۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
جز (جایگزینی متن - 'امام صادق(ع)' به 'امام صادق (ع)') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مىپردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مىنويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال،از رموز مسئله باشد،پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. | مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مىپردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مىنويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال،از رموز مسئله باشد،پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. | ||
وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پىگيرى و مطرح مىكند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله،افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مىكند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از ابن عباس،مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و [[امام صادق | وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پىگيرى و مطرح مىكند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله،افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مىكند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از ابن عباس،مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق (ع)|امام صادق (ع)]] در اينكه اين آيه دربارۀ حضرت على(ع) هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث دربارۀ لفظ «ولى»و اينكه در اين آيه معناى آن «ناصر» نمىتواند باشد، مىپردازد و آن را دليل بر امامت ايشان مىداند. | ||
همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشتهاند امّا لابلاى مطالب،به تناسب به برخى از آنها مىپردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. | همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشتهاند امّا لابلاى مطالب،به تناسب به برخى از آنها مىپردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. |
ویرایش