ادبیات شفاهی گیلکی (شرق گیلان): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE' به 'AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE' به 'AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE')
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
| سال نشر =1398  
| سال نشر =1398  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE......AUTOMATIONCODE
| چاپ =
| چاپ =
| شابک =0ـ652ـ190ـ964ـ978
| شابک =0ـ652ـ190ـ964ـ978
خط ۳۲: خط ۳۲:
وقتی با ادبیات شفاهی یک منطقه آشنا می‌شویم، ناخواسته خود را با مجموعۀ وسیعی از فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، شیوۀ زندگی، نگاه به زندگی و نحوۀ بیان اندیشه و حتی واژه‌هایی که گم شده‌اند، روبرو می‌بینیم. گاه تصویرهای شاعرانه‌ای که از زبان ترانه‌سرایان عامی بیان می‌شود، تصویری قابل توجه و شگفت است:
وقتی با ادبیات شفاهی یک منطقه آشنا می‌شویم، ناخواسته خود را با مجموعۀ وسیعی از فرهنگ، زبان، آداب و رسوم، شیوۀ زندگی، نگاه به زندگی و نحوۀ بیان اندیشه و حتی واژه‌هایی که گم شده‌اند، روبرو می‌بینیم. گاه تصویرهای شاعرانه‌ای که از زبان ترانه‌سرایان عامی بیان می‌شود، تصویری قابل توجه و شگفت است:


دورادور تا بدثم شادی بگودم                                                  به دل مست و به پای بازی بگودم
دورادور تا بدثم شادی بگودمبه دل مست و به پای بازی بگودم


در این ترانه، معشوق به دلدادۀ خود خطاب می‌کند: از دور تو را دیدم، شادی کردم و قند در دلم آب شد؛ اما سرم را زیر انداختم و با پایم خاک‌بازی کردم. این تصویر را فقط کسانی می‌توانند دریابند که با محیط روستا آشنا بوده و در آنجا زندگی کرده باشند.
در این ترانه، معشوق به دلدادۀ خود خطاب می‌کند: از دور تو را دیدم، شادی کردم و قند در دلم آب شد؛ اما سرم را زیر انداختم و با پایم خاک‌بازی کردم. این تصویر را فقط کسانی می‌توانند دریابند که با محیط روستا آشنا بوده و در آنجا زندگی کرده باشند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:مقالات(دی) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات(دی) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 دی 1403]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]
[[رده:فاقد اتوماسیون]]