الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
Hbaghizadeh صفحهٔ الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية111 را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية منتقل کرد
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh صفحهٔ الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية111 را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به الوهابية المتطرفة: موسوعة نقدية منتقل کرد)
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''الوهابیة المتطرفة، موسوعة نقدیة'''، اثر مهدی فرمانیان(متولد 1352ش) گردآوری مجموعه‌ای از نوشته‌های علمای مسلمان در نقد مبانی و اصول جریان فکری وهابیت، از زمان ظهور آن تا امروز است.
'''الوهابیة المتطرفة، موسوعة نقدیة'''، اثر [[فرمانیان، مهدی|مهدی فرمانیان]](متولد 1352ش) گردآوری مجموعه‌ای از نوشته‌های علمای مسلمان در نقد مبانی و اصول جریان فکری وهابیت، از زمان ظهور آن تا امروز است.


==ساختار==
==ساختار==
در ابتدای کتاب مقدماتی از حضرات آیات مکارم شیرازی و سبحانی و دیباچه سید مهدی علیزاده موسوی و علی ملاموسی میبدی و قادر سعادتی آمده است. متعاقباً، در هر مجلد، آثاری از محققان و نویسندگانی گنجانده شده است که به موشکافی و نقد جریان تندروی وهابیت همت گمارده‌اند.
در ابتدای کتاب مقدماتی از حضرات آیات [[مکارم شیرازی، ناصر|مکارم شیرازی]] و [[سبحانی تبریزی، جعفر|سبحانی]] و دیباچه [[علیزاده موسوی، سید مهدی|سید مهدی علیزاده موسوی]] و [[علی ملاموسی میبدی]] و [[قادر سعادتی]] آمده است. متعاقباً، در هر مجلد، آثاری از محققان و نویسندگانی گنجانده شده است که به موشکافی و نقد جریان تندروی وهابیت همت گمارده‌اند.
==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
=== الجوهر المنظم فی زیارة القبر الشریف النبوی المکرم===
=== الجوهر المنظم فی زیارة القبر الشریف النبوی المکرم===
[[الجوهر المنظم في زيارة القبر الشريف النبوي المكرم]] نوشته احمد بن محمد بن حجر هیتمی مکی(909-974ق) پیش از این درباره مناسب برای آن تهیه شده است.
[[الجوهر المنظم في زيارة القبر الشريف النبوي المكرم]] نوشته [[ابن حجر هیتمی، احمد بن محمد|احمد بن محمد بن حجر هیتمی مکی]](909-974ق) پیش از این درباره مناسب برای آن تهیه شده است.


---
----


===حسن المقصد في عمل المولد===
===حسن المقصد في عمل المولد===
'''حسن المقصد في عمل المولد''' ، نوشته [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال الدين عبد الرحمن السيوطي]] (٨٤٩ـ - ٩١١هـ.ق ) ادیب، مفسر و فقیه شافعی، درباره نیکو بودن برگزاری جشن میلاد پیامبر اکرم(ص)، بیان حکم فقهی آن و  نقد کسانی است که به حرمت و بدعت آن فتوا داده‌ند.
'''حسن المقصد في عمل المولد'''، نوشته [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|جلال الدين عبد الرحمن السيوطي]] (٨٤٩ - ٩١١هـ.ق) ادیب، مفسر و فقیه شافعی، درباره نیکو بودن برگزاری جشن میلاد پیامبر اکرم(ص)، بیان حکم فقهی آن و  نقد کسانی است که به حرمت و بدعت آن فتوا داده‌ند.


====ساختار و محتوا====
====ساختار و محتوا====
خط ۴۳: خط ۴۳:
ساختار کتاب شامل مقدمه محقق و متن رساله است.
ساختار کتاب شامل مقدمه محقق و متن رساله است.


در مقدمه محقق به شرح حال نویسنده ،آثار او و کارهای پژوهشی صورت گرفته بر روی کتاب پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ج1، ص193- 206</ref>همچنین مطالبی درباره جشن میلاد پیامبر(ص) و بدعت بودن یا نبودن آن و حرمت آن از منظر برخی عالمان اشاره شده است.<ref>همان، ص208- 210</ref> به دنبال آن از بشارت کتابهای آسمانی به آمدن پیامبر(ص) سخن رفته و در این راستا به آنچه در تورات، زبور، انجیل و... درباره پیامبر(ص) آمده اشاره شده است. ولادت ایشان و محل آن، نسب و بعثت ایشان از دیگر مطالب ذکر شده است.<ref>همان، ص211 - 214 </ref>در ادامه پس از طرح پرسشی درباره جواز و عدم جواز جشن میلاد پیامبر(ص) سخنان برخی از عالمان مانند ابن حجر، سخاوی، قسطلانی و دیگران در این خصوص ذکر شده است.<ref>همان، ص215- 217</ref>همچنین پیرامون جشن میلاد پیامبر(ص) و دلایل ضرورت اقامه آن سخن گفته شده و به نقد منکران پاسخ داده شده است.<ref>همان، ص218-223</ref>
در مقدمه محقق به شرح حال نویسنده ،آثار او و کارهای پژوهشی صورت گرفته بر روی کتاب پرداخته شده است.<ref>مقدمه، ج1، ص193- 206</ref>همچنین مطالبی درباره جشن میلاد پیامبر(ص) و بدعت بودن یا نبودن آن و حرمت آن از منظر برخی عالمان اشاره شده است.<ref>همان، ص208- 210</ref> به دنبال آن از بشارت کتابهای آسمانی به آمدن پیامبر(ص) سخن رفته و در این راستا به آنچه در تورات، زبور، انجیل و... درباره پیامبر(ص) آمده اشاره شده است. ولادت ایشان و محل آن، نسب و بعثت ایشان از دیگر مطالب ذکر شده است.<ref>همان، ص211 - 214 </ref>در ادامه پس از طرح پرسشی درباره جواز و عدم جواز جشن میلاد پیامبر(ص) سخنان برخی از عالمان مانند [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]]، [[قسطلانی، احمد بن محمد|قسطلانی]] و دیگران در این خصوص ذکر شده است.<ref>همان، ص215- 217</ref>همچنین پیرامون جشن میلاد پیامبر(ص) و دلایل ضرورت اقامه آن سخن گفته شده و به نقد منکران پاسخ داده شده است.<ref>همان، ص218-223</ref>


متن رساله در پاسخ به سؤالی پیرامون حکم شرعی برپایی جشن میلاد پیامبر(ص)و اینکه انجام‌دهنده آن پاداش می‌برد یا نه، تدوین شده است.<ref>متن، ج1، ص 224</ref>
متن رساله در پاسخ به سؤالی پیرامون حکم شرعی برپایی جشن میلاد پیامبر(ص)و اینکه انجام‌دهنده آن پاداش می‌برد یا نه، تدوین شده است.<ref>متن، ج1، ص 224</ref>
خط ۵۱: خط ۵۱:
وی سپس به تاریخ برگزاری این گردهمایی اشاره کرده و اقامه آن را نخستین بار توسط ابو سعید کوکبری دانسته و به اعمالی که در آن صورت می‌گرفته اشاره کرده است.<ref>همان، ص224- 227</ref> در ادامه نویسنده سخن تاج الدین لخمی را در مورد بدعت بودن میلاد پیامبر(ص) مطرح نموده است و با اشاره به نوشته وی در خصوص رد این عمل به تفصیل به آن پاسخ داده است.<ref>همان، ص 228- 233</ref>
وی سپس به تاریخ برگزاری این گردهمایی اشاره کرده و اقامه آن را نخستین بار توسط ابو سعید کوکبری دانسته و به اعمالی که در آن صورت می‌گرفته اشاره کرده است.<ref>همان، ص224- 227</ref> در ادامه نویسنده سخن تاج الدین لخمی را در مورد بدعت بودن میلاد پیامبر(ص) مطرح نموده است و با اشاره به نوشته وی در خصوص رد این عمل به تفصیل به آن پاسخ داده است.<ref>همان، ص 228- 233</ref>


وی در میان پاسخ‌ها متعرض مسأله بدعت شده و دیدگاه برخی از عالمان مانند نووی و بیهقی را پیرامون حقیقت بدعت و اقسام آن گفته و به برخی از بدعت‌های و نو آوری‌های پسندیده اشاره کرده است..<ref> همان ، ص234-235</ref> به دنبال آن بخشی از مباحث را به نظرات ابو عبد الله بن الحاج در کتاب «المدخل اختصاص داه و ضمن اشاره به سخنان وی در موضوع مورد بحث،<ref>همان، ص238-243</ref> به نقد برخی از نظرات او پرداخته است. ref>همان، ص244- 245</ref> بررسی و نقد سخنان ابن حجر درباره میلاد پیامبر(ص) و اعمالی که در آن صورت می‌گیرد،<ref>همان، ص245- 247 </ref>باضافه ذکر سخنان عالمان دیگر مانند شمس الدین جزری، شمس الدین دمشقی، کمال ادفوی و پاسخ به آنها از دیگر مطالب رساله است.<ref>همان، ص247- 249</ref>
وی در میان پاسخ‌ها متعرض مسأله بدعت شده و دیدگاه برخی از عالمان مانند نووی و بیهقی را پیرامون حقیقت بدعت و اقسام آن گفته و به برخی از بدعت‌های و نو آوری‌های پسندیده اشاره کرده است..<ref> همان ، ص234-235</ref> به دنبال آن بخشی از مباحث را به نظرات ابو عبد الله بن الحاج در کتاب «المدخل اختصاص داه و ضمن اشاره به سخنان وی در موضوع مورد بحث،<ref>همان، ص238-243</ref> به نقد برخی از نظرات او پرداخته است. <ref>همان، ص244- 245</ref> بررسی و نقد سخنان ابن حجر درباره میلاد پیامبر(ص) و اعمالی که در آن صورت می‌گیرد،<ref>همان، ص245- 247 </ref>باضافه ذکر سخنان عالمان دیگر مانند شمس الدین جزری، شمس الدین دمشقی، کمال ادفوی و پاسخ به آنها از دیگر مطالب رساله است.<ref>همان، ص247- 249</ref>


پایان بخش مباحث مطالبی پیرامون حکمت ولادت پیامبر(ص) در روز دوشنبه از ماه ربیع الاول است.<ref>همان، ص249- 250</ref>
پایان بخش مباحث مطالبی پیرامون حکمت ولادت پیامبر(ص) در روز دوشنبه از ماه ربیع الاول است.<ref>همان، ص249- 250</ref>


 
----
===الدرر السنیة في الرد علی الوهابیة===
===الدرر السنیة في الرد علی الوهابیة===
'''الدرر السنیة في الرد على الوهابية'''، نوشته [[ دحلان، احمد زینی|احمد بن زينی دحلان حسنی هاشمی]] (١٢٣١- ١٣٠٤هـ) فقیه شافعی مذهب، درباره توسل و زیات قبور و رد بر عقاید وهابیت در دو موضوع است.
'''الدرر السنیة في الرد على الوهابية'''، نوشته [[ دحلان، احمد زینی|احمد بن زينی دحلان حسنی هاشمی]] (١٢٣١- ١٣٠٤هـ) فقیه شافعی مذهب، درباره توسل و زیات قبور و رد بر عقاید وهابیت در دو موضوع است.
خط ۶۹: خط ۶۹:
متن رساله حول دو محور اساسی است:
متن رساله حول دو محور اساسی است:


# اثبات مشروعیت زیارت مرقد پیامبر اکرم(ص).<ref>متن، ج1، ص264</ref> نویسنده استدلال می‌کند که زیارت مرقد پیامبر (ص) عملی مشروع و مطلوب است که در قرآن و سنت و اجماع امت بر آن دلالت شده است. وی ابتدا ادله‌ای از قرآن در این خصوص آورده سپس به قیاس به عنوان یکی از دلایل مشروعیت زیارت قبر پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>همان، ص264- 265</ref>در ادامه اجماع مسلمانان در خصوص زیارت بارگاه پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده  ضمن اشاره به نظرات و دلایل علما مبنی بر واجب یا مستحب بودن آن، به بررسی و نقد برخی از دلایل مطرح شده پرداخته است.<ref>همان، ص265- 268</ref>
# اثبات مشروعیت زیارت مرقد پیامبر اکرم(ص).<ref>متن، ج1، ص264</ref> نویسنده استدلال می‌کند که زیارت مرقد پیامبر(ص) عملی مشروع و مطلوب است که در قرآن و سنت و اجماع امت بر آن دلالت شده است. وی ابتدا ادله‌ای از قرآن در این خصوص آورده سپس به قیاس به عنوان یکی از دلایل مشروعیت زیارت قبر پیامبر(ص) اشاره کرده است.<ref>همان، ص264- 265</ref>در ادامه اجماع مسلمانان در خصوص زیارت بارگاه پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده  ضمن اشاره به نظرات و دلایل علما مبنی بر واجب یا مستحب بودن آن، به بررسی و نقد برخی از دلایل مطرح شده پرداخته است.<ref>همان، ص265- 268</ref>
# بیان حکم توسل<ref>همان، ص 269</ref> بخش مهمی از محتوای کتاب به بیان حکم توسل اختصاص دارد. نویسنده توسل را صحیح دانسته و بیان می‌کند که این عمل از صدر اسلام توسط صحابه‌ی پیامبر و سلف صالح انجام می‌شده است.<ref>همان، ص269</ref>وی برای اثبات جواز توسل به احادیث مختلفی اشاره کرده و توضیحاتی درباره آنها داده است.<ref>همان، ص269- 276</ref> در ادامه جواز توسل به اولیا و صالحان مطرح شده است.<ref>همان، ص277</ref> نویسنده ضمن اشاره به جواز توسل به پیامبر(ص) و انبیاء، جواز توسل به اولیا و صالحان جایز شمرده است. سپس به بحث از مسأله توسل به زند‌گان و مردگان وارد شده وتوضیحاتی پیرامون آن داده است.<ref>همان، ص277- 278</ref>
# بیان حکم توسل<ref>همان، ص 269</ref> بخش مهمی از محتوای کتاب به بیان حکم توسل اختصاص دارد. نویسنده توسل را صحیح دانسته و بیان می‌کند که این عمل از صدر اسلام توسط صحابه‌ی پیامبر و سلف صالح انجام می‌شده است.<ref>همان، ص269</ref>وی برای اثبات جواز توسل به احادیث مختلفی اشاره کرده و توضیحاتی درباره آنها داده است.<ref>همان، ص269- 276</ref> در ادامه جواز توسل به اولیا و صالحان مطرح شده است.<ref>همان، ص277</ref> نویسنده ضمن اشاره به جواز توسل به پیامبر(ص) و انبیاء، جواز توسل به اولیا و صالحان جایز شمرده است. سپس به بحث از مسأله توسل به زند‌گان و مردگان وارد شده وتوضیحاتی پیرامون آن داده است.<ref>همان، ص277- 278</ref>


خط ۷۵: خط ۷۵:


قسمتی از مطالب کتاب به وهابیت به طور خاص اختصاص یافته است. نویسنده ضمن بیان مواجهه برخی از عالمان با محمد بن عبد الوهاب، به گوشه‌ای از اعمال و اقوال ناپسند او اشاره کرده<ref> همان، ص311- 314 </ref>و تاریخچه مختصری از وی و ظهور تفکر او<ref> همان، ص314-  321</ref>و پیشگویی پیامبر(ص) درباره ظهور او و پروانش ذکر نموده است.<ref>همان، ص 321- 327</ref>
قسمتی از مطالب کتاب به وهابیت به طور خاص اختصاص یافته است. نویسنده ضمن بیان مواجهه برخی از عالمان با محمد بن عبد الوهاب، به گوشه‌ای از اعمال و اقوال ناپسند او اشاره کرده<ref> همان، ص311- 314 </ref>و تاریخچه مختصری از وی و ظهور تفکر او<ref> همان، ص314-  321</ref>و پیشگویی پیامبر(ص) درباره ظهور او و پروانش ذکر نموده است.<ref>همان، ص 321- 327</ref>
 
----
===فتنة الوهابية===
===فتنة الوهابية===
[[فتنة الوهابية]]، نوشته[[سید احمد بن زینی دحلان]](معاصر)، برای این اثر درباره مناسب تهیه شده است.
[[فتنة الوهابية]]، نوشته [[دحلان، احمد زینی|سید احمد بن زینی دحلان]](معاصر)، برای این اثر درباره مناسب تهیه شده است.


=== محق التقول في مسألة التوسل===
=== محق التقول في مسألة التوسل===
خط ۸۴: خط ۸۴:
====انگیز نگارش====
====انگیز نگارش====
نویسنده این اثر را به هدف مقابله با حشویه(وهابیت) یا مخالفان زیارت قبور که مسلمانان را به واسطه توسل و زیارت قبور تکفیر کرده‌اند، نوشته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج1، ص 438</ref>
نویسنده این اثر را به هدف مقابله با حشویه(وهابیت) یا مخالفان زیارت قبور که مسلمانان را به واسطه توسل و زیارت قبور تکفیر کرده‌اند، نوشته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج1، ص 438</ref>
====ساختار کتاب====
====ساختار کتاب====
ساختار کتاب شامل مقدمه تحقیق، مقدمه بین یدی الرساله، مقدمه نویسنده و سه فصل و خاتمه  است.
ساختار کتاب شامل مقدمه تحقیق، مقدمه بین یدی الرساله، مقدمه نویسنده و سه فصل و خاتمه  است.
خط ۹۰: خط ۸۹:
در مقدمه تحقیق به معرفی نویسنده و آثار او پرداخته شده است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص353- 374</ref>در ادامه مطالبی پیرامون توسل ذیل عنوان«مقدمة بين يدي الرسالة» آمده است.<ref>مقدمه بین یدی الرساله، ج1، ص376</ref> نویسنده این مقدمه ضمن اشاره به هدف خویش از نگارش آن<ref>همان، ص381 </ref>مسأله اختلاف در فروع را امر طبیعی دانسته که از قرون نخستین میان عالمان بود و منتهی به تکفیر نشده است. همچنین قضاوت در مسائل فرعی مستند به ادله ظنی را از وظایف علما دانسته که مجالی برای ورود عامه به آن نیست.<ref>همان، ص377- 378</ref>
در مقدمه تحقیق به معرفی نویسنده و آثار او پرداخته شده است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص353- 374</ref>در ادامه مطالبی پیرامون توسل ذیل عنوان«مقدمة بين يدي الرسالة» آمده است.<ref>مقدمه بین یدی الرساله، ج1، ص376</ref> نویسنده این مقدمه ضمن اشاره به هدف خویش از نگارش آن<ref>همان، ص381 </ref>مسأله اختلاف در فروع را امر طبیعی دانسته که از قرون نخستین میان عالمان بود و منتهی به تکفیر نشده است. همچنین قضاوت در مسائل فرعی مستند به ادله ظنی را از وظایف علما دانسته که مجالی برای ورود عامه به آن نیست.<ref>همان، ص377- 378</ref>


به دنبال آن به موضوع توسل به پیامبر (ص) و صالحان پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که  توسل از مسائل فرعی است و تا قرن هفتم هجری قمری بدعت تلقی نمی‌گردید. همچنین علاوه بر ذکر نام برخی از عالمان اهل سنت که قائل به جواز توسل،<ref>همان، ص378- 390 </ref>به مفهوم توسل اشاره شده و پدیده تکفیر بدعتی ناشایست معرفی شده است.<ref>همان، ص391- 395 </ref>
به دنبال آن به موضوع توسل به پیامبر(ص) و صالحان پرداخته شده و به این نکته اشاره شده است که  توسل از مسائل فرعی است و تا قرن هفتم هجری قمری بدعت تلقی نمی‌گردید. همچنین علاوه بر ذکر نام برخی از عالمان اهل سنت که قائل به جواز توسل،<ref>همان، ص378- 390 </ref>به مفهوم توسل اشاره شده و پدیده تکفیر بدعتی ناشایست معرفی شده است.<ref>همان، ص391- 395 </ref>


مقاله‌ای درباره توسل بخش دیگری از مطالب را به خود اختصاص داده است. در این مقاله نخست مطالبی پیرامون عمل ارواح پس از مرگ مطرح شده و به توسل از نگاه شوکانی اشاره شده است.<ref>همان، ص402- 406</ref>سپس به موضوع توسل بازگشته و مطالبی در خصوص جواز توسل به پیامبر(ص) در زمان حیاتشان و بعد از آن آمده و بر آن استدلال شده است.<ref>همان، ص406- 411 و 412- 414 </ref>از دیگر مطالب این قسمت پرسش‌هایی پیرامون توسل و استغاثه است که پاسخ آنها به تفصیل داده شده است.<ref>همان، ص423 –433 </ref> در پایان مطالب جواز توسل نزد شوکانی مطرح شده است.<ref>همان، ص434- 436</ref>
مقاله‌ای درباره توسل بخش دیگری از مطالب را به خود اختصاص داده است. در این مقاله نخست مطالبی پیرامون عمل ارواح پس از مرگ مطرح شده و به توسل از نگاه شوکانی اشاره شده است.<ref>همان، ص402- 406</ref>سپس به موضوع توسل بازگشته و مطالبی در خصوص جواز توسل به پیامبر(ص) در زمان حیاتشان و بعد از آن آمده و بر آن استدلال شده است.<ref>همان، ص406- 411 و 412- 414 </ref>از دیگر مطالب این قسمت پرسش‌هایی پیرامون توسل و استغاثه است که پاسخ آنها به تفصیل داده شده است.<ref>همان، ص423 –433 </ref> در پایان مطالب جواز توسل نزد شوکانی مطرح شده است.<ref>همان، ص434- 436</ref>
خط ۹۶: خط ۹۵:
در فصل اول رساله نویسنده ضمن اشاره به موضوع بحث یعنی توسل به استدلال پیرامون جواز آن از قرآن کریم پرداخته است. وی آیاتی از قرآن مانند«ابتغوا الیه الوسیلة» را از دلایل جواز توسل دانسته که شامل توسل به اعمال و اشخاص است.<ref>متن، ج1، ص 438- 441 </ref>همچنین به دلایلی از سنت از جمله حدیث عثمان بن حنیف است درباره خطاب مرد نابینا «یا محمد انی توجهت بک الی ربی» ذکر کرده است. وی این خطاب را شاهدی بر جواز توسل به اشخاص دانسته<ref>همان، ص442- 433</ref> و در ادامه شماری از احادیث و روایات مربوط به توسل به پیامبر(ص) را ذکر کرده است.<ref>همان، ص443- 448</ref>
در فصل اول رساله نویسنده ضمن اشاره به موضوع بحث یعنی توسل به استدلال پیرامون جواز آن از قرآن کریم پرداخته است. وی آیاتی از قرآن مانند«ابتغوا الیه الوسیلة» را از دلایل جواز توسل دانسته که شامل توسل به اعمال و اشخاص است.<ref>متن، ج1، ص 438- 441 </ref>همچنین به دلایلی از سنت از جمله حدیث عثمان بن حنیف است درباره خطاب مرد نابینا «یا محمد انی توجهت بک الی ربی» ذکر کرده است. وی این خطاب را شاهدی بر جواز توسل به اشخاص دانسته<ref>همان، ص442- 433</ref> و در ادامه شماری از احادیث و روایات مربوط به توسل به پیامبر(ص) را ذکر کرده است.<ref>همان، ص443- 448</ref>


نویسنده ضمن اشاره به گردآوری احادیث مختص به توسل توسط محمد عابد سندی عمل امت در طول تاریخ را مؤید جواز توسل دانسته است. وی ضمن اشاره به مسأله توسل در مناسک احمد بن حنبل از سیره برخی علما در خصوص توسل و طلب شفا سخن گفته است.<ref>همان، ص449- 451</ref> همچنین تصریح برخی از عالمان اهل سنت مانند فخرالدین رازی و سعد تفتازانی، شریف جرجانی، و غیره به جواز توسل اشاره نموده و در پایان به نقل اقوال آنان به مطابقت کتاب و سنت، عمل مسلمانان و سخن علمای دین در این مسأله توجه داده است.<ref>همان، ص451- 462</ref>
نویسنده ضمن اشاره به گردآوری احادیث مختص به توسل توسط [[محمد عابد سندی]] عمل امت در طول تاریخ را مؤید جواز توسل دانسته است. وی ضمن اشاره به مسأله توسل در مناسک [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] از سیره برخی علما در خصوص توسل و طلب شفا سخن گفته است.<ref>همان، ص449- 451</ref> همچنین تصریح برخی از عالمان اهل سنت مانند [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخرالدین رازی]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|سعد تفتازانی]]، [[جرجانی، علی بن محمد|شریف جرجانی]]، و غیره به جواز توسل اشاره نموده و در پایان به نقل اقوال آنان به مطابقت کتاب و سنت، عمل مسلمانان و سخن علمای دین در این مسأله توجه داده است.<ref>همان، ص451- 462</ref>


در فصل دوم نویسنده به صورت تفصیلی به احادیث و روایات مطرح شده در این باب پرداخته است.<ref>همان، ص462</ref>وی در این راستا  نخست به روایتی از بخاری در خصوص استسقا اشاره کرده و جواز توسل را به افراد را مطرح کرده است. به دنبال آن روایتی از بیهقی در مورد استسقا در زمان خلیفه دوم آورده و ضمن بررسی آن، حدیث یاد شده را دلیلی بر جواز توسل به پیامبر(ص) بعد حیات ایشان قلمداد کرده است.<ref>همان، ص466- 470</ref>
در فصل دوم نویسنده به صورت تفصیلی به احادیث و روایات مطرح شده در این باب پرداخته است.<ref>همان، ص462</ref>وی در این راستا  نخست به روایتی از [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بخاری]] در خصوص استسقا اشاره کرده و جواز توسل را به افراد را مطرح کرده است. به دنبال آن روایتی از بیهقی در مورد استسقا در زمان خلیفه دوم آورده و ضمن بررسی آن، حدیث یاد شده را دلیلی بر جواز توسل به پیامبر(ص) بعد حیات ایشان قلمداد کرده است.<ref>همان، ص466- 470</ref>


نویسنده در فصل سوم مطالبی دیگر پیرامون استغاثه و استعانت آورده<ref>همان، ص486 - 490 </ref>و در خاتمه منکران توسل به انبیاء و اولیاء را فاقد هرگونه دلیل دانسته است. در پایان به توسل نهی شده توسط ابوحنیفه اشاره کرده است.<ref>همان، ص 491- 495</ref>
نویسنده در فصل سوم مطالبی دیگر پیرامون استغاثه و استعانت آورده<ref>همان، ص486 - 490 </ref>و در خاتمه منکران توسل به انبیاء و اولیاء را فاقد هرگونه دلیل دانسته است. در پایان به توسل نهی شده توسط ابوحنیفه اشاره کرده است.<ref>همان، ص 491- 495</ref>
 
----
=== جواب سؤال حول التوسل والاستغاثة===
=== جواب سؤال حول التوسل والاستغاثة===
'''جواب سؤال حول التوسل والاستغاثة'''، نوشته [[محمد عابد سندی انصاری]] (١١٩٠-١٢٥٧ق) فقیه و محدث حنفی مذهب، در پاسخ به سؤالی در مورد احکام توسل و استغاثه  از پیامبر(ص) و اولیای خدا در حال حیات و پس از درگذشت آنها است.
'''جواب سؤال حول التوسل والاستغاثة'''، نوشته [[محمد عابد سندی انصاری]] (١١٩٠-١٢٥٧ق) فقیه و محدث حنفی مذهب، در پاسخ به سؤالی در مورد احکام توسل و استغاثه  از پیامبر(ص) و اولیای خدا در حال حیات و پس از درگذشت آنها است.
خط ۱۱۰: خط ۱۰۹:
نخست تبیین مسئله و تعریف استغاثه است. رساله با طرح سؤالی اساسی در مورد جواز «استغاثه»  آغاز می‌شود.<ref>متن، ج1، ص 507</ref> نویسنده ابتدا با اشاره به عدم منکر بودن استغاثه به پیامبر(ص)، به موضوع حیات برزخی و مسئله شنیدن مردگان پرداخته است.
نخست تبیین مسئله و تعریف استغاثه است. رساله با طرح سؤالی اساسی در مورد جواز «استغاثه»  آغاز می‌شود.<ref>متن، ج1، ص 507</ref> نویسنده ابتدا با اشاره به عدم منکر بودن استغاثه به پیامبر(ص)، به موضوع حیات برزخی و مسئله شنیدن مردگان پرداخته است.


بخش مهمی از رساله به اثبات این موضوع اختصاص دارد که مردگان می‌توانند بشنوند. نویسنده به روایاتی استناد می‌کند که پیامبر (ص) با کشته‌شدگان بدر صحبت کرده و سلام نمازگزاران را در قبر شنیده است.<ref> همان، ص508 – 509 </ref>در ادامه احادیث و روایاتی را در این خصوص ذکر کرده و به پشتوانه آنها جواز خطاب قرار دادن مردگان را جایز دانسته است. همچنین مؤید ادعای خود را عبارت«السلام علیک ایها النبي ....» هنگام تشهد نماز عنوان کرده است.<ref>همان، ص509- 512</ref>
بخش مهمی از رساله به اثبات این موضوع اختصاص دارد که مردگان می‌توانند بشنوند. نویسنده به روایاتی استناد می‌کند که پیامبر(ص) با کشته‌شدگان بدر صحبت کرده و سلام نمازگزاران را در قبر شنیده است.<ref> همان، ص508 – 509 </ref>در ادامه احادیث و روایاتی را در این خصوص ذکر کرده و به پشتوانه آنها جواز خطاب قرار دادن مردگان را جایز دانسته است. همچنین مؤید ادعای خود را عبارت«السلام علیک ایها النبي ....» هنگام تشهد نماز عنوان کرده است.<ref>همان، ص509- 512</ref>


مؤلف در ادامه در پاسخ به منکران و مخالفان، روایتی منسوب به عایشه را که بر اساس ظاهر آیه قرآن «انک لا تسمع الموتی » بر عدم شنیدن مردگان تأکید می‌کند، بررسی کرده و شنیدن توسط مردگان در این حالت را به تخصیص الهی ممکن دانسته است.<ref> همان، ص512- 513</ref> وی برای اثبات جواز توسل به پیامبر (ص) قبل از وفات، به وقایع تاریخی و احادیث مستند تکیه کرده است. در این راستا  به روایتی از ابن حنیف در خصوص توسل فردی به مقام پیامبر(ص) در زمان حیاتشان که منتهی به برآورده شدن حاجت وی شد اشاره کرده است.<ref> همان، ص 522 </ref> همچنین روایت‌هایی در خصوص توسل به پیامبر(ص) بعد از وفاتشان آورده و آنها را سندی قوی بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) بعد از وفات ایشان می‌داند.<ref> همان، ص 522- 524</ref>
مؤلف در ادامه در پاسخ به منکران و مخالفان، روایتی منسوب به عایشه را که بر اساس ظاهر آیه قرآن «انک لا تسمع الموتی» بر عدم شنیدن مردگان تأکید می‌کند، بررسی کرده و شنیدن توسط مردگان در این حالت را به تخصیص الهی ممکن دانسته است.<ref> همان، ص512- 513</ref> وی برای اثبات جواز توسل به پیامبر(ص) قبل از وفات، به وقایع تاریخی و احادیث مستند تکیه کرده است. در این راستا  به روایتی از ابن حنیف در خصوص توسل فردی به مقام پیامبر(ص) در زمان حیاتشان که منتهی به برآورده شدن حاجت وی شد اشاره کرده است.<ref> همان، ص 522 </ref> همچنین روایت‌هایی در خصوص توسل به پیامبر(ص) بعد از وفاتشان آورده و آنها را سندی قوی بر مشروعیت توسل به پیامبر(ص) بعد از وفات ایشان می‌داند.<ref> همان، ص 522- 524</ref>


مسأله توسل به پیامبر(ص) و شفاعت ایشان در آخرت از جمله مطالبی است که نویسنده متعرض آنها شده و این گونه امور را حتی برای صالحان جایز دانسته است.<ref>همان، ص 525 </ref>نویسنده گزارش‌های متعددی را در درباره توسل به پیامبر(ص) ذکر کرده<ref>همان، ص525- 531</ref>
مسأله توسل به پیامبر(ص) و شفاعت ایشان در آخرت از جمله مطالبی است که نویسنده متعرض آنها شده و این گونه امور را حتی برای صالحان جایز دانسته است.<ref>همان، ص 525 </ref>نویسنده گزارش‌های متعددی را در درباره توسل به پیامبر(ص) ذکر کرده<ref>همان، ص525- 531</ref>
و در نهایت با اشاره به فراوانی ادله درباره حیات انبیاء، توسل به آنان و به اولیای صالح را از اموری دانسته که از نظر علما جایز است.<ref> همان، ص536- 537</ref>
و در نهایت با اشاره به فراوانی ادله درباره حیات انبیاء، توسل به آنان و به اولیای صالح را از اموری دانسته که از نظر علما جایز است.<ref> همان، ص536- 537</ref>
 
----
=== كلمة علمية هادية في البدعة وأحكامها===
=== كلمة علمية هادية في البدعة وأحكامها===
'''كلمة علمية هادية في البدعة وأحكامها'''، نوشته [[وهبي سليمان غاوجي]] (1342- 1434ق) از عالمان حنفی مذهب، در  به تبیین مسئله بدعت در دین و احکام مرتبط با آن و ارائه معیارهای صحیح برای تمایز میان سنت و بدعت است.
'''كلمة علمية هادية في البدعة وأحكامها'''، نوشته [[وهبي سليمان غاوجي]] (1342- 1434ق) از عالمان حنفی مذهب، در  به تبیین مسئله بدعت در دین و احکام مرتبط با آن و ارائه معیارهای صحیح برای تمایز میان سنت و بدعت است.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۴:
کتاب با مقدمه و تمهید نویسنده در دعوت به توحید کلمه میان مسلمانان و علمای آنان و اشاره به  انگیزه نگارش  کتاب آغاز گردیده است.<ref> مقدمه، نویسنده، ج1، ص 541، و تمهید، ج1،  ص 543- 548</ref>
کتاب با مقدمه و تمهید نویسنده در دعوت به توحید کلمه میان مسلمانان و علمای آنان و اشاره به  انگیزه نگارش  کتاب آغاز گردیده است.<ref> مقدمه، نویسنده، ج1، ص 541، و تمهید، ج1،  ص 543- 548</ref>


متون حدیثی، روایی و سخنان علماء درباره بدعت، نخستین بخش مطالب اصلی کتاب است. نویسنده با ذکر نصوص صریح نبوی در مورد بدعت مانند حدیث «ایاکم و محدثات الامور فان كل محدثة بدعة، وكل بدعة ضلالة»<ref>متن، ج1، ص 548 </ref>ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی بدعت، دیدگاه‌های علمای بزرگ را در مورد بدعت ذکر کرده است. وی قول شافعی مبنی بر دو گونه بودن مطرح کرده<ref>همان، ص 550 </ref>و به نظر ابن حجر، ابوبکر ابن عربی، نووی و دیگران را درباره ماهیت و اقسام بدعت اشاره کرده است.<ref>همان، ص550- 553</ref>
متون حدیثی، روایی و سخنان علماء درباره بدعت، نخستین بخش مطالب اصلی کتاب است. نویسنده با ذکر نصوص صریح نبوی در مورد بدعت مانند حدیث «ایاکم و محدثات الامور فان كل محدثة بدعة، وكل بدعة ضلالة»<ref>متن، ج1، ص 548 </ref>ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی بدعت، دیدگاه‌های علمای بزرگ را در مورد بدعت ذکر کرده است. وی قول شافعی مبنی بر دو گونه بودن مطرح کرده<ref>همان، ص 550 </ref>و به نظر [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، [[ابن عربی، محمد بن عبدالله|ابوبکر ابن عربی]]، [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] و دیگران را درباره ماهیت و اقسام بدعت اشاره کرده است.<ref>همان، ص550- 553</ref>


از دیگر مطالب اشاره به نوآوری‌هایی است که در زمان پیامبر(ص) یا در عصر صحابه رخ داده و مورد تایید آنان قرار گرفته است. همچنین اشاره اعمال جدیدی که بعد از آنان پیدا شده و در نظر مسلمانان بدعت نبوده است. نویسنده به نمونه‌هایی از این نوآوری‌ها مانند نماز خواندن بلال بعد از هر وضو و تایید این عمل توسط پیامبر (ص)<ref> همان، ص554 </ref>یا روایتی مبنی بر تایید احداث ذکر در نماز در زمان پیامبر(ص) و غیره اشاره کرده است.<ref>همان،  ص 55- 560</ref>
از دیگر مطالب اشاره به نوآوری‌هایی است که در زمان پیامبر(ص) یا در عصر صحابه رخ داده و مورد تایید آنان قرار گرفته است. همچنین اشاره اعمال جدیدی که بعد از آنان پیدا شده و در نظر مسلمانان بدعت نبوده است. نویسنده به نمونه‌هایی از این نوآوری‌ها مانند نماز خواندن بلال بعد از هر وضو و تایید این عمل توسط پیامبر(ص)<ref> همان، ص554 </ref>یا روایتی مبنی بر تایید احداث ذکر در نماز در زمان پیامبر(ص) و غیره اشاره کرده است.<ref>همان،  ص 55- 560</ref>


پس از آن برای تبیین مرز سنت و بدعت، به اقدامات جدیدی که در عصر صحابه انجام شده و مورد قبول قرار گرفته، استناد شده است. از آن جمله به جمع‌آوری قرآن توسط ابوبکر و عثمان به دلیل ترس از اختلاف قرائت‌ها<ref>همان، ص560- 561 </ref>یا مسأله نماز تراویح به امامت یک امام جماعت در زمان عمر یا مواردی دیگر اشاره شده است.<ref>همان، ص 562- 566</ref>در ادامه به نمونه اعمالی که بعد از صحابه در میان مسلمانان پیدا شده و بدعت شمرده نشده مانند تعدد نماز جمعه در یک شهر توجه داده شده است.<ref> همان، ص 566 – 567</ref>
پس از آن برای تبیین مرز سنت و بدعت، به اقدامات جدیدی که در عصر صحابه انجام شده و مورد قبول قرار گرفته، استناد شده است. از آن جمله به جمع‌آوری قرآن توسط ابوبکر و عثمان به دلیل ترس از اختلاف قرائت‌ها<ref>همان، ص560- 561 </ref>یا مسأله نماز تراویح به امامت یک امام جماعت در زمان عمر یا مواردی دیگر اشاره شده است.<ref>همان، ص 562- 566</ref>در ادامه به نمونه اعمالی که بعد از صحابه در میان مسلمانان پیدا شده و بدعت شمرده نشده مانند تعدد نماز جمعه در یک شهر توجه داده شده است.<ref> همان، ص 566 – 567</ref>


بخشی از مباحث کتاب به رد بر منکران تقسیم بدعت و تبیین معنای ضلالت اختصاص یافته است.
بخشی از مباحث کتاب به رد بر منکران تقسیم بدعت و تبیین معنای ضلالت اختصاص یافته است.
این بخش به طور صریح به کسانی که مفهوم تقسیم بدعت (به حسنه و سیئه) را نمی‌پذیرند و بر ظاهر حدیث «کل بدعة ضلالة» اصرار دارند، پاسخ می‌دهد.<ref>همان، ص 572- 579</ref>
این بخش به طور صریح به کسانی که مفهوم تقسیم بدعت (به حسنه و سیئه) را نمی‌پذیرند و بر ظاهر حدیث «کل بدعة ضلالة» اصرار دارند، پاسخ می‌دهد.<ref>همان، ص 572- 579</ref>


نویسنده در مورد بدعت‌هایی که ضروری است مسلمانان در انکار بر آنها یک زبان باشند سخن گفته است. جدایی دین از سیاست، انحصارگری در دعوت اسلامی بر یک رویکرد و تفکر مشخص، اعتقاد یا انکار باورهای دینی براساس مصالح، حمل نصوص وارد شده در خصوص مشرکان بر مسلمانان و...<ref> همان، ص 579- 581 </ref> از جمله مواردی است که نویسنده نسبت به آنها هشدار داده است.
نویسنده در مورد بدعت‌هایی که ضروری است مسلمانان در انکار بر آنها یک زبان باشند سخن گفته است. جدایی دین از سیاست، انحصارگری در دعوت اسلامی بر یک رویکرد و تفکر مشخص، اعتقاد یا انکار باورهای دینی براساس مصالح، حمل نصوص وارد شده در خصوص مشرکان بر مسلمانان و...<ref> همان، ص 579- 581 </ref> از جمله مواردی است که نویسنده نسبت به آنها هشدار داده است.


پایان بخش مطالب کتاب خاتمه‌ای است که نویسنده در آن سخنانی از محمد سعید رمضان بوطی در مورد بدعت، مفهوم و اختلاف نظر درباره آن آورده و در نهایت پرسش‌هایی درباره مصادیق بدعت مطرح کرده است.<ref>همان، ص 608- 614</ref>
پایان بخش مطالب کتاب خاتمه‌ای است که نویسنده در آن سخنانی از [[بوطی، محمد سعید|محمد سعید رمضان بوطی]] در مورد بدعت، مفهوم و اختلاف نظر درباره آن آورده و در نهایت پرسش‌هایی درباره مصادیق بدعت مطرح کرده است.<ref>همان، ص 608- 614</ref>
 
----
=== إرغام المبتدع الغبي بجواز التوسل بالنبي(ص)===
=== إرغام المبتدع الغبي بجواز التوسل بالنبي(ص)===
'''إرغام المبتدع الغبي بجواز التوسل بالنبي(ص)'''، نوشته [[غماری حسنی، احمد|أحمد بن محمد بن صدیق غماری]] (۱۳۲۰ - ۱۳۸۰ ق) در اثبات جواز توسل، شفاعت، و استغاثه به پیامبر اکرم (ص) و اولیاء صالح در هنگام سختی‌ها و مشکلات است.
'''إرغام المبتدع الغبي بجواز التوسل بالنبي(ص)'''، نوشته [[غماری حسنی، احمد|أحمد بن محمد بن صدیق غماری]] (۱۳۲۰ - ۱۳۸۰ ق) در اثبات جواز توسل، شفاعت، و استغاثه به پیامبر اکرم(ص) و اولیاء صالح در هنگام سختی‌ها و مشکلات است.


====ساختار و محتوای کتاب====
====ساختار و محتوای کتاب====


کتاب مقدمه محقق، مقدمه‌ای از حسن بن علی سقاف و متن اصلی کتاب است.
کتاب مقدمه محقق، مقدمه‌ای از [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف]] و متن اصلی کتاب است.


مقدمه محقق کتاب شامل مطالبی پیرامون نویسنده و آثار او است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص617- 619 </ref>به دنبال آن مقدمه سقاف درباره توسل و استغاثه است.<ref>مقدمه سقاف، ج1، ص 621- 622</ref>در این مقدمه نخست به بررسی دلایل جواز توسل پرداخته شده<ref>همان، ص623</ref>و دلایل حدیثی مانند حدیث شفاعت متواتر و روایت‌های صحیحه درباره توسل مردم به پیامبر (ص) ذکر شده است.<ref>همان، ص623- 624 </ref>در ادامه دلایل جواز استغاثه مطرح شده و در این راستا به ارائه مستنداتی در مورد استغاثه پرداخته شده است.<ref>همان، ص624 </ref>این قسمت از مطالب شامل استدلال‌هایی برای جواز استغاثه با تکیه بر احادیثی از پیامبر(ص) مانند حدیث شفاعت و دیگر احادیث، به اضافه مطالبی در رد منکران و مخالفان استغاثه است.<ref> همان، ص624 – 628</ref>
مقدمه محقق کتاب شامل مطالبی پیرامون نویسنده و آثار او است.<ref>مقدمه محقق، ج1، ص617- 619 </ref>به دنبال آن مقدمه سقاف درباره توسل و استغاثه است.<ref>مقدمه سقاف، ج1، ص 621- 622</ref>در این مقدمه نخست به بررسی دلایل جواز توسل پرداخته شده<ref>همان، ص623</ref>و دلایل حدیثی مانند حدیث شفاعت متواتر و روایت‌های صحیحه درباره توسل مردم به پیامبر(ص) ذکر شده است.<ref>همان، ص623- 624 </ref>در ادامه دلایل جواز استغاثه مطرح شده و در این راستا به ارائه مستنداتی در مورد استغاثه پرداخته شده است.<ref>همان، ص624 </ref>این قسمت از مطالب شامل استدلال‌هایی برای جواز استغاثه با تکیه بر احادیثی از پیامبر(ص) مانند حدیث شفاعت و دیگر احادیث، به اضافه مطالبی در رد منکران و مخالفان استغاثه است.<ref> همان، ص624 – 628</ref>


در متن کتاب به نقد تفصیلی دیدگاه‌های مخالف در خصوص روایتی از عثمان بن حنیف درباره مرد نابینا و توسل و استغاثه او به پیامبر(ص) پرداخته شده است. مؤلف به تفصیل سخن البانی را نقل کرده و به نقد اظهارات وی در تضعیف روایات توسل می‌پردازد. وی حدیث یاد شده را صحیح دانسته که شیخ البانی بدون دلیل با آن مخالفت نموده و در این راستا به اثبات صحت سند این روایت از طرق دیگر پرداخته است.<ref> متن، ج1، ص629- 637</ref>
در متن کتاب به نقد تفصیلی دیدگاه‌های مخالف در خصوص روایتی از عثمان بن حنیف درباره مرد نابینا و توسل و استغاثه او به پیامبر(ص) پرداخته شده است. مؤلف به تفصیل سخن البانی را نقل کرده و به نقد اظهارات وی در تضعیف روایات توسل می‌پردازد. وی حدیث یاد شده را صحیح دانسته که شیخ البانی بدون دلیل با آن مخالفت نموده و در این راستا به اثبات صحت سند این روایت از طرق دیگر پرداخته است.<ref> متن، ج1، ص629- 637</ref>


مؤلف در پایان ذیل عنوان «اعتذار و جوابه» ادعای کسانی که توسل و استغاثه را مختص زمان حیات پیامبر(ص) دانسته‌اند به ویژه شیخ البانی نامقبول دانسته و استدلال آنها را فاقد وجاهت علمی و حدیثی عنوان کرده است. وی در خلال مباحث به گوشه‌ای از انحرافات البانی نیز اشاره کرده است.<ref> همان، ص 637- 643</ref>
مؤلف در پایان ذیل عنوان «اعتذار و جوابه» ادعای کسانی که توسل و استغاثه را مختص زمان حیات پیامبر(ص) دانسته‌اند به ویژه شیخ البانی نامقبول دانسته و استدلال آنها را فاقد وجاهت علمی و حدیثی عنوان کرده است. وی در خلال مباحث به گوشه‌ای از انحرافات البانی نیز اشاره کرده است.<ref> همان، ص 637- 643</ref>
 
----
=== إحياء المقبور من أدلة جواز بناء المساجد والقباب على القبور===
=== إحياء المقبور من أدلة جواز بناء المساجد والقباب على القبور===
'''إحياء المقبور من أدلة جواز بناء المساجد والقباب على القبور'''، نوشته [[غماری حسنی، احمد|احمد عبد الله صديق غماری]](1320- 1380ق) فقیه و محدث مغربی درباره حکم بنای بر قبور است.
'''إحياء المقبور من أدلة جواز بناء المساجد والقباب على القبور'''، نوشته [[غماری حسنی، احمد|احمد عبدالله صديق غماری]](1320- 1380ق) فقیه و محدث مغربی درباره حکم بنای بر قبور است.


====موضوع کتاب====
====موضوع کتاب====
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
نویسنده در مقدمه کتاب به پرسشی پیرامون حکم بنای بر قبور با وجود احادیثی با مضمون نهی، مخالفت و مقابله با آن، اشاره کرده است.<ref> مقدمه نویسنده، ج1، ص647- 649</ref>
نویسنده در مقدمه کتاب به پرسشی پیرامون حکم بنای بر قبور با وجود احادیثی با مضمون نهی، مخالفت و مقابله با آن، اشاره کرده است.<ref> مقدمه نویسنده، ج1، ص647- 649</ref>


نخستین فصل تحت عنوان جواز دفن به بررسی حکم شرعی ساخت‌وساز بر روی قبری که فرد در آن دفن می‌شود، می‌پردازد. نویسنده بیان می‌کند که اگر بنا (قبه یا مسجد) قبل از دفن وجود داشته باشد، دفن میت در آن مکان جایز است. همچنین به اجماع فقها در جواز دفن در بنا مانند دفن پیامبر اکرم (ص) که در منزل خود اشاره کرده است.<ref>متن، ج1، ص651- 652</ref>
نخستین فصل تحت عنوان جواز دفن به بررسی حکم شرعی ساخت‌وساز بر روی قبری که فرد در آن دفن می‌شود، می‌پردازد. نویسنده بیان می‌کند که اگر بنا (قبه یا مسجد) قبل از دفن وجود داشته باشد، دفن میت در آن مکان جایز است. همچنین به اجماع فقها در جواز دفن در بنا مانند دفن پیامبر اکرم(ص) که در منزل خود اشاره کرده است.<ref>متن، ج1، ص651- 652</ref>


دومین فصل به بنای بعد از دفن اختصاص دارد و در آن حکم ساخت‌وساز بعد از دفن بررسی شده است.  نویسنده بیان می‌کند که جمهور فقها این کار را مکروه می‌دانند، مگر اینکه بنا صرفاً برای تمایز و تشخیص قبر باشد.<ref>همان، ص652 </ref>
دومین فصل به بنای بعد از دفن اختصاص دارد و در آن حکم ساخت‌وساز بعد از دفن بررسی شده است.  نویسنده بیان می‌کند که جمهور فقها این کار را مکروه می‌دانند، مگر اینکه بنا صرفاً برای تمایز و تشخیص قبر باشد.<ref>همان، ص652 </ref>
خط ۱۸۳: خط ۱۸۳:


در پایان کتاب مطالبی نیز ذیل خاتمه آمده است که به جمع‌بندی ادله مطرح شده در اثبات جواز بنای قبه یا مسجد بر قبر اختصاص دارد.<ref> همان، ص712- 715</ref>
در پایان کتاب مطالبی نیز ذیل خاتمه آمده است که به جمع‌بندی ادله مطرح شده در اثبات جواز بنای قبه یا مسجد بر قبر اختصاص دارد.<ref> همان، ص712- 715</ref>
 
----
===السيف الصقيل في الرد على ابن زفيل ===
===السيف الصقيل في الرد على ابن زفيل ===
'''السيف الصقيل في الرد على ابن زفيل'''، نوشته [[ ابوالحسن تقی الدین علی بن عبدالکافی سبکی]] (۶۸۳ – ۷۵۶ ق)، در نقد و رد تفکرات کلامی ابن قیم جوزیه است. این اثر به همراه با تعلیقاتی بر کتاب باعنوان «تکملة الرد علب نونیة ابن القیم» از محمد زاهد کوثری است.<ref> مقدمه محمد زاهد کوثری، ج2، ص 38</ref>
'''السيف الصقيل في الرد على ابن زفيل'''، نوشته [[سبکی، علی بن عبدالکافی|ابوالحسن تقی‌الدین علی بن عبدالکافی سبکی]] (۶۸۳ – ۷۵۶ ق)، در نقد و رد تفکرات کلامی [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم جوزیه]] است. این اثر به همراه با تعلیقاتی بر کتاب باعنوان «تکملة الرد علب نونیة ابن القیم» از محمد زاهد کوثری است.<ref> مقدمه محمد زاهد کوثری، ج2، ص 38</ref>
====موضوع کتاب====
====موضوع کتاب====
این کتاب در رد بر قصیده‌ی نونیّه‌ی ابن قیّم(ابن زفیل) که درحقیقت تفکرات ابن تیمه را در خود جای داده، نگاشته شده و در آن به نقد ابن قیم در مورد مباحث توحید، صفات الهی و مسائل کلامی پرداخته شده است.<ref> مقدمه محقق، ج2، ص 24- 25 </ref>نگارش کتاب در سال 749هجری قمری پایان یافته است.<ref>متن، ج2، ص 203</ref>
این کتاب در رد بر قصیده‌ی نونیّه‌ی ابن قیّم(ابن زفیل) که درحقیقت تفکرات ابن تیمه را در خود جای داده، نگاشته شده و در آن به نقد [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم]] در مورد مباحث توحید، صفات الهی و مسائل کلامی پرداخته شده است.<ref> مقدمه محقق، ج2، ص 24- 25 </ref>نگارش کتاب در سال 749هجری قمری پایان یافته است.<ref>متن، ج2، ص 203</ref>


==== روش نویسنده====
==== روش نویسنده====
نویسنده در رد خود اجمال و اختصار را ترجیح داده و به این بسنده کرد که توجه‌ها را به کلمات غالباً خطرناک ابن قیم جلب کند، بدون اینکه زیاد در مورد آن‌ها با او به مناقشه بپردازد. زیرا معتقد بود که صرف آگاهی از سخنان وی، به تنهایی برای طرد آن‌ها و گمراه شمردن گوینده‌اش کافی است. با این وجود، در مواردی تندی‌هایی نسبت به او نموده است. نویسنده در این کتاب از روش امام الحرمین  (ابو المعالی جوینی) در رد بر سجزی و برخی از اهل حدیث پیروی کرده است.<ref>مقدمه محمد زاهد کوثری، ج2، ص 37، متن، ج2، ص 46- 48</ref>
نویسنده در رد خود اجمال و اختصار را ترجیح داده و به این بسنده کرد که توجه‌ها را به کلمات غالباً خطرناک ابن قیم جلب کند، بدون اینکه زیاد در مورد آن‌ها با او به مناقشه بپردازد. زیرا معتقد بود که صرف آگاهی از سخنان وی، به تنهایی برای طرد آن‌ها و گمراه شمردن گوینده‌اش کافی است. با این وجود، در مواردی تندی‌هایی نسبت به او نموده است. نویسنده در این کتاب از روش امام الحرمین  ([[امام‌الحرمین، عبدالملک بن عبدالله|ابوالمعالی جوینی]]) در رد بر سجزی و برخی از اهل حدیث پیروی کرده است.<ref>مقدمه محمد زاهد کوثری، ج2، ص 37، متن، ج2، ص 46- 48</ref>


====ساختار====
====ساختار====
ساختار کتاب شامل مقدمه‌ محقق، مقدمه محمد زاهد کوثری‌، مقدمه نویسنده و فصل‌های متعدد است.
ساختار کتاب شامل مقدمه‌ محقق، مقدمه [[محمد زاهد کوثری‌]]، مقدمه نویسنده و فصل‌های متعدد است.


====گزارش محتوا====
====گزارش محتوا====
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
در فرازی که سراینده قصیده از جهمیه سخن به میان آورده، نویسنده مراد او را اشاعره دانسته و توجه داده است در هرجای دیگری که سخن از جهمیه به میان آورده، مقصود او اشاعره است.<ref>همان،  ص 51</ref>
در فرازی که سراینده قصیده از جهمیه سخن به میان آورده، نویسنده مراد او را اشاعره دانسته و توجه داده است در هرجای دیگری که سخن از جهمیه به میان آورده، مقصود او اشاعره است.<ref>همان،  ص 51</ref>


مسأله افعال عباد و مسائل مربوط به آن،<ref>همان، ص51 - 55حدوث و قدم عالم، انکار اعاده معدوم<ref>همان، ص 55- 56، محل حواث بودن خداوند<ref>همان، ص57 -59، مسأله وحدت وجود،<ref> همان، ص60- 61</ref> باضافه مسئله فوقیت و استواء بر عرش از موضاعات مطرح شده است در قسمتهای بعدی کتاب است. نویسنده به شدت با هرگونه تفسیری که مستلزم اثبات مکان و جهت مادی برای خداوند باشد، مخالفت می‌کند و تأکید دارد که خداوند منزّه از جسم و حرکات است.<ref>همان، ص65- 81 و 104- 113 و ص134- 150 و ص158- 159</ref>
مسأله افعال عباد و مسائل مربوط به آن،<ref>همان، ص51 - 55</ref>حدوث و قدم عالم، انکار اعاده معدوم<ref>همان، ص 55- 56</ref>، محل حواث بودن خداوند<ref>همان، ص57 -59</ref>، مسأله وحدت وجود،<ref>همان، ص60- 61</ref> باضافه مسئله فوقیت و استواء بر عرش از موضاعات مطرح شده است در قسمتهای بعدی کتاب است. نویسنده به شدت با هرگونه تفسیری که مستلزم اثبات مکان و جهت مادی برای خداوند باشد، مخالفت می‌کند و تأکید دارد که خداوند منزّه از جسم و حرکات است.<ref>همان، ص65- 81 و 104- 113 و ص134- 150 و ص158- 159</ref>


موضوع کلام خداوند و حدوث و قدم آن از نگاه ابن قیم و اشکالاتی که بر آن وارد شده از مطالبی که نویسنده متعرض آنها شده است.<ref> همان، ص83 - 94</ref>جواز تسلسل<ref> همان، ص 99- 101 </ref>وی همچنین به مسائل کلامی مانند نزول و تنزیل قرآن و رفع درجات، اشاره کرده و تصور فیزیکی رؤیت خداوند در آخرت را رد کرده است. و به طور کلی، بر تنزیه خداوند از صفات جسمانی و عوارض مخلوقات تأکید می‌کند<ref>همان،ص 115- 129</ref> و ی مباحث مختلف دیگری مانند بحث فوقیت و مباحثی در تاویل<ref>همان،ص134- 156</ref> را مطرح کره و در خصوص معطل و موحد و اتهام به اشعریان سخن گفته است.<ref>همان،ص167- 173</ref>  نویسنده تا پیان کتاب اشکلات و نقدهای کلامی دیگری را متوجه ابن قیم کرده است.
موضوع کلام خداوند و حدوث و قدم آن از نگاه ابن قیم و اشکالاتی که بر آن وارد شده از مطالبی که نویسنده متعرض آنها شده است.<ref> همان، ص83 - 94</ref>جواز تسلسل<ref> همان، ص 99- 101 </ref>وی همچنین به مسائل کلامی مانند نزول و تنزیل قرآن و رفع درجات، اشاره کرده و تصور فیزیکی رؤیت خداوند در آخرت را رد کرده است. و به طور کلی، بر تنزیه خداوند از صفات جسمانی و عوارض مخلوقات تأکید می‌کند<ref>همان،ص 115- 129</ref> و ی مباحث مختلف دیگری مانند بحث فوقیت و مباحثی در تاویل<ref>همان،ص134- 156</ref> را مطرح کره و در خصوص معطل و موحد و اتهام به اشعریان سخن گفته است.<ref>همان،ص167- 173</ref>  نویسنده تا پیان کتاب اشکلات و نقدهای کلامی دیگری را متوجه ابن قیم کرده است.
----


=== مصباح الأنام وجلاء الظلام في رد شبه البدعي النجدي التي أضل بها العوام===
=== مصباح الأنام وجلاء الظلام في رد شبه البدعي النجدي التي أضل بها العوام===
'''مصباح الأنام وجلاء الظلام في رد شبه البدعي النجدي التي أضل بها العوام'''، نوشته]]علوی بن أحمد بن حسن بن عبد الله بن علوی حسینی شافعی[[ (م 1232ق) در  نقد و رد شبهات و بدعت‌های محمد بن عبد الوهاب و تفکر وهابیت است. ذیل این اثر رساله‌ای درباره دلائل جواز توسل به پیامبر(ص) و زیارت ایشان از احمد بن زینی دحلان است.
'''مصباح الأنام وجلاء الظلام في رد شبه البدعي النجدي التي أضل بها العوام'''، نوشته [[علوی بن أحمد بن حسن بن عبد الله بن علوی حسینی شافعی]] (م 1232ق) در  نقد و رد شبهات و بدعت‌های محمد بن عبد الوهاب و تفکر وهابیت است. ذیل این اثر رساله‌ای درباره دلائل جواز توسل به پیامبر(ص) و زیارت ایشان از [[دحلان، احمد زینی|احمد بن زینی دحلان]] است.


====ویژگی‌های کتاب====
====ویژگی‌های کتاب====
از ویژگی‌های این کتاب، استناد به آثار بسیاری عالمان مرتبط با این موضوع است که نشان از احاطه‌ی علمی نویسنده و آگاهی او از موضوعات و تبحّر وی در این زمینه دارد. همچنین این کتاب، عناوین بسیاری از کتاب‌ها و منابعی را که عالمان اهل سنت در آن زمان در نقد آرای محمد بن عبدالوهاب و ردّ عقایدش تألیف کرده‌اند، به صورت جداگانه برشمرده است. علاوه بر این، کتاب مشتمل بر مجموعه‌ی بزرگی از کرامات عرفا و صوفیان است.<ref>مقدمه محقق، ج2، ص 211- 212</ref>
از ویژگی‌های این کتاب، استناد به آثار بسیاری عالمان مرتبط با این موضوع است که نشان از احاطه‌ی علمی نویسنده و آگاهی او از موضوعات و تبحّر وی در این زمینه دارد. همچنین این کتاب، عناوین بسیاری از کتاب‌ها و منابعی را که عالمان اهل سنت در آن زمان در نقد آرای [[محمد بن عبدالوهاب]] و ردّ عقایدش تألیف کرده‌اند، به صورت جداگانه برشمرده است. علاوه بر این، کتاب مشتمل بر مجموعه‌ی بزرگی از کرامات عرفا و صوفیان است.<ref>مقدمه محقق، ج2، ص 211- 212</ref>


====روش نویسنده====
====روش نویسنده====
نویسنده در این کتاب، اندیشه‌های محمد بن عبدالوهاب را با شیوه‌ای عارفانه و زیبا به نقد کشیده و بر آن ردیه نوشته است. همچنین می‌توان تشابهات و اشتراکاتی بین روش و دیدگاه‌های او با روش و آرای شیعیان و اشاعره مشاهده کرد.<ref> همان، ص 212</ref>
نویسنده در این کتاب، اندیشه‌های [[محمد بن عبدالوهاب]] را با شیوه‌ای عارفانه و زیبا به نقد کشیده و بر آن ردیه نوشته است. همچنین می‌توان تشابهات و اشتراکاتی بین روش و دیدگاه‌های او با روش و آرای شیعیان و اشاعره مشاهده کرد.<ref> همان، ص 212</ref>


====انگیزه نگارش====
====انگیزه نگارش====
خط ۲۳۲: خط ۲۳۳:
مباحث اصلی کتاب از فصل نهم آغاز شده است
مباحث اصلی کتاب از فصل نهم آغاز شده است


نویسنده در این فصل ضمن اشاره  به سخنان تقی الدین سبکی در مورد ناگواری‌ها و سختی‌های دنیا و ابتلائات آن از کتاب وی «معید النعم و مبید النقم» همچنین ذکر فوائد دشواریها و بلایا از زبان عز الدین محمد بن عبد السلام تتمه‌ای درباره محبت اولیاء خدا و عقوبت کسانی که به آنها آزار می‌رسانند سخن گفته است.<ref>متن، ج2، ص 229- 240</ref>
نویسنده در این فصل ضمن اشاره  به سخنان [[تقی‌الدین سبکی]] در مورد ناگواری‌ها و سختی‌های دنیا و ابتلائات آن از کتاب وی «[[معید النعم و مبید النقم]]» همچنین ذکر فوائد دشواریها و بلایا از زبان عزالدین محمد بن عبدالسلام تتمه‌ای درباره محبت اولیاء خدا و عقوبت کسانی که به آنها آزار می‌رسانند سخن گفته است.<ref>متن، ج2، ص 229- 240</ref>


فصل دهم به سخنان علما درباره ابن تیمیه و زهد و ورع او است. نخست به سخن و ستایش ذهبی یکی از شاگردان او اشاره نموده<ref>همان، ص242</ref> در ادامه نظر ابو الحسن شاذلی در باره ابن تیمه و انکار وی بر عارفان و همچنین عبد الرحمن اشمونی در توصیف وی و مخالفتش با اجماع مسلمانان و سرنوشت او آمده است.<ref> همان، ص242- 243</ref>
فصل دهم به سخنان علما درباره [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و زهد و ورع او است. نخست به سخن و ستایش ذهبی یکی از شاگردان او اشاره نموده<ref>همان، ص242</ref> در ادامه نظر ابو الحسن شاذلی در باره ابن تیمه و انکار وی بر عارفان و همچنین عبد الرحمن اشمونی در توصیف وی و مخالفتش با اجماع مسلمانان و سرنوشت او آمده است.<ref> همان، ص242- 243</ref>


در فصل یازده در مخالفت و رد بر محمد بن عبد الوهاب درباره تعویذ و استفاده از مهره برای دفع چشم زخم از انسان و حیوانات است و در آن به نظر برخی از عالمان اهل سنت مانند ابن حجر و ابن ابی زید مالکی در خصوص جواز آن  پرداخته شده است و در این میان به برخی از احکام در این خصوص اشاره شده است.<ref>همان، ص243- 246</ref>
در فصل یازده در مخالفت و رد بر محمد بن عبد الوهاب درباره تعویذ و استفاده از مهره برای دفع چشم زخم از انسان و حیوانات است و در آن به نظر برخی از عالمان اهل سنت مانند ابن حجر و ابن ابی زید مالکی در خصوص جواز آن  پرداخته شده است و در این میان به برخی از احکام در این خصوص اشاره شده است.<ref>همان، ص243- 246</ref>
خط ۲۴۴: خط ۲۴۵:
وی همچنین متعرض مسائلی  همچون حضور در حضور در جشن میلاد بزرگان یا سفر برای زیارت آنان، سرودن شعر در مدح آنان، رقص صوفیان و مسائل دیگر شده است.<ref>همان، ص267- 281</ref>
وی همچنین متعرض مسائلی  همچون حضور در حضور در جشن میلاد بزرگان یا سفر برای زیارت آنان، سرودن شعر در مدح آنان، رقص صوفیان و مسائل دیگر شده است.<ref>همان، ص267- 281</ref>


فصل چهارده درباره انکار توسل، استغاثه و شفاعت است. نویسنده به نقد تفکر ابن تیمیه در این مورد و اثبات جواز آنها بر اساس احادیث و قرآن و سخن عالمان اهل سنت و عارفان نظیر ابن عربی، پرداخته است.<ref>همان، ص282-303</ref>
فصل چهارده درباره انکار توسل، استغاثه و شفاعت است. نویسنده به نقد تفکر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در این مورد و اثبات جواز آنها بر اساس احادیث و قرآن و سخن عالمان اهل سنت و عارفان نظیر ابن عربی، پرداخته است.<ref>همان، ص282-303</ref>


فصل پانزده  به مسأله صلوات بر پیامبر (ص) بعد از اذان و دعای پس از آن از نگاه ابن عبد الوهاب پرداخته  شده و دلایلی مبتنی بر احادیث و روایات در نقد نظر وی ذکر شده است<ref> همان، ص309- 315</ref>
فصل پانزده  به مسأله صلوات بر پیامبر(ص) بعد از اذان و دعای پس از آن از نگاه ابن عبد الوهاب پرداخته  شده و دلایلی مبتنی بر احادیث و روایات در نقد نظر وی ذکر شده است<ref> همان، ص309- 315</ref>


فصل شانزده به نگاه ابن عبد الوهاب در خصوص مذاهب فقهی اهل سنت و تقلید از علمای آنها اشاره شده و به نقد تفکر او با استناد به سخنان برخی از عالمان اهل سنت پرداخته شده است.<ref>همان، ص315 -323</ref>
فصل شانزده به نگاه ابن عبد الوهاب در خصوص مذاهب فقهی اهل سنت و تقلید از علمای آنها اشاره شده و به نقد تفکر او با استناد به سخنان برخی از عالمان اهل سنت پرداخته شده است.<ref>همان، ص315 -323</ref>
خط ۲۵۲: خط ۲۵۳:
در آخرین فصل کتاب  تفکر ابن عبد الوهاب در خصوص زیارت پیامبر(ص) و اقدامات وی در جهت بازداشتن از آن اشاره شده و با استناد به برخی از نوشته و سخنان علمای اهل سنت در این موضوع  به نقد و رد تفکر او پرداخته شده است.<ref>همان، ص323- 341</ref>
در آخرین فصل کتاب  تفکر ابن عبد الوهاب در خصوص زیارت پیامبر(ص) و اقدامات وی در جهت بازداشتن از آن اشاره شده و با استناد به برخی از نوشته و سخنان علمای اهل سنت در این موضوع  به نقد و رد تفکر او پرداخته شده است.<ref>همان، ص323- 341</ref>


خاتمه کتاب مشتمل بر پرسش‌ها و پاسخ‌ها و تقریظ بر کتاب سلیمان بن عبد الوهاب توسط محمد بن سلیمان کردی و تقریظ بر کتاب حاضر است<ref>همان، ص343- 365</ref>
خاتمه کتاب مشتمل بر پرسش‌ها و پاسخ‌ها و تقریظ بر کتاب [[نجدی، سلیمان بن عبدالوهاب|سلیمان بن عبد الوهاب]] توسط [[محمد بن سلیمان کردی]] و تقریظ بر کتاب حاضر است<ref>همان، ص343- 365</ref>
 
----
===الزيارة النبوية بين البدعية والشرعية===
===الزيارة النبوية بين البدعية والشرعية===
'''الزيارة النبوية بين البدعية والشرعية'''، تألیف [[مالکی حسنی، محمد| سید محمد بن علوی بن عباس مالكی حسنی]] (1367- 1425ق) از علمای مذهب مالکی در بررسی احکام شرعی و مشروعیت زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) و انکار بر کسانی است که آن را عملی بدعت‌آمیز دانسته‌اند.
'''الزيارة النبوية بين البدعية والشرعية'''، تألیف [[مالکی حسنی، محمد| سید محمد بن علوی بن عباس مالكی حسنی]] (1367- 1425ق) از علمای مذهب مالکی در بررسی احکام شرعی و مشروعیت زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) و انکار بر کسانی است که آن را عملی بدعت‌آمیز دانسته‌اند.


====انگیزه نگارش====
====انگیزه نگارش====
انگیزه‌ی اصلی نگارش این نوشتار، مقابله با انتشار یک کتاب تفرقه‌انگیز در موسم حج سال ۱۴۱۹ هجری قمری بود که در آن زیارت رسول الله (ص) پس از وفات ایشان، را عملی مفسده‌انگیز و بی‌فایده دانسته وباعث آزردن خاطر مسلمانان شده بود.<ref>مقدمه نویسنده، ج2، ص382- 383</ref>
انگیزه‌ی اصلی نگارش این نوشتار، مقابله با انتشار یک کتاب تفرقه‌انگیز در موسم حج سال ۱۴۱۹ هجری قمری بود که در آن زیارت رسول الله(ص) پس از وفات ایشان، را عملی مفسده‌انگیز و بی‌فایده دانسته وباعث آزردن خاطر مسلمانان شده بود.<ref>مقدمه نویسنده، ج2، ص382- 383</ref>


====ساختار کتاب====
====ساختار کتاب====
خط ۲۷۲: خط ۲۷۳:
نویسنده فصل اول مباحث کتاب را به اثبات مشروعیت زیارت پیامبر(ص) اختصاص داده و در این راستا نخست به استدلال به قرآن کریم درباره زیارت پرداخته و تلاش کرده است تا با  تکیه بر برخی از آیات و نظر برخی از عالمان پیرامون آنها، مشروعیت زیارت پیامبر(ص) را اثبات نماید<ref>همان، ص390- 394</ref>و به اشکالات مخالفان پاسخ گوید.<ref>همان، ص394- 400</ref> وی در ادامه احادیثی مرتبط با مشروعیت زیارت پیامبر(ص) و قصد سفر برای آن را ذکر کرده است<ref>همان، ص401- 407</ref>
نویسنده فصل اول مباحث کتاب را به اثبات مشروعیت زیارت پیامبر(ص) اختصاص داده و در این راستا نخست به استدلال به قرآن کریم درباره زیارت پرداخته و تلاش کرده است تا با  تکیه بر برخی از آیات و نظر برخی از عالمان پیرامون آنها، مشروعیت زیارت پیامبر(ص) را اثبات نماید<ref>همان، ص390- 394</ref>و به اشکالات مخالفان پاسخ گوید.<ref>همان، ص394- 400</ref> وی در ادامه احادیثی مرتبط با مشروعیت زیارت پیامبر(ص) و قصد سفر برای آن را ذکر کرده است<ref>همان، ص401- 407</ref>


توحیدی بودن زیارت پیامبر(ص)<ref>همان، ص412</ref> با استناد به سخنان عالمان فقیه مانند مالک بن انس، قاضی عیاض، ابوحنیفه، فقهای مذهب حنفی و عالمان مذهب شافعی<ref>همان، ص417  -427 </ref>همراه  با سخنان برخی از عالمان حنبلی مانند ابن قدامه، تقی الدین فتحی حنبلی، ابن مفلح از دیگر مطالب مطرح شده است.<ref>همان، ص427- 431 </ref>نویسنده  ضمن اشاره به نگاه ابن تیمه درباره زیارت قبر پیامبر(ص)،<ref>همان، ص443-445</ref> به دیدگاه ابن قیم و عالمانی دیگر مانند ابن حجر شافعی، حافظ ذهبی، ابن حجر عسقلانی و عالمان متاخر نظیر شوکانی درباره زیارت و فضیلت آن پرداخته است.<ref>همان، ص446-  456</ref>
توحیدی بودن زیارت پیامبر(ص)<ref>همان، ص412</ref> با استناد به سخنان عالمان فقیه مانند [[مالک بن انس]]، [[قاضی عیاض، عیاض بن موسی|قاضی عیاض]]، [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]]، فقهای مذهب حنفی و عالمان مذهب شافعی<ref>همان، ص417  -427 </ref>همراه  با سخنان برخی از عالمان حنبلی مانند [[ابن قدامه، عبدالله بن احمد|ابن قدامه]]، [[تقی‌الدین فتحی حنبلی]]، ابن مفلح از دیگر مطالب مطرح شده است.<ref>همان، ص427- 431 </ref>نویسنده  ضمن اشاره به نگاه ابن تیمه درباره زیارت قبر پیامبر(ص)،<ref>همان، ص443-445</ref> به دیدگاه ابن قیم و عالمانی دیگر مانند ابن حجر شافعی، حافظ ذهبی، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] و عالمان متاخر نظیر شوکانی درباره زیارت و فضیلت آن پرداخته است.<ref>همان، ص446-  456</ref>


وی بخشی از مطالب را به دلایل قائلین به استحباب زیارت اختصاص داده و آیات و روایاتی را که در این راستا به آنها اسشهاد شده آورده است. سپس ادله قائلان به وجوب و کسانی که آن را نامشروع شمرده‌اند مطرح کرده است.<ref>همان، ص456- 460</ref>
وی بخشی از مطالب را به دلایل قائلین به استحباب زیارت اختصاص داده و آیات و روایاتی را که در این راستا به آنها اسشهاد شده آورده است. سپس ادله قائلان به وجوب و کسانی که آن را نامشروع شمرده‌اند مطرح کرده است.<ref>همان، ص456- 460</ref>
خط ۲۸۵: خط ۲۸۶:


در خاتمه به ذکر کتابها و مصادر مرتبط با موضوع بحث پرداخته شده و براساس موضوعات آنها به چهار قسم( کتب خصائص و مناقب، فقه،زیارت و مناسک) تقسیم بندی شده‌اند. نویسنده در هر قسم کتابهایی را که مطالبی درباره زیارت پیامبر(ص) مطرح کرده‌اند نام برده و توضیحاتی پیرامون آنها داده است.<ref>همان،ص 529- 538</ref>
در خاتمه به ذکر کتابها و مصادر مرتبط با موضوع بحث پرداخته شده و براساس موضوعات آنها به چهار قسم( کتب خصائص و مناقب، فقه،زیارت و مناسک) تقسیم بندی شده‌اند. نویسنده در هر قسم کتابهایی را که مطالبی درباره زیارت پیامبر(ص) مطرح کرده‌اند نام برده و توضیحاتی پیرامون آنها داده است.<ref>همان،ص 529- 538</ref>
 
----
=== تحقیق الآمال فيما ينفع الميت من الأعمال===
=== تحقیق الآمال فيما ينفع الميت من الأعمال===
'''تحقیق الآمال فيما ينفع الميت من الأعمال'''، تألیف [[مالکی حسنی، محمد| سید محمد بن علوی بن عباس مالكی حسنی]] (1367- 1425ق) از علمای مذهب مالکی درباره رسیدن ثواب اعمال نیک به درگذشتگان است.
'''تحقیق الآمال فيما ينفع الميت من الأعمال'''، تألیف [[مالکی حسنی، محمد| سید محمد بن علوی بن عباس مالكی حسنی]] (1367- 1425ق) از علمای مذهب مالکی درباره رسیدن ثواب اعمال نیک به درگذشتگان است.
خط ۲۹۲: خط ۲۹۳:


====ساختار و محتوای رساله====
====ساختار و محتوای رساله====
نویسنده ضمن اشاره به موضوع رساله در مقدمه،<ref>همان، ص545</ref>مطالب رساله را با آیه کریمه« لیس للانسان الا ما سعی» آغاز کرده و با توجه به آن مسأله انکار رسیدن ثواب اعمال به مردگان را مطرح نموده است. وی در  تایید بهره بردن مردگان از اعمال صالح دیگران به تحلیلی از ابن ابی العز شارح عقیده طحاویه در رد استدلال منکران، به آیه ذکر شده اشاره کرده است.<ref>متن، ج2، ص546- 548</ref>سپس در تایید رسیدن ثواب به اموات حدیثی از پیامبر(ص) را ذکر کرده و توضیحات مطرح شده پیرامون آن را آورده است.<ref>همان، ص548- 550</ref>
نویسنده ضمن اشاره به موضوع رساله در مقدمه،<ref>همان، ص545</ref>مطالب رساله را با آیه کریمه«لیس للانسان الا ما سعی» آغاز کرده و با توجه به آن مسأله انکار رسیدن ثواب اعمال به مردگان را مطرح نموده است. وی در  تایید بهره بردن مردگان از اعمال صالح دیگران به تحلیلی از ابن ابی العز شارح عقیده طحاویه در رد استدلال منکران، به آیه ذکر شده اشاره کرده است.<ref>متن، ج2، ص546- 548</ref>سپس در تایید رسیدن ثواب به اموات حدیثی از پیامبر(ص) را ذکر کرده و توضیحات مطرح شده پیرامون آن را آورده است.<ref>همان، ص548- 550</ref>


قرآن خواندن برای درگذشتگان از مباحث مطرح شده است. نویسنده به ادله منکران که تمسک به عمل سلف بوده اشاره کرده و آن را با ذکر شواهدی، نادرست قلمداد کرده است. در ادامه سخنان بزرگان مذاهب فقهی را در خصوص رسیدن ثواب اعمال صالح به اموات ذکر نموده،<ref>همان، ص551- 556</ref>سپس به توثیق متون فقهی مذاهب چهارگانه در موضوع مورد بحث اشاره کرده است. او با آوردن شواهد متعددی از علمای مذاهب فقهی اربعه (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، اجماع بر جواز وصول ثواب اعمال نیک به میت را مستند می‌کند و در این راستا به اقوال فقهای بزرگ آنان در رسیدن ثواب دعا، صدقه، و استغفار، و همچنین قرائت قرآن به میت اشاره کرده و این عقیده را مورد اتفاق جمهور فقها و سلف دانسته است.<ref>همان، ص557- 567</ref>
قرآن خواندن برای درگذشتگان از مباحث مطرح شده است. نویسنده به ادله منکران که تمسک به عمل سلف بوده اشاره کرده و آن را با ذکر شواهدی، نادرست قلمداد کرده است. در ادامه سخنان بزرگان مذاهب فقهی را در خصوص رسیدن ثواب اعمال صالح به اموات ذکر نموده،<ref>همان، ص551- 556</ref>سپس به توثیق متون فقهی مذاهب چهارگانه در موضوع مورد بحث اشاره کرده است. او با آوردن شواهد متعددی از علمای مذاهب فقهی اربعه (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی)، اجماع بر جواز وصول ثواب اعمال نیک به میت را مستند می‌کند و در این راستا به اقوال فقهای بزرگ آنان در رسیدن ثواب دعا، صدقه، و استغفار، و همچنین قرائت قرآن به میت اشاره کرده و این عقیده را مورد اتفاق جمهور فقها و سلف دانسته است.<ref>همان، ص557- 567</ref>
خط ۳۰۵: خط ۳۰۶:


در خاتمه کتاب از کوتاهی آرزوها، یادآوری مرگ و...سخن گفته شده<ref>همان، ص606- 615</ref>و در پایان به بایسته‌های فقهی  برخی از مسائل همچون احتضار، عزاداری، غسل، تکفین و دفن و...اشاره شده است.<ref>همان، متن، ص615- 620</ref>
در خاتمه کتاب از کوتاهی آرزوها، یادآوری مرگ و...سخن گفته شده<ref>همان، ص606- 615</ref>و در پایان به بایسته‌های فقهی  برخی از مسائل همچون احتضار، عزاداری، غسل، تکفین و دفن و...اشاره شده است.<ref>همان، متن، ص615- 620</ref>
 
----
=== الفجر الصادق في الرد على منكري التوسل والكرامات والخوارق===
=== الفجر الصادق في الرد على منكري التوسل والكرامات والخوارق===
'''الفجر الصادق في الرد على منكري التوسل والكرامات والخوارق'''، نوشته [[جميل أفندی صدقی زهاوی]] (۱۲۷۸- ۱۳۵4 ق) شاعر و ادیب، در رد بر کسانی است که مفاهیم دینی مانند توسل، کرامات اولیاء را انکار می‌کنند.
'''الفجر الصادق في الرد على منكري التوسل والكرامات والخوارق'''، نوشته [[جميل أفندی صدقی زهاوی]] (۱۲۷۸- ۱۳۵4 ق) شاعر و ادیب، در رد بر کسانی است که مفاهیم دینی مانند توسل، کرامات اولیاء را انکار می‌کنند.
خط ۳۲۶: خط ۳۲۷:
نویسنده ضمن اشاره به گروههایی که در قرون اولیه اسلام به دلایل مختلف اقدام به تکفیر مسلمانان می‌کردند، به بحث درباره اسباب تکفیر و مشرک دانستن مسلمانان توسط وهابیت پرداخته است. او نگاه انحرافی آنان را درباره توسل و استغاثه با تکیه بر قرآن نقد کرده است. وی آنان را به جهت فهم نادرست آیات نازل شده در حق بت‌پرستان و تعمیم و تطبیق آنها بر مسلمانان مورد سرزنش قرار داده است.<ref>همان، ص 665 - 677</ref>
نویسنده ضمن اشاره به گروههایی که در قرون اولیه اسلام به دلایل مختلف اقدام به تکفیر مسلمانان می‌کردند، به بحث درباره اسباب تکفیر و مشرک دانستن مسلمانان توسط وهابیت پرداخته است. او نگاه انحرافی آنان را درباره توسل و استغاثه با تکیه بر قرآن نقد کرده است. وی آنان را به جهت فهم نادرست آیات نازل شده در حق بت‌پرستان و تعمیم و تطبیق آنها بر مسلمانان مورد سرزنش قرار داده است.<ref>همان، ص 665 - 677</ref>


مسأله توسل و ادله جواز آن از مباحثی است که نویسنده بخش قابل توجهی از رساله را به آن اختصاص داده است. وی با استناد به احادیث صحیح، جواز توسل به پیامبر (ص) و اولیا (چه در حال حیات و چه پس از وفات) را ثابت می‌کند و روایات بسیاری در این زمینه ارائه می‌دهد.<ref>همان، ص677 -688</ref>در ادامه به رد اندیشه وهابیت درباره زیارت قبور می‌پردازد و به رد دیدگاه آنان با استناد به احادیث صحیح پرداخته است.<ref>همان، ص 688- 696</ref>
مسأله توسل و ادله جواز آن از مباحثی است که نویسنده بخش قابل توجهی از رساله را به آن اختصاص داده است. وی با استناد به احادیث صحیح، جواز توسل به پیامبر(ص) و اولیا (چه در حال حیات و چه پس از وفات) را ثابت می‌کند و روایات بسیاری در این زمینه ارائه می‌دهد.<ref>همان، ص677 -688</ref>در ادامه به رد اندیشه وهابیت درباره زیارت قبور می‌پردازد و به رد دیدگاه آنان با استناد به احادیث صحیح پرداخته است.<ref>همان، ص 688- 696</ref>


مطالب پایانی رساله به تکفیر و مشرک دانستن مسلمانان توسط وهابیت به جهت برخی از امور نظیر  سوگند یاد کردن به غیر خدا و نذر و قربانی برای غیر خدا اختصاص یافته است. نویسنده ضمن اشاره به دیدگاه برخی از عالمان اهل سنت مانند ابن تیمیه و ابن قیم این اعمال را مستوجب تکفیر ندانسته است.<ref>همان، ص696- 698</ref>
مطالب پایانی رساله به تکفیر و مشرک دانستن مسلمانان توسط وهابیت به جهت برخی از امور نظیر  سوگند یاد کردن به غیر خدا و نذر و قربانی برای غیر خدا اختصاص یافته است. نویسنده ضمن اشاره به دیدگاه برخی از عالمان اهل سنت مانند ابن تیمیه و ابن قیم این اعمال را مستوجب تکفیر ندانسته است.<ref>همان، ص696- 698</ref>
 
----
===رفع المنارة لتخريج أحاديث التوسل والزيارة===
===رفع المنارة لتخريج أحاديث التوسل والزيارة===
'''رفع المنارة لتخريج أحاديث التوسل والزيارة'''، نوشته]]محمود سعيد ممدوح[[ (معاصر) در بررسی ابعاد گوناگون توسل و زیارت، همراه با تخریج احادیث مرتبط و ادله فقهی مرتبط است.
'''رفع المنارة لتخريج أحاديث التوسل والزيارة'''، نوشته [[محمود سعيد ممدوح]] (معاصر) در بررسی ابعاد گوناگون توسل و زیارت، همراه با تخریج احادیث مرتبط و ادله فقهی مرتبط است.


====انگیزه نگارش ====
====انگیزه نگارش ====
خط ۳۴۳: خط ۳۴۴:


فصل دوم به بحث درباره زیارت و احکام آن اختصاص دارد. این فصل به بررسی احادیث مربوط به زیارت و ادله فقهی  پرداخته و در این راستا سخنان عالمان فقه در استحباب یا وجوب زیارت قبر پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده ضمن استشهاد به آیاتی از قرآن ، روایات و اجماع به آیه« و لو انهم ظلموا انفسهم جاءوک فاسغفروا...» در راستای بحث و اثبات مستحب بودن زیارت بارگاه پیامبر(ص) اشاره کرده است.
فصل دوم به بحث درباره زیارت و احکام آن اختصاص دارد. این فصل به بررسی احادیث مربوط به زیارت و ادله فقهی  پرداخته و در این راستا سخنان عالمان فقه در استحباب یا وجوب زیارت قبر پیامبر(ص) مطرح شده است. نویسنده ضمن استشهاد به آیاتی از قرآن ، روایات و اجماع به آیه« و لو انهم ظلموا انفسهم جاءوک فاسغفروا...» در راستای بحث و اثبات مستحب بودن زیارت بارگاه پیامبر(ص) اشاره کرده است.
فصل سوم به ذکر و تخریج احادیثی می‌پردازد که دال بر مستحب بودن توسل هستند. در این فصل، بیش از ده روایت برای اثبات مشروعیت توسل ذکر شده است، از جمله دعایی که با عبارت«اللهم... و أسألك بنور وجهک» است.
فصل سوم به ذکر و تخریج احادیثی می‌پردازد که دال بر مستحب بودن توسل هستند. در این فصل، بیش از ده روایت برای اثبات مشروعیت توسل ذکر شده است، از جمله دعایی که با عبارت«اللهم... و أسألك بنور وجهک» است.


فصل چهارم ‌به طور خاص به تخریج احادیث صحابه در توسل به رسول اکرم (ص) است و در این خصوص دو روایت از عائشه پیرامون استسقاء در مدینه و توسل به پیامبر(ص) در زمان عمر به جهت طلب باران نقل شده است.
فصل چهارم ‌به طور خاص به تخریج احادیث صحابه در توسل به رسول اکرم(ص) است و در این خصوص دو روایت از عائشه پیرامون استسقاء در مدینه و توسل به پیامبر(ص) در زمان عمر به جهت طلب باران نقل شده است.
فصل پنجم کتاب به تخریج احادیث زیارت اختصاص یافته  و به 10 حدیث در این خصوص اشاره شده که از جمله‌ی آنها حدیث ثواب زیارت پیامبر اکرم (ص) و فرمایش ایشان مبنی بر وجوب شفاعت برای زائران بارگاه ایشان است.<ref>مقدمه محقق، ج3، ص 19- 20</ref>
فصل پنجم کتاب به تخریج احادیث زیارت اختصاص یافته  و به 10 حدیث در این خصوص اشاره شده که از جمله‌ی آنها حدیث ثواب زیارت پیامبر اکرم(ص) و فرمایش ایشان مبنی بر وجوب شفاعت برای زائران بارگاه ایشان است.<ref>مقدمه محقق، ج3، ص 19- 20</ref>
 
----
=== التنديد بمن عدد التوحيد===
=== التنديد بمن عدد التوحيد===
'''التنديد بمن عدد التوحيد'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، در نقد و رد تقسیم‌بندی ارائه شده از توحید توسط عالمانی همچون ابن ابی العز است.
'''التنديد بمن عدد التوحيد'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، در نقد و رد تقسیم‌بندی ارائه شده از توحید توسط عالمانی همچون ابن ابی العز است.
خط ۳۶۴: خط ۳۶۶:


فصل دوم به ابطال توحید اسماء و صفات اختصاص یافته است. نویسنده پس از ذکر اجمالی رویکرد اهل سنت از جمله اشاعره و ماتریدیه درباره صفات خداوند،<ref>همان، ص286- 290</ref>نگاه ابن تیمه را در خصوص اسماء و صفات، اعتقاد به تشبیه و تجسیم خداوند بازگو نموده و به نقد کشیده است.<ref>همان، ص290 </ref>سپس به دیدگاه فرقه کرامیه و بیان برخی از آرای آنها در اسماء و صفات پرداخته است.<ref> همان، ص292- 295</ref> به دنبال آن نمونه‌هایی از کتاب «شرح العقیده الطحاویه» نوشته ابن ابی العز را در مورد اسماء و صفات (کلام خداوند، اثبات حد،  اثبات جهت برای خداوند، و....) ذکر کرده و سخنانش را به نقد کشیده است.<ref>همان، ص295- 303</ref>
فصل دوم به ابطال توحید اسماء و صفات اختصاص یافته است. نویسنده پس از ذکر اجمالی رویکرد اهل سنت از جمله اشاعره و ماتریدیه درباره صفات خداوند،<ref>همان، ص286- 290</ref>نگاه ابن تیمه را در خصوص اسماء و صفات، اعتقاد به تشبیه و تجسیم خداوند بازگو نموده و به نقد کشیده است.<ref>همان، ص290 </ref>سپس به دیدگاه فرقه کرامیه و بیان برخی از آرای آنها در اسماء و صفات پرداخته است.<ref> همان، ص292- 295</ref> به دنبال آن نمونه‌هایی از کتاب «شرح العقیده الطحاویه» نوشته ابن ابی العز را در مورد اسماء و صفات (کلام خداوند، اثبات حد،  اثبات جهت برای خداوند، و....) ذکر کرده و سخنانش را به نقد کشیده است.<ref>همان، ص295- 303</ref>
 
----
===من فضائح كتاب التوحيد لمحمد بن عبد الوهاب===
===من فضائح كتاب التوحيد لمحمد بن عبد الوهاب===
'''من فضائح كتاب التوحيد لمحمد بن عبد الوهاب'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، در  ابطال استدلال‌های وهابیت به احادیث ضعیف، ساختگی و مجهول در مباحث توحید و عقاید است.
'''من فضائح كتاب التوحيد لمحمد بن عبد الوهاب'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، در  ابطال استدلال‌های وهابیت به احادیث ضعیف، ساختگی و مجهول در مباحث توحید و عقاید است.
خط ۳۷۶: خط ۳۷۸:
در ادامه به دروغ‌پردازی حشویه یا وهابیت بر امامان مذاهب چهارگانه پرداخته و از برخی نسبتهای دروغین درباره باورهای اعتقادی به آنان درباره صفات خداوند مانند قرار گرفتن بر عرش و...سخن به میان آورده و آنها را به نقد کشیده است.<ref>همان، ص317- 323</ref>
در ادامه به دروغ‌پردازی حشویه یا وهابیت بر امامان مذاهب چهارگانه پرداخته و از برخی نسبتهای دروغین درباره باورهای اعتقادی به آنان درباره صفات خداوند مانند قرار گرفتن بر عرش و...سخن به میان آورده و آنها را به نقد کشیده است.<ref>همان، ص317- 323</ref>


نسبت‌های دروغین گروه یاد شده به سایر علما، کراهت ابن تیمه از اهل بیت(ع)، دفاع وی از بنی امیه، تخطئه حضرت علی (ع) و نظرات متناقض وی و نقد آنها<ref>همان، ص323- 326</ref> باضافه مطالبی درباره گمراه دانستن اهل سنت توسط وهابیان و ادعای پیروی آنها از سلف از دیگر مباحث نوشتار است.<ref>همان، ص326- 331</ref>نویسنده همچنین آراء و نظرات سردمداران وهابیت مانند عبد الله بن باز و ابن عثیمین را مطرح کرده و مورد نقد قرار داده و به نگاه وهابیت به علوم جدید و یافته‌های علمی و مخالف با آن، سستی افکار و اندیشه وهابی و گمراه شمردن ترمذی توسط وهابیان اشاره کرده است.<ref>همان، ص331- 337</ref>
نسبت‌های دروغین گروه یاد شده به سایر علما، کراهت [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از اهل بیت(ع)، دفاع وی از بنی امیه، تخطئه حضرت علی(ع) و نظرات متناقض وی و نقد آنها<ref>همان، ص323- 326</ref> باضافه مطالبی درباره گمراه دانستن اهل سنت توسط وهابیان و ادعای پیروی آنها از سلف از دیگر مباحث نوشتار است.<ref>همان، ص326- 331</ref>نویسنده همچنین آراء و نظرات سردمداران وهابیت مانند عبدالله بن باز و [[عثیمین، محمد بن صالح|ابن عثیمین]] را مطرح کرده و مورد نقد قرار داده و به نگاه وهابیت به علوم جدید و یافته‌های علمی و مخالف با آن، سستی افکار و اندیشه وهابی و گمراه شمردن ترمذی توسط وهابیان اشاره کرده است.<ref>همان، ص331- 337</ref>
 
----
 
===بهجة الناظر في التوسّل بالنبي الطاهر===


بهجة الناظر في التوسّل بالنبي الطاهر
'''بهجة الناظر في التوسّل بالنبي الطاهر'''، نوشته‌ای از [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، درباره ادله شرعی مشروعیت توسل به پیامبر(ص) به طور خاص و انبیاء و صالحین به طور عام است.
 
'''بهجة الناظر في التوسّل بالنبي الطاهر'''، نوشته‌ای از [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، درباره ادله شرعی مشروعیت توسل به پیامبر (ص) به طور خاص و انبیاء و صالحین به طور عام است.


====انگیزه نگارش====
====انگیزه نگارش====
خط ۳۹۴: خط ۳۹۴:
فصل اول به عنوان مقدمه‌ای برای مباحث است و در آن مطالبی پیرامون قدر و منزلت پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است.<ref>همان، ص342؛ متن، ج3، ص342- 344</ref>
فصل اول به عنوان مقدمه‌ای برای مباحث است و در آن مطالبی پیرامون قدر و منزلت پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است.<ref>همان، ص342؛ متن، ج3، ص342- 344</ref>


در فصل دوم به ارائه ادله توسل به وجود انبیاء به طور عام و پیامبر (ص) به طور خاص، و توسل به مقام و جایگاه ایشان نزد خداوند متعال پرداخته شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج3، ص 342؛ متن، ج3، ص344- 351</ref>
در فصل دوم به ارائه ادله توسل به وجود انبیاء به طور عام و پیامبر(ص) به طور خاص، و توسل به مقام و جایگاه ایشان نزد خداوند متعال پرداخته شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج3، ص 342؛ متن، ج3، ص344- 351</ref>


فصل سوم در استناد به اقوال علمای امت و حافظان اسلام و سیره آنان، با نقل توسل جستن آن‌ها به پیامبر (ص) است.<ref>مقدمه نویسنده،ج3، ص342؛ متن، ج3، ص352-355</ref>
فصل سوم در استناد به اقوال علمای امت و حافظان اسلام و سیره آنان، با نقل توسل جستن آن‌ها به پیامبر(ص) است.<ref>مقدمه نویسنده،ج3، ص342؛ متن، ج3، ص352-355</ref>


فصل چهارم: در رد شبهه کسانی است که توسل را منع می‌کنند و بیان مغالطه آنان با حق صریح است.<ref>مقدمه نویسنده، ج3، ص342؛ متن، ج3، ص355- 358</ref>
فصل چهارم: در رد شبهه کسانی است که توسل را منع می‌کنند و بیان مغالطه آنان با حق صریح است.<ref>مقدمه نویسنده، ج3، ص342؛ متن، ج3، ص355- 358</ref>


در خاتمه رساله  به ذکر خلاصه قاعده‌ای در علم مصطلح الحدیث پرداخته شده که بر اساس آن تنها کسانی می‌توانند حدیثی را تصحیح یا تضعیف کنند که حدیث‌شناس متخصص باشند.<ref>متن، ج3، ص358- 359</ref>
در خاتمه رساله  به ذکر خلاصه قاعده‌ای در علم مصطلح الحدیث پرداخته شده که بر اساس آن تنها کسانی می‌توانند حدیثی را تصحیح یا تضعیف کنند که حدیث‌شناس متخصص باشند.<ref>متن، ج3، ص358- 359</ref>
 
----
=== الإغاثة بأدلة الاستغاثة===
=== الإغاثة بأدلة الاستغاثة===
'''الإغاثة بأدلة الاستغاثة'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، پیرامون مشروعیت استغاثه و توسل با تکیه بر احادیث و روایات و رد مخالفان و منکران است.
'''الإغاثة بأدلة الاستغاثة'''، نوشته [[سقاف، سید حسن بن علی|حسن بن علی سقاف حسينی شافعی]] (متولد 1380ق) از علمای حدیث و کلام، پیرامون مشروعیت استغاثه و توسل با تکیه بر احادیث و روایات و رد مخالفان و منکران است.
خط ۴۱۶: خط ۴۱۶:
و در فصل اول به تعریف استغاثه و آنچه که بدان مرتبط است، پرداخته است. وی تأکید می‌کند که طلب از کسی بعد از مرگش، مانند طلب از او در زمان حیاتش است، زیرا خداوند به ندای صاحب حاجت پاسخ می‌دهد. و یاری خواستن یا استغاثه را با مضمون آیه «و اذا سالک عبادی عنی.....» (بقره: ۱۸۶) منافی نمی‌داند. همچنین به بحث درباره حیات انبیاء در قبورشان و شنیدن اصوات توسط مردگان پرداخته است و در این راستا به احادیث و روایات صحیح استناد جسته است.<ref>متن، ج3، ص367- 375</ref>
و در فصل اول به تعریف استغاثه و آنچه که بدان مرتبط است، پرداخته است. وی تأکید می‌کند که طلب از کسی بعد از مرگش، مانند طلب از او در زمان حیاتش است، زیرا خداوند به ندای صاحب حاجت پاسخ می‌دهد. و یاری خواستن یا استغاثه را با مضمون آیه «و اذا سالک عبادی عنی.....» (بقره: ۱۸۶) منافی نمی‌داند. همچنین به بحث درباره حیات انبیاء در قبورشان و شنیدن اصوات توسط مردگان پرداخته است و در این راستا به احادیث و روایات صحیح استناد جسته است.<ref>متن، ج3، ص367- 375</ref>


فصل دوم  به بررسی حدیث «حياتي خير لكم  و مماتی خیر لکم...» اختصاص یافته است. نویسنده تلاش می‌کند تا صحت و مفهوم این حدیث و دلالت آن بر عرضه شدن اعمال امت بر پیامبر (ص) بعد از وفات ایشان تایید کند. هدف از این بررسی، ارائه دلیل دیگری بر جواز استغاثه و توسل است، چرا که نشان می‌دهد پیامبر (ص) پس از وفات، همچنان ارتباطی با اعمال امت دارند.<ref>همان، ص 375- 383</ref>
فصل دوم  به بررسی حدیث «حياتي خير لكم  و مماتی خیر لکم...» اختصاص یافته است. نویسنده تلاش می‌کند تا صحت و مفهوم این حدیث و دلالت آن بر عرضه شدن اعمال امت بر پیامبر(ص) بعد از وفات ایشان تایید کند. هدف از این بررسی، ارائه دلیل دیگری بر جواز استغاثه و توسل است، چرا که نشان می‌دهد پیامبر(ص) پس از وفات، همچنان ارتباطی با اعمال امت دارند.<ref>همان، ص 375- 383</ref>


در فصل سوم درباره دلائل استغاثه سخن گفته شده است. نویسنده در این فصل به جمع‌آوری و ارائه دلایل صحیح شرعی و آثار سلف در اثبات جواز استغاثه و توسل پرداخته است. از جمله دلایل مطرح شده حدیث شفاعت است، که در آن تصریح شده مردم برای طلب شفاعت، به برخی پیامبران و پیامبر اسلام(ص) پناه برده‌اند.<ref>همان، ص383- 384</ref>
در فصل سوم درباره دلائل استغاثه سخن گفته شده است. نویسنده در این فصل به جمع‌آوری و ارائه دلایل صحیح شرعی و آثار سلف در اثبات جواز استغاثه و توسل پرداخته است. از جمله دلایل مطرح شده حدیث شفاعت است، که در آن تصریح شده مردم برای طلب شفاعت، به برخی پیامبران و پیامبر اسلام(ص) پناه برده‌اند.<ref>همان، ص383- 384</ref>


نویسنده همچنین احادیثی درباره استغاثه به پیامبر (ص) در زمان حیاتشان،<ref>همان، ص284- 386</ref>استغاثه به پیامبر (ص) بعد از وفاتشان مانند درخواست طلب باران و....را به عنوان دلایلی محکم بر جواز استغاثه و توسل مطرح کرده و در آخر سیره علمای امت را تاییدی بر آن دانسته است.<ref>همان، ص388- 390</ref>
نویسنده همچنین احادیثی درباره استغاثه به پیامبر(ص) در زمان حیاتشان،<ref>همان، ص284- 386</ref>استغاثه به پیامبر(ص) بعد از وفاتشان مانند درخواست طلب باران و....را به عنوان دلایلی محکم بر جواز استغاثه و توسل مطرح کرده و در آخر سیره علمای امت را تاییدی بر آن دانسته است.<ref>همان، ص388- 390</ref>


در ادامه نویسنده به بررسی احادیث مطرح شده در مورد استغاثه و ارزش‌گذاری آنها، نقد ادله منکران و تایید استغاثه توسط علما پرداخته است.<ref>همان، ص390- 400</ref>
در ادامه نویسنده به بررسی احادیث مطرح شده در مورد استغاثه و ارزش‌گذاری آنها، نقد ادله منکران و تایید استغاثه توسط علما پرداخته است.<ref>همان، ص390- 400</ref>


وی در خاتمه ضمن اشاره به نوظهور بودن انکار استغاثه،  در الحاقی که بر مباحث نگاشته از طعن البانی بر حدیثی با مضمون پاسخ سلام زندگان توسط درگذشتگان، سخن به میان آورد و ضمن بررسی حدیث به تحریف آن توسط البانی اشاره کرده است.<ref>همان، ص400- 405</ref>
وی در خاتمه ضمن اشاره به نوظهور بودن انکار استغاثه،  در الحاقی که بر مباحث نگاشته از طعن البانی بر حدیثی با مضمون پاسخ سلام زندگان توسط درگذشتگان، سخن به میان آورد و ضمن بررسی حدیث به تحریف آن توسط البانی اشاره کرده است.<ref>همان، ص400- 405</ref>
 
----
===براءة الأشعريين من عقائد المخالفين===
===براءة الأشعريين من عقائد المخالفين===
'''براءة الأشعريين من عقائد المخالفين'''، نوشته [[أبو حامد بن مرزوق بن محمد مغربی]] (1315- 1390ق) از عالمان محقق، مدرس و از منتقدان سلفیه، درباره عقاید وهابیت و نقد و رد آنها از منظر رویکرد کلامی اشعری است.
'''براءة الأشعريين من عقائد المخالفين'''، نوشته [[أبو حامد بن مرزوق بن محمد مغربی]] (1315- 1390ق) از عالمان محقق، مدرس و از منتقدان سلفیه، درباره عقاید وهابیت و نقد و رد آنها از منظر رویکرد کلامی اشعری است.


====موضوع کتاب====
====موضوع کتاب====
کتاب حاضر جلد دوم از کتاب براءة الأشعريين من عقائد المخالفين است که در حقیقت، خلاصه‌ای درباره عقاید محمد بن عبدالوهاب و پیروان او است. نویسنده بیشتر مطالب و نکات ارزشمند نقلی و عقلی آن را از تحقیقات علما و بزرگان جمع‌آوری کرده و در آن از مصادر تاریخ اسلام، آیات قرآن کریم و سنت رسول خدا (ص) بهره برده‌ است.<ref>خطبه کتاب، ج2، ص411</ref>
کتاب حاضر جلد دوم از کتاب براءة الأشعريين من عقائد المخالفين است که در حقیقت، خلاصه‌ای درباره عقاید محمد بن عبدالوهاب و پیروان او است. نویسنده بیشتر مطالب و نکات ارزشمند نقلی و عقلی آن را از تحقیقات علما و بزرگان جمع‌آوری کرده و در آن از مصادر تاریخ اسلام، آیات قرآن کریم و سنت رسول خدا(ص) بهره برده‌ است.<ref>خطبه کتاب، ج2، ص411</ref>


====ساختار و محتوای کتاب====
====ساختار و محتوای کتاب====
خط ۴۳۷: خط ۴۳۷:
نویسنده پس از اشاره مختصر به مضمون کتاب بحث تکفیر مسلمانان توسط وهابیت را مطرح کرده و از نسبت دادن اتهامات شرک، قبوریه، و جهمیه به آنان با تکیه بر باورهای ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب سخن گفته است. همچنین به مشهورترین دلایلی که وهابیت بر اساس آنها به تکفیر مسلمانان پرداخته‌اند، اشاره کرده و دیدگاه آنان را در این خصوص نقد کرده است.<ref>متن، ج2، ص412- 414</ref>
نویسنده پس از اشاره مختصر به مضمون کتاب بحث تکفیر مسلمانان توسط وهابیت را مطرح کرده و از نسبت دادن اتهامات شرک، قبوریه، و جهمیه به آنان با تکیه بر باورهای ابن تیمیه و محمد بن عبد الوهاب سخن گفته است. همچنین به مشهورترین دلایلی که وهابیت بر اساس آنها به تکفیر مسلمانان پرداخته‌اند، اشاره کرده و دیدگاه آنان را در این خصوص نقد کرده است.<ref>متن، ج2، ص412- 414</ref>


بخش قابل توجهی از کتاب به ابن تیمیه، احوال وی و نظر علما درباره او اختصاص داده شده و به تفصیل به باورها و فتاوای خلاف او نظیر استوای بر عرش، توسل به پیامبر(ص) و...پرداخته شده است. نویسنده ضمن اشاره به مقابله عالمان اهل سنت با ابن تیمیه و سرانجام او،<ref>همان، ص432- 442 و ص447-464 و ص473-  476</ref> گوشه‌ای از باورهای تشبیهی و تجسیمی و دیگر باورهایش را مطرح کرده است.<ref>همان، ص484- 492</ref>وی همچنین به نگاه ابن تیمیه درباره حضرت علی(ع) و طعن بر مناقب ایشان و رد بر امامیه اشاره کرده<ref>همان، ص507 -510 </ref>و از دفاع او از ابو سفیان، معاویه و خوارج سخن گفته است.<ref>همان، ص510-  519 </ref> در ادامه نظر او را درباره خلافت و بیعت با حضرت علی(ع)<ref>همان، ص530- 534 </ref>و برخی از حوادث تاریخی مورد بررسی و نقد قرار داده است.<ref>همان، ص546- 552</ref>
بخش قابل توجهی از کتاب به ابن تیمیه، احوال وی و نظر علما درباره او اختصاص داده شده و به تفصیل به باورها و فتاوای خلاف او نظیر استوای بر عرش، توسل به پیامبر(ص) و...پرداخته شده است. نویسنده ضمن اشاره به مقابله عالمان اهل سنت با ابن تیمیه و سرانجام او،<ref>همان، ص432- 442 و ص447-464 و ص473-  476</ref> گوشه‌ای از باورهای تشبیهی و تجسیمی و دیگر باورهایش را مطرح کرده است.<ref>همان، ص484- 492</ref>وی همچنین به نگاه ابن تیمیه درباره [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] و طعن بر مناقب ایشان و رد بر امامیه اشاره کرده<ref>همان، ص507 -510 </ref>و از دفاع او از ابو سفیان، معاویه و خوارج سخن گفته است.<ref>همان، ص510-  519 </ref> در ادامه نظر او را درباره خلافت و بیعت با حضرت علی(ع)<ref>همان، ص530- 534 </ref>و برخی از حوادث تاریخی مورد بررسی و نقد قرار داده است.<ref>همان، ص546- 552</ref>


در بخشی دیگر از مطالب نویسنده به وهابیت پرداخته و محمد بن عبد الوهاب را از نگاه معاصران و متاخران مطرح کرده<ref>همان، ص636- 641</ref>و به علمای منتقد معاصر و غیر معاصر محمد بن عبدالوهاب اشاره کرده است.<ref>همان، ص641- 646</ref>توسل و استغاثه از نظر وهابیت و پاسخ به آن،<ref>همان، ص650- 657</ref>توسل از نظر شوکانی،<ref>همان، ص657-662</ref>حکم توسل و استغاثه،<ref>همان، ص672- 691 </ref> از دیگر مطالب مطرح شده است.
در بخشی دیگر از مطالب نویسنده به وهابیت پرداخته و محمد بن عبد الوهاب را از نگاه معاصران و متاخران مطرح کرده<ref>همان، ص636- 641</ref>و به علمای منتقد معاصر و غیر معاصر محمد بن عبدالوهاب اشاره کرده است.<ref>همان، ص641- 646</ref>توسل و استغاثه از نظر وهابیت و پاسخ به آن،<ref>همان، ص650- 657</ref>توسل از نظر شوکانی،<ref>همان، ص657-662</ref>حکم توسل و استغاثه،<ref>همان، ص672- 691 </ref> از دیگر مطالب مطرح شده است.


در خاتمه کتاب نخست مطالبی درباره ادعای بر حق بودن هریک از فرق مذهبی آمده سپس مسأله برحذر داشتن از تکفیر در سنت پیامبر(ص) مطرح شده است. به دنبال آن به تلاش مذهبی حنبلیان در مواجهه با اشاعره به اضافه مطالبی درباره ابن تیمیه و ابن قیم، مشبهه، مجسمه و برخی از عقاید علمای آنان اشاره شده است. پایان بخش مباحث کتاب مطالبی در خصوص محمد بن عبد الوهاب نقد وی و همچنین احادیثی در برتری امت اسلامی بر سایر امم است.<ref> همان، ص711- 718</ref>
در خاتمه کتاب نخست مطالبی درباره ادعای بر حق بودن هریک از فرق مذهبی آمده سپس مسأله برحذر داشتن از تکفیر در سنت پیامبر(ص) مطرح شده است. به دنبال آن به تلاش مذهبی حنبلیان در مواجهه با اشاعره به اضافه مطالبی درباره [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم]]، مشبهه، مجسمه و برخی از عقاید علمای آنان اشاره شده است. پایان بخش مباحث کتاب مطالبی در خصوص محمد بن عبد الوهاب نقد وی و همچنین احادیثی در برتری امت اسلامی بر سایر امم است.<ref> همان، ص711- 718</ref>
 
 


----
===تاريخ الوهابيين===
===تاريخ الوهابيين===
'''تاريخ الوهابيين'''، نوشته [[ایوب صبری پاشا]] (م 1308ق) از صاحب منصبان دولت عثمانی درباره پیدایش و گسترش وهابیت است.
'''تاريخ الوهابيين'''، نوشته [[ایوب صبری پاشا]] (م 1308ق) از صاحب منصبان دولت عثمانی درباره پیدایش و گسترش وهابیت است.
خط ۴۶۲: خط ۴۶۱:


وی ضمن جمع‌بندی اقدامات قرامطه و وهابیون، در خاتمه کتاب به خالی از نقص نبودن این نوشتار اذعان نموده است.<ref>همان، ص 136- 137</ref>
وی ضمن جمع‌بندی اقدامات قرامطه و وهابیون، در خاتمه کتاب به خالی از نقص نبودن این نوشتار اذعان نموده است.<ref>همان، ص 136- 137</ref>
 
----
=== هؤلاء هم الخوارج===
=== هؤلاء هم الخوارج===
'''هؤلاء هم الخوارج'''، نوشته [[عبدالله القحطاني]] (معاصر) در بررسی و نقد وهابیت و مقایسه آنها با خوارج است.
'''هؤلاء هم الخوارج'''، نوشته [[عبدالله القحطاني]] (معاصر) در بررسی و نقد وهابیت و مقایسه آنها با خوارج است.
خط ۴۹۴: خط ۴۹۳:


در فصل نهم به آثار بدعت وهابیت پرداخته شده<ref>همان، ص 517 </ref>و در این راستا نخست به سخنان محمد سعید رمضان بوطی از ناقدان وهابیت اشاره شده است.<ref>همان، ص517- 521 </ref>سپس پرسش‌هایی چالش برانگیز در مورد وهابیت مطرح گردیده<ref>همان، ص521- 528 </ref>و در ادامه بخشی از مناظره‌های صورت گرفته میان عالمان اهل سنت و شیخ البانی ذکر شده است.<ref>همان، ص529- 534</ref>در پایان کتاب اشعاری از زبان برخی ادبا در مورد  وهابیت آمده است.<ref>همان، ص543- 545</ref>
در فصل نهم به آثار بدعت وهابیت پرداخته شده<ref>همان، ص 517 </ref>و در این راستا نخست به سخنان محمد سعید رمضان بوطی از ناقدان وهابیت اشاره شده است.<ref>همان، ص517- 521 </ref>سپس پرسش‌هایی چالش برانگیز در مورد وهابیت مطرح گردیده<ref>همان، ص521- 528 </ref>و در ادامه بخشی از مناظره‌های صورت گرفته میان عالمان اهل سنت و شیخ البانی ذکر شده است.<ref>همان، ص529- 534</ref>در پایان کتاب اشعاری از زبان برخی ادبا در مورد  وهابیت آمده است.<ref>همان، ص543- 545</ref>
 
----
=== النقول الشرعية في الرد على الوهابية===
=== النقول الشرعية في الرد على الوهابية===
'''النقول الشرعية في الرد على الوهابية'''، نوشته [[حسن شطی حنبلی]] (تولد 1382ق) از عالمان و فقهای مذهب حنبلی، در بیان برخی از مسائل اعتقادی و فقهی در راستای مقابله با وهابیت و انحرافات فکری انان است.
'''النقول الشرعية في الرد على الوهابية'''، نوشته [[حسن شطی حنبلی]] (تولد 1382ق) از عالمان و فقهای مذهب حنبلی، در بیان برخی از مسائل اعتقادی و فقهی در راستای مقابله با وهابیت و انحرافات فکری انان است.
خط ۵۱۱: خط ۵۱۰:
سومین مقاله به اثبات زنده بودن انبیاء در قبر با تکیه بر احادیث صحیح و آیات صریح قرآن پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4 ص562 </ref>نویسنده به رد کسانی پرداخته که منکر کرامات اولیا یا منکر زندگی انبیا در قبر هستند، و توجه داده است که باور به زنده بودن انبیاء در قبر مورد قبول صحابه، تابعین و علمای مذاهب اهل سنت و بر اساس احادیث صحیح بوده است.<ref> متن، ج4، ص572- 576</ref>
سومین مقاله به اثبات زنده بودن انبیاء در قبر با تکیه بر احادیث صحیح و آیات صریح قرآن پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4 ص562 </ref>نویسنده به رد کسانی پرداخته که منکر کرامات اولیا یا منکر زندگی انبیا در قبر هستند، و توجه داده است که باور به زنده بودن انبیاء در قبر مورد قبول صحابه، تابعین و علمای مذاهب اهل سنت و بر اساس احادیث صحیح بوده است.<ref> متن، ج4، ص572- 576</ref>


در مقاله چهارم از جواز توسل به انبیاء و اولیاء و یاری طلبیدن از آنان در حال حیاتشان و پس از درگذشتشان سخن به میان آمده<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>و در این راستا به قرآن کریم و سنت استدلال شده است. نویسنده ضمن رد شبهه شرک بودن توسل و استغاثه، سخنان علمای مذاهب اربعه را در خصوص جایز بودن توسل به پیامبر (ص) و صالحان، چه در زمان حیات و چه پس از وفات، نقل می‌کند.<ref>متن، ج4، ص576- 586</ref>
در مقاله چهارم از جواز توسل به انبیاء و اولیاء و یاری طلبیدن از آنان در حال حیاتشان و پس از درگذشتشان سخن به میان آمده<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>و در این راستا به قرآن کریم و سنت استدلال شده است. نویسنده ضمن رد شبهه شرک بودن توسل و استغاثه، سخنان علمای مذاهب اربعه را در خصوص جایز بودن توسل به پیامبر(ص) و صالحان، چه در زمان حیات و چه پس از وفات، نقل می‌کند.<ref>متن، ج4، ص576- 586</ref>


پنجمین و آخرین مقاله رساله به بحث از حکم زیارت قبور و قصد سفر برای آن به ویژه قصد سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>نویسنده زیارت قبر پیامبر (ص) را از افضل طاعات شمرده است. همچنین حکم زیارت سایر قبور را مطرح کرده و نظر علما را درباره آن گفته است. در ادامه قصد سفر برای زیارت قبور و سه مسجد (مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی) مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>متن، ج4،  ص587- 592</ref>
پنجمین و آخرین مقاله رساله به بحث از حکم زیارت قبور و قصد سفر برای آن به ویژه قصد سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(ص) پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>نویسنده زیارت قبر پیامبر(ص) را از افضل طاعات شمرده است. همچنین حکم زیارت سایر قبور را مطرح کرده و نظر علما را درباره آن گفته است. در ادامه قصد سفر برای زیارت قبور و سه مسجد (مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی) مورد بررسی قرار گرفته است.<ref>متن، ج4،  ص587- 592</ref>


خاتمه رساله درباره تصوف و برخی از باورهای دینی است<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>و با هدف تبیین توحید حقیقی، از کرامات اولیا و صالحان دفاع کرده و توسل و استغاثه را که مطابق با معارف و حقایق عرفانی است تأیید کرده است.<ref>متن، ج4، ص592- 609</ref>
خاتمه رساله درباره تصوف و برخی از باورهای دینی است<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص562 </ref>و با هدف تبیین توحید حقیقی، از کرامات اولیا و صالحان دفاع کرده و توسل و استغاثه را که مطابق با معارف و حقایق عرفانی است تأیید کرده است.<ref>متن، ج4، ص592- 609</ref>
 
----
=== التوسل في سنة النبي وأصحابه ===
=== التوسل في سنة النبي وأصحابه ===
'''التوسل في سنة النبي وأصحابه'''، نوشته [[محمود أحمد الزين]] (1373- 1434ق) است که به  بررسی مسأله توسل در سیره پیامبر اکرم(ص) و صحابه ایشان اختصاص دارد و با تکیه بر دلایل شرعی، به تجزیه و تحلیل فقهی مشروعیت توسل و انواع آن می‌پردازد.
'''التوسل في سنة النبي وأصحابه'''، نوشته [[محمود أحمد الزين]] (1373- 1434ق) است که به  بررسی مسأله توسل در سیره پیامبر اکرم(ص) و صحابه ایشان اختصاص دارد و با تکیه بر دلایل شرعی، به تجزیه و تحلیل فقهی مشروعیت توسل و انواع آن می‌پردازد.
خط ۵۲۵: خط ۵۲۴:
مقدمه مختصر محقق به معرفی نویسنده و آثار او اختصاص دارد<ref>مقدمه محقق، ج4، ص613 - 614</ref>و در مقدمه نویسنده بحثی مختصر درباره اجتهاد، گونه‌های آن و عمل به آن و دیگر مطالب مرتبط مطرح شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص616 - 620</ref>
مقدمه مختصر محقق به معرفی نویسنده و آثار او اختصاص دارد<ref>مقدمه محقق، ج4، ص613 - 614</ref>و در مقدمه نویسنده بحثی مختصر درباره اجتهاد، گونه‌های آن و عمل به آن و دیگر مطالب مرتبط مطرح شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص616 - 620</ref>


در متن اصلی رساله نخست به موضوع توسل در دعای زیارت پیامبر(ص) از منظر احمد بن حنبل پرداخته شده سپس به آداب زیارت پیامبر(ص) در سخنان وی و تشویق به توسل به پیامبر(ص) اشاره شده و توضیحی درباره معنای توسل آمده است.<ref>متن، ج4، ص621- 622</ref>
در متن اصلی رساله نخست به موضوع توسل در دعای زیارت پیامبر(ص) از منظر [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] پرداخته شده سپس به آداب زیارت پیامبر(ص) در سخنان وی و تشویق به توسل به پیامبر(ص) اشاره شده و توضیحی درباره معنای توسل آمده است.<ref>متن، ج4، ص621- 622</ref>


به دنبال آن برخی از دلائل اثبات جواز توسل مطرح گردیده است. در این راستا احادیثی از پیامبر اکرم(ص) در بیان جواز بررسی شده و ضمن آن به منکران توسل پاسخ داده شده است.<ref>همان، ص622- 631</ref>
به دنبال آن برخی از دلائل اثبات جواز توسل مطرح گردیده است. در این راستا احادیثی از پیامبر اکرم(ص) در بیان جواز بررسی شده و ضمن آن به منکران توسل پاسخ داده شده است.<ref>همان، ص622- 631</ref>
خط ۵۳۲: خط ۵۳۱:


مسأله تبرک به آثار پیامبر اکرم(ص) بخشی از مطالب را به خود اختصاص داده است. نویسنده سخنان نووی، ابن جماعه و دیگر عالمان را در جواز تبرک به برخی مکانها مانند وضو گرفتن یا نوشیدن از چاههایی که پیامبر(ص) از آنها وضو ساخته یا نماز در برخی مکانها مانند مصلای ایشان مطرح کرده و همچنین با استناد به احادیث و روایات، مسأله یاد شده را مورد بررسی قرار داده است.<ref>همان، ص643- 648 </ref>وی در ادامه به مسأله توسل از رهگذر تبرک به آثار رسول خدا(ص) که توسط برخی عالمان مطرح شده، اشاره کرده و از تبرک به جهت منافع  اخروی سخن گفته است.<ref>همان، ص 648- 649</ref>پایان‌بخش مطالب رساله بیان حقیقت تبرک‌ و ذکر اشتیاق علمای سلف به آثار برجای مانده از رسول اکرم(ص) است.<ref>همان، ص650- 654</ref>
مسأله تبرک به آثار پیامبر اکرم(ص) بخشی از مطالب را به خود اختصاص داده است. نویسنده سخنان نووی، ابن جماعه و دیگر عالمان را در جواز تبرک به برخی مکانها مانند وضو گرفتن یا نوشیدن از چاههایی که پیامبر(ص) از آنها وضو ساخته یا نماز در برخی مکانها مانند مصلای ایشان مطرح کرده و همچنین با استناد به احادیث و روایات، مسأله یاد شده را مورد بررسی قرار داده است.<ref>همان، ص643- 648 </ref>وی در ادامه به مسأله توسل از رهگذر تبرک به آثار رسول خدا(ص) که توسط برخی عالمان مطرح شده، اشاره کرده و از تبرک به جهت منافع  اخروی سخن گفته است.<ref>همان، ص 648- 649</ref>پایان‌بخش مطالب رساله بیان حقیقت تبرک‌ و ذکر اشتیاق علمای سلف به آثار برجای مانده از رسول اکرم(ص) است.<ref>همان، ص650- 654</ref>
 
----
=== البيان النبوي عن فضل الاحتفال بمولد النبي(ص)===
=== البيان النبوي عن فضل الاحتفال بمولد النبي(ص)===
'''البيان النبوي عن فضل الاحتفال بمولد النبي(ص)'''، نوشته‌ [[محمود احمد الزين]] (1373- 1434ق) در بررسی جایگاه شرعی جشن میلاد پیامبر (ص) و بیان دیدگاه‌های مختلف علما در مورد  مستحب یا بدعت بودن آن است.
'''البيان النبوي عن فضل الاحتفال بمولد النبي(ص)'''، نوشته‌ [[محمود احمد الزين]] (1373- 1434ق) در بررسی جایگاه شرعی جشن میلاد پیامبر(ص) و بیان دیدگاه‌های مختلف علما در مورد  مستحب یا بدعت بودن آن است.


====ساختار و محتوای کتاب====
====ساختار و محتوای کتاب====
ساختار کتاب در یک مقدمه، دو فصل و خاتمه مرتب شده است.
ساختار کتاب در یک مقدمه، دو فصل و خاتمه مرتب شده است.


نویسنده در مقدمه مطالبی مختصر درباره سنت یا بدعت بودن جشن میلاد پیامبر (ص) مطرح کرده و در ادامه ذیل دو فصل به تفصیل در این موضوع  به بحث پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص659- 661</ref>
نویسنده در مقدمه مطالبی مختصر درباره سنت یا بدعت بودن جشن میلاد پیامبر(ص) مطرح کرده و در ادامه ذیل دو فصل به تفصیل در این موضوع  به بحث پرداخته است.<ref>مقدمه نویسنده، ج4، ص659- 661</ref>


در فصل اول به بیان معنی بدعت اشاره شده است. نویسنده پس از طرح سؤالی مبنی بر بدعت بودن یا نبودن جشن میلاد پیامبر(ص)، به لزوم بررسی معنای بدعت اشاره کرده و در این راستا نخست دیدگاه  شافعی را  در مورد بدعت و انواع آن ذکر کرده است. سپس به بدعت و نوآوری از نگاه ابن تیمیه اشاره کرده و دلایل و شواهدی بر اثبات مشروعیت آن آورده است.<ref> متن، ج4، ص663- 669</ref>
در فصل اول به بیان معنی بدعت اشاره شده است. نویسنده پس از طرح سؤالی مبنی بر بدعت بودن یا نبودن جشن میلاد پیامبر(ص)، به لزوم بررسی معنای بدعت اشاره کرده و در این راستا نخست دیدگاه  شافعی را  در مورد بدعت و انواع آن ذکر کرده است. سپس به بدعت و نوآوری از نگاه ابن تیمیه اشاره کرده و دلایل و شواهدی بر اثبات مشروعیت آن آورده است.<ref> متن، ج4، ص663- 669</ref>
خط ۵۴۵: خط ۵۴۴:
فصل دوم درباره سنت یا بدعت بودن جشن میلاد است. نویسنده نخست با طرح سؤال مبنی بر وجود یا عدم وجود دلیل شرعی بر برپایی جشن میلاد سخن خود را آغاز کرده است. وی ضمن اشاره به ادله شرعی، سخنان برخی از عالمان را در مستحب بودن برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) ذکر کرده است. وی در ادامه به بدعت بودن جشن میلاد از نگاه برخی مخالفان و رد آن توسط برخی عالمان اشاره کرده و دلایل مخالفان را در این خصوص نقد کرده است. همچنین متعرض دلایل معتقدان به استحباب برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص)شده و ضمن بیان توضیحاتی، شبهات مطرح شده پیرامون آن را پاسخ گفته است.<ref>همان، ص669 - 676</ref>
فصل دوم درباره سنت یا بدعت بودن جشن میلاد است. نویسنده نخست با طرح سؤال مبنی بر وجود یا عدم وجود دلیل شرعی بر برپایی جشن میلاد سخن خود را آغاز کرده است. وی ضمن اشاره به ادله شرعی، سخنان برخی از عالمان را در مستحب بودن برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) ذکر کرده است. وی در ادامه به بدعت بودن جشن میلاد از نگاه برخی مخالفان و رد آن توسط برخی عالمان اشاره کرده و دلایل مخالفان را در این خصوص نقد کرده است. همچنین متعرض دلایل معتقدان به استحباب برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص)شده و ضمن بیان توضیحاتی، شبهات مطرح شده پیرامون آن را پاسخ گفته است.<ref>همان، ص669 - 676</ref>


در ادامه نویسنده از اعمال مربوط به جشن میلاد و اینکه این اعمال به مثابه شکرگزاری است، سخن گفته است. وی همچنین در مورد شادی کردن و مدح پیامبر (ص)در این روز به همراه رد بر منکران مدح و استحباب برگزاری جشن در روز هجرت پیامبر(ص) مطالبی مطرح کرده است.<ref>همان، ص677- 685</ref>
در ادامه نویسنده از اعمال مربوط به جشن میلاد و اینکه این اعمال به مثابه شکرگزاری است، سخن گفته است. وی همچنین در مورد شادی کردن و مدح پیامبر(ص)در این روز به همراه رد بر منکران مدح و استحباب برگزاری جشن در روز هجرت پیامبر(ص) مطالبی مطرح کرده است.<ref>همان، ص677- 685</ref>


در خاتمه کتاب، نویسنده ضمن اشاره به اینکه دلایل استحباب برگزاری جشن میلاد مفصل‌تر از آن است که در این مختصر آمده، به هدف اصلی خود در این نوشتار اشاره نموده و در مورد اصل اجتهاد و خطای در آن و... مطالبی مطرح کرده است.<ref>همان، ص685- 687</ref>
در خاتمه کتاب، نویسنده ضمن اشاره به اینکه دلایل استحباب برگزاری جشن میلاد مفصل‌تر از آن است که در این مختصر آمده، به هدف اصلی خود در این نوشتار اشاره نموده و در مورد اصل اجتهاد و خطای در آن و... مطالبی مطرح کرده است.<ref>همان، ص685- 687</ref>
 
----
===اقناع المؤمنين بتبرك الصالحين===
===اقناع المؤمنين بتبرك الصالحين===
'''اقناع المؤمنين بتبرك الصالحين'''، نوشته [[عثمان بن محمد بن داود شافعی صومالی]] (تولد 1942 م)، در تبیین و تأیید جواز تبرک جستن به صالحان، اولیاء و انبیاء و ردّ بر مخالفان است.
'''اقناع المؤمنين بتبرك الصالحين'''، نوشته [[عثمان بن محمد بن داود شافعی صومالی]] (تولد 1942 م)، در تبیین و تأیید جواز تبرک جستن به صالحان، اولیاء و انبیاء و ردّ بر مخالفان است.
خط ۵۶۳: خط ۵۶۲:
نویسنده در مدخل کتاب درباره کتاب و انگیزه نگارش آن سخن گفته،<ref>مدخل، ج5، ص29- 32</ref>سپس در مقدمه به تعریف برکت پرداخته و ضمن اشاره به مواردی که این واژه در قرآن و احادیث آمده توضیحاتی پیرامون آن داده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج5، ص33- 39</ref>
نویسنده در مدخل کتاب درباره کتاب و انگیزه نگارش آن سخن گفته،<ref>مدخل، ج5، ص29- 32</ref>سپس در مقدمه به تعریف برکت پرداخته و ضمن اشاره به مواردی که این واژه در قرآن و احادیث آمده توضیحاتی پیرامون آن داده است.<ref>مقدمه نویسنده، ج5، ص33- 39</ref>


وی در تمهید<ref>تمهید، ج5، ص41</ref>بابی در محبت رسول خدا(ص) آورده و در آن به تعریف محبت و گوشه‌ای از نشانه‌های آن پرداخته است. ثواب محبت و ثمرات آن،<ref>همان، ص46- 57</ref>روایات نقل شده از صحابه و عالمان درباره محبت و اشتیاقشان نسبت به پیامبر اکرم(ص)،<ref>همان، ص57- 72 </ref> باضافه دلایل دوستداری رسول اکرم (ص) و در آخر محبت خداوند نسبت به بندگانش از دیگر مطالب مطرح شده در تمهید است.<ref>همان، ص76- 82</ref>
وی در تمهید<ref>تمهید، ج5، ص41</ref>بابی در محبت رسول خدا(ص) آورده و در آن به تعریف محبت و گوشه‌ای از نشانه‌های آن پرداخته است. ثواب محبت و ثمرات آن،<ref>همان، ص46- 57</ref>روایات نقل شده از صحابه و عالمان درباره محبت و اشتیاقشان نسبت به پیامبر اکرم(ص)،<ref>همان، ص57- 72 </ref> باضافه دلایل دوستداری رسول اکرم(ص) و در آخر محبت خداوند نسبت به بندگانش از دیگر مطالب مطرح شده در تمهید است.<ref>همان، ص76- 82</ref>


مقصد اول کتاب به تبرک جستن به رسول الله (ص)و آنچه متعلق به ایشان است اختصاص یافته است.<ref> مدخل، ج5 ص 31 و متن، ج5، ص83 </ref>در این بخش، نخست از تبرک جستن به محل ولادت پیامبر(ص) سخن به میان آمده و دیدگاه برخی از عالمان در این خصوص ذکر شده است.<ref>متن، ج5، ص83- 87 </ref>سپس از تبرک جستن به دیدن ایشان، و استحقاق ورود به بهشت به واسطه آن،<ref>همان، ص87- 94</ref>تبرک جستن به نام و جسد شریف ایشان و...سخن به میان آمده است.<ref>همان، ص97- 101</ref> در ادامه این بخش به ذکر اموری مختص به زیارت پیامبر (ص) پرداخته شده<ref>همان، ص171- 180</ref>و مسائلی مانند نذر برای بارگاه ایشان و وصیت برای تعمیر و بازسازی آن و...ذکر شده است.<ref>همان، ص180- 193</ref>
مقصد اول کتاب به تبرک جستن به رسول الله(ص)و آنچه متعلق به ایشان است اختصاص یافته است.<ref> مدخل، ج5 ص 31 و متن، ج5، ص83 </ref>در این بخش، نخست از تبرک جستن به محل ولادت پیامبر(ص) سخن به میان آمده و دیدگاه برخی از عالمان در این خصوص ذکر شده است.<ref>متن، ج5، ص83- 87 </ref>سپس از تبرک جستن به دیدن ایشان، و استحقاق ورود به بهشت به واسطه آن،<ref>همان، ص87- 94</ref>تبرک جستن به نام و جسد شریف ایشان و...سخن به میان آمده است.<ref>همان، ص97- 101</ref> در ادامه این بخش به ذکر اموری مختص به زیارت پیامبر(ص) پرداخته شده<ref>همان، ص171- 180</ref>و مسائلی مانند نذر برای بارگاه ایشان و وصیت برای تعمیر و بازسازی آن و...ذکر شده است.<ref>همان، ص180- 193</ref>


مقصد دوم درباره تبرک به صالحان و آنچه مرتبط به آنان است.<ref>مدخل، ج5، ص31 و متن، ج5 ص202</ref> تبرک جستن به صالحان به واسطه نگاه کردن به آنها یا با یاد کردن آنها و تبرک به اماکن سکونت آنان یا اماکنی که در آن به عبادت برخاسته‌اند نخستین مطالب این بخش از کتاب است.<ref>متن، ج5، ص202- 214</ref>به دنبال آن نویسنده تا پایان این بخش نمونه‌های متعددی را از تبرک جستن به صالحان ذکر کرده است.
مقصد دوم درباره تبرک به صالحان و آنچه مرتبط به آنان است.<ref>مدخل، ج5، ص31 و متن، ج5 ص202</ref> تبرک جستن به صالحان به واسطه نگاه کردن به آنها یا با یاد کردن آنها و تبرک به اماکن سکونت آنان یا اماکنی که در آن به عبادت برخاسته‌اند نخستین مطالب این بخش از کتاب است.<ref>متن، ج5، ص202- 214</ref>به دنبال آن نویسنده تا پایان این بخش نمونه‌های متعددی را از تبرک جستن به صالحان ذکر کرده است.
خط ۵۷۲: خط ۵۷۱:


مقصد چهارم به توسل و استغاثه به انبیاء و صالحان اختصاص یافته است.<ref>مدخل، ج5، ص31 و متن، ج5، ص 364</ref>نویسنده در یک باب و هفت فصل موضوع یاد شده را به بحث گذاشته و ضمن اشاره به اینکه مسأله توسل در حوزه مباحث و مسائل فقهی است از نخستین کسی که توسل را منع کرده سخن گفته سپس مشروعیت آن را براساس قرآن، احادیث و روایات مطرح کرده است.<ref>متن، ج5، ص365- 377</ref>درادامه متعرض ذکر عالمانی که توسل و استغاثه را جائز شمرده‌اند، شده و سخنان آنان را در این خصوص آورده است.<ref>همان، ص377- 389</ref>ذکر متوسلان از انبیاء، متوسلان از اصحاب پیامبر(ص)<ref>همان، ص390- 394</ref>و متوسلان از تابعان و پس از آنان<ref>همان، ص401</ref>سایر مطالب این بخش تا پایان کتاب را به خود اختصاص داده است.
مقصد چهارم به توسل و استغاثه به انبیاء و صالحان اختصاص یافته است.<ref>مدخل، ج5، ص31 و متن، ج5، ص 364</ref>نویسنده در یک باب و هفت فصل موضوع یاد شده را به بحث گذاشته و ضمن اشاره به اینکه مسأله توسل در حوزه مباحث و مسائل فقهی است از نخستین کسی که توسل را منع کرده سخن گفته سپس مشروعیت آن را براساس قرآن، احادیث و روایات مطرح کرده است.<ref>متن، ج5، ص365- 377</ref>درادامه متعرض ذکر عالمانی که توسل و استغاثه را جائز شمرده‌اند، شده و سخنان آنان را در این خصوص آورده است.<ref>همان، ص377- 389</ref>ذکر متوسلان از انبیاء، متوسلان از اصحاب پیامبر(ص)<ref>همان، ص390- 394</ref>و متوسلان از تابعان و پس از آنان<ref>همان، ص401</ref>سایر مطالب این بخش تا پایان کتاب را به خود اختصاص داده است.
 
----
===كلمة هادئة في التوسل===
===كلمة هادئة في التوسل===
'''كلمة هادئة في التوسل''' ، نوشته[[عمر عبد الله كامل]] (متولد١٣٧١ ق)، از نویسندگان و اندیشمندان اسلامی، درباره توسل و مسائل مرتبط با آن اعم از مفهوم، اقسام و بیان حکم فقهی آن برمبنای دلائل شرعی است.
'''كلمة هادئة في التوسل''' ، نوشته [[عمر عبد الله كامل]] (متولد ١٣٧١ق)، از نویسندگان و اندیشمندان اسلامی، درباره توسل و مسائل مرتبط با آن اعم از مفهوم، اقسام و بیان حکم فقهی آن برمبنای دلائل شرعی است.


====ساختار و محتوا ====
====ساختار و محتوا ====
خط ۵۸۱: خط ۵۸۰:
در مقدمه ضمن معرفی نویسنده و آثار وی به معرفی چند تن از عالمان و اندیشمندان و آثار آنان پرداخته شده است.<ref>مقدمه محقق، ج5، ص531- 538</ref>
در مقدمه ضمن معرفی نویسنده و آثار وی به معرفی چند تن از عالمان و اندیشمندان و آثار آنان پرداخته شده است.<ref>مقدمه محقق، ج5، ص531- 538</ref>


نویسنده مطالب خود را با تعریف مفهوم توسل آغاز کرده است و از آن به واسطه قرار دادن رسول الله (ص) یا صالحین برای رفع نیازها و تقرب جستن به سوی خداوند متعال تعبیر کرده است.<ref>متن، ج5، ص539- 542</ref> در ادامه انواع توسل مطرح شده است. نویسنده توسل را به دو نوع تقسیم کرده است. نخست به معنای دعا به منزلت و مقام شخص متوسل به، و دیگر به معنای درخواست دعا از متوسل ‌به است. وی در خصوص نوع اول از توسل پنج حالت را ذکر کرده و با تکیه بر قرآن، سنت و سخن عالمان پیرامون آنها توضیحاتی داده<ref>همان، ص542- 551</ref>و در پایان به شرح نوع دوم توسل پرداخته است.<ref>همان، ص552- 554</ref>
نویسنده مطالب خود را با تعریف مفهوم توسل آغاز کرده است و از آن به واسطه قرار دادن رسول الله(ص) یا صالحین برای رفع نیازها و تقرب جستن به سوی خداوند متعال تعبیر کرده است.<ref>متن، ج5، ص539- 542</ref> در ادامه انواع توسل مطرح شده است. نویسنده توسل را به دو نوع تقسیم کرده است. نخست به معنای دعا به منزلت و مقام شخص متوسل به، و دیگر به معنای درخواست دعا از متوسل ‌به است. وی در خصوص نوع اول از توسل پنج حالت را ذکر کرده و با تکیه بر قرآن، سنت و سخن عالمان پیرامون آنها توضیحاتی داده<ref>همان، ص542- 551</ref>و در پایان به شرح نوع دوم توسل پرداخته است.<ref>همان، ص552- 554</ref>
 
----
===كلمة هادئة في الاستغاثة===
===كلمة هادئة في الاستغاثة===
'''كلمة هادئة في الاستغاثة''' نوشته‌ای از [[عمر عبد الله كامل]] (تولد١٣٧١ ق) درباره مفهوم استغاثه و بیان ادله مشروعیت آن از قرآن و سنت است.
'''كلمة هادئة في الاستغاثة''' نوشته‌ای از [[عمر عبد الله كامل]] (تولد١٣٧١ ق) درباره مفهوم استغاثه و بیان ادله مشروعیت آن از قرآن و سنت است.
خط ۵۹۰: خط ۵۸۹:
نویسنده نخست به مفهوم استغاثه پرداخته و ضمن تعریف آن این عمل را عبادت مستغاث به ندانسته است. وی در این خصوص توضیحاتی مبتنی بر آیات و احادیث آورده است.<ref>متن، ج5، ص557- 561</ref>
نویسنده نخست به مفهوم استغاثه پرداخته و ضمن تعریف آن این عمل را عبادت مستغاث به ندانسته است. وی در این خصوص توضیحاتی مبتنی بر آیات و احادیث آورده است.<ref>متن، ج5، ص557- 561</ref>


در ادامه ادله جواز استغاثه از قرآن و سنت را ذکر کرده و به آیاتی مانند داستان موسی (علیه‌السلام) و استغاثه یکی از پیروان به ایشان اشاره شده است. در ادله از سنت، مستنداتی از درخواست یاری صحابه از پیامبر(ص) در زمان حیات ایشان ارائه شده است. سپس استغاثه به رسول الله (ص) پس از وفات ایشان مطرح شده و در این خصوص دلائلی بر اساس روایات ذکر شده است.<ref>همان، ص262- 566 </ref>نویسنده همچنین به استغاثه توسط صحابه با فعل و قول مطرح کرده و نمونه‌های متعددی را از آن ذکر کرده است.<ref>همان، ص566- 573 </ref>در خاتمه به وقوع استغاثه به پیامبر(ص)( با استدلال به آیه‌ای در این خصوص) در زمان حیات ایشان و پس از وفاتشان و جواز آن  تاکید کرده است.<ref>همان، ص573- 574</ref>
در ادامه ادله جواز استغاثه از قرآن و سنت را ذکر کرده و به آیاتی مانند داستان موسی (علیه‌السلام) و استغاثه یکی از پیروان به ایشان اشاره شده است. در ادله از سنت، مستنداتی از درخواست یاری صحابه از پیامبر(ص) در زمان حیات ایشان ارائه شده است. سپس استغاثه به رسول الله(ص) پس از وفات ایشان مطرح شده و در این خصوص دلائلی بر اساس روایات ذکر شده است.<ref>همان، ص262- 566 </ref>نویسنده همچنین به استغاثه توسط صحابه با فعل و قول مطرح کرده و نمونه‌های متعددی را از آن ذکر کرده است.<ref>همان، ص566- 573 </ref>در خاتمه به وقوع استغاثه به پیامبر(ص)( با استدلال به آیه‌ای در این خصوص) در زمان حیات ایشان و پس از وفاتشان و جواز آن  تاکید کرده است.<ref>همان، ص573- 574</ref>
 
----
=== النور الجلي في جواز التوسل بالنبي والولي===
=== النور الجلي في جواز التوسل بالنبي والولي===
'''النور الجلي في جواز التوسل بالنبي والولي'''، نوشته‌ای  [[محمد بن نشأت عبد المنعم محمد خلوتي]] در تبیین و اثبات جواز توسل جستن به پیامبر اکرم (ص) و اولیاء با تکیه بر ادله‌ی شرعی از قرآن و سنت و ادله عقلی است.
'''النور الجلي في جواز التوسل بالنبي والولي'''، نوشته‌ای  [[محمد بن نشأت عبد المنعم محمد خلوتي]] در تبیین و اثبات جواز توسل جستن به پیامبر اکرم(ص) و اولیاء با تکیه بر ادله‌ی شرعی از قرآن و سنت و ادله عقلی است.


====انگیزه نگارش====
====انگیزه نگارش====
خط ۶۰۵: خط ۶۰۴:
فصل دوم به دلائل جواز توسل از قرآن اختصاص یافته و در آن به چهار دلیل قرآنی بر مشروعیت توسل اشاره شده است.<ref>همان، ص581- 582</ref>
فصل دوم به دلائل جواز توسل از قرآن اختصاص یافته و در آن به چهار دلیل قرآنی بر مشروعیت توسل اشاره شده است.<ref>همان، ص581- 582</ref>


فصل سوم درباره ادله جواز توسل از سنت است. نویسنده ادله‌ی متعددی از سنت مانند حدیث توسل حضرت آدم (علیه‌السلام) به جاه پیامبر (ص) پیش از خلقت همچنین حدیث توسل مرد نابینا به پیامبر (ص) در حیات ایشان و....در اثبات توسل مطرح کرده و در این خصوص توضیحاتی داده است.<ref>همان، ص583- 592</ref>
فصل سوم درباره ادله جواز توسل از سنت است. نویسنده ادله‌ی متعددی از سنت مانند حدیث توسل حضرت آدم (علیه‌السلام) به جاه پیامبر(ص) پیش از خلقت همچنین حدیث توسل مرد نابینا به پیامبر(ص) در حیات ایشان و....در اثبات توسل مطرح کرده و در این خصوص توضیحاتی داده است.<ref>همان، ص583- 592</ref>


در فصل چهارم دلائل عقلی بر جواز توسل  مطرح شده است. این بخش بر این استدلال عقلی بنا شده است که ارواح انبیاء و صالحین پس از مفارقت از جسم، قدرت و ادراک خود را حفظ کرده و  هنگام زیارت، روح زائر با روح ولی ارتباط یافته و فیض معنوی از روح منوّر ولی به روح زائر منعکس می‌شود. نویسنده این تعامل روحانی دلیل جواز تبرک و زیارت دانسته است.<ref>همان، ص595- 596</ref>
در فصل چهارم دلائل عقلی بر جواز توسل  مطرح شده است. این بخش بر این استدلال عقلی بنا شده است که ارواح انبیاء و صالحین پس از مفارقت از جسم، قدرت و ادراک خود را حفظ کرده و  هنگام زیارت، روح زائر با روح ولی ارتباط یافته و فیض معنوی از روح منوّر ولی به روح زائر منعکس می‌شود. نویسنده این تعامل روحانی دلیل جواز تبرک و زیارت دانسته است.<ref>همان، ص595- 596</ref>
خط ۶۱۲: خط ۶۱۱:


در فصل ششم به برخی مسائل ونکات قابل توجه و همچنین شبهات و پاسخ آنها پرداخته شده است. رفع شبهات در مورد توسل و زیارت قبور و....  تاکید بر جواز توسل به اموات در مقابل کسانی که آن را منع می‌کنند، سبب بودن توسل و نقش اذن خداوند در استجابت دعا باضافه تاکید بر شرک‌آمیز نبودن این عمل، از دیگر مطالب مطرح شده در این فصل است.<ref> همان، ص598- 604</ref>
در فصل ششم به برخی مسائل ونکات قابل توجه و همچنین شبهات و پاسخ آنها پرداخته شده است. رفع شبهات در مورد توسل و زیارت قبور و....  تاکید بر جواز توسل به اموات در مقابل کسانی که آن را منع می‌کنند، سبب بودن توسل و نقش اذن خداوند در استجابت دعا باضافه تاکید بر شرک‌آمیز نبودن این عمل، از دیگر مطالب مطرح شده در این فصل است.<ref> همان، ص598- 604</ref>
 
----
=== خلاصة الكلام في الاحتفال بمولد خير الأنام===
=== خلاصة الكلام في الاحتفال بمولد خير الأنام===
'''خلاصة الكلام في الاحتفال بمولد خير الأنام''', نوشته [[عبد الله بن الشیخ أبو بكر بن سالم]] (معاصر)از عالمان شافعی مذهب درباره‌ی مشروعیت جشن گرفتن و بزرگداشت میلاد پیامبر اکرم (ص) است.
'''خلاصة الكلام في الاحتفال بمولد خير الأنام''', نوشته [[عبد الله بن الشیخ أبو بكر بن سالم|عبدالله بن الشیخ أبو بكر بن سالم]] (معاصر)از عالمان شافعی مذهب درباره‌ی مشروعیت جشن گرفتن و بزرگداشت میلاد پیامبر اکرم(ص) است.


====موضوع کتاب====
====موضوع کتاب====
خط ۶۲۷: خط ۶۲۶:
نویسنده پس از مقدمه‌ای کوتاه که در آن به انگیزه خود از ورود به این بحث اشاره کرده است، در صدد برآمده تا مفهوم بدعت را از دیدگاه عالمان بیان نماید. وی در این راستا به توضیحات علما درباره احادیثی که در آنها از بدعت سخن به میان آمده، اشاره کرده است.<ref>همان، 611- 612 و متن، ج5، ص613 </ref>
نویسنده پس از مقدمه‌ای کوتاه که در آن به انگیزه خود از ورود به این بحث اشاره کرده است، در صدد برآمده تا مفهوم بدعت را از دیدگاه عالمان بیان نماید. وی در این راستا به توضیحات علما درباره احادیثی که در آنها از بدعت سخن به میان آمده، اشاره کرده است.<ref>همان، 611- 612 و متن، ج5، ص613 </ref>


نویسنده با نقل قول از برخی عالمان اهل سنت مانند نووی و ابن حجر عسقلانی، استدلال می‌کند که انکار بدعت در این احادیث شامل نوآوری و بدعتی است که با اصول شریعت مغایرت داشته باشد. در مقابل، نوآوری که موافق اصول شرعی بوده، بدعت حسنه نامیده شده و مورد پذیرش علمای امت است.<ref>متن، ج5، ص613- 618 </ref>وی همچنین به صورت مختصر به تقسیم بدعت توسط علمای حدیث اشاره کرده است.<ref>همان، ص618- 621</ref>
نویسنده با نقل قول از برخی عالمان اهل سنت مانند [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] و [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]]، استدلال می‌کند که انکار بدعت در این احادیث شامل نوآوری و بدعتی است که با اصول شریعت مغایرت داشته باشد. در مقابل، نوآوری که موافق اصول شرعی بوده، بدعت حسنه نامیده شده و مورد پذیرش علمای امت است.<ref>متن، ج5، ص613- 618 </ref>وی همچنین به صورت مختصر به تقسیم بدعت توسط علمای حدیث اشاره کرده است.<ref>همان، ص618- 621</ref>


در ادامه نویسنده در راستای رد نظر مخالفان در مسأله بدعت به برخی از اعمال صحابه که توسط پیامبر(ص) انجام نشده پرداخته و به ده نمونه از جمله گردآوری قرآن، جدا کردن مقام ابراهیم از کعبه، بوسیدن قبر پیامبر(ص) و.... اشاره کرده است.<ref>همان، ص621-625 </ref>
در ادامه نویسنده در راستای رد نظر مخالفان در مسأله بدعت به برخی از اعمال صحابه که توسط پیامبر(ص) انجام نشده پرداخته و به ده نمونه از جمله گردآوری قرآن، جدا کردن مقام ابراهیم از کعبه، بوسیدن قبر پیامبر(ص) و.... اشاره کرده است.<ref>همان، ص621-625 </ref>
خط ۶۳۵: خط ۶۳۴:
سخنان و نوشته‌های علمای بزرگ اهل سنت در تاکید بر جواز برگزاری جشن میلاد پیامبر اکرم(ص) باضافه تصریحات عالمانی مانند سیوطی و ابن حجر عسقلانی و..... بر وجود اصل ثابت در شریعت در خصوص جواز و مشروعیت این عمل از مطالب مطرح شده است.<ref>همان، ص651- 660 </ref>
سخنان و نوشته‌های علمای بزرگ اهل سنت در تاکید بر جواز برگزاری جشن میلاد پیامبر اکرم(ص) باضافه تصریحات عالمانی مانند سیوطی و ابن حجر عسقلانی و..... بر وجود اصل ثابت در شریعت در خصوص جواز و مشروعیت این عمل از مطالب مطرح شده است.<ref>همان، ص651- 660 </ref>


مباحث پایانی کتاب به اشکالات مخالفان برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) و پاسخ به آنها اختصاص یافته است.<ref>همان، ص661-670</ref>نویسنده ضمن مطرح کردن موضوع غلو کردن در مدح و ستایش پیامبر(ص)، به برخی از دروغ پردازیهای مخالفان در مورد برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) اشاره کرده و از مشروعیت آن از منظر عالمانی مانند ابن حجر، ابن تیمیه و نووی سخن گفته است.<ref>همان، ص670- 675</ref>
مباحث پایانی کتاب به اشکالات مخالفان برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) و پاسخ به آنها اختصاص یافته است.<ref>همان، ص661-670</ref>نویسنده ضمن مطرح کردن موضوع غلو کردن در مدح و ستایش پیامبر(ص)، به برخی از دروغ پردازیهای مخالفان در مورد برگزاری جشن میلاد پیامبر(ص) اشاره کرده و از مشروعیت آن از منظر عالمانی مانند [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]]، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[نووی، یحیی بن شرف|نووی]] سخن گفته است.<ref>همان، ص670- 675</ref>
 


==پانویس ==
==پانویس ==
خط ۶۴۹: خط ۶۴۷:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
 
[[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1404]]
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1404 توسط فاضل گرنه زاده]]
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ آذر 1404 توسط فاضل گرنه زاده]]