فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایتشناسی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
[[دهخدا، علیاکبر|دهخدا]] روایت را «نقل سخن یا خبر از کسی» معنا کرده است. روایت در همۀ جنبههای زندگی انسان وجود دارد و همواره همراه وی است: وقتی تفکر میکنیم، میخوانیم، گفتوگو میکنیم یا به اخبار رسانه گوش میدهیم، در واقع با روایت سروکار داریم. | [[دهخدا، علیاکبر|دهخدا]] روایت را «نقل سخن یا خبر از کسی» معنا کرده است. روایت در همۀ جنبههای زندگی انسان وجود دارد و همواره همراه وی است: وقتی تفکر میکنیم، میخوانیم، گفتوگو میکنیم یا به اخبار رسانه گوش میدهیم، در واقع با روایت سروکار داریم. | ||
روایت در اسطوره، افسانه، حکایت، قصه، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، تراژدیف نمایش، کمدی، لالبازی، داستان مصور، اخبار رسانه و ... حضور دارد. بهعلاوه روایت در قالب این گونهگونی تقریباً بیپایان در هر عصری در هر مکانی و در هر جامعهای حاضر است. | روایت در اسطوره، افسانه، حکایت، قصه، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، تراژدیف نمایش، کمدی، لالبازی، داستان مصور، اخبار رسانه و... حضور دارد. بهعلاوه روایت در قالب این گونهگونی تقریباً بیپایان در هر عصری در هر مکانی و در هر جامعهای حاضر است. | ||
روایت با تاریخ نوع بشر آغاز میشود؛ در هیججا، چه در گذشته و چه در حال حاضر میتوان مردمانی یافت که روایت نداشته باشند. در واقع برای روایت تاریخ مشخصی نمیتوان تعیین کرد، زیرا با حضور نخستین انسان در روی زمین روایت نیز وجود داشته است. البته منظور از روایت در این پژوهش داستان نیست، زیرا این دو مقوله از یکدیگر جدا هستند. هنگامی که دربارۀ تاریخ قدمت روایت سخن میگوییم، بیشک آن را با داستان یکسان میانگاریم. وقتی در مقدمۀ بحثهای روایت از حضور انسانهای اولیه خسته از شکار یا ترسیده از بلایای طبیعی و گردآمده در دور آتش و حضور قصهگو سخن میگوییم، در واقع قدمت داستان را بیان میکنیم و آن را مترادف با روایت فرض میکنیم. در واقع، قصهگو در اینجا برای از بین بردن ترس مخاطبان خویش به قصهگویی میپردازد. | روایت با تاریخ نوع بشر آغاز میشود؛ در هیججا، چه در گذشته و چه در حال حاضر میتوان مردمانی یافت که روایت نداشته باشند. در واقع برای روایت تاریخ مشخصی نمیتوان تعیین کرد، زیرا با حضور نخستین انسان در روی زمین روایت نیز وجود داشته است. البته منظور از روایت در این پژوهش داستان نیست، زیرا این دو مقوله از یکدیگر جدا هستند. هنگامی که دربارۀ تاریخ قدمت روایت سخن میگوییم، بیشک آن را با داستان یکسان میانگاریم. وقتی در مقدمۀ بحثهای روایت از حضور انسانهای اولیه خسته از شکار یا ترسیده از بلایای طبیعی و گردآمده در دور آتش و حضور قصهگو سخن میگوییم، در واقع قدمت داستان را بیان میکنیم و آن را مترادف با روایت فرض میکنیم. در واقع، قصهگو در اینجا برای از بین بردن ترس مخاطبان خویش به قصهگویی میپردازد. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۹ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۲۱
| فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایتشناسی | |
|---|---|
| پدیدآوران | فشارکی، محسن (نویسنده) خدادادی، فضلالله (محقق) |
| ناشر | سوره مهر |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 2ـ1736ـ03ـ600ـ978 |
| موضوع | روایتگری -- اصطلاحها و تعبیرها,روایتگری -- واژهنامهها -- انگلیسی |
| کد کنگره | P ۳۰۲/۷/م۳ف۴ |
فرهنگ توصیفی اصطلاحات روایتشناسی تألیف محسن فشارکی، فضلالله خدادادی، هدف از تألیف این فرهنگ تهیۀ کتاب راهنمایی است برای همۀ دانشجویان و علاقهمندانی که در زمینۀ روایتشناسی و مباحث مربوط به آن مطالعه میکنند و در ضمن مطالعات، به اصطلاحاتی برمیخورند که معنی و مفهوم آنها را نمیدانند یا اطلاع اندکی دربارۀ آنها دارند یا به طور کلی با آنها ناآشنا هستند.
گزارش کتاب
واژۀ روایتشناسی ترجمۀ واژۀ فرانسوی narratologi است. تزوتان تودوروف، ساختارگرای بلغاریتبار مقیم فرانسه، نخستین بار این واژه را در کتاب دستور زبان دکامرون معرفی کرد. از نظر تاریخی، روایتشناسی در سنت فرمالیسم روسی و ساختارگرای فرانسوی ریشه دارد. ولادیمیر پراپ و الجیرداس ژولین گرماس بهترتیب از شخصیتهای مشهور این دو مکتباند. در واقع تمایز میان آنچه بهواقع اتفاق افتاده (محتوای روایت) و چگونگی نقل آن «روایت» نام دارد.
دهخدا روایت را «نقل سخن یا خبر از کسی» معنا کرده است. روایت در همۀ جنبههای زندگی انسان وجود دارد و همواره همراه وی است: وقتی تفکر میکنیم، میخوانیم، گفتوگو میکنیم یا به اخبار رسانه گوش میدهیم، در واقع با روایت سروکار داریم.
روایت در اسطوره، افسانه، حکایت، قصه، رمان کوتاه، حماسه، تاریخ، تراژدیف نمایش، کمدی، لالبازی، داستان مصور، اخبار رسانه و... حضور دارد. بهعلاوه روایت در قالب این گونهگونی تقریباً بیپایان در هر عصری در هر مکانی و در هر جامعهای حاضر است.
روایت با تاریخ نوع بشر آغاز میشود؛ در هیججا، چه در گذشته و چه در حال حاضر میتوان مردمانی یافت که روایت نداشته باشند. در واقع برای روایت تاریخ مشخصی نمیتوان تعیین کرد، زیرا با حضور نخستین انسان در روی زمین روایت نیز وجود داشته است. البته منظور از روایت در این پژوهش داستان نیست، زیرا این دو مقوله از یکدیگر جدا هستند. هنگامی که دربارۀ تاریخ قدمت روایت سخن میگوییم، بیشک آن را با داستان یکسان میانگاریم. وقتی در مقدمۀ بحثهای روایت از حضور انسانهای اولیه خسته از شکار یا ترسیده از بلایای طبیعی و گردآمده در دور آتش و حضور قصهگو سخن میگوییم، در واقع قدمت داستان را بیان میکنیم و آن را مترادف با روایت فرض میکنیم. در واقع، قصهگو در اینجا برای از بین بردن ترس مخاطبان خویش به قصهگویی میپردازد.
روایت اصطلاحی عام است که برای هر آنچه قصه، داستان یا حکایتی را نقل میکند به کار میرود. همچنین هر روایت مجموعهای از پیرفتهای روایی یا توالی رخدادهایی است که غیرتصافی به هم اتصال یافتهاند. طبق این تعاریف، میتوان چنین برداشت کرد که همۀ هنرهای نمایشی و ادبی مبنای کار را براساس روایت و داستان گذاشتهاند.
هدف از تألیف این فرهنگ تهیۀ کتاب راهنمایی است برای همۀ دانشجویان و علاقهمندانی که در زمینۀ روایتشناسی و مباحث مربوط به آن مطالعه میکنند و در ضمن مطالعات، به اصطلاحاتی برمیخورند که معنی و مفهوم آنها را نمیدانند یا اطلاع اندکی دربارۀ آنها دارند یا به طور کلی با آنها ناآشنا هستند.
برای تدوین این کتاب، در مرحلۀ نخست، با مطالعۀ چندین کتاب پایه در زمینۀ «روایت» و مباحث مربوط به آن، اصطلاحات پرکاربرد و تخصصی علم روایتشناسی استخراج شده است. سپس، با مراجعه به کتب نظریۀ ادبی، نقد داستان و فرهنگهای وابسته به آنها دربارۀ هر اصطلاح اطلاعاتی فراهم شده است.
نگارندگان در این فرهنگ تلاش کردهاند بخش وسیعی از این واژگان ـ حدود هفتصد واژۀ تخصصی علم روایتشناسی ـ را بگنجانند. در نوشتن هر یک از اصطلاحات همواره این اصل مد نظر بوده که مراجعهکننده به این فرهنگ در زمینۀ روایتشناسی و اصطلاحات، وابسته به آن اطلاعات اندکی دارد؛ از اینرو از وارد شدن در مباحث وسیع و پردامنه خودداری شده است تا اطلاعات به دست داده شده متناسب با نیاز چنین مراجعهکنندهای باشد.
این فرهنگ با فرهنگهای تخصصی ادبیات داستانی و فارسی متفاوت است. در این فرهنگ به توصیف واژگان تخصصی روایتشناسی پرداخته شده و از درج واژگان تکراری مربوط به ادبیات داستانی و ادبیات فارسی خودداری شده است، به طوری که این فرهنگ را میتوان کاری نوپا و جدید در زمینۀ روایتشناسی دانست.
مدخلهای اصلی در این فرهنگ همراه معادل انگلیسی آنها درج شده است. پس از شرح و بیان هر مدخل، در ذیل آن، منابعی برای مطالعۀ بیشتر با نشانۀ فلش معرفی شده است. واژگانی که در بالای آنها نشانۀ ستاره درج شده بدین معناست که این واژگان در مدخلی جداگانه شرح داده شدهاند. در ذیل برخی از مدخلها، علاوه بر شرح مدخل، نشانۀ اختصار «نک» به معنی رجوع به واژهای مرتبط با آن مدخل، برای اطلاعات بیشتر است. برخی مدخلها بدون شرحاند؛ به سبب آنکه این مدخلها پیشتر در واژهای مترادف شرح داده شدهاند و ذیل آنها فقط نشانۀ اختصار «نک» درج شده است. در بخش پایانی مآخذ فارسی و انگلیسی این فرهنگ ذکر شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات