عتبات عالیات عرش درجات: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = مجمع جهانی اهل بيت (ع) | | ناشر = مجمع جهانی اهل بيت(ع) | ||
| مکان نشر = [بی جا] - [بی جا] | | مکان نشر = [بی جا] - [بی جا] | ||
| سال نشر = 1389ش - 1431ق | | سال نشر = 1389ش - 1431ق | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==محتوای کتاب== | ==محتوای کتاب== | ||
گفتنی است که «عراق» در میان کشورهای عربی جایگاهی برجسته با ویژگیهایی چشمگیر دارد، بهگونهای که میتوان از آن به «تاثیرگذارترین سرزمین عربی خاور میانه» یاد کرد؛ از یکسو آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ و باورهای عربی و ترکی در خاک عراق و از سوی دیگر جوشش فرهنگ و شکوفایی مذهب تشیع در کنار مزارات امامان معصوم (ع) و حتی رشد برخی نحلهها همچون مکاتب صوفیان اقتضا میکند که کاوشی مستند دربارۀ رابطه عتبات با تحولات سدههای اخیر انجام گیرد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص26-25</ref>نویسنده میگوید: «چون کار مطالعۀ اسناد عتبات عالیات را آغاز کردم، با حقایقی به مراتب دردناکتر و سختیهایی جانگدازتر روبهرو شدم؛ اسناد و مدارکِ هر دو جانب ایرانی و عثمانی نشان میدهند که سیل زوار و شیفتگانْ فارغ از خطرات راه و بیماریهای در کمین، هزاران هزار و هر ساله با پای پیاده مسیر زیارت دُردانههای عترت نبوی(ص) را درمینوردند و بیم خطر را به جان میخریدند.»<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>او سپس شرحی در باب مدارک و اسناد آرشیوهای تاریخی ایران و عثمان میدهد و میگوید: «درک تاریخ تحولات امروزی برخی از مناطقی چون عراق بیتوجه به بازشناسی رخدادهای گذشته و بدون اتکا بر اسناد رسمی دشوار مینماید». نویسنده میپرسد که «عامل پیوستگی جامعه ایران با تحولات عراق در کجای تاریخ ما ریشه دارد؟» آنگاه به ضرورت بازنگری تاریخ شهرهای شیعی عراق به منظور مقابله با تهاجمی که طی سه قرن گذشته برای تغییر هویت بافت اجتماعی-فرهنگی این مناطق روی داده است، میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص3-2</ref> | گفتنی است که «عراق» در میان کشورهای عربی جایگاهی برجسته با ویژگیهایی چشمگیر دارد، بهگونهای که میتوان از آن به «تاثیرگذارترین سرزمین عربی خاور میانه» یاد کرد؛ از یکسو آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ و باورهای عربی و ترکی در خاک عراق و از سوی دیگر جوشش فرهنگ و شکوفایی مذهب تشیع در کنار مزارات امامان معصوم(ع) و حتی رشد برخی نحلهها همچون مکاتب صوفیان اقتضا میکند که کاوشی مستند دربارۀ رابطه عتبات با تحولات سدههای اخیر انجام گیرد.<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص26-25</ref>نویسنده میگوید: «چون کار مطالعۀ اسناد عتبات عالیات را آغاز کردم، با حقایقی به مراتب دردناکتر و سختیهایی جانگدازتر روبهرو شدم؛ اسناد و مدارکِ هر دو جانب ایرانی و عثمانی نشان میدهند که سیل زوار و شیفتگانْ فارغ از خطرات راه و بیماریهای در کمین، هزاران هزار و هر ساله با پای پیاده مسیر زیارت دُردانههای عترت نبوی(ص) را درمینوردند و بیم خطر را به جان میخریدند.»<ref>ر.ک: مقدمه، ص2</ref>او سپس شرحی در باب مدارک و اسناد آرشیوهای تاریخی ایران و عثمان میدهد و میگوید: «درک تاریخ تحولات امروزی برخی از مناطقی چون عراق بیتوجه به بازشناسی رخدادهای گذشته و بدون اتکا بر اسناد رسمی دشوار مینماید». نویسنده میپرسد که «عامل پیوستگی جامعه ایران با تحولات عراق در کجای تاریخ ما ریشه دارد؟» آنگاه به ضرورت بازنگری تاریخ شهرهای شیعی عراق به منظور مقابله با تهاجمی که طی سه قرن گذشته برای تغییر هویت بافت اجتماعی-فرهنگی این مناطق روی داده است، میرسد.<ref>ر.ک: همان، ص3-2</ref> | ||
بررسی اسناد آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه (یادگار خلافت عثمانی) و ایران از متقنترین روشهای پژوهش در حوزه مطالعاتی عتبات عالیات و تحولات اجتماعی-سیاسی دورۀ معاصر و پیش از آن است؛ اسناد موجود نشان میدهد که عثمانیان در مدیریت امور شهرهای کربلا، سامرا، کوفه، نجف و کاظمین به کنشهای شیعیان این مناطق و حوزههای پیرامونی آنها نگاه ویژهای داشتهاند. همچنین، مسائلی مانند تعرض و تعدی عربهای بدوی (سلفیان نجد) در دستاندازی و گاه تخریب اماکن مقدس و نیز رسیدگی به امور موقوفات این بلاد مجموعهای متنوع از گزارشها، فرمانها و احکام اداری را در منابع خلافت عثمانی و حکومتهای ایرانی فراهم آورده است. اسناد نشان میدهد که حکومت بعثی عراق به نوعی پاکسازی یا منحرفسازی در همۀ وجوه اجتماعی و اعتقادی شیعیان دست میزده است که در اجرای طرحهای آبادانی یا عمرانی، به تغییر بافت تاریخی شهرهای شیعی نمود مییافته است. در حوزه ایران با روی کار آمدن دودمان صفوی، حساسیت عثمانیان نسبت به عتبات فزونی گرفت. افول صفویه تنفسی به رقیب بخشید. پس از آن، نادرشاه و کریمخان خواستند تا پیوستگی سیاسی-فرهنگی میان دو خطۀ «عراق عرب» و «عراق عجم» را نگه دارند اما ستیزههای داخلی فرصتها را سوزاند. با این حال، گزارشهای سالهای حاکمیت عثمانی و آنچه در قلمرو پاشایان و والیان بغداد و بصره و قائممقامی کربلا، نجف و سامرا میگذشت، حضور هویت و فرهنگ ایرانی در عتبات عالیات را برجسته نشان میدهد که خود تهدیدی برای دولت سنی عثمانی بوده است برای همین، عثمانیان سیاست «ایرانیزدایی» را پیش گرفتند. مکاتبههایی که میان «باب عالی» با این نواحیِ آن روزگار انجام شده است، پرده از روی این سیاست کنار میزند؛ برخی از آنها عبارتند از: پرسشها و استعلامهای مکرر در بارۀ تحرکات ایرانیان و زمینها و مستملکات آنان؛ زیر نظر گرفتن وضعیت مدارس علوم دینی؛ رهگیری کنشهای شاهزادگان و اعیان ایرانی مجاور کربلا و ایجاد محدودیت برای ایشان در کارهایی مانند مجاورشدن، خرید اراضی، احداث بناها و مانند اینها؛ ایجاد ممانعت بر سر راه انتقال سرمایههای ایرانی که برای عمران و آبادانی اماکن مقدس و آسانی مسیر دسترسی زائران به عتبات انجام میشد (مانند جلوگیری از بازسازی پل کهنه و آسیبدیدۀ رودخانۀ دیاله)؛ سختگیری با ایرانیان مقیم و تبدیل تابعیت آنان، که زمینهساز کوچ و نفی بلدشان میگشت (حمایت ایران از اتباع خود مهمترین و پرچالشترین نشستهای رسمی ایران و عثمانی در مذاکرات «ارزروم» بود)؛ وضع عوارض و شهریههای گوناگون بر ایرانیان مقیم یا زوّار و حتی بر جنازههای انتقالی از ایران؛ پیگیریِ چگونگی توزیع و خرج وجوهات شرعیه مراجع تقلید؛ جلوگیری از انتقال قرآنهای مترجَم و آثار فارسی دیگر به دلیل هراس از تاثیر فرهنگی ایرانیان؛ عریضهها و گزارشهای زائرانی که از ستم حاکمان محلی «همچون خدیو بغداد و یا قائم مقام کربلا و سامرا» نزد باب عالی تظلمخواهی مینمودند. این زائران فقط مردم عادی نبودند حتی شخصیتهای سیاسی و خاندان سلطنتی (مانند مادر و برادر مظفرالدینشاه) را نیز دربرمیگرفت. | بررسی اسناد آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه (یادگار خلافت عثمانی) و ایران از متقنترین روشهای پژوهش در حوزه مطالعاتی عتبات عالیات و تحولات اجتماعی-سیاسی دورۀ معاصر و پیش از آن است؛ اسناد موجود نشان میدهد که عثمانیان در مدیریت امور شهرهای کربلا، سامرا، کوفه، نجف و کاظمین به کنشهای شیعیان این مناطق و حوزههای پیرامونی آنها نگاه ویژهای داشتهاند. همچنین، مسائلی مانند تعرض و تعدی عربهای بدوی (سلفیان نجد) در دستاندازی و گاه تخریب اماکن مقدس و نیز رسیدگی به امور موقوفات این بلاد مجموعهای متنوع از گزارشها، فرمانها و احکام اداری را در منابع خلافت عثمانی و حکومتهای ایرانی فراهم آورده است. اسناد نشان میدهد که حکومت بعثی عراق به نوعی پاکسازی یا منحرفسازی در همۀ وجوه اجتماعی و اعتقادی شیعیان دست میزده است که در اجرای طرحهای آبادانی یا عمرانی، به تغییر بافت تاریخی شهرهای شیعی نمود مییافته است. در حوزه ایران با روی کار آمدن دودمان صفوی، حساسیت عثمانیان نسبت به عتبات فزونی گرفت. افول صفویه تنفسی به رقیب بخشید. پس از آن، نادرشاه و کریمخان خواستند تا پیوستگی سیاسی-فرهنگی میان دو خطۀ «عراق عرب» و «عراق عجم» را نگه دارند اما ستیزههای داخلی فرصتها را سوزاند. با این حال، گزارشهای سالهای حاکمیت عثمانی و آنچه در قلمرو پاشایان و والیان بغداد و بصره و قائممقامی کربلا، نجف و سامرا میگذشت، حضور هویت و فرهنگ ایرانی در عتبات عالیات را برجسته نشان میدهد که خود تهدیدی برای دولت سنی عثمانی بوده است برای همین، عثمانیان سیاست «ایرانیزدایی» را پیش گرفتند. مکاتبههایی که میان «باب عالی» با این نواحیِ آن روزگار انجام شده است، پرده از روی این سیاست کنار میزند؛ برخی از آنها عبارتند از: پرسشها و استعلامهای مکرر در بارۀ تحرکات ایرانیان و زمینها و مستملکات آنان؛ زیر نظر گرفتن وضعیت مدارس علوم دینی؛ رهگیری کنشهای شاهزادگان و اعیان ایرانی مجاور کربلا و ایجاد محدودیت برای ایشان در کارهایی مانند مجاورشدن، خرید اراضی، احداث بناها و مانند اینها؛ ایجاد ممانعت بر سر راه انتقال سرمایههای ایرانی که برای عمران و آبادانی اماکن مقدس و آسانی مسیر دسترسی زائران به عتبات انجام میشد (مانند جلوگیری از بازسازی پل کهنه و آسیبدیدۀ رودخانۀ دیاله)؛ سختگیری با ایرانیان مقیم و تبدیل تابعیت آنان، که زمینهساز کوچ و نفی بلدشان میگشت (حمایت ایران از اتباع خود مهمترین و پرچالشترین نشستهای رسمی ایران و عثمانی در مذاکرات «ارزروم» بود)؛ وضع عوارض و شهریههای گوناگون بر ایرانیان مقیم یا زوّار و حتی بر جنازههای انتقالی از ایران؛ پیگیریِ چگونگی توزیع و خرج وجوهات شرعیه مراجع تقلید؛ جلوگیری از انتقال قرآنهای مترجَم و آثار فارسی دیگر به دلیل هراس از تاثیر فرهنگی ایرانیان؛ عریضهها و گزارشهای زائرانی که از ستم حاکمان محلی «همچون خدیو بغداد و یا قائم مقام کربلا و سامرا» نزد باب عالی تظلمخواهی مینمودند. این زائران فقط مردم عادی نبودند حتی شخصیتهای سیاسی و خاندان سلطنتی (مانند مادر و برادر مظفرالدینشاه) را نیز دربرمیگرفت. | ||
| خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:آداب و رسوم]] | ||
[[رده: مباحث خاص آداب و رسوم]] | |||
[[رده:زیارت اماکن مقدسه، مشاهد ائمه و مزارات امامزادگان و اولیاء]] | |||
[[رده:امام حسین(ع)]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1404]] | |||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1404 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1404 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1404 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ آذر 1404 توسط محسن عزیزی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۱:۰۷
| عتبات عالیات عرش درجات | |
|---|---|
| پدیدآوران | موجانی، علی (نويسنده) |
| ناشر | مجمع جهانی اهل بيت(ع) |
| مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
| سال نشر | 1389ش - 1431ق |
| چاپ | 1 |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | /م8ع2 263 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
عتبات عالیات عرش درجات، نوشته سید علی موجانی است. او اسناد مربوط به عتبات مقدس عراق را از سدههای اخیر که در مخازن دولتی ایران، عثمانی، ترکیه و عراق یافت میشود، گرد آورده است تا رویکرد دولتهای زمانه را نسبت به تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عتبات عالیات بررسی کند.
انگیزۀ نویسنده
موجانی میخواهد میراث شیعه را در برابر تلاش شومی که دولت عثمانی و سپس حکومت بعثی عراق به نابودی آن در حوزۀ عتبات عالیات اقدام میکردهاند، با گردآوری اسنادی که در سه حوزه حاکمیتی ایران، عراق و ترکیه است، تثبیت کند.[۱]
ساختار کتاب
کتاب با مقدمه و یک پیشگفتار آغاز میشود. سپس چگونگی دسترسی به اسناد به همراه نمونۀ اسناد عرضه میگردد. متن اصلی با عنوان «فهرست» نمایش داده شده و در پایان، فهرست اعلام ضمیمه گشته است.
محتوای کتاب
گفتنی است که «عراق» در میان کشورهای عربی جایگاهی برجسته با ویژگیهایی چشمگیر دارد، بهگونهای که میتوان از آن به «تاثیرگذارترین سرزمین عربی خاور میانه» یاد کرد؛ از یکسو آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ و باورهای عربی و ترکی در خاک عراق و از سوی دیگر جوشش فرهنگ و شکوفایی مذهب تشیع در کنار مزارات امامان معصوم(ع) و حتی رشد برخی نحلهها همچون مکاتب صوفیان اقتضا میکند که کاوشی مستند دربارۀ رابطه عتبات با تحولات سدههای اخیر انجام گیرد.[۲]نویسنده میگوید: «چون کار مطالعۀ اسناد عتبات عالیات را آغاز کردم، با حقایقی به مراتب دردناکتر و سختیهایی جانگدازتر روبهرو شدم؛ اسناد و مدارکِ هر دو جانب ایرانی و عثمانی نشان میدهند که سیل زوار و شیفتگانْ فارغ از خطرات راه و بیماریهای در کمین، هزاران هزار و هر ساله با پای پیاده مسیر زیارت دُردانههای عترت نبوی(ص) را درمینوردند و بیم خطر را به جان میخریدند.»[۳]او سپس شرحی در باب مدارک و اسناد آرشیوهای تاریخی ایران و عثمان میدهد و میگوید: «درک تاریخ تحولات امروزی برخی از مناطقی چون عراق بیتوجه به بازشناسی رخدادهای گذشته و بدون اتکا بر اسناد رسمی دشوار مینماید». نویسنده میپرسد که «عامل پیوستگی جامعه ایران با تحولات عراق در کجای تاریخ ما ریشه دارد؟» آنگاه به ضرورت بازنگری تاریخ شهرهای شیعی عراق به منظور مقابله با تهاجمی که طی سه قرن گذشته برای تغییر هویت بافت اجتماعی-فرهنگی این مناطق روی داده است، میرسد.[۴]
بررسی اسناد آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه (یادگار خلافت عثمانی) و ایران از متقنترین روشهای پژوهش در حوزه مطالعاتی عتبات عالیات و تحولات اجتماعی-سیاسی دورۀ معاصر و پیش از آن است؛ اسناد موجود نشان میدهد که عثمانیان در مدیریت امور شهرهای کربلا، سامرا، کوفه، نجف و کاظمین به کنشهای شیعیان این مناطق و حوزههای پیرامونی آنها نگاه ویژهای داشتهاند. همچنین، مسائلی مانند تعرض و تعدی عربهای بدوی (سلفیان نجد) در دستاندازی و گاه تخریب اماکن مقدس و نیز رسیدگی به امور موقوفات این بلاد مجموعهای متنوع از گزارشها، فرمانها و احکام اداری را در منابع خلافت عثمانی و حکومتهای ایرانی فراهم آورده است. اسناد نشان میدهد که حکومت بعثی عراق به نوعی پاکسازی یا منحرفسازی در همۀ وجوه اجتماعی و اعتقادی شیعیان دست میزده است که در اجرای طرحهای آبادانی یا عمرانی، به تغییر بافت تاریخی شهرهای شیعی نمود مییافته است. در حوزه ایران با روی کار آمدن دودمان صفوی، حساسیت عثمانیان نسبت به عتبات فزونی گرفت. افول صفویه تنفسی به رقیب بخشید. پس از آن، نادرشاه و کریمخان خواستند تا پیوستگی سیاسی-فرهنگی میان دو خطۀ «عراق عرب» و «عراق عجم» را نگه دارند اما ستیزههای داخلی فرصتها را سوزاند. با این حال، گزارشهای سالهای حاکمیت عثمانی و آنچه در قلمرو پاشایان و والیان بغداد و بصره و قائممقامی کربلا، نجف و سامرا میگذشت، حضور هویت و فرهنگ ایرانی در عتبات عالیات را برجسته نشان میدهد که خود تهدیدی برای دولت سنی عثمانی بوده است برای همین، عثمانیان سیاست «ایرانیزدایی» را پیش گرفتند. مکاتبههایی که میان «باب عالی» با این نواحیِ آن روزگار انجام شده است، پرده از روی این سیاست کنار میزند؛ برخی از آنها عبارتند از: پرسشها و استعلامهای مکرر در بارۀ تحرکات ایرانیان و زمینها و مستملکات آنان؛ زیر نظر گرفتن وضعیت مدارس علوم دینی؛ رهگیری کنشهای شاهزادگان و اعیان ایرانی مجاور کربلا و ایجاد محدودیت برای ایشان در کارهایی مانند مجاورشدن، خرید اراضی، احداث بناها و مانند اینها؛ ایجاد ممانعت بر سر راه انتقال سرمایههای ایرانی که برای عمران و آبادانی اماکن مقدس و آسانی مسیر دسترسی زائران به عتبات انجام میشد (مانند جلوگیری از بازسازی پل کهنه و آسیبدیدۀ رودخانۀ دیاله)؛ سختگیری با ایرانیان مقیم و تبدیل تابعیت آنان، که زمینهساز کوچ و نفی بلدشان میگشت (حمایت ایران از اتباع خود مهمترین و پرچالشترین نشستهای رسمی ایران و عثمانی در مذاکرات «ارزروم» بود)؛ وضع عوارض و شهریههای گوناگون بر ایرانیان مقیم یا زوّار و حتی بر جنازههای انتقالی از ایران؛ پیگیریِ چگونگی توزیع و خرج وجوهات شرعیه مراجع تقلید؛ جلوگیری از انتقال قرآنهای مترجَم و آثار فارسی دیگر به دلیل هراس از تاثیر فرهنگی ایرانیان؛ عریضهها و گزارشهای زائرانی که از ستم حاکمان محلی «همچون خدیو بغداد و یا قائم مقام کربلا و سامرا» نزد باب عالی تظلمخواهی مینمودند. این زائران فقط مردم عادی نبودند حتی شخصیتهای سیاسی و خاندان سلطنتی (مانند مادر و برادر مظفرالدینشاه) را نیز دربرمیگرفت.
اسنادی دربارۀ ممالک دور نشان میدهد که چگونه زیر نظر گرفتن تحرکات آن مناطق (مانند رابطه شیعیان هند با علمای عتبات و یا تحرکات پیروان آقاخان اسماعیلیمذهب) پای اروپائیان به ویژه انگلیسیها را در قرن 19 میلادی چه از جانب هند و چه از رابطهای که آنان با شیوخ عرب خلیج فارس برقرار میکردند، به منطقه باز کرد و این همه، به هراس عثمانیها افزود تا آنجا که به فروپاشی خلافت اسلامی انجامید. اسناد گواهی میدهد که دولت عثمانی در اداره امور این نواحی از سیاستی منسجم برخوردار نیست. جابجایی مکرر والیان و پاشایان و اختلافات دستگاه دیوانی با شاخۀ نظامی «اردوی ششم همایون»، دولت را در حفظ حاکمیت بر این سرزمینها سردرگم نموده بود. برخی اسناد به تناقضات رفتاری عثمانیها نسبت به جریان وهابیت گواهی میدهد؛ بدینگونه که از یکسو آنان را سرکوب مینمودند و گاهی راه را برای آنان در چپاول و هدم عتبات عراق و سرکوب شیعیان هموار میکردند و سپس، با رهگیری وهابیان و استرداد برخی از اموال شیعیان در باغ سبزی از خود به حکومت قاجار نشان میدادند.
اسناد دیگر را اینگونه میتوان عنوانبندی نمود؛ فرایند بازسازی عتبات به دست ایرانیان و گاه هندیان و عثمانیان؛ چرایی توقف تعمیرات؛ رشد حساسیتهای فرقهای به ویژه در سامرا؛ دستبرد دزدان به اموال اماکن مقدس و یا اراده دولت در جابجایی زینتهای آنها به بهانه هزینهشدن در احداث بیمارستان و مدرسه با حکم سلطانی؛ تحولات اجتماعی-سیاسی منجر به نهضت مشروطه با صدور فتوای میرزای شیرازی در تحریم استعمال تنباکو و نگرانی دولت عثمانی از تاثیر آن بر اقتصاد امپراطوری؛ محدودکردن مناسبات دربار ناصری با علما و تنزل آن به داد و دهش هدیه و دعای خیر برای سلطنت قاجار؛ دخالت دولت در اقتصاد موقوفههایی که زیر نظر علما بود (مانند ستاندن مالیات موقوفات مدرسه صدر نجف در اصفهان)؛ هراس دولت عثمانی از تحولات اجتماعی-سیاسی ایران و تاسیس پست سانسور نامهها با استخدام افراد مسلط به زبان فارسی در کربلا و نجف؛ تحریک سُنیان سامرا و مفتیشان نسبت به اقلیت شیعه و مرجعیت آن شهر؛ اسناد مربوط به پیدایش مدرسههای ایرانی (مانند دو مدرسۀ شرافت و اخوت ایرانیان در کاظمین) به دست معلمان آزادیخواه و مهاجری که در اثر استبداد صغیر محمدعلیشاه به عراق آمده بودند؛ و اسنادی که به دستهبندی علما در حمایت از نهضت مشروطه و رویارویی با آن، چه در ایران و چه در عراق گواهی میدهد.[۵]
روش پژوهش اسناد
پژوهش در آرشیوهای دولتی دو کشور ترکیه و ایران، نخست با تمرکز بر شناخت و گزینش اسناد دوایر دولتی دولت عثمانی (در عمارت گلخانۀ شهر استانبول) و سپس بهرهگیری از مرکز اسناد رسمی و مدارک اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت اگرمور خارجه ایران تدوین شده است. با درنظرگرفتن این نکته که همچنان پروندهها و مدارکی هستند که طبقهبندی نشدهاند و یا مجوزهای لازم برای بهرهبرداری عموم از آنها صادر نگردیده است، تصویری ابتدایی از تحولات و موضوعات شاخص پیوسته با «عتبات عرش درجات» به دست آمده است.[۶]
راهنمای دسترسی به اسناد
موجانی اسناد عثمانی را در میان اوراق 41 تا 205 جای داده است. اسناد بخش ایرانی همان مدارک و مکاتبات رسمی کارگزاریها و نمایندگیهای سیاسی-کنسولی دولت ایران عهد قاجار است که در مناطق مختلف عراق عرب و قلمرو عثمانی مستقر بودهاند و یا اسناد دوایر داخلی و تبادلات رسمی میان دولت ایران با سفارت شهبندریهای دولت عثمانی موجود در خاک ایران طی آن دوره میباشند.[۷] نویسنده راهنمایی را برای آگاهی و بهرهبرداری از چگونگی نمایهسازی اسناد با توجه به نظام طبقهبندی و ماهیت متفاوت دو آرشیو ایران و عثمانی ارائه کرده، سپس نظام نمایهسازی اسناد را به ترتیب زیر نمایش میدهد: الف) اسناد آرشیو نخستوزیری جمهوری ترکیه: عنوان مخزن، که با شناسۀ عمومی (حروف لاتین) از چپ به راست آغاز شده است / شمارۀ کلاسور / تاریخ با قید «سال، ماه و روز»، که به طور عموم بر اساس هجری قمری و در مواردی میلادی و رومی می باشند / تعداد اوراق عنوان سند توصیف شده. نمونۀ آن به این شکل A.}AMD.12/12/1265Z29/1 دیده میشود.[۸]
ب) سندهای مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران:
1.دفاتر اسناد مکمل قاجاریه، که بر این مبنا مرتب شده است: عنوان مخزن، که با شناسۀ عمومی «د» مشخص شده است / مجلدی که سند در آن جای دارد با شناسۀ «ج» و ذکر شمارۀ آن / شمارۀ سند مریوطه / تاریخ سند مورد اشاره. (که به این شکل د/ج 157/5/1296ق نمایش داده میشود)؛
2.اسناد قدیمه، که بدین ترتیب نمایه خورده است: سال به هجری / شماره کارتن / شمارۀ دوسیه / شمارۀ سند در درون دوسیه. (به این شکل 51ص/3/11/1328 نمایه خورده است)[۹]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه ناشر
- مقدمه و پیشگفتار
- متن کتاب