۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه') |
||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
اولین نوشتار کتاب نگاهی به تاریخ طب است. در ابتدای این نوشتار دربارۀ تاریخ علم مطالبی گفته شده و سپس تاریخ طب در اسلام و ایران بررسی شده که در این میان نگاهی نیز به پزشکان و اطبای دوران نیز انداخته است. | اولین نوشتار کتاب نگاهی به تاریخ طب است. در ابتدای این نوشتار دربارۀ تاریخ علم مطالبی گفته شده و سپس تاریخ طب در اسلام و ایران بررسی شده که در این میان نگاهی نیز به پزشکان و اطبای دوران نیز انداخته است. | ||
احوال و آثار میرزا نصرت قوچانی طبیب نوشتار پنجم کتاب را به خود اختصاص داده است. در ابتدای این نوشتار آمده است: «طبیب عارف و حکیم شاعر، دکتر علینقی خراسانی حفظ الملک «[[نصرت قوچانی]]» حافظالصحۀ تهرانی، که در میان همگنان بهکلی ناشناخته و گمنام مانده؛ حال آنکه نهتنها از حلقات اصلی واسط بین طب قدیم و جدید است، بل همانا از پیشگامان پزشکی نوین در ایران دوران معاصر به شمار تواند رفت. وی چنانکه خود گوید «قوچانی الاصل و تهرانی المسکن» بود. نیاکانش بیشتر در معدن فیروزۀ نیشابور متوطن بودهاند، تا آنکه رضاقلیخان ایلخانی کرد زعفرانلو حاکم قوچان (1231 ـ 1249 ق) ایشان را از آنجا به قوچان کوچانیده است. میرزا نصرت (علینقی) حدود سال 1253 | احوال و آثار میرزا نصرت قوچانی طبیب نوشتار پنجم کتاب را به خود اختصاص داده است. در ابتدای این نوشتار آمده است: «طبیب عارف و حکیم شاعر، دکتر علینقی خراسانی حفظ الملک «[[نصرت قوچانی]]» حافظالصحۀ تهرانی، که در میان همگنان بهکلی ناشناخته و گمنام مانده؛ حال آنکه نهتنها از حلقات اصلی واسط بین طب قدیم و جدید است، بل همانا از پیشگامان پزشکی نوین در ایران دوران معاصر به شمار تواند رفت. وی چنانکه خود گوید «قوچانی الاصل و تهرانی المسکن» بود. نیاکانش بیشتر در معدن فیروزۀ نیشابور متوطن بودهاند، تا آنکه رضاقلیخان ایلخانی کرد زعفرانلو حاکم قوچان (1231 ـ 1249 ق) ایشان را از آنجا به قوچان کوچانیده است. میرزا نصرت (علینقی) حدود سال 1253 ه.ق در آن شهر زاده شد». (ص 51) | ||
در مقالۀ یازدهم با موضوع «اودوکسوس کنیدوسی (ابوریحان یونان)» میخوانیم: «Eudoxus of Cnidos» استادی از بزرگترین ریاضیدانان جهان باستان و از منجمان و جغرافیدانان بزرگ سراسر اعصار بشری؛ چنان که به قول جورج سارتون از لحاظ «علمی» بایستی عصر افلاطون را عصر اودوکسوس نامید، دانشمندی که حسب مقام و مشابهات قیاسی، به عقیدۀ ما بایستی او را «ابوریحان بیرونی» یونان دانست». (ص 151) | در مقالۀ یازدهم با موضوع «اودوکسوس کنیدوسی (ابوریحان یونان)» میخوانیم: «Eudoxus of Cnidos» استادی از بزرگترین ریاضیدانان جهان باستان و از منجمان و جغرافیدانان بزرگ سراسر اعصار بشری؛ چنان که به قول جورج سارتون از لحاظ «علمی» بایستی عصر افلاطون را عصر اودوکسوس نامید، دانشمندی که حسب مقام و مشابهات قیاسی، به عقیدۀ ما بایستی او را «ابوریحان بیرونی» یونان دانست». (ص 151) | ||
در دوازدهمین گفتار این کتاب، احوال [[منجم بلخی، جعفر بن محمد|ابومعشر بلخی]] آورده شده است. «[[منجم بلخی، جعفر بن محمد|جعفر بن محمد المنجم]] (181 | در دوازدهمین گفتار این کتاب، احوال [[منجم بلخی، جعفر بن محمد|ابومعشر بلخی]] آورده شده است. «[[منجم بلخی، جعفر بن محمد|جعفر بن محمد المنجم]] (181 ه ـ 282 ه9 که بزرگترین نمایندۀ دانش نجوم ایران در دوران اسلامی بود. در نوشتههای لاتینی سدههای میانه، او را «البومسر» و در یونانی بیزانسی «اپومسر» یاد کردهاند. وی از خراسان برآمد و از حدیثدانان بود که در بغداد ساکن شد، با ابویوسف یعقوب بن اسحاق «کندی» فیلسوف ستیزش نمود؛ پس وی زمینهای چید تا او به دانشهای ریاضی روی آورد، که گویند هم از حکیم ابوالعباس احمد بن طیب سرخسی شاگرد کندی فراگرفت و سرانجام خود استاد بیهمتا در دانش «احکام نجوم» گردید». (ص 175) | ||
تأثیر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] بر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجۀ طوسی]] یکی دیگر از نوشتارهای این کتاب است. در بخش اول این نوشتار به معرفی شخصیت [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و نفوذ او در میان اسماعیلیان پرداخته شده است. مؤلف موضعگیریهای سیاسی خواجه را بررسی کرده و آنها را در زوال حکومت عباسی و رواج علم و فرهنگ در ایران مؤثر دانسته است. در بخش دوم آثار ریاضی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] و تأثیرپذیری خواجه از آثار ابوریحان در مثلثات کروی بررسی شده است. (ص 257)<ref>[https://literaturelib.com/books/3511 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | تأثیر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|بیرونی]] بر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجۀ طوسی]] یکی دیگر از نوشتارهای این کتاب است. در بخش اول این نوشتار به معرفی شخصیت [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و نفوذ او در میان اسماعیلیان پرداخته شده است. مؤلف موضعگیریهای سیاسی خواجه را بررسی کرده و آنها را در زوال حکومت عباسی و رواج علم و فرهنگ در ایران مؤثر دانسته است. در بخش دوم آثار ریاضی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوریحان بیرونی]] و تأثیرپذیری خواجه از آثار ابوریحان در مثلثات کروی بررسی شده است. (ص 257)<ref>[https://literaturelib.com/books/3511 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||