۱۴۷٬۰۱۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر =1400 | | سال نشر =1400 | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = | | چاپ = | ||
| شابک =0ـ375ـ234ـ622ـ978 | | شابک =0ـ375ـ234ـ622ـ978 | ||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''بهارستان''' تألیف [[جامی، عبدالرحمن|نورالدین عبدالرحمان جامی]]، با تصحیح و تعلیق دکتر [[هادی اکبرزاده]]؛ بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، یکی از مشهورترین آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] است. تألیفی است به نثر و نظم در پند و اندرز، حکایات حکمتآمیز، شرح حال شاعران و مقداری مطایبات و لطایف که [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آن را در واپسین سالهای عمر خویش به قلم آورد. | '''بهارستان''' تألیف [[جامی، عبدالرحمن|نورالدین عبدالرحمان جامی]]، با تصحیح و تعلیق دکتر [[هادی اکبرزاده]]؛ بهارستان یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، یکی از مشهورترین آثار [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] است. تألیفی است به نثر و نظم در پند و اندرز، حکایات حکمتآمیز، شرح حال شاعران و مقداری مطایبات و لطایف که [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] آن را در واپسین سالهای عمر خویش به قلم آورد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مصحح آغاز و با هشت روضه ادامه مییابد، به خاتمه پایان مییابد، در انتهای کتاب فهرستی از آیات، احادیث، مصراعها و ابیات عربی، عبارتها و اقوال عربی، ابیات فارسی، مصراعهای فارسی، تعلیقات (واژهها، ترکیبات و مفاهیم و ...)، نام کسان، نام مکانها، نام کتابها، قبایل و نسبتها و منابع و مآخذ آمده است. | کتاب با مقدمه مصحح آغاز و با هشت روضه ادامه مییابد، به خاتمه پایان مییابد، در انتهای کتاب فهرستی از آیات، احادیث، مصراعها و ابیات عربی، عبارتها و اقوال عربی، ابیات فارسی، مصراعهای فارسی، تعلیقات (واژهها، ترکیبات و مفاهیم و...)، نام کسان، نام مکانها، نام کتابها، قبایل و نسبتها و منابع و مآخذ آمده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
[[جامی، عبدالرحمن|مولانا نورالدین عبدالرحمان بن نظامالدین احمد بن محمد الدشتی الاصفهانی]] که بعدها نورالدین و عمادالدین لقب یافت، در بیستوسوم شعبان سال 817 | [[جامی، عبدالرحمن|مولانا نورالدین عبدالرحمان بن نظامالدین احمد بن محمد الدشتی الاصفهانی]] که بعدها نورالدین و عمادالدین لقب یافت، در بیستوسوم شعبان سال 817 ه.ق در ناحیۀ خرجرد جام ـ که امروزه به «لنگر» معروف است ـ دیده به جهان گشود. جامی در هرات در مدرسۀ بازار خوش و سپس مدرسۀ نظامیه به آموختن علوم ادبی پرداخت. چندی بعد ـ احتمالاً در بیستسالگی ـ برای فراگیری بیشتر به سمرقند رفت و در آن شهر که در روزگار الغبیگ و شاهرخ مرکز دانشمندان عصر بود، به کسب دانش پرداخت و در علوم دینی و تاریخ و ادب به کمال رسید. بعد از بازگشت به هرات (حدود سال 850) پای به عالم تصوف و عرفان نهاد و به سیر و سلوک پرداخت و [[سعدالدین محمد کاشغری]]، شاگرد و عارف بزرگ [[بهاءالدین نقشبند، محمد بن محمد|بهاءالدین نقشبند]] را به عنوان راهبر روحانی خویش برگزید و در سلک طریقت نقشبندیه درآمد. پس از درگذشت [[سعدالدین کاشغری]]، [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] نسبت به جانشین وی خواجه [[احرار، عبیدالله بن محمود|ناصرالدین عبیدالله احرار]] صادقانه ارادت ورزید و دو بار در سمرقند و دو بار در خراسان با او دیدار کرد و پیوسته با او مکاتبه داشت. سرانجام نورالدین نامدارترین عالم و شاعر قرن نهم و بزرگترین معرف و شارح مبانی فکری [[ابن عربی، محمد بن علی|محییالدین ابن عربی]]، در محرم سال 898 در هرات درگذشت. سلطان حسین بایقرا، [[امیرعلیشیر نوایی، علیشیر بن کیچکنه|امیرعلیشیر نوایی]] و امرا و دانشیان و عامۀ مردم هرات در تشییع جنازه و مجالس سوگ او شرکت کردند و وی را نزدیک مطار شیخ [[سعدالدین کاشغری]] به خاک سپردند. | ||
بیشک جامی در فضل و شمار آثار علمی و ادبی در روزگار خود بیهمتا بود. حجم آثار وی در زمینۀ شعر صوفیانه و دیگر موضوعات مرسوم درخور توجه است. برخی از مستشرقان مرگ جامی را نقطۀ پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند و لقب «خاتم الشعرا» برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند. | بیشک جامی در فضل و شمار آثار علمی و ادبی در روزگار خود بیهمتا بود. حجم آثار وی در زمینۀ شعر صوفیانه و دیگر موضوعات مرسوم درخور توجه است. برخی از مستشرقان مرگ جامی را نقطۀ پایان عصر طلایی ادبیات کلاسیک فارسی دانستهاند و لقب «خاتم الشعرا» برای جامی هم از همین دیدگاه حکایت میکند. | ||