۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'بین المللی' به 'بینالمللی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
| (۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''التربية فى الاسلام''' | '''التربية فى الاسلام''' تألیف [[احمد فؤاد الاهوانى]] در واقع رسالۀ دکتراى نويسنده است که در آن به کتاب«[[الرسالة المفصلة لاحوال المتعلمين و احکام المعلمين]]» نوشته [[قابسى]](قرن چهارم هجرى)پرداخته است.نگارنده از ديدگاه ديگر دانشمندان و تربيتپژوهان مسلمان و مکتب هاى تربيتى نوين غافل نمانده و نقاط ضعف و قوت کار قابسى را نيز ياد کرده است.کتاب گذشته از مقدمه و يازده فصل، مؤخر هاى دارد که متن کتاب قابسى و کتاب«[[آداب المعلمين]]»[[ابن سحنون، محمد بن عبدالسلام|ابن سحنون]] عينا در آن آمده است. | ||
در فصل اول، زندگى، استادان، شاگردان، ويژگيها و آثار علمى قابسى مىآيد. | در فصل اول، زندگى، استادان، شاگردان، ويژگيها و آثار علمى قابسى مىآيد. | ||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
در فصل پنجم، از دين و آموزش گفته مىشود و پس از سيرى بسيار کوتاه در روند شکلگيرى نحله هاى فکرى در فرهنگ اسلامى و ياد سود و زيان آنها براى آموزش اسلامى، اشارت مىرود که اين نحلهها در پى آموزش رويکرد هاى خويش بودهاند و تنها اهل سنت به آموزش کودکان هم روى کردهاند.سپس يادآور مىشود که هدف آموزش نزد قابسى و همۀ فقيهان اهل سنت، شناخت نظرى و عملى دين است.آنگاه آموزش اجبارى و ديدگاه قابسى، غزالى و طاش کبرىزاده دربارۀ آن شکافته مىشود.اين فصل با کاوشى کوتاه در آموزش زنان در اسلام، آموزش مختلط دختر و پسر، گفتگويى دربارۀ هدف هاى آموزشى و تفاوت آموزش به معناى اعم با آموزش کودکان، به پايان مىرسد. | در فصل پنجم، از دين و آموزش گفته مىشود و پس از سيرى بسيار کوتاه در روند شکلگيرى نحله هاى فکرى در فرهنگ اسلامى و ياد سود و زيان آنها براى آموزش اسلامى، اشارت مىرود که اين نحلهها در پى آموزش رويکرد هاى خويش بودهاند و تنها اهل سنت به آموزش کودکان هم روى کردهاند.سپس يادآور مىشود که هدف آموزش نزد قابسى و همۀ فقيهان اهل سنت، شناخت نظرى و عملى دين است.آنگاه آموزش اجبارى و ديدگاه قابسى، غزالى و طاش کبرىزاده دربارۀ آن شکافته مىشود.اين فصل با کاوشى کوتاه در آموزش زنان در اسلام، آموزش مختلط دختر و پسر، گفتگويى دربارۀ هدف هاى آموزشى و تفاوت آموزش به معناى اعم با آموزش کودکان، به پايان مىرسد. | ||
فصل ششم.تربيت اخلاقى: اين فصل با اشاره به جدايىناپذيرى دين و اخلاق از يکديگر آغاز مىشود.پس از آن مىآيد که قابسى از آموزش، تهذيب اخلاق را خواسته است.کتاب و سنت سرشار از | فصل ششم.تربيت اخلاقى: اين فصل با اشاره به جدايىناپذيرى دين و اخلاق از يکديگر آغاز مىشود.پس از آن مىآيد که قابسى از آموزش، تهذيب اخلاق را خواسته است.کتاب و سنت سرشار از آموزشهاى اخلاقى است.اخلاق نه ويژۀ اسلام است و نه ويژۀ مذهب.اخلاق در اسلام رابط هاى ناگسستنى با وجدان دارد و در آموزشهاى اسلامى به پرورش و بيدارى وجدان براى اخلاقى شدن انسان اشارت رفته است.آنگاه از انگيزه و منشأ اخلاق سخن مىرود و با اشاره به آراى گوناگون دربارۀ ارادۀ آزاد در انسان، به ديدگاه قابسى در اينباره نظر مىشود و مىآيد که نحله هاى گوناگون کلامى، گاه عقل، گاه وجدان و گاه عقل و وجدان را آبشخور فعل اخلاقى شماردهاند.قابسى ديدگاه اخير را پذيرفته است.پس از اين، هدف فعل اخلاقى بررسى مىشود و با يادکرد ديدگاه قابسى در اينباره، به شخصيت اخلاقى کودک پرداخته مىشود و پس از برشماردن نيکيها و بدي هاى اخلاقى از زبان قابسى فصل به انجام مىرسد. | ||
فصل هفتم.مجازات و تنبيه: اسلام اصل تنبيه را پذيرفته و براى | فصل هفتم.مجازات و تنبيه: اسلام اصل تنبيه را پذيرفته و براى بزههاى گوناگون مجازاتهاى گوناگون آورده است.کسانى هم اهل تسامح و با تنبيه مخالفند.اين دو ديدگاه هدفشان يکى است و هر دو سعادت انسان را مىخواهند؛ اما ابزارشان بکمال با هم فرق دارد.قابسى تنبيه کودک را لازم مىداند و حدود، مراتب و مقررات آن را از نگاه اسلام شرح و شماره مىکند.با آنکه اسلام عقاب را مشروع دانسته است؛ اما به گذشت و نرمش مىخواند.قابسى اين نکته را دريافته و به نرمى با کودک مىخواند.مراد او از نرمى با کودک، پرورش سودمند، عدالت در تنبيه و پرهيز از سختگيرى در آن است.تنبيه به هيچروى نبايد براى تشفىخاطر و انتقامجويى و برخاسته از خشم باشد.هدف تربيت، اصلاح، بازداشتن از انجام کار يا واداشتن به کارى و اندرز است. روش واداشتن کودک به آنچه مىخواهيم تشويق و ترساندن است.بنابراين تا مىتوان از اين روشها سود برد نبايد به تنبيه بدنى روى کرد.تنبيه بدنى شرايطى دارد که ناگزير بايد رعايت شود. | ||
فصل هشتم.برنامه درسى و روش تدريس: برنامه درسى هر روزگار تابع شرايط خاص همان روزگار است و براى شناخت و تحليل برنامه هاى درسى لازم است با حال و هواى روزگار اجراى هر برنامه درسى آشنا شد.محيط زندگى قابسى دينى بوده است بنابراين، برنامۀ درسى آمده در کتاب او دينمحور است و کودکان را براى زندگى دينى آماده مىکند.برنامه درسى آمده در کتاب قابسى شامل علوم اجبارى و اختيارى است که نگارنده آن را بررسى و نقد مىکند.آنگاه از روزها و هفته درسى و ايام تعطيل مکتبخانه مىگويد و به آموزش جداگانه دختران و پسران و ممنوعيت آموزش نامسلمانان در مکتبخانۀ مسلمانان مىپردازد.سپس از | فصل هشتم.برنامه درسى و روش تدريس: برنامه درسى هر روزگار تابع شرايط خاص همان روزگار است و براى شناخت و تحليل برنامه هاى درسى لازم است با حال و هواى روزگار اجراى هر برنامه درسى آشنا شد.محيط زندگى قابسى دينى بوده است بنابراين، برنامۀ درسى آمده در کتاب او دينمحور است و کودکان را براى زندگى دينى آماده مىکند.برنامه درسى آمده در کتاب قابسى شامل علوم اجبارى و اختيارى است که نگارنده آن را بررسى و نقد مىکند.آنگاه از روزها و هفته درسى و ايام تعطيل مکتبخانه مىگويد و به آموزش جداگانه دختران و پسران و ممنوعيت آموزش نامسلمانان در مکتبخانۀ مسلمانان مىپردازد.سپس از روشهاى آموزش در مکتبخانه ياد مىکند و به مساعد بودن محيط مکتبخانه براى پرورش شخصيت کودک و نيز احترام به کودک در مکتبخانه اشاره مىکند. | ||
فصل نهم.آموزگار: در اين فصل، نخست از تأثير آموزگار بر فراگير ياد مىشود، به آموزگار مکتب و آموزگاران خصوصى اشارت مىرود.برخى | فصل نهم.آموزگار: در اين فصل، نخست از تأثير آموزگار بر فراگير ياد مىشود، به آموزگار مکتب و آموزگاران خصوصى اشارت مىرود.برخى ديدگاههاى منفى نسبت به معلم مکتب و فلسفۀ آن مىآيد و نقد مىشود و از شرايط معلمى سخن مىرود.آنگاه به دستمزد آموزگاران پرداخته مىشود و ديدگاههاى گوناگون دربارۀ آن مىآيد. | ||
در فصل دهم، از | در فصل دهم، از ديدگاههاى تربيتى اخوان الصفا، ابن مسکويه، ابن سينا، غزالى، زرنوجى، ابن عبد البر و ابن خلدون به کوتاهى سخن مىرود. | ||
فصل يازدهم.پايان: در اين فصل به برخى انتقادها به تعليم و تربيت اسلامى پاسخ داده مىشود.روش بررسى آراى تربيتى مربيان مسلمان ياد و نقد مىشود.از | فصل يازدهم.پايان: در اين فصل به برخى انتقادها به تعليم و تربيت اسلامى پاسخ داده مىشود. روش بررسى آراى تربيتى مربيان مسلمان ياد و نقد مىشود.از ديدگاههاى قابسى دفاع مىشود و با انتقادى از او به برخى کاستيها در کارش اشارت مىرود و علت آن مىآيد. <ref>بهروز رفیعی، ص 165-167</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات | رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللیهدی، تهران، چاپ اول، 1378ش | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
| خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:آموزش و پرورش]] | |||
[[رده:آموزش و پروش "تعلیم و تربیت"(کلیات)]] | |||
[[رده:جنبههای ویژه آموزش و پرورش]] | |||