خطاب به كميل بن زياد بيان نموده‌اند، كميل مي‌گويد روزي اميرالمومنين(ع) دستم را گرفته و به ناحيه‌اي به نام جبّانه برد وقتي به صحرا رسيديم، حضرت به من فرمود: يا كميل ان هذه القلوب ادعيه فخيرها أوعاها احفظ عنّي، اقول، الناس ثلاثه: علام رباني و متعلم علي سيبل النجاة... اين روايت يكي از مشهورترين روايات است كه قدري مفصّل مي‌باشد و ما به ذكر همين مقدار اكتفا مي‌كنيم. بيان حكمت‌هايي به صورت شعر و نثر از حضرت و سفارشات ايشان خطاب به مردم در امورد ديني شان و نامه‌هاي رد و بدل شده، ميان حضرت(ع) و معاوية بن ابي‌سفيان مطالب بعدي هستند كه مامطيري بر يكايك آنها پرداخته است. وي روايات زيادي را در ادامه بيان كرده است كه ما به چند مورد آنها اشاره مي‌كنيم. حضرت در روايتي اشدّ ما خلق الله را هم معرفي كرده‌اند كه روايت به اين صورت مي‌باشد: «اشدّ خلق الله عشرة الجبال و الحديد ينحت الجبال والنار تذيب الحديد و الماء يطقي النار والسحاب يحمل الماء و الرحي تقطع السحاب و الرجل يستر من الريح فيمضي لحاجته و السكر يذهب بعقل الرجل و النوم يبطل السكر والهم يذهب بالنوم فأشد خلق الله الهمّ». حضرت در مورد معروف نيز مي‌فرمايد: «المعروف حصن من الحصون و كنز من الكنوز فلا يمنعك كفر من كفر فقط يشكر عليه من ليم يستمتع ...» مولف در مورد معروف روايات ديگري از جعفر، عباس، عمر، رسول الله(ص) و [[امام صادق]](ع) نيز نقل كرده است. روايت ديگري از رسول خدا(ص) كه راوي آن حضرت اميرالمؤمنين(ع) مي‌باشد، به اين صورت است: «أن رسول الله(ص) يقول في دعائمه: اللهم اهدني لأحسن الأخلاق إنه لايهدي لأحسنها إلا انت و اصرف عني سيئها[انه] لايصرف سيئها عني الا انت» در مورد مكارم اخلاقي كه از اميرالمؤمنين(ع) درباره خودشان نقل شده، به روايتي كه از شعبي نقل است، اشاره شده و مضمونش به اين صورت مي‌باشد؛ قال اميرالمؤمنين(ع): «انه لايستحيي من الله ان يكون ذنب اعظم من حلمي او عورة لايواريها...» مامطيري در مورد زهد اميرالمؤمنين(ع) نيز به داستان‌هاي تكان دهنده‌اي اشاره نموده است كه فروش شمشير باري تهيه يك لباس يا خريد لباس به كمترين قسمت ممكن و خوراك بسيار اندك و زاهدانه حضرت از آن جمله مي‌باشند. مولف وصيت حضرت علي(ع) را به فرزندش امام حسن(ع) در آخرين ساعات عمر شريفش را نيز آورده است كه به اين صورت مي‌باشد؛ وقتي امام حسن(ع) با مشاهده حال پدر به شدت مي‌گريست، حضرت سئوال فرمود: پسرم چرا گريه مي‌كني؟ امام حسن(ع) پاسخ داد، پدر جان چگونه گريه نكنم؛ در حالى كه تو را در اولين روز آخرت و آخرين روز دنيا مي‌بينم. حضرت جواب دد: پسر چهار چيز از من حفظ كن كه با آن چهار چيز از عمل ضرر نمي‌كني. امام حسن(ع) عرض كرد آنها چه چيزهايي هستند يا اميرالمومنين (ع) حضرت فرمود: بدان غني‌ترين غنا عقل است و بزرگترين فقر حماقت و وحشتناكترين وحشت عجب و با كرامت‌ترين حسب خوش خلقي. امام حسن(ع) عرض كرد اين چهارتا؛ اما چهارتاي ديگررا نيز برايم عطا كن. حضرت علي(ع) فرمود: پسرم همواره مواظب دوستي با احمق باش، زيرا كه مي‌خواهد به تو منفعت برساند؛ ولي ضرر مي‌رساند. همچنين مواظب دوستي با دروغگو باش كه چيز دور را به تو نزديك و نزديك را برايت دور جلوه مي‌دهد و نيز مواظبت كن به دوستي با بخيل كه تو را از چيزي كه نياز بدان داري منع مي‌كند؛ اما دوستي با فاجر نيز لازم الاحتراز است كه بدي را برايت به آساني مي‌فروشد. دوري از اسراف و مواظبت بر اين كه در منزل اسرافي نباشد، حضور پابرهنه در نماز عيد فطر، نماز عيد قربان، نماز جمعه، عيادت مريض و تشييع جنازه، دقت در تقسيم بيت المال، نگاه الهي به طلا و نقره و تمتعات دنيوي ودادن پاداش به قاري قرآن از ديگر برنامه‌هاي زندگي مولي المتقين اميرالمومنين(ع) مي‌باشد كه اين عالم شافعي در كتاب خود بدان‌ها اشاره كرده است. يكي از بهترين معرف‌هاي علي بن ابى‌طالب(ع) خطبه‌اي است كه فرزندش امام مجتبي(ع) بعد از شهادت پدر ايراد نمود. امام حسن(ع) در خطبه خود مي‌فرمايد: «ايها الناس قد فارقكم أمس رجل ما سبقه الاولون بعلم ولا يدركه الآخرون و كان رسول الله صلي الله عليه يبعثه و يعطيه الراية ثم لايرجع حتي يفتح الله له جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن شماله و ماترك بيضاء ولا صغراء إلّا سبع مئة درهم فضلت عن عطائه و أراد ان يشتري بها خادماً»، از ديگر نمونه‌هاي زهد، ساده‌زيستي و تحمل مشقت‌هاي مادي علي(ع) در ماجراي شكايت حضرت زهرا(س) به پدرش از سختي‌هاي در زندگي، اين كه پيامبر(ص) تسبيحات معروف حضرت زهرا(س) را در همين قضيه به دختر گرامي خود تعليم نمودند. كلمات عبرت آموز بسياري نيز از حضرت در ذم دنيا و توجه دادن به گذرگاه بودن دنيا وارد شده كه از آن نمونه‌ها وصيت حضرت به پسرش محمد بن حنفيه، سفارش حضرت به جابر بن عبدالله و... مي‌باشد. حضرت درباره عزتي كه از طاعت الهي و ذلتي كه در اثر معصيت دامن‌گير انسان مي‌شود، مي‌فرمايد: «من اراد عزا بلا عشيرة و هيبة بلا سلطان و غني بلا مال فليخرج من ذل معصية الله الي عز طاعته فانه واجده ذلك كلمه». اولياي الهي از هر فرصتي براي متبنه ساختن اصحاب خود و بلكه تمام مردم دنيا استفاده مي‌كرده‌اند كه اين چنين ماجراهايي در زندگي عيسي بن مريم(ع) و خود پيامبر گرامي اسلام(ص) و ديگر انبياء و اولياي الهي به وفور مشاهده مي‌گردد. علي(ع) نيز به همين صورت از كمترين فرصت‌ها براي نشان دادن ماهيت دنيا و زودگذر بودن آن و همين طور بي‌وفايي آن بهره مي‌برد كه از آن جمله داستان عبور حضرت از قبرستان و عبور حضرت با اصحابش از مقابل ايوان كسري مي‌باشد. مامطيري در كتابش به خطبه‌هاي معروف حضرت امير(ع)؛ مانند خطبه شقشقيه و خطبه حضرت براي ترغيب به جهاد هنگام رسيدن لشكر معاويه به انبار نيز اشاره‌اي دارد. نامه‌هاي معروف و تاريخي حضرت نيز مانند نامه‌اش به عمو بن سلمه و توصيه‌اش به مدارا با دهقانان، نامه به محمد بن ابي‌بكر به هنگام ولايتش بر مصر، نامه حضرت به مالك اشتر به هنگام خروج ياغيان بر عليه محمد بن ابي‌بكر، نامه به مردم مصر و اظهار ناراحتي از شهادت مالك اشتر و نامه‌اش به سلمان فارسي. از توصيه‌هاي طبي حضرت نيز مي‌توان به حديثي از ايشان در رابطه با غذا اشاره كرد. حضرت مي‌فرمايد: «من ابتدا غذاءه بالملح أذهب الله عنه سبعين نوعاً من البلاد و من أكل [كل يوم] سمع تمرات لم يرفي جسده شيئاً يكرهه و اللحم ينبت اللحم و التريد طعام العرب و الشفا رجات البطن وترخي الاليتين و لحم البقروء و لنبها شفاء و سمنها دواء والثحم يخرج مقليه من الداء[ و لم ستشف الناس بشيء افضل من السمن و السمك يذيب الجسد و قراءة القرآن و السواك يذهب لبلغم] و لم تستشف النفساء بشيء افضل من للرطب و المرء يسعي بجدّه واليسف يقطع بحدة. و من اراد البقاء و الابقاء فليباكر الغداء و ليقلّ غشيان النساء و ليخفّف الردا»، از ديگر نشانه‌هاي عظمت اميرالمؤمنين(ع) جواب پيغمبر(ص) است، به وي هنگامي كه حضرت از حسد قريش و بغضشان به پيغمبر(ص) شكايت كرد و حضرت در جوابش فرمود: «أما ترضي أن تكون اخبي و ان يكون اول اربعة يدخلون الجنبه انا و انت و الحسن و الحسين و ذرارينا خلف ظهورنا و ازواجنا خلف ذرارينا و شيعتنا عن أيماننا و شمائلنا و انك يا علي و شيعتك تردون رواءً و ان اعداك يردون ظماءً» اين روايت از روشن‌ترين ادله حقانيت اميرالمومنين(ع) و شيعيان حضرت و همين طور باطل بودن دشمنانش مي‌باشد. از جملات زيبايي كه [[امام صادق]](ع) از جدش اميرالمومنين(ع) نقل كرده اين است كه از حضرت وقتي پرسيدند، بهترين چيزي كه خدا آفريده چيست، حضرت فرمود: كلام. و وقتي پرسيدند بدترين مخلوق خداوند چيست، حضرت باز هم فرمودند: كلام. بعد فرمودند با كلام است كه صورت‌ها سفيد مي‌شود، هم چنانكه با كلام صورت‌ها سياه مي‌گردد. مامطيري به بعضي احاديث نيز اشاره كرده كه هم از اميرالمومنين(ع) نقل شده و هم از اولاد طاهرينش، مانند وصف مؤمن كه هم از حضرت علي(ع) و هم از امام باقر(ع) نقل شده است يا كلام آن حضرت در اصل آدم كه از [[امام صادق]](ع) نيز نقل گرديده است.
    ابوالحسن مامطيري مطالب كتابش را در ضمن مقدمه‌اي آغاز مي‌كند كه در آن مقدمه هدف خود را بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسول‌الله(ص) معرفي مي‌كند كه ابتدا آن با ذكر اخبار سيد المسملين و يعسوب المؤمنين علي بن ابى‌طالب(ع) مي‌باشد. بعد از علم حضرت راجع به قضاوت مي‌گويد و اين كه خداوند علم بي‌نظير و خدشه ناپذير او را در قضاوت و داوري در اثر دعاي رسول اكرم(ص) به هنگام اعزامش به قضاوت در ميان قومي عطا فرموده است. او در همين زمينه به ذكر چند مصداق تاريخي نيز از قضاوت‌هاي اميرالمومنين(ع) پرداخته است. جود حضرت هم ديگر نكته‌اي است كه مؤلف در همان ابتداي كتاب مورد توجه قرار داده است، او براي اين مطلب به اشعاري نيز استناد كرده است. حضرت علي(ع) از نگاه ابن عباس و ديگران مطلب بعدي كتاب است كه در ادامه وارد نسب شناسي حضرت از آباء و اجدادش و قوم قبيله‌اش شده و اسماعيل پسر حضرت ابراهيم را به عنوان جدّ آن حضرت مشخص نموده است. سيادت عبدالمطلب به اهل مكّه از ديگر نكات بارز در اين قسمت كتاب است كه توضيحات مورد توجهي را در اين زمينه ارائه كرده است، از آن جمله به ممانعت وي از شرب خمر و فجور مي‌توان اشاره كرد. ولادت پيامبر(ص)، انتخاب حليمه سعديه به عنوان دايه براي آن حضرت و خبر دادن اشخاص مختلفي از نبوّت سيدالمرسلين از مطالبي هستند كه مولف در مورد آن حضرت ارائه نموده است. عقيل بن ابى‌طالب و جعفر بن ابى‌طالب و فضائل و مناقب اين دو برادر حضرت علي(ع) و ذكر سي و سه فرزند حضرت اعم از دختر و پسر ديگر مبحث مورد توجه مامطيري مي‌باشد. او بلافاصله وارد بيان حديثي از اميرالمومنين(ع) مي‌شود كه خطاب به كميل بن زياد بيان نموده‌اند، كميل مي‌گويد روزي اميرالمومنين(ع) دستم را گرفته و به ناحيه‌اي به نام جبّانه برد وقتي به صحرا رسيديم، حضرت به من فرمود: يا كميل ان هذه القلوب ادعيه فخيرها أوعاها احفظ عنّي، اقول، الناس ثلاثه: علام رباني و متعلم علي سيبل النجاة... اين روايت يكي از مشهورترين روايات است كه قدري مفصّل مي‌باشد و ما به ذكر همين مقدار اكتفا مي‌كنيم. بيان حكمت‌هايي به صورت شعر و نثر از حضرت و سفارشات ايشان خطاب به مردم در امورد ديني شان و نامه‌هاي رد و بدل شده، ميان حضرت(ع) و معاوية بن ابي‌سفيان مطالب بعدي هستند كه مامطيري بر يكايك آنها پرداخته است. وي روايات زيادي را در ادامه بيان كرده است كه ما به چند مورد آنها اشاره مي‌كنيم. حضرت در روايتي اشدّ ما خلق الله را هم معرفي كرده‌اند كه روايت به اين صورت مي‌باشد: «اشدّ خلق الله عشرة الجبال و الحديد ينحت الجبال والنار تذيب الحديد و الماء يطقي النار والسحاب يحمل الماء و الرحي تقطع السحاب و الرجل يستر من الريح فيمضي لحاجته و السكر يذهب بعقل الرجل و النوم يبطل السكر والهم يذهب بالنوم فأشد خلق الله الهمّ». حضرت در مورد معروف نيز مي‌فرمايد: «المعروف حصن من الحصون و كنز من الكنوز فلا يمنعك كفر من كفر فقط يشكر عليه من ليم يستمتع ...» مولف در مورد معروف روايات ديگري از جعفر، عباس، عمر، رسول الله(ص) و [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] نيز نقل كرده است. روايت ديگري از رسول خدا(ص) كه راوي آن حضرت اميرالمؤمنين(ع) مي‌باشد، به اين صورت است: «أن رسول الله(ص) يقول في دعائمه: اللهم اهدني لأحسن الأخلاق إنه لايهدي لأحسنها إلا انت و اصرف عني سيئها[انه] لايصرف سيئها عني الا انت» در مورد مكارم اخلاقي كه از اميرالمؤمنين(ع) درباره خودشان نقل شده، به روايتي كه از شعبي نقل است، اشاره شده و مضمونش به اين صورت مي‌باشد؛ قال اميرالمؤمنين(ع): «انه لايستحيي من الله ان يكون ذنب اعظم من حلمي او عورة لايواريها...» مامطيري در مورد زهد اميرالمؤمنين(ع) نيز به داستان‌هاي تكان دهنده‌اي اشاره نموده است كه فروش شمشير باري تهيه يك لباس يا خريد لباس به كمترين قسمت ممكن و خوراك بسيار اندك و زاهدانه حضرت از آن جمله مي‌باشند. مولف وصيت حضرت علي(ع) را به فرزندش امام حسن(ع) در آخرين ساعات عمر شريفش را نيز آورده است كه به اين صورت مي‌باشد؛ وقتي امام حسن(ع) با مشاهده حال پدر به شدت مي‌گريست، حضرت سئوال فرمود: پسرم چرا گريه مي‌كني؟ امام حسن(ع) پاسخ داد، پدر جان چگونه گريه نكنم؛ در حالى كه تو را در اولين روز آخرت و آخرين روز دنيا مي‌بينم. حضرت جواب دد: پسر چهار چيز از من حفظ كن كه با آن چهار چيز از عمل ضرر نمي‌كني. امام حسن(ع) عرض كرد آنها چه چيزهايي هستند يا اميرالمومنين (ع) حضرت فرمود: بدان غني‌ترين غنا عقل است و بزرگترين فقر حماقت و وحشتناكترين وحشت عجب و با كرامت‌ترين حسب خوش خلقي. امام حسن(ع) عرض كرد اين چهارتا؛ اما چهارتاي ديگررا نيز برايم عطا كن. حضرت علي(ع) فرمود: پسرم همواره مواظب دوستي با احمق باش، زيرا كه مي‌خواهد به تو منفعت برساند؛ ولي ضرر مي‌رساند. همچنين مواظب دوستي با دروغگو باش كه چيز دور را به تو نزديك و نزديك را برايت دور جلوه مي‌دهد و نيز مواظبت كن به دوستي با بخيل كه تو را از چيزي كه نياز بدان داري منع مي‌كند؛ اما دوستي با فاجر نيز لازم الاحتراز است كه بدي را برايت به آساني مي‌فروشد. دوري از اسراف و مواظبت بر اين كه در منزل اسرافي نباشد، حضور پابرهنه در نماز عيد فطر، نماز عيد قربان، نماز جمعه، عيادت مريض و تشييع جنازه، دقت در تقسيم بيت المال، نگاه الهي به طلا و نقره و تمتعات دنيوي ودادن پاداش به قاري قرآن از ديگر برنامه‌هاي زندگي مولي المتقين اميرالمومنين(ع) مي‌باشد كه اين عالم شافعي در كتاب خود بدان‌ها اشاره كرده است. يكي از بهترين معرف‌هاي علي بن ابى‌طالب(ع) خطبه‌اي است كه فرزندش امام مجتبي(ع) بعد از شهادت پدر ايراد نمود. امام حسن(ع) در خطبه خود مي‌فرمايد: «ايها الناس قد فارقكم أمس رجل ما سبقه الاولون بعلم ولا يدركه الآخرون و كان رسول الله صلي الله عليه يبعثه و يعطيه الراية ثم لايرجع حتي يفتح الله له جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن شماله و ماترك بيضاء ولا صغراء إلّا سبع مئة درهم فضلت عن عطائه و أراد ان يشتري بها خادماً»، از ديگر نمونه‌هاي زهد، ساده‌زيستي و تحمل مشقت‌هاي مادي علي(ع) در ماجراي شكايت حضرت زهرا(س) به پدرش از سختي‌هاي در زندگي، اين كه پيامبر(ص) تسبيحات معروف حضرت زهرا(س) را در همين قضيه به دختر گرامي خود تعليم نمودند. كلمات عبرت آموز بسياري نيز از حضرت در ذم دنيا و توجه دادن به گذرگاه بودن دنيا وارد شده كه از آن نمونه‌ها وصيت حضرت به پسرش محمد بن حنفيه، سفارش حضرت به جابر بن عبدالله و... مي‌باشد. حضرت درباره عزتي كه از طاعت الهي و ذلتي كه در اثر معصيت دامن‌گير انسان مي‌شود، مي‌فرمايد: «من اراد عزا بلا عشيرة و هيبة بلا سلطان و غني بلا مال فليخرج من ذل معصية الله الي عز طاعته فانه واجده ذلك كلمه». اولياي الهي از هر فرصتي براي متبنه ساختن اصحاب خود و بلكه تمام مردم دنيا استفاده مي‌كرده‌اند كه اين چنين ماجراهايي در زندگي عيسي بن مريم(ع) و خود پيامبر گرامي اسلام(ص) و ديگر انبياء و اولياي الهي به وفور مشاهده مي‌گردد. علي(ع) نيز به همين صورت از كمترين فرصت‌ها براي نشان دادن ماهيت دنيا و زودگذر بودن آن و همين طور بي‌وفايي آن بهره مي‌برد كه از آن جمله داستان عبور حضرت از قبرستان و عبور حضرت با اصحابش از مقابل ايوان كسري مي‌باشد. مامطيري در كتابش به خطبه‌هاي معروف حضرت امير(ع)؛ مانند خطبه شقشقيه و خطبه حضرت براي ترغيب به جهاد هنگام رسيدن لشكر معاويه به انبار نيز اشاره‌اي دارد. نامه‌هاي معروف و تاريخي حضرت نيز مانند نامه‌اش به عمو بن سلمه و توصيه‌اش به مدارا با دهقانان، نامه به محمد بن ابي‌بكر به هنگام ولايتش بر مصر، نامه حضرت به مالك اشتر به هنگام خروج ياغيان بر عليه محمد بن ابي‌بكر، نامه به مردم مصر و اظهار ناراحتي از شهادت مالك اشتر و نامه‌اش به سلمان فارسي. از توصيه‌هاي طبي حضرت نيز مي‌توان به حديثي از ايشان در رابطه با غذا اشاره كرد. حضرت مي‌فرمايد: «من ابتدا غذاءه بالملح أذهب الله عنه سبعين نوعاً من البلاد و من أكل [كل يوم] سمع تمرات لم يرفي جسده شيئاً يكرهه و اللحم ينبت اللحم و التريد طعام العرب و الشفا رجات البطن وترخي الاليتين و لحم البقروء و لنبها شفاء و سمنها دواء والثحم يخرج مقليه من الداء[ و لم ستشف الناس بشيء افضل من السمن و السمك يذيب الجسد و قراءة القرآن و السواك يذهب لبلغم] و لم تستشف النفساء بشيء افضل من للرطب و المرء يسعي بجدّه واليسف يقطع بحدة. و من اراد البقاء و الابقاء فليباكر الغداء و ليقلّ غشيان النساء و ليخفّف الردا»، از ديگر نشانه‌هاي عظمت اميرالمؤمنين(ع) جواب پيغمبر(ص) است، به وي هنگامي كه حضرت از حسد قريش و بغضشان به پيغمبر(ص) شكايت كرد و حضرت در جوابش فرمود: «أما ترضي أن تكون اخبي و ان يكون اول اربعة يدخلون الجنبه انا و انت و الحسن و الحسين و ذرارينا خلف ظهورنا و ازواجنا خلف ذرارينا و شيعتنا عن أيماننا و شمائلنا و انك يا علي و شيعتك تردون رواءً و ان اعداك يردون ظماءً» اين روايت از روشن‌ترين ادله حقانيت اميرالمومنين(ع) و شيعيان حضرت و همين طور باطل بودن دشمنانش مي‌باشد. از جملات زيبايي كه [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] از جدش اميرالمومنين(ع) نقل كرده اين است كه از حضرت وقتي پرسيدند، بهترين چيزي كه خدا آفريده چيست، حضرت فرمود: كلام. و وقتي پرسيدند بدترين مخلوق خداوند چيست، حضرت باز هم فرمودند: كلام. بعد فرمودند با كلام است كه صورت‌ها سفيد مي‌شود، هم چنانكه با كلام صورت‌ها سياه مي‌گردد. مامطيري به بعضي احاديث نيز اشاره كرده كه هم از اميرالمومنين(ع) نقل شده و هم از اولاد طاهرينش، مانند وصف مؤمن كه هم از حضرت علي(ع) و هم از امام باقر(ع) نقل شده است يا كلام آن حضرت در اصل آدم كه از [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] نيز نقل گرديده است.


    دادن كنيه ابوتراب به اميرالمومنين(ع) از سوي پيغمبر اكرم(ص) و خبر از شهادت آن حضرت به دست شقي‌ترين مخلوقات خداوند از ديگر نكات مورد توجه مؤلف است. او در بخش ديگري از كتابش نيز به چند كلمه قصار و حكمت‌آميز از ايشان اشاره كرده كه از آن جمله‌اند: «من اكثر النظر في العواقب لم يشجع»، «البشر من البر من بخل بدنياه جمع لغيره. خير مالك ما انمنا و خير منه ما وقاك»، «من بخل بدينه عظم ربحه»، «من احب العافية رزق السلامة»، «اتق الظلم، فان الحكم عدل»، «مخالطة الاحمق خطر، و مفارقة ظفر»، «لايتخذ لئيماً خليلاً ما وجدت اليه سبيلا» و «اذ ازالت الدولة يدت العورة». از ديگر توصيه‌هاي حضرت كه مؤلف بدان‌ها پرداخته، مي‌توان توصيه به عدم زياده‌روي در زهد، توصيه به دست كردن انگشتر عقيق سرخ، توصيه به عدم فخر فروشي و توصيه به مواظبت از ظلم اشاره كرد. حضرت براي اثبات حقانيت خود همواره يادآور روز غدير خم و سفارشات پيغمبر(ص) به ولايت و وصايتش بوده است كه مواردي از اين تذكرات مورد توجه مامطيري واقع گرديده است. او در آخرين بخش‌هاي كتابش به خطبه متقين، قضيه نفرين سعد بن ابي وقاص به دشنام دهنده به اميرالمومنين(ع)، خطبه حضرت در صفين، آماده شدن هر شبه حضرت براي سفر آخرت و فرمايشات حضرت به هنگام مشاهده كشته‌هاي جنگ جمل اشاره كرده است. آخرين قسمت كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار بيان ماجراي مبارزه مالك اشتر و ابن الزبير است.
    دادن كنيه ابوتراب به اميرالمومنين(ع) از سوي پيغمبر اكرم(ص) و خبر از شهادت آن حضرت به دست شقي‌ترين مخلوقات خداوند از ديگر نكات مورد توجه مؤلف است. او در بخش ديگري از كتابش نيز به چند كلمه قصار و حكمت‌آميز از ايشان اشاره كرده كه از آن جمله‌اند: «من اكثر النظر في العواقب لم يشجع»، «البشر من البر من بخل بدنياه جمع لغيره. خير مالك ما انمنا و خير منه ما وقاك»، «من بخل بدينه عظم ربحه»، «من احب العافية رزق السلامة»، «اتق الظلم، فان الحكم عدل»، «مخالطة الاحمق خطر، و مفارقة ظفر»، «لايتخذ لئيماً خليلاً ما وجدت اليه سبيلا» و «اذ ازالت الدولة يدت العورة». از ديگر توصيه‌هاي حضرت كه مؤلف بدان‌ها پرداخته، مي‌توان توصيه به عدم زياده‌روي در زهد، توصيه به دست كردن انگشتر عقيق سرخ، توصيه به عدم فخر فروشي و توصيه به مواظبت از ظلم اشاره كرد. حضرت براي اثبات حقانيت خود همواره يادآور روز غدير خم و سفارشات پيغمبر(ص) به ولايت و وصايتش بوده است كه مواردي از اين تذكرات مورد توجه مامطيري واقع گرديده است. او در آخرين بخش‌هاي كتابش به خطبه متقين، قضيه نفرين سعد بن ابي وقاص به دشنام دهنده به اميرالمومنين(ع)، خطبه حضرت در صفين، آماده شدن هر شبه حضرت براي سفر آخرت و فرمايشات حضرت به هنگام مشاهده كشته‌هاي جنگ جمل اشاره كرده است. آخرين قسمت كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار بيان ماجراي مبارزه مالك اشتر و ابن الزبير است.

    نسخهٔ ‏۱۸ نوامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۳۹

    نزهة الأبصار و محاسن الآثار
    نام کتاب نزهة الأبصار و محاسن الآثار
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان طبری مامطیری، علی بن مهدی (نويسنده)

    محمودی، محمدباقر (محقق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏39‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ن‎‏4‎‏
    موضوع علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبه‎ها

    علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار

    ناشر المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلامية، المعاونية الثقافية، مرکز التحقیقات و الدراسات العلمیة
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1387 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE11786AUTOMATIONCODE


    معرفي اجمالي:

    نزهة الابصار و محاسن الآثار، نوشته ابوالحسن علي بن مهدي الطبري المامطيري در قرن چهارم هجري، به زبان عربي و در موضوع تاريخ و سيره مي‌باشد كه بيشترين مطالب آن راجع به مولي الموحدين علي بن ابى‌طالب(ع) مي‌باشد. نسب حضرت، زندگي و سيره حضرت و همچنين به مناسبت، خطبه‌ها و بياناتي از ايشان تشكيل دهنده آن مطالب مي‌باشند. اين اثر ذي قيمت كه در سال‌هاي اخير بدان دسترسي حاضر گرديده است، را شايد از دو لحاظ بتوان بي‌نظير و اعجاب انگيز دانست اول آن كه نويسنده آن يك عالم سني مذهب شافعي اشعري است كه چنين اقدامي گرانسنگ درباره امام اول شيعيان جاي بسي تامل دارد. دوم اين كه خود مطالب غالباً موضوعاتي هستند كه قبلا در جايي به اين صورت نقل و گردآوري نشده‌اند و اين كتاب در نوع خود مهم، بي نظير و ارزشمند مي‌باشد.

    ساختار:

    مامطيري كتاب خود را به مثابه يك زندگى‌نامه تنظيم كرده است، به اين صورت كه ابتدا راجع به چند صفت بارز آن حضرت مانند جود و شجاعت سخن گفته بعد نسب و حسب و اولاد ايشان را مورد بررسي قرار داده است. اين اثر كامل در همين رابطه به بيان اولاد عبدالمطلب و ولادت پيامبر اكرم(ص) نيز اشاره كرده، بعد به بيان نكات بارز زندگي حضرت علي(ع) كه بعضاً همراه با اشاراتي به سخنان و فرمايشات گهربارشان نيز هست پرداخته است. نامه‌هايي از آن حضرت به افراد گوناگون و نگاهي به مدائح و ذكر فضائل ايشان از سوي ديگران بخش ديگري از مطالب كتاب را تشكيل داده است.

    گزارش محتوا:

    ابوالحسن مامطيري مطالب كتابش را در ضمن مقدمه‌اي آغاز مي‌كند كه در آن مقدمه هدف خود را بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسول‌الله(ص) معرفي مي‌كند كه ابتدا آن با ذكر اخبار سيد المسملين و يعسوب المؤمنين علي بن ابى‌طالب(ع) مي‌باشد. بعد از علم حضرت راجع به قضاوت مي‌گويد و اين كه خداوند علم بي‌نظير و خدشه ناپذير او را در قضاوت و داوري در اثر دعاي رسول اكرم(ص) به هنگام اعزامش به قضاوت در ميان قومي عطا فرموده است. او در همين زمينه به ذكر چند مصداق تاريخي نيز از قضاوت‌هاي اميرالمومنين(ع) پرداخته است. جود حضرت هم ديگر نكته‌اي است كه مؤلف در همان ابتداي كتاب مورد توجه قرار داده است، او براي اين مطلب به اشعاري نيز استناد كرده است. حضرت علي(ع) از نگاه ابن عباس و ديگران مطلب بعدي كتاب است كه در ادامه وارد نسب شناسي حضرت از آباء و اجدادش و قوم قبيله‌اش شده و اسماعيل پسر حضرت ابراهيم را به عنوان جدّ آن حضرت مشخص نموده است. سيادت عبدالمطلب به اهل مكّه از ديگر نكات بارز در اين قسمت كتاب است كه توضيحات مورد توجهي را در اين زمينه ارائه كرده است، از آن جمله به ممانعت وي از شرب خمر و فجور مي‌توان اشاره كرد. ولادت پيامبر(ص)، انتخاب حليمه سعديه به عنوان دايه براي آن حضرت و خبر دادن اشخاص مختلفي از نبوّت سيدالمرسلين از مطالبي هستند كه مولف در مورد آن حضرت ارائه نموده است. عقيل بن ابى‌طالب و جعفر بن ابى‌طالب و فضائل و مناقب اين دو برادر حضرت علي(ع) و ذكر سي و سه فرزند حضرت اعم از دختر و پسر ديگر مبحث مورد توجه مامطيري مي‌باشد. او بلافاصله وارد بيان حديثي از اميرالمومنين(ع) مي‌شود كه خطاب به كميل بن زياد بيان نموده‌اند، كميل مي‌گويد روزي اميرالمومنين(ع) دستم را گرفته و به ناحيه‌اي به نام جبّانه برد وقتي به صحرا رسيديم، حضرت به من فرمود: يا كميل ان هذه القلوب ادعيه فخيرها أوعاها احفظ عنّي، اقول، الناس ثلاثه: علام رباني و متعلم علي سيبل النجاة... اين روايت يكي از مشهورترين روايات است كه قدري مفصّل مي‌باشد و ما به ذكر همين مقدار اكتفا مي‌كنيم. بيان حكمت‌هايي به صورت شعر و نثر از حضرت و سفارشات ايشان خطاب به مردم در امورد ديني شان و نامه‌هاي رد و بدل شده، ميان حضرت(ع) و معاوية بن ابي‌سفيان مطالب بعدي هستند كه مامطيري بر يكايك آنها پرداخته است. وي روايات زيادي را در ادامه بيان كرده است كه ما به چند مورد آنها اشاره مي‌كنيم. حضرت در روايتي اشدّ ما خلق الله را هم معرفي كرده‌اند كه روايت به اين صورت مي‌باشد: «اشدّ خلق الله عشرة الجبال و الحديد ينحت الجبال والنار تذيب الحديد و الماء يطقي النار والسحاب يحمل الماء و الرحي تقطع السحاب و الرجل يستر من الريح فيمضي لحاجته و السكر يذهب بعقل الرجل و النوم يبطل السكر والهم يذهب بالنوم فأشد خلق الله الهمّ». حضرت در مورد معروف نيز مي‌فرمايد: «المعروف حصن من الحصون و كنز من الكنوز فلا يمنعك كفر من كفر فقط يشكر عليه من ليم يستمتع ...» مولف در مورد معروف روايات ديگري از جعفر، عباس، عمر، رسول الله(ص) و امام صادق (ع) نيز نقل كرده است. روايت ديگري از رسول خدا(ص) كه راوي آن حضرت اميرالمؤمنين(ع) مي‌باشد، به اين صورت است: «أن رسول الله(ص) يقول في دعائمه: اللهم اهدني لأحسن الأخلاق إنه لايهدي لأحسنها إلا انت و اصرف عني سيئها[انه] لايصرف سيئها عني الا انت» در مورد مكارم اخلاقي كه از اميرالمؤمنين(ع) درباره خودشان نقل شده، به روايتي كه از شعبي نقل است، اشاره شده و مضمونش به اين صورت مي‌باشد؛ قال اميرالمؤمنين(ع): «انه لايستحيي من الله ان يكون ذنب اعظم من حلمي او عورة لايواريها...» مامطيري در مورد زهد اميرالمؤمنين(ع) نيز به داستان‌هاي تكان دهنده‌اي اشاره نموده است كه فروش شمشير باري تهيه يك لباس يا خريد لباس به كمترين قسمت ممكن و خوراك بسيار اندك و زاهدانه حضرت از آن جمله مي‌باشند. مولف وصيت حضرت علي(ع) را به فرزندش امام حسن(ع) در آخرين ساعات عمر شريفش را نيز آورده است كه به اين صورت مي‌باشد؛ وقتي امام حسن(ع) با مشاهده حال پدر به شدت مي‌گريست، حضرت سئوال فرمود: پسرم چرا گريه مي‌كني؟ امام حسن(ع) پاسخ داد، پدر جان چگونه گريه نكنم؛ در حالى كه تو را در اولين روز آخرت و آخرين روز دنيا مي‌بينم. حضرت جواب دد: پسر چهار چيز از من حفظ كن كه با آن چهار چيز از عمل ضرر نمي‌كني. امام حسن(ع) عرض كرد آنها چه چيزهايي هستند يا اميرالمومنين (ع) حضرت فرمود: بدان غني‌ترين غنا عقل است و بزرگترين فقر حماقت و وحشتناكترين وحشت عجب و با كرامت‌ترين حسب خوش خلقي. امام حسن(ع) عرض كرد اين چهارتا؛ اما چهارتاي ديگررا نيز برايم عطا كن. حضرت علي(ع) فرمود: پسرم همواره مواظب دوستي با احمق باش، زيرا كه مي‌خواهد به تو منفعت برساند؛ ولي ضرر مي‌رساند. همچنين مواظب دوستي با دروغگو باش كه چيز دور را به تو نزديك و نزديك را برايت دور جلوه مي‌دهد و نيز مواظبت كن به دوستي با بخيل كه تو را از چيزي كه نياز بدان داري منع مي‌كند؛ اما دوستي با فاجر نيز لازم الاحتراز است كه بدي را برايت به آساني مي‌فروشد. دوري از اسراف و مواظبت بر اين كه در منزل اسرافي نباشد، حضور پابرهنه در نماز عيد فطر، نماز عيد قربان، نماز جمعه، عيادت مريض و تشييع جنازه، دقت در تقسيم بيت المال، نگاه الهي به طلا و نقره و تمتعات دنيوي ودادن پاداش به قاري قرآن از ديگر برنامه‌هاي زندگي مولي المتقين اميرالمومنين(ع) مي‌باشد كه اين عالم شافعي در كتاب خود بدان‌ها اشاره كرده است. يكي از بهترين معرف‌هاي علي بن ابى‌طالب(ع) خطبه‌اي است كه فرزندش امام مجتبي(ع) بعد از شهادت پدر ايراد نمود. امام حسن(ع) در خطبه خود مي‌فرمايد: «ايها الناس قد فارقكم أمس رجل ما سبقه الاولون بعلم ولا يدركه الآخرون و كان رسول الله صلي الله عليه يبعثه و يعطيه الراية ثم لايرجع حتي يفتح الله له جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن شماله و ماترك بيضاء ولا صغراء إلّا سبع مئة درهم فضلت عن عطائه و أراد ان يشتري بها خادماً»، از ديگر نمونه‌هاي زهد، ساده‌زيستي و تحمل مشقت‌هاي مادي علي(ع) در ماجراي شكايت حضرت زهرا(س) به پدرش از سختي‌هاي در زندگي، اين كه پيامبر(ص) تسبيحات معروف حضرت زهرا(س) را در همين قضيه به دختر گرامي خود تعليم نمودند. كلمات عبرت آموز بسياري نيز از حضرت در ذم دنيا و توجه دادن به گذرگاه بودن دنيا وارد شده كه از آن نمونه‌ها وصيت حضرت به پسرش محمد بن حنفيه، سفارش حضرت به جابر بن عبدالله و... مي‌باشد. حضرت درباره عزتي كه از طاعت الهي و ذلتي كه در اثر معصيت دامن‌گير انسان مي‌شود، مي‌فرمايد: «من اراد عزا بلا عشيرة و هيبة بلا سلطان و غني بلا مال فليخرج من ذل معصية الله الي عز طاعته فانه واجده ذلك كلمه». اولياي الهي از هر فرصتي براي متبنه ساختن اصحاب خود و بلكه تمام مردم دنيا استفاده مي‌كرده‌اند كه اين چنين ماجراهايي در زندگي عيسي بن مريم(ع) و خود پيامبر گرامي اسلام(ص) و ديگر انبياء و اولياي الهي به وفور مشاهده مي‌گردد. علي(ع) نيز به همين صورت از كمترين فرصت‌ها براي نشان دادن ماهيت دنيا و زودگذر بودن آن و همين طور بي‌وفايي آن بهره مي‌برد كه از آن جمله داستان عبور حضرت از قبرستان و عبور حضرت با اصحابش از مقابل ايوان كسري مي‌باشد. مامطيري در كتابش به خطبه‌هاي معروف حضرت امير(ع)؛ مانند خطبه شقشقيه و خطبه حضرت براي ترغيب به جهاد هنگام رسيدن لشكر معاويه به انبار نيز اشاره‌اي دارد. نامه‌هاي معروف و تاريخي حضرت نيز مانند نامه‌اش به عمو بن سلمه و توصيه‌اش به مدارا با دهقانان، نامه به محمد بن ابي‌بكر به هنگام ولايتش بر مصر، نامه حضرت به مالك اشتر به هنگام خروج ياغيان بر عليه محمد بن ابي‌بكر، نامه به مردم مصر و اظهار ناراحتي از شهادت مالك اشتر و نامه‌اش به سلمان فارسي. از توصيه‌هاي طبي حضرت نيز مي‌توان به حديثي از ايشان در رابطه با غذا اشاره كرد. حضرت مي‌فرمايد: «من ابتدا غذاءه بالملح أذهب الله عنه سبعين نوعاً من البلاد و من أكل [كل يوم] سمع تمرات لم يرفي جسده شيئاً يكرهه و اللحم ينبت اللحم و التريد طعام العرب و الشفا رجات البطن وترخي الاليتين و لحم البقروء و لنبها شفاء و سمنها دواء والثحم يخرج مقليه من الداء[ و لم ستشف الناس بشيء افضل من السمن و السمك يذيب الجسد و قراءة القرآن و السواك يذهب لبلغم] و لم تستشف النفساء بشيء افضل من للرطب و المرء يسعي بجدّه واليسف يقطع بحدة. و من اراد البقاء و الابقاء فليباكر الغداء و ليقلّ غشيان النساء و ليخفّف الردا»، از ديگر نشانه‌هاي عظمت اميرالمؤمنين(ع) جواب پيغمبر(ص) است، به وي هنگامي كه حضرت از حسد قريش و بغضشان به پيغمبر(ص) شكايت كرد و حضرت در جوابش فرمود: «أما ترضي أن تكون اخبي و ان يكون اول اربعة يدخلون الجنبه انا و انت و الحسن و الحسين و ذرارينا خلف ظهورنا و ازواجنا خلف ذرارينا و شيعتنا عن أيماننا و شمائلنا و انك يا علي و شيعتك تردون رواءً و ان اعداك يردون ظماءً» اين روايت از روشن‌ترين ادله حقانيت اميرالمومنين(ع) و شيعيان حضرت و همين طور باطل بودن دشمنانش مي‌باشد. از جملات زيبايي كه امام صادق (ع) از جدش اميرالمومنين(ع) نقل كرده اين است كه از حضرت وقتي پرسيدند، بهترين چيزي كه خدا آفريده چيست، حضرت فرمود: كلام. و وقتي پرسيدند بدترين مخلوق خداوند چيست، حضرت باز هم فرمودند: كلام. بعد فرمودند با كلام است كه صورت‌ها سفيد مي‌شود، هم چنانكه با كلام صورت‌ها سياه مي‌گردد. مامطيري به بعضي احاديث نيز اشاره كرده كه هم از اميرالمومنين(ع) نقل شده و هم از اولاد طاهرينش، مانند وصف مؤمن كه هم از حضرت علي(ع) و هم از امام باقر(ع) نقل شده است يا كلام آن حضرت در اصل آدم كه از امام صادق (ع) نيز نقل گرديده است.

    دادن كنيه ابوتراب به اميرالمومنين(ع) از سوي پيغمبر اكرم(ص) و خبر از شهادت آن حضرت به دست شقي‌ترين مخلوقات خداوند از ديگر نكات مورد توجه مؤلف است. او در بخش ديگري از كتابش نيز به چند كلمه قصار و حكمت‌آميز از ايشان اشاره كرده كه از آن جمله‌اند: «من اكثر النظر في العواقب لم يشجع»، «البشر من البر من بخل بدنياه جمع لغيره. خير مالك ما انمنا و خير منه ما وقاك»، «من بخل بدينه عظم ربحه»، «من احب العافية رزق السلامة»، «اتق الظلم، فان الحكم عدل»، «مخالطة الاحمق خطر، و مفارقة ظفر»، «لايتخذ لئيماً خليلاً ما وجدت اليه سبيلا» و «اذ ازالت الدولة يدت العورة». از ديگر توصيه‌هاي حضرت كه مؤلف بدان‌ها پرداخته، مي‌توان توصيه به عدم زياده‌روي در زهد، توصيه به دست كردن انگشتر عقيق سرخ، توصيه به عدم فخر فروشي و توصيه به مواظبت از ظلم اشاره كرد. حضرت براي اثبات حقانيت خود همواره يادآور روز غدير خم و سفارشات پيغمبر(ص) به ولايت و وصايتش بوده است كه مواردي از اين تذكرات مورد توجه مامطيري واقع گرديده است. او در آخرين بخش‌هاي كتابش به خطبه متقين، قضيه نفرين سعد بن ابي وقاص به دشنام دهنده به اميرالمومنين(ع)، خطبه حضرت در صفين، آماده شدن هر شبه حضرت براي سفر آخرت و فرمايشات حضرت به هنگام مشاهده كشته‌هاي جنگ جمل اشاره كرده است. آخرين قسمت كتاب نزهة الابصار و محاسن الآثار بيان ماجراي مبارزه مالك اشتر و ابن الزبير است.

    فهرست‌ها:

    فهرست آيات قرآني، فهرست احاديث و آثار، فهرست اشعار، فهرست اعلام، فهرست اماكن و ازمنه، فهرست كتب، فهرست محتويات كتاب و مصادر تحقيق فهرست‌هايي هستند كه در آخر كتاب بيان شده‌اند.

    سابقه تحقيق: مرحوم علامه محمد باقر محمودي، تحقيق كتاب را بر عهده داشته است.


    پیوندها

    مطالعه کتاب نزهة الأبصار و محاسن الآثار در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور