منهاج الأصول (علی محمدی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پدیدآورندگان
| پدیدآورندگان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[محمدی، علی ]] (نويسنده)
[[محمدی، علی]] (نويسنده)
|زبان
|زبان
| زبان = فارسی
| زبان = فارسی
| کد کنگره =BP۱۵۹/۸/م۳م۸    
| کد کنگره =BP۱۵۹/۸/م۳م۸  
| موضوع =اصول‌ فقه‌ شیعه‌-- قرن‌ ۱۴
| موضوع =اصول‌ فقه‌ شیعه‌-- قرن‌ ۱۴
|ناشر  
|ناشر  
خط ۴۲: خط ۴۲:
*و هر قضیه‌ای که مستقیماً، مبیّن حکم شرعی نیست، بلکه بیانگر امری است که آن امر ما را به حکم شرعی می‌رساند و نتیجه‌اش حکم شرعی است و کبرای کلی قیاس استنباط واقع می‌شود یا وظیفه عملی مکلف را روشن می‌کند، نامش قاعده اصولی است؛ مثلاً صیغه افعل ظهور در طلب ایجاد طبیعت دارد، مشتقّ ظهور دارد در ما تلبس بالمبدأ فی الحال، جمله شرطیه ظهور در مفهوم دارد، میان مقدمه و ذی‌المقدمه، ملازمه عقلیه وجود دارد، خبر واحد ثقه حجت است، ظواهر حجتند. <ref> همان، ص75- 76</ref>
*و هر قضیه‌ای که مستقیماً، مبیّن حکم شرعی نیست، بلکه بیانگر امری است که آن امر ما را به حکم شرعی می‌رساند و نتیجه‌اش حکم شرعی است و کبرای کلی قیاس استنباط واقع می‌شود یا وظیفه عملی مکلف را روشن می‌کند، نامش قاعده اصولی است؛ مثلاً صیغه افعل ظهور در طلب ایجاد طبیعت دارد، مشتقّ ظهور دارد در ما تلبس بالمبدأ فی الحال، جمله شرطیه ظهور در مفهوم دارد، میان مقدمه و ذی‌المقدمه، ملازمه عقلیه وجود دارد، خبر واحد ثقه حجت است، ظواهر حجتند. <ref> همان، ص75- 76</ref>
*مسأله تعارض ادله از مسائل اصلی علم اصول است؛ زیرا مسأله اصولی آن است که نتیجه‌اش در طریق استنباط حکم شرعیِ فرعیِ کلیِ الهی باشد و این ضابطه در مورد بحث، وجود دارد؛ زیرا نتیجه بحث، حجیّت یکی از متعارضان به نحو تعیین -اگر رجحانی باشد- یا به نحو تخییر -اگر ترجیحی نباشد- است و پس از اثبات حجیت، فقیه از این مسأله در استنباط احکام فرعی استفاده می‌کند.... <ref> همان، ج8، ص17</ref>
*مسأله تعارض ادله از مسائل اصلی علم اصول است؛ زیرا مسأله اصولی آن است که نتیجه‌اش در طریق استنباط حکم شرعیِ فرعیِ کلیِ الهی باشد و این ضابطه در مورد بحث، وجود دارد؛ زیرا نتیجه بحث، حجیّت یکی از متعارضان به نحو تعیین -اگر رجحانی باشد- یا به نحو تخییر -اگر ترجیحی نباشد- است و پس از اثبات حجیت، فقیه از این مسأله در استنباط احکام فرعی استفاده می‌کند.... <ref> همان، ج8، ص17</ref>
*مهمترین دلیل رجوع به فقیه و تقلید از او، سیره عقلاء در رجوع  به خبره است و مجتهد مطلق در همین موارد فقدان نصّ و... نیز خبره و اهل فنّ است ... در نتیجه: تقلید از مجتهدِ مطلقِ انفتاحی در کلّ فقه، برای عامی مُجاز است. <ref>همان، ج8، ص233</ref>
*مهمترین دلیل رجوع به فقیه و تقلید از او، سیره عقلاء در رجوع  به خبره است و مجتهد مطلق در همین موارد فقدان نصّ و... نیز خبره و اهل فنّ است... در نتیجه: تقلید از مجتهدِ مطلقِ انفتاحی در کلّ فقه، برای عامی مُجاز است. <ref>همان، ج8، ص233</ref>


==پانویس==
==پانویس==