الزيادة و الإحسان في علوم القرآن: تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR69892J1.jpg | عنوان = الزيادة و الإحسان في علوم القرآن | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابن عقیله، محمد بن احمد (نويسنده) جماعة من المحققین (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = /الف۲ز۹ 69 BP | موضوع = |...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۰۸
| الزيادة و الإحسان في علوم القرآن | |
|---|---|
| پدیدآوران | ابن عقیله، محمد بن احمد (نويسنده) جماعة من المحققین (محقق) |
| ناشر | مٶسسه مطالعات و بررسیها و کاوشهای علمی و هنری و تاریخی ایران باستان |
| مکان نشر | امارات - الشارقه |
| سال نشر | 1427ق - 2006م |
| چاپ | 1 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 10 |
| کد کنگره | /الف۲ز۹ 69 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الزيادة و الإحسان في علوم القرآن، نوشتۀ محمد بن أحمد (ابن عقیله)(وفات ۱۱۵۰ق) است. این کتاب دهجلدی بهعنوان یک دائرةالمعارف جامع در علوم قرآن شناخته میشود که ۱۵۴ نوع (باب یا بخش) را در بردارد و موضوعاتی را فراتر از آنچه در کتابهای پیشین مانند «البرهان» زرکشی و «الإتقان» جلالالدین سیوطی آمده است، پوشش میدهد که افزون بر جمعآوری مباحث پیشین، فواید لطیف و محسّناتی را که توسط قدما خلاصه شده بودند، در بردارد.
انگیزه نگارش
نویسنده در مقدمه بیان میکند که اثری جامعتر از کتاب جلالالدین سیوطی نیافتم به همین جهت برای تألیف این کتاب، از روش وی در «الإتقان» پیروی کرده، همه محتوای آن را آورده و مباحثی را که سیوطی از قلم انداخته یا بهاختصار بیان کرده بود، اضافه و کامل کرده است و در این کار از مطالب نیکو، انواع لطیف و فایدههای شریف بهره جسته و آنها را سربسته و بهاجمال آورده است. او میگوید که چنانچه میخواست آنها را بهتفصیل بیان کند، انواع کتابش به چهارصد نوع میرسید.[۱].
ساختار
الزيادة و الإحسان في علوم القرآن ۱۵۴ نوع (بخش) را در بردارد که به روش دائرةالمعارفی تنظیم شده است. این اثر تمامی موضوعات علوم قرآن را که پیش از او مورد بحث قرار گرفته بود، دربرگرفته و مطالب آن بهصورت مفصل و با نظم در انواع مختلف تدوین شده است.[۲]
سبک و روش نگارش
شیوه نگارش نویسنده دارای ویژگیهای کلیدی زیر است: ۱. استناد گسترده و امانت در نقل؛ 2. افزودن و استدراک (تکمیل): او علاوه بر نقل، انواع جدیدی از علوم قرآنی را که در الإتقان سیوطی نبودند، اضافه کرده و این بخشها را «الزيادة» نامیده است؛[۳]
3. سادهسازی و تلخیص: در برخی موارد، مطالب منقول از الإتقان را با حفظ معنا و منظور، تلخیص کرده و در قالبی مرتبتر ارائه داده است؛[۴]
4. بررسی و مناقشه علمی: ابنعقيله فقط ناقل نبوده، بلکه در بسیاری از موارد به نقد و مناقشه با آرای سیوطی پرداخته و دیدگاههای خود را مطرح کرده است؛[۵]
5. تنوع منابع: منابع نویسنده بسیار متنوع بوده و شامل کتب تفسیری (مانند «جامع البيان» طبری و «الکشاف» زمخشری)، حدیثی (مانند «صحیح بخاری» و «مسند احمد»)، فقهی و علوم زبان عربی میشود؛
6. رویکرد نویسنده در استشهاد به «اسرائیلیات» همچون عالمان دیگری است که به درج این نوع احادیث در آثارشان بدون اینکه آنها را ارزیابی نمایند، پرداختهاند؛[۶]
7. البته ایرادی که به ابنعقیله گرفتهاند، این است که او اعتماد بیش از حدی به کتاب «الإتقان» سیوطی داشته است به گونهای که همۀ انواع او را در کتابش، بدون اینکه به عنوان یک محدث و مفسر به نقد آنها (مگر اندکی) بپردازد و ضعفشان را آشکار نماید، گنجانده است؛
8. ابنعقیله گاه آرایی را که برخاسته از آثار ضعیف و اعتماد بر آنهاست، در کتابش (بدون اینکه به نقدشان بپردازد) آورده است؛
9. او در نوع 45 کتاب، مجموعهای از خواص قرآن را با اعتماد و نقل از دو اثر دیگر به نامهای «منافع القرآن» تمیمی و «الدر النظیم» یافعی آورده است. این خواصِ منتسب به قرآن به گونهای است که جانها و عقلهای سالم آنها را نمیپذیرد و انکار میکند. حتی خود تمیمی هم گفته است که اینها را نزد برخی از حکمای هند فراگرفته است؛
10. ایراد دیگر بر ابن عقیله، مستندنکردن اقوالی است که از کتاب «الإتقان» برگرفته و دراینباره به آن اعتماد نموده است؛[۷]
11. پدیدۀ نقل زیاد و امانت در نقل از ویژگیهای بارز «الزیادة و الإحسان» است. ابنعقیله صرفاً یک ناقل نبوده، بلکه در بسیاری موارد با توجیه، ترجیح و اضافهکردن در نقل تصرف کرده است. البته نقدی به ابنعقیله میشود به اینکه او گاهی پهنای یک نقل قول را بسیار میگستراند تا جایی که نقل برخی از «انواع» را کامل درج نموده تا به ده صفحه میرساند و حتی یک کلمه هم از آن نوع مورد نظر سخنی دیده نشود!؛[۸]
12. روش نگارش ابنعقیله سه گونه است: عرض موضوعات: وی عنوان نوع (علم) و موضوع آن را ذکر میکند و بسیاری از مباحثی را که سیوطی به صورت مستقل ذکر نکرده، اضافه مینماید. نقل بالنص (عین عبارت): بیشتر مطالب منقول از الإتقان را دقیقاً با متن سیوطی نقل کرده است؛ نقل با تصرف (خلاصه و توضیح): گاهی در نقل از سیوطی تصرف کرده، برخی نکات مبهم یا آنچه توهم تناقض ایجاد میکرده را توضیح داده است؛ نقل همراه با تعلیق و توجیه اقوال: او گاهی اقوال منقول را نقد یا بر دیدگاههای سیوطی تعلیق زده است؛ ابن عقیله همچنین انواعی را بر الإتقان اضافه نموده است. برای نمونه در نوع نود و سوم مطالبی را که سیوطی در الإتقان ذکر نکرده بود، افزوده و به تخریج احادیث پرداخته است. [۹]
اهمیت کتاب
دلایل ارزشمندی این اثر عبارتاند از: ۱. جامعیت بینظیر: این کتاب با داشتن ۱۵۴ نوع، یکی از بزرگترین و جامعترین موسوعهها در علوم قرآن شمرده میشود و تعداد ابواب و حُسن تبویب آنها از آثار مشهور قبلی در این زمینه فراتر رفته است. ۲. تهذیب و تنقیح آثار پیشین: این کتاب بهعنوان یک «تهذیب» (پیرایش) برای کتاب «الإتقان» جلالالدین سیوطی عمل کرده است، بهطوریکه نواقص آن را تکمیل نموده و ساختارش را نظاممندتر کرده است؛ ۳. ابنعقیله واژههای دشوار را بهخوبی معنا نموده است؛ 4. خدمت به طالبان علم: این اثر با جمعآوری مواد علمی فراوان از منابع متعدد و اهمیتدادن به موضوعات گوناگون، منبعی ارزشمند و خدمتی بزرگ به کتابخانه مطالعات قرآنی برای طلاب و پژوهشگران به شمار میآید؛ 5. ابنعقیله اهمیت ویژهای به سیرۀ پیامبر(ص) داشته است.[۱۰]
ضوابط و روش کار تحقیق
محققان در پژوهش این اثر بر اجرای چندین اصل، میان خود توافق کردند: 1. پایبندی به نقل و مستندسازی: آنان بر توثیق متون، تخریج احادیث، ترجمۀ اعلام و تنویع مصدرها و مرجعها تمرکز نمودند و دراینباره، از تعلیقههای بلند، بهویژه آنهایی که با سخن نویسنده چندان ارتباط ندارد، پرهیز کردند. 2 .برای نشانی حدیثها، بنا بر این گذاشته شد که به «صحیحین» ارجاع داده شوند مگر آنهایی که نویسنده به منابع دیگر استناد داده است. 3 .در ترجمۀ اعلامی که در رسالهها ذکر شده بود، مقرر شد که پژوهشگر از تکرار ترجمه در چندین موضع پرهیز کند و یکبار در آغاز تحقیق خود ترجمه عَلم را درج نماید و به آن ارجاع دهد. ترجمۀ ملائکه، انبیا، مرسلین و صحابۀ مشهور نیز حذف شود. 5 .آیههای قرآنی به خط عثمانی نوشته شده و از نشانی آنها در پاورقیها پرهیز شده است. 6. مقایسه علمی: در بخش مطالعه و پژوهش (قسم الدراسة)، محققان موظف شدند تا آنچه ابنعقيله در الزيادة و الإحسان آورده، با آنچه در البرهان زرکشی یا الإتقان سیوطی و آثار دیگر در علوم قرآنی آمده است، مقایسه کنند.[۱۱].
نسبت کتاب به مؤلف
ثبات انتساب: انتساب کتاب «الزیادة و الإحسان فی علوم القرآن» به مؤلف آن، محمد بن أحمد بن سعید معروف به ابنعقیله مکی، قطعی است. زیرا که این انتساب از طریق شواهد متعددی مانند وجود نام کتاب و مؤلف در نسخه اولِ تمامی نسخهها، اجماع مترجمان ابنعقیله، و تصریح خود مؤلف در مقدمه که میگوید: «من مسئلهها و فائدههای شریفی را استخراج نمودم و آن را الزیادة و الإحسان فی علوم القرآن نامیدم»، ثابت میشود.[۱۲]
گزارش محتوا
از آنچه گذشت، نکتههای درخور توجهی که ابنعقیله آنها را در تألیف کتابش به کار بسته است، آشکار شد. اینک، به مباحث کتابش (بهاجمال) اشاره میشود:
در جلد اول، ابنعقیله سی و شش نوع را مطرح کرده و بحثش را از علم حقیقت قرآن آغاز نموده است. مباحث بعدی او عبارتاند از وحی؛ سماع پیامبر(ص)؛ چگونگی نزول وحی؛ تمایز معنای «نزول» از انزال و تنزیل؛ نخستین آیات نزول یافته؛ آیههای مکی و مدنی؛ جاها و زمانهایی که وحی نازل شده است؛ اسباب نزول؛ آیات تکراری؛ آیههایی که بر برخی از پیامبران نازل گشته است؛ نام و اِعراب سورهها؛ شناخت اِعراب؛ شناخت حروف مقطعه؛ حروف سبعه؛ ظاهر و باطن و حد و سرآغاز هر آیه از قرآن.[۱۳].
جلد دوم دربردارنده سیزده نوع از مباحث علوم قرآن است که برخی از مطالب چنین است: دانش گردآوری و ترتیب قرآن؛ عدد سورهها، آیات، واژهها و حروف قرآن؛ فضیلتهای قرآن؛ آداب تلاوت کننده؛ ثواب قرائت؛ روش اقتباس از قرآن؛ خواص قرآن؛ رسمالخط قرآن؛ اختلاف مصحفها در شهرها و منطقههای گوناگون.[۱۴].
جلد سوم سی و یک نوع را در خود جایداده است که برخی از مباحث چنین است: نقطهگذاری و اِعراب مصحف؛ آداب نوشتن مصحف؛ حافظان، راویان، قاریان، امامان قرائت و اَسناد رجالی آنان؛ اِسناد قرائت؛ سندهای متواتر، مشهور، آحاد و شاذ قرائت؛ مدرّج و موضوع؛ قرائتهای پذیرفتهشده و ردشده؛ چرایی اختلاف قرائتها؛ مخارج حروف و صفتها و ترکیبهای آنها؛ تجوید قرآن؛ صدای خوب و تغنّی به قرآن؛ چگونگی استعاذه گفتن؛ بسمله و جای آن در قرائت؛ تکبیر گفتن؛ و وقف.[۱۵].
جلد چهارم پانزده نوع را بررسی کرده است که برخی از مباحث چنین است: ادغام، اظهار، اخفا و اِقلاب؛ اِماله؛ مد و قصر؛ تخفیف همزه؛ نون ساکن و تنوین؛ هاء کنایه؛ راء در تفخیم و ترقیق؛ یاء اضافه و زائد؛ اختلاف قاریان و توجیه قرائتها؛ قرائت پیامبر(ص)؛ خطای قرائت نمازگزار؛ آیات الأحکام.[۱۶].
جلد پنجم هجده نوع را در خود جایداده است که برخی از مباحث چنین است: محکم و متشابه؛ خاص و عام؛ مشترک و مؤول؛ ظاهر و خفیّ؛ نص و مشکل؛ مفسر و مجمل؛ منطوق و مفهوم؛ مطلق و مقید؛ عبارتهای متناقضنما و متعارض نما؛ وجوه و نظایر؛ وجوه مخاطبات؛ ناسخ و منسوخ؛ حقیقت و مجاز؛ صریح و کنایه؛ تشبیه قرآن؛ استعاره؛ احوال مسند و مسندٌالیه.[۱۷].
جلد ششم هفده نوع را بررسی کرده است که برخی از مباحث چنین است: احوال مسند و متعلقات فعل؛ حصر و اختصاص؛ خبر و انشا؛ فصل و وصل؛ ایجاز، اطناب، مساوات؛ بدیع؛ فواتح و خواتم سورهها؛ مناسبات آیهها و سورهها؛ آیههای متشاکلِ متقارب؛ لطائف قرآن و اَسرار، نکتهها و فایدههای آن؛ اَسرار و حکمت تکرار قصههای قرآن؛ اعجاز قرآن؛ مفردات قرآن؛ شناخت دانشهایی که از قرآن استنباط میشود؛ اقسام قرآن؛ جدل قرآن.[۱۸].
جلد هفتم شامل سیزده نوع است که برخی از مباحث اینگونهاند: نام پیامبرانی که در قرآن بهصراحت و به اشاره آمده است و تاریخ بعثت ایشان؛ نامها، کنیهها و لقبهایی که در قرآن آمده است؛ مبهمات قرآن؛ نام کسانی که آیهای در شأن آنان نازل شده است؛ قصۀ پیامبران در قرآن؛ نام پادشاهان و اُمتهایی جز امت پیامبران؛ امثال قرآن؛ موعظههای قرآن؛ حکمتهای قرآن؛ حقایق قرآن؛ شناخت تفسیر، تاویل و بیان شرف و نیاز به قرآن؛ شناخت شروط مفسر و آداب او.[۱۹].
جلد هشتم چهار نوع دارد که برخی از مباحث چنین است: معنای ادواتی که یک مفسر به آنها نیازمند است؛ قاعدههای مهمی که مفسر به آنها نیاز دارد؛ حدیث نبویِ تفسیری.[۲۰].
جلد نهم هفت نوع را در بردارد برخی از مباحث چنیناند: مطالبی از کتب تفسیری که با صراحت به پیامبر اِسناد داده شده است؛ شناخت مطالب غریب قرآن؛ آنچه از اشعار عربی که به قرآن استشهاد نموده است؛ آنچه که واژههای غیر حجازی و غیرعربی در قرآن؛ مطالب غریب و مردود تفسیری؛ طبقات مفسران؛ آداب ختم قرآن.[۲۱].
جلد دهم، مجموعهای از فهرست آیههای قرآن، حدیثها و آثار، اَعلام، مصدرها، مرجعها و مطالب نُه جلد کتاب را در بردارد.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، جلد اول، ص83-91
- ↑ ر.ک: همان، ص99-91
- ↑ ر.ک: همان، ص66،58
- ↑ ر.ک: همان، ص62-62
- ↑ ر.ک: همان، ص62-63
- ↑ ر.ک: همان، ص68-69
- ↑ ر.ک: همان، ص72-73
- ↑ ر.ک: همان، ص48
- ↑ ر. : همان، ص58-65
- ↑ ر.ک: همان، ص70-72
- ↑ ر.ک: همان، ص7-10
- ↑ ر.ک: همان، ص38
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد اول، فهرست مطالب، ص509-511
- ↑ ر.ک: همان، جلد دوم، فهرست مطالب، ص523-528
- ↑ ر.ک: همان، جلد سوم، فهرست مطالب، ص533-535
- ↑ ر.ک: همان، جلد چهارم، فهرست مطالب، ص515-518
- ↑ ر.ک: همان، جلد پنجم، ص507-510
- ↑ ر.ک: همان، جلد ششم، ص483-486
- ↑ ر.ک: همان، جلد هفتم، ص467-470
- ↑ ر.ک: همان، جلد هشتم، ص481-488
- ↑ ر.ک: همان، جلد نهم، ص443-446
منابع مقاله
- مقدمه محقق و متن کتاب