۱۴۶٬۳۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR07963.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR07963.jpg|بندانگشتی|]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" |[[ | | data-type="authorWritings" |[[دیوان پروین اعتصامی]] | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| خط ۳۸: | خط ۳۶: | ||
==تولد و خانواده== | ==تولد و خانواده== | ||
پروین (رخشنده)، در 25 اسفند 1285ش | پروین (رخشنده)، در 25 اسفند 1285ش برابر با 15مارس 1907م، در تبریز به دنیا آمد. پدرش، یوسف اعتصامی – اعتصامالملک - (درگذشته در 1316ش)، فرزند میرزا ابراهیم مستوفی و مادرش، اخترالملوک (درگذشته در 1352ش)، فرزند عبدالحسینخان بخشایشی قومالعداله (یا قوامالدوله) - متخصلص به شوری - بود. پروین سالهای نخست زندگی را در تبریز گذارند. در همین سالها و پس از آنکه پدرش در 1328ق، بهعنوان نماینده مردم این شهر، به مجلس دوم راه یافت، در 1291ش، همراه خانواده خود روانه تهران شد<ref>ر.ک: دادبه اصغر و میرانصاری علی، ج13، ص611</ref>. | ||
==تحصیلات و سرودن شعر== | ==تحصیلات و سرودن شعر== | ||
پروین، تحصیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران آغاز کرد و همزمان نزد پدر خود و برخی از معلمان دیگر، ادب فارسی و عربی را در منزل فراگرفت. در 6-8 سالگی در محافل علمی پدرش که در منزل آنان، با شرکت سخنشناسان و روشنفکران آن روزگار از جمله: [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]]، [[دهخدا، علیاکبر|علیاکبر دهخدا]]، [[نصرالله تقوی]] و [[شاهزاده افسر]] تشکیل میشد، حضور مییافت و با وجود خردسالی از مباحث آنان بهره میبرد. در همین سالها بود که سرودههای ترجمهشده از دیگر زبانها را به زبان فارسی و به سبک و سیاق انوری، منظوم ساخت و شگفتی بسیاری از استادان، از جمله تقوی را برانگیخت. در 11 سالگی، آثار شاعران بزرگی چون [[ناصر خسرو]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] را میشناخت و درباره آنها اظهار نظر میکرد. در 14 سالگی برای نخستین بار شعری از وی به نام «ای مرغک» توسط پدرش در مجله بهار به چاپ رسید. | پروین، تحصیلات ابتدایی را در یکی از مدارس تهران آغاز کرد و همزمان نزد پدر خود و برخی از معلمان دیگر، ادب فارسی و عربی را در منزل فراگرفت. در 6-8 سالگی در محافل علمی پدرش که در منزل آنان، با شرکت سخنشناسان و روشنفکران آن روزگار از جمله: [[بهار، محمدتقی|ملکالشعرای بهار]]، [[دهخدا، علیاکبر|علیاکبر دهخدا]]، [[تقوی، نصرالله|نصرالله تقوی]] و [[شاهزاده افسر]] تشکیل میشد، حضور مییافت و با وجود خردسالی از مباحث آنان بهره میبرد. در همین سالها بود که سرودههای ترجمهشده از دیگر زبانها را به زبان فارسی و به سبک و سیاق انوری، منظوم ساخت و شگفتی بسیاری از استادان، از جمله [[تقوی، نصرالله|تقوی]] را برانگیخت. در 11 سالگی، آثار شاعران بزرگی چون [[ناصر خسرو]]، [[انوری، محمد بن محمد|انوری]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] و [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] را میشناخت و درباره آنها اظهار نظر میکرد. در 14 سالگی برای نخستین بار شعری از وی به نام «ای مرغک» توسط پدرش در مجله بهار به چاپ رسید. | ||
پروین، تحصیلات متوسطه را در حدود سال 1300ش/1921م، با ورود به مدرسه آمریکایی دختران (معروف به ایران بیتآل) آغاز کرد و چندی بعد، یعنی در 29 خرداد 1303ش، زیر نظر بانوانی مانند: مک هِنری، کِلْسی شِرک، یانگ و چِیْس، فارغالتحصیل شد. پروین در جشن پایان تحصیل خود، خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» قرائت کرد که مقایسهای میان وضعیت ناهمگون زنان در اروپا و شرق بود. پروین پس از پایان تحصیل، دوسال در محل تحصیل خود به تدریس زبان انگلیسی و فارسی پرداخت<ref>ر.ک: همان</ref>. | پروین، تحصیلات متوسطه را در حدود سال 1300ش/1921م، با ورود به مدرسه آمریکایی دختران (معروف به ایران بیتآل) آغاز کرد و چندی بعد، یعنی در 29 خرداد 1303ش، زیر نظر بانوانی مانند: مک هِنری، کِلْسی شِرک، یانگ و چِیْس، فارغالتحصیل شد. پروین در جشن پایان تحصیل خود، خطابهای با عنوان «زن و تاریخ» قرائت کرد که مقایسهای میان وضعیت ناهمگون زنان در اروپا و شرق بود. پروین پس از پایان تحصیل، دوسال در محل تحصیل خود به تدریس زبان انگلیسی و فارسی پرداخت<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
| خط ۵۱: | خط ۴۹: | ||
پروین در تیر 1313 با پسرعموی پدرش، فضلالله آرتا (همایونفال) که رئیس نظمیه کرمانشاه بود، ازدواج کرد و 4 ماه بعد، همراه او راهی کرمانشاه شد. این پیوند چندان نپایید و پروین در بازگشت به تهران، در مرداد 1314، رسماً از همسر خود جدا شد. واکنش پروین در برابر این جدایی، سرودن قطعهای بود که با این بیت آغاز میشود: | پروین در تیر 1313 با پسرعموی پدرش، فضلالله آرتا (همایونفال) که رئیس نظمیه کرمانشاه بود، ازدواج کرد و 4 ماه بعد، همراه او راهی کرمانشاه شد. این پیوند چندان نپایید و پروین در بازگشت به تهران، در مرداد 1314، رسماً از همسر خود جدا شد. واکنش پروین در برابر این جدایی، سرودن قطعهای بود که با این بیت آغاز میشود: | ||
{{شعر}} | |||
جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟ | {{ب|'' ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟''|2='' جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی؟''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
پس از این واقعه، ظاهراً یوسف اعتصامی به قصد تسلای خاطر پروین و برای شناساندن او در سطحی گستردهتر از پیش، اقدام به چاپ دیوان وی کرد. چاپ دیوان پروین با مقدمه بهار در 1314ش، حادثهای ادبی تلقی شد، تا جایی که [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] به معرفی آن در روزنامه ایران پرداخت و وزارت معارف هم بهعنوان تقدیر، نشانی «علمی» به پروین اهدا کرد. این استقبال سبب گردید تا پروین از انزوای خانه خارج گردد و نخستین حضور خود را در فضایی غیر زنانه تجربه کند. پس محیط دانشسرای عالی و کتابخانه آن را که با روحیه خود سازگارتر مییافت، برگزید و از خرداد 1315، در آنجا بهعنوان کتابدار مشغول به کار شد، اما انزواطلبی پروین و حجب و حیایی که خاص او بود در این محیط نیز نمود پیدا کرد و سبب گردید او حضور خود را در دانشسرای عالی چندان استمرار نبخشد و پس از 9 ماه و از آغاز سال 1316ش، به خدمت خود در آنجا پایان دهد. یوسف اعتصامی در زمستان همین سال در تهران درگذشت و با مرگ خویش، تأثیری عمیق بر پروین نهاد، تا جایی که به گفته داوران، او را به سرودن تنها شعر شخصی خود با این مطلع واداشت: | پس از این واقعه، ظاهراً یوسف اعتصامی به قصد تسلای خاطر پروین و برای شناساندن او در سطحی گستردهتر از پیش، اقدام به چاپ دیوان وی کرد. چاپ دیوان پروین با مقدمه بهار در 1314ش، حادثهای ادبی تلقی شد، تا جایی که [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] به معرفی آن در روزنامه ایران پرداخت و وزارت معارف هم بهعنوان تقدیر، نشانی «علمی» به پروین اهدا کرد. این استقبال سبب گردید تا پروین از انزوای خانه خارج گردد و نخستین حضور خود را در فضایی غیر زنانه تجربه کند. پس محیط دانشسرای عالی و کتابخانه آن را که با روحیه خود سازگارتر مییافت، برگزید و از خرداد 1315، در آنجا بهعنوان کتابدار مشغول به کار شد، اما انزواطلبی پروین و حجب و حیایی که خاص او بود در این محیط نیز نمود پیدا کرد و سبب گردید او حضور خود را در دانشسرای عالی چندان استمرار نبخشد و پس از 9 ماه و از آغاز سال 1316ش، به خدمت خود در آنجا پایان دهد. یوسف اعتصامی در زمستان همین سال در تهران درگذشت و با مرگ خویش، تأثیری عمیق بر پروین نهاد، تا جایی که به گفته داوران، او را به سرودن تنها شعر شخصی خود با این مطلع واداشت: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل''|2='' تیشهای بود که شد باعث ویرانی من''}} | |||
تیشهای بود که شد باعث ویرانی من'' | {{پایان شعر}} | ||
==پس از فوت پدر== | ==پس از فوت پدر== | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۰: | ||
پدر شاعر، یوسف اعتصامی در یادداشتهای خود، پروین را در ردیف چند تن سخنسرای بزرگ قرار میدهد و شعر او را چونان شاعران بزرگ، «روح جامعه» میخواند و سخن آن کس را که گفته است: در این کهنهزمین، گاه سعدی و گاه پروین به ظهور میرسد، سخنی نیکو میشمارد. [[قزوینی، محمد|محمد قزوینی]] با عناوینی چون «خنساء عصر» و «رابعه دهر» و «ملكة النساء الشواعر»، پروین را میستاید و اشعار و بهویژه قصاید وی را «لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً»، با بهترین قصاید استادان ادب فارسی، خاصه [[ناصر خسرو]] برابر میداند. | پدر شاعر، یوسف اعتصامی در یادداشتهای خود، پروین را در ردیف چند تن سخنسرای بزرگ قرار میدهد و شعر او را چونان شاعران بزرگ، «روح جامعه» میخواند و سخن آن کس را که گفته است: در این کهنهزمین، گاه سعدی و گاه پروین به ظهور میرسد، سخنی نیکو میشمارد. [[قزوینی، محمد|محمد قزوینی]] با عناوینی چون «خنساء عصر» و «رابعه دهر» و «ملكة النساء الشواعر»، پروین را میستاید و اشعار و بهویژه قصاید وی را «لفظاً و معناً و مضموناً و فکراً»، با بهترین قصاید استادان ادب فارسی، خاصه [[ناصر خسرو]] برابر میداند. | ||
[[یارشاطر، احسان|یارشاطر]] تصریح میکند که از [[قاآنی، حبیبالله بن محمدعلی|قاآنی]] به اینسو، شاعری به اهمیت و اعتبار پروین نیست... وی در اصالت و استقلال از همه شاعران ما، پس از حافظ و صائب برتر است. آنگاه میافزاید که [[جمالزاده]] هم با این سخنان موافق است. سرانجام، [[محمدعلی | [[یارشاطر، احسان|یارشاطر]] تصریح میکند که از [[قاآنی، حبیبالله بن محمدعلی|قاآنی]] به اینسو، شاعری به اهمیت و اعتبار پروین نیست... وی در اصالت و استقلال از همه شاعران ما، پس از حافظ و صائب برتر است. آنگاه میافزاید که [[جمالزاده]] هم با این سخنان موافق است. سرانجام، [[اسلامی ندوشن، محمدعلی|اسلامی ندوشن]]، پروین را بزرگترین شاعر زن در ادب فارسی میشمارد و نادرپور وی را نخستین زن ایرانی میداند که به معنی واقعی کلمه، شاعر بوده است و ندیمی از او بهعنوان بزرگترین شاعره سبک کلاسیک در زبان فارسی یاد میکند<ref>ر.ک: همان، ص614</ref>. | ||
==سبک پروین و جهانبینی او== | ==سبک پروین و جهانبینی او== | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۸: | ||
اخلاقی که پروین از آن سخن میگوید، نه زاهدانه است و نه راهبانه، بلکه اخلاقی است مثبت و پویا که آدمی را به ترک دنیا و خوار شمردن زندگی نمیخواند و توصیه به حرکت و پویایی، دعوت به زندگی، تأسف بر گذرِ عمر و غنیمت شمردن فرصتها جزء اصول آن است. از جمله نتایج این اصول دلبستگی به حیات، اظهار «درد جاودانگی» و تأسف بر مرگ است که جایجای در شعر پروین مجال ظهور و بروز مییابد و برخی از محققان از آن به «اندوه فلسفی» تعبیر کرده و آن را با اندوه ژرف خیام و حافظ سنجیدهاند. برترین جلوه این اندوه را در منظومه «بنفشه» و تکاندهندهترین بیان این درد را در بیت 16 این منظومه میتوان سراغ کرد: | اخلاقی که پروین از آن سخن میگوید، نه زاهدانه است و نه راهبانه، بلکه اخلاقی است مثبت و پویا که آدمی را به ترک دنیا و خوار شمردن زندگی نمیخواند و توصیه به حرکت و پویایی، دعوت به زندگی، تأسف بر گذرِ عمر و غنیمت شمردن فرصتها جزء اصول آن است. از جمله نتایج این اصول دلبستگی به حیات، اظهار «درد جاودانگی» و تأسف بر مرگ است که جایجای در شعر پروین مجال ظهور و بروز مییابد و برخی از محققان از آن به «اندوه فلسفی» تعبیر کرده و آن را با اندوه ژرف خیام و حافظ سنجیدهاند. برترین جلوه این اندوه را در منظومه «بنفشه» و تکاندهندهترین بیان این درد را در بیت 16 این منظومه میتوان سراغ کرد: | ||
{{شعر}} | |||
هزار قرن در آغوش خاک باید خفت | {{ب|'' به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ''|2='' هزار قرن در آغوش خاک باید خفت''<ref>ر.ک: همان، ص616</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
دادبه اصغر و میرانصاری علی، مقاله پروین اعتصامی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سید کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1367ش. | [https://www.cgie.org.ir/fa/article/229408/%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C دادبه اصغر و میرانصاری علی، مقاله پروین اعتصامی، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر سید کاظم موسوی بجنوردی، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1367ش.] | ||
{{بانوان دانشور}} | |||
{{شعر و شاعری}} | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
| خط ۹۳: | خط ۹۶: | ||
[[دیوان پروین اعتصامی]] | [[دیوان پروین اعتصامی]] | ||
[[دیوان پروین اعتصامی (مقدمهنویس: بهار و زرینکوب)]] | |||
[[دیوان پروین اعتصامی (مقدمهنویس: بهار)]] | |||
[[نمونه اشعار پروین اعتصامی]] | [[نمونه اشعار پروین اعتصامی]] | ||
| خط ۹۸: | خط ۱۰۵: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده: | [[رده:بانوان دانشور]] | ||
[[رده:شاعران]] | |||