نظریه و روش در مطالعات فرهنگی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR96533J1.jpg | عنوان = نظریه و روش در مطالعات فرهنگی | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ت‍ی‍ودور، ان‍درو (نويسنده) براتلو، فاطمه (مترجم) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = | موضوع =فرهنگ - راهنمای آموزش...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۳: خط ۳۳:
# حتماً عده‌اى استدلال خواهند كرد كه نظریه و روش در مطالعات فرهنگى به شدت با هم همبسته‌اند، ولى كماكان دانشجویان مطالعات فرهنگى، با خواندن تعداد زیاد متون در این عرصه، و از جمله پس از خواندن این كتاب نیز مقوله روش كار در مطالعات فرهنگى را ابهام‌آمیز خواهند یافت.
# حتماً عده‌اى استدلال خواهند كرد كه نظریه و روش در مطالعات فرهنگى به شدت با هم همبسته‌اند، ولى كماكان دانشجویان مطالعات فرهنگى، با خواندن تعداد زیاد متون در این عرصه، و از جمله پس از خواندن این كتاب نیز مقوله روش كار در مطالعات فرهنگى را ابهام‌آمیز خواهند یافت.
# با این حال، كتاب حاضر مى‌تواند براى دانشجویان مطالعات فرهنگى و سایر رشته‌هاى علوم اجتماعى، چیزى فراتر از مقدمه‌اى بر مطالعات فرهنگى باشد. <ref> مقدمه [[سید رضا صالحی امیری]]، ص ح - ط. </ref>
# با این حال، كتاب حاضر مى‌تواند براى دانشجویان مطالعات فرهنگى و سایر رشته‌هاى علوم اجتماعى، چیزى فراتر از مقدمه‌اى بر مطالعات فرهنگى باشد. <ref> مقدمه [[سید رضا صالحی امیری]]، ص ح - ط. </ref>
* [[اندرو تودور]] نوشته است: ... هدفِ من در اینجا ارائۀ یك تاریخِ تحلیلى از مطالعاتِ فرهنگى است كه عمدتاً بر پویایى نظرى و روش‌شناختى این رشته متمركز است. بنابراین، كتابِ من مانند یك كتابِ درسى به دنبالِ آن نیست كه تمامى مسائل را پوشش دهد؛ من مسائلِ تحلیلى را كه بیشتر مهم مى‌دانم، انتخاب مى‌كنم. به طور كلّى، مدام به مسائلِ معرفت‌شناسى و هستى‌شناسى برمى‌گردم. «مطالعاتِ فرهنگى» ادّعاى نیل به چه آگاهى‌هایى را دارند و بر چه مبنایى این ادّعاها قابلِ اعتنا هستند؟ این مطالعات در موردِ طبیعتِ فرهنگ و زندگى اجتماعى چه مفروضاتى دارند و لازمه و آثارِ این مفروضات چیست‌؟ و شاید، سؤال كلّى‌تر از همه، اینكه تصوّرات و ذهنیت مطالعاتِ فرهنگى در موردِ تنشِ عام و همیشگى بین ظرفیت ساختارى قالب‌هاى فرهنگى و فعّالیت عامل انسانى چیست‌؟ بنابراین هدف تحلیلى است و نه تشریح. �<ref> مقدمه نویسنده، ص 4. </ref>
* [[اندرو تودور]] نوشته است:... هدفِ من در اینجا ارائۀ یك تاریخِ تحلیلى از مطالعاتِ فرهنگى است كه عمدتاً بر پویایى نظرى و روش‌شناختى این رشته متمركز است. بنابراین، كتابِ من مانند یك كتابِ درسى به دنبالِ آن نیست كه تمامى مسائل را پوشش دهد؛ من مسائلِ تحلیلى را كه بیشتر مهم مى‌دانم، انتخاب مى‌كنم. به طور كلّى، مدام به مسائلِ معرفت‌شناسى و هستى‌شناسى برمى‌گردم. «مطالعاتِ فرهنگى» ادّعاى نیل به چه آگاهى‌هایى را دارند و بر چه مبنایى این ادّعاها قابلِ اعتنا هستند؟ این مطالعات در موردِ طبیعتِ فرهنگ و زندگى اجتماعى چه مفروضاتى دارند و لازمه و آثارِ این مفروضات چیست‌؟ و شاید، سؤال كلّى‌تر از همه، اینكه تصوّرات و ذهنیت مطالعاتِ فرهنگى در موردِ تنشِ عام و همیشگى بین ظرفیت ساختارى قالب‌هاى فرهنگى و فعّالیت عامل انسانى چیست‌؟ بنابراین هدف تحلیلى است و نه تشریح. �<ref> مقدمه نویسنده، ص 4. </ref>


==ساختار و محتوا==
==ساختار و محتوا==
خط ۴۱: خط ۴۱:
# مقاومت: بخشی از بحث به مفهوم «توده‌گرایی فرهنگی» اختصاص دارد. این مفهوم بر ظرفیت گروه‌های اجتماعی برای مقاومت در برابر سلطه تأکید می‌کند.
# مقاومت: بخشی از بحث به مفهوم «توده‌گرایی فرهنگی» اختصاص دارد. این مفهوم بر ظرفیت گروه‌های اجتماعی برای مقاومت در برابر سلطه تأکید می‌کند.
# نویسنده همچنین به ظهور مطالعات فمینیستی در دهه ۱۹۸۰ می‌پردازد که بر سوژه‌های مبتنی بر جنسیت و تحلیل متون زنان متمرکز بود.
# نویسنده همچنین به ظهور مطالعات فمینیستی در دهه ۱۹۸۰ می‌پردازد که بر سوژه‌های مبتنی بر جنسیت و تحلیل متون زنان متمرکز بود.
# خیزش خواننده (نقش مخاطب) در نهایت، کتاب به سمت تحولات متأخری پیش می‌رود که بر نقش خواننده یا مخاطب در درک فرهنگی تأکید دارد. در این نگاه، تمرکز از ساختار دور شده و به سوی عامل فرهنگی )فرد فعال) می‌رود و رابطه میان ساختار و عامل فرهنگی را بررسی می‌کند.
# خیزش خواننده (نقش مخاطب) در نهایت، کتاب به سمت تحولات متأخری پیش می‌رود که بر نقش خواننده یا مخاطب در درک فرهنگی تأکید دارد. در این نگاه، تمرکز از ساختار دور شده و به سوی عامل فرهنگی)فرد فعال) می‌رود و رابطه میان ساختار و عامل فرهنگی را بررسی می‌کند.


==نمونه مباحث==
==نمونه مباحث==
* ... ما در نتیجۀ رویه‌هاى اجتماعى‌اى كه از طریقِ فرهنگ و به عنوانِ ساختار تجربه مى‌كنیم، موجوداتى اجتماعى هستیم و همین وجودِ چنین ساختارهایى است كه از ما عاملِ اجتماعى مى‌سازد بدونِ آنها ما به موادِّ لازم براى تولید و بازتولیدِ فعّالیت‌هاى اجتماعى خود دسترسى نخواهیم داشت. پس بدونِ‌، ساختار، عاملِ اجتماعى وجود نخواهد داشت و بدونِ عاملِ اجتماعى هم هیچ ساختارى وجود ندارد. هر رهیافتى كه - چه بر اساسِ حكمِ نظریه و چه به علت نبودِ روش‌شناختی - به قیمتِ غفلت از یكى به دیگرى بپردازد، به راحتى از دركِ در هم تنیدگى عمیقِ ایندو بازمى‌ماند لازم است نظریه و روشِ ما، هر دو، این موضوع را دریابند. بدونِ نظریه و روشى كه اجازه دهد دیالكتیكِ ساختار و عامل درك شود، محكوم به سرگردانى دائم در توهّماتِ ذهن‌گرایى و عین‌گرایى خواهیم بود. حلِّ این مخمصه فورى‌ترین كارِ پیشِ روى ما است. اگر نمى‌توان آن را حل كرد، پس به راستى یك بحرانِ واقعى در مطالعات فرهنگى وجود دارد. <ref> متن کتاب، ص179. </ref>
*... ما در نتیجۀ رویه‌هاى اجتماعى‌اى كه از طریقِ فرهنگ و به عنوانِ ساختار تجربه مى‌كنیم، موجوداتى اجتماعى هستیم و همین وجودِ چنین ساختارهایى است كه از ما عاملِ اجتماعى مى‌سازد بدونِ آنها ما به موادِّ لازم براى تولید و بازتولیدِ فعّالیت‌هاى اجتماعى خود دسترسى نخواهیم داشت. پس بدونِ‌، ساختار، عاملِ اجتماعى وجود نخواهد داشت و بدونِ عاملِ اجتماعى هم هیچ ساختارى وجود ندارد. هر رهیافتى كه - چه بر اساسِ حكمِ نظریه و چه به علت نبودِ روش‌شناختی - به قیمتِ غفلت از یكى به دیگرى بپردازد، به راحتى از دركِ در هم تنیدگى عمیقِ ایندو بازمى‌ماند لازم است نظریه و روشِ ما، هر دو، این موضوع را دریابند. بدونِ نظریه و روشى كه اجازه دهد دیالكتیكِ ساختار و عامل درك شود، محكوم به سرگردانى دائم در توهّماتِ ذهن‌گرایى و عین‌گرایى خواهیم بود. حلِّ این مخمصه فورى‌ترین كارِ پیشِ روى ما است. اگر نمى‌توان آن را حل كرد، پس به راستى یك بحرانِ واقعى در مطالعات فرهنگى وجود دارد. <ref> متن کتاب، ص179. </ref>
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references/>