تفسير القرآن العظيم (ابن كثير): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' »' به '»'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' »' به '»')
خط ۷۸: خط ۷۸:




پيشتر گفتيم تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] «تفسير نقلى» است، بنابراين بلندترين جايگاه در اين تفسير، از آن «نقل» خواهد بود. امّا آنچه اين تفسير را از همگنانش ممتاز مى‌سازد و ارزشى افزون به آن مى‌بخشد، ارزيابى دقيق و عالمانه احاديث و آثار است. او در ذيل آيات و براى تفسير و تبيين جملات قرآن، احاديث و آثار را عرضه مى‌كند؛ امّا بدون گفتگو و نقد و بررسى از آنها نمى‌گذرد. و با كنكاش در متن احاديث و اسناد آن، در چگونگى روايات و آثار سخن مى‌گويد؛ مثلاً در ذيل آيه 50 از سوره بقره ''' «و اذ فرقنا بكم... » ''' رواياتى را مى‌آورد كه پيامبر فرموده است: روز نجات بنى‌اسرائيل از امواج هلاكت‌آفرين دريا و هلاكت فرعونيان، «روز عاشورا» بوده است؛ و از اين‌رو يهوديان آن روز را روزه مى‌گرفتند. امّا پس از نقل به تضعيف روايت پرداخته مى‌گويد «زيد العمى» ضعيف و اسناد روايت وى «ضعيف‌تر» از اوست. لازم به يادآورى است كه اين سلسله احاديث از ساخته‌هاى مغزهاى بيمار مزدوران بنى‌اميّه و جيره‌خواران آن شجره خبيثه است.
پيشتر گفتيم تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] «تفسير نقلى» است، بنابراين بلندترين جايگاه در اين تفسير، از آن «نقل» خواهد بود. امّا آنچه اين تفسير را از همگنانش ممتاز مى‌سازد و ارزشى افزون به آن مى‌بخشد، ارزيابى دقيق و عالمانه احاديث و آثار است. او در ذيل آيات و براى تفسير و تبيين جملات قرآن، احاديث و آثار را عرضه مى‌كند؛ امّا بدون گفتگو و نقد و بررسى از آنها نمى‌گذرد. و با كنكاش در متن احاديث و اسناد آن، در چگونگى روايات و آثار سخن مى‌گويد؛ مثلاً در ذيل آيه 50 از سوره بقره ''' «و اذ فرقنا بكم...» ''' رواياتى را مى‌آورد كه پيامبر فرموده است: روز نجات بنى‌اسرائيل از امواج هلاكت‌آفرين دريا و هلاكت فرعونيان، «روز عاشورا» بوده است؛ و از اين‌رو يهوديان آن روز را روزه مى‌گرفتند. امّا پس از نقل به تضعيف روايت پرداخته مى‌گويد «زيد العمى» ضعيف و اسناد روايت وى «ضعيف‌تر» از اوست. لازم به يادآورى است كه اين سلسله احاديث از ساخته‌هاى مغزهاى بيمار مزدوران بنى‌اميّه و جيره‌خواران آن شجره خبيثه است.


و در ذيل آيه 2 از سوره نساء، در تفسير ''' «حوباً كبيراً» ''' معنائى را با اسناد از پيامبر مى‌آورد و مى‌گويد: اين روايت، به‌خاطر وجود «محمد بن يوسف كندى» در سند آن ضعيف است. در ذيل آيه 85 از سوره «انبياء» هم پس از نقل روايتى مى‌گويد: اين روايت را، «صحاح سته» نياورده‌اند و در اسناد آن نيز «غرابت» است. از اين موارد در تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] بسيار است و اين از جمله برجستگى‌هاى تفسير اوست.
و در ذيل آيه 2 از سوره نساء، در تفسير ''' «حوباً كبيراً» ''' معنائى را با اسناد از پيامبر مى‌آورد و مى‌گويد: اين روايت، به‌خاطر وجود «محمد بن يوسف كندى» در سند آن ضعيف است. در ذيل آيه 85 از سوره «انبياء» هم پس از نقل روايتى مى‌گويد: اين روايت را، «صحاح سته» نياورده‌اند و در اسناد آن نيز «غرابت» است. از اين موارد در تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] بسيار است و اين از جمله برجستگى‌هاى تفسير اوست.
خط ۹۹: خط ۹۹:
عالمان سلف آورده‌اند كه «ق» كوهى است محيط بر تمام زمين؛ امّا اين‌گونه آثار-و خدا داناتر است-از خرافات بنى‌اسرائيل است كه مسلمانان بدون توجه نقل كرده‌اند. به نظر من، اين‌گونه آثار را ملحدان آنان روايت كرده‌اند تا حقيقت را بر مردم مشتبه سازند. بى‌گمان آنچه از پيامبر روايت شده كه اخبار اينان را نقل كنيد، اخبارى است كه با نقل و درايت متضاد نباشد و انديشه به بطلان آن حكم نكند، و من اعلام مى‌كنم كه ما هيچ نيازى به اينگونه آثار نداريم».
عالمان سلف آورده‌اند كه «ق» كوهى است محيط بر تمام زمين؛ امّا اين‌گونه آثار-و خدا داناتر است-از خرافات بنى‌اسرائيل است كه مسلمانان بدون توجه نقل كرده‌اند. به نظر من، اين‌گونه آثار را ملحدان آنان روايت كرده‌اند تا حقيقت را بر مردم مشتبه سازند. بى‌گمان آنچه از پيامبر روايت شده كه اخبار اينان را نقل كنيد، اخبارى است كه با نقل و درايت متضاد نباشد و انديشه به بطلان آن حكم نكند، و من اعلام مى‌كنم كه ما هيچ نيازى به اينگونه آثار نداريم».


از اين نمونه‌ها در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فراوان مى‌توان يافت. كه نشانگر موضع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائيليات؛ امّا با اين همه، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز گاهى در تور نامرئى اين خرافات قرار مى‌گيرد و راه به مقصود صحيحى نمى‌سپرد؛ مثلاً در ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «فأزلّهما الشيطان... » ''' به راهى رفته كه اسرائيليات‌باوران رفته‌اند. مى‌دانيم كه مفسّران، در چگونگى وسوسه شدن آدم(ع) توسط شيطان اختلاف كرده و هر كدام به‌گونه‌اى در اين زمينه سخن گفته‌اند. روايات نيز، مختلف و گاهى متناقض است. در تورات چنين آمده است، كه شيطان در دهان مارى مخفى شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه كرد. متأسفانه بسيارى از مفسّران اين اباطيل را از يهوديان تلّقى به قبول كرده و در تفسير قرآن نوشتند و برخى بر آنها آثار فقهى نيز بار كرده‌اند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نيز در اين‌جا، بر اين ره رفته و سرانجام در دام اسرائيليات‌آفرينان افتاده است. قهرمان بزرگ ميدان تفسير، علاّمه طباطبائى در اين زمينه نوشته‌اند:
از اين نمونه‌ها در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فراوان مى‌توان يافت. كه نشانگر موضع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائيليات؛ امّا با اين همه، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز گاهى در تور نامرئى اين خرافات قرار مى‌گيرد و راه به مقصود صحيحى نمى‌سپرد؛ مثلاً در ذيل آيه 36 سوره بقره ''' «فأزلّهما الشيطان...» ''' به راهى رفته كه اسرائيليات‌باوران رفته‌اند. مى‌دانيم كه مفسّران، در چگونگى وسوسه شدن آدم(ع) توسط شيطان اختلاف كرده و هر كدام به‌گونه‌اى در اين زمينه سخن گفته‌اند. روايات نيز، مختلف و گاهى متناقض است. در تورات چنين آمده است، كه شيطان در دهان مارى مخفى شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه كرد. متأسفانه بسيارى از مفسّران اين اباطيل را از يهوديان تلّقى به قبول كرده و در تفسير قرآن نوشتند و برخى بر آنها آثار فقهى نيز بار كرده‌اند. [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، نيز در اين‌جا، بر اين ره رفته و سرانجام در دام اسرائيليات‌آفرينان افتاده است. قهرمان بزرگ ميدان تفسير، علاّمه طباطبائى در اين زمينه نوشته‌اند:


«امّا چگونگى آمدن شيطان براى وسوسه آدم و انتخاب وسيله براى اين كار، در روايات متقن نيامده و آنچه در برخى از اخبار آمده بى‌گمان مبتنى بر تورات است و ما از ياد كرد آنها صرف نظر مى‌كنيم و متن تورات را مى‌آوريم».
«امّا چگونگى آمدن شيطان براى وسوسه آدم و انتخاب وسيله براى اين كار، در روايات متقن نيامده و آنچه در برخى از اخبار آمده بى‌گمان مبتنى بر تورات است و ما از ياد كرد آنها صرف نظر مى‌كنيم و متن تورات را مى‌آوريم».
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
در ذيل آيه «اكمال» بعد از نقل روايات با اسناد مختلف، بالأخره در پايان اشاره‌اى هم دارد، كه برخى گفته‌اند، اين آيه، در «روز غدير» نازل شده است؛ ولى اين قطعاً صحيح نيست و نقل درست كه هيچ شك و ترديدى در آن نيست، همان است كه آيه در «روز عرفه» نازل شده و يكى از دلايل آن هم «معاويه» اوّلين پادشاه اسلام!! است. امّا در ذيل آيه 67 از سوره مائده ( آيه تبليغ) اشاره‌اى را نيز برنتابيده و از كنار آن همه روايات و اسناد پراكنده از تفاسير و كتب حديث عامّه گذشته است.
در ذيل آيه «اكمال» بعد از نقل روايات با اسناد مختلف، بالأخره در پايان اشاره‌اى هم دارد، كه برخى گفته‌اند، اين آيه، در «روز غدير» نازل شده است؛ ولى اين قطعاً صحيح نيست و نقل درست كه هيچ شك و ترديدى در آن نيست، همان است كه آيه در «روز عرفه» نازل شده و يكى از دلايل آن هم «معاويه» اوّلين پادشاه اسلام!! است. امّا در ذيل آيه 67 از سوره مائده ( آيه تبليغ) اشاره‌اى را نيز برنتابيده و از كنار آن همه روايات و اسناد پراكنده از تفاسير و كتب حديث عامّه گذشته است.


آيه ''' «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللّه... » ''' را درباره «صهيب ابن سنان» انگاشته؛ و در ذيل آيه 55 سوره مائده: ''' «انّما وليكم اللّه... » ''' تلاش كرده تا نزول آن را درباره على(ع) انكار كند. و در تفسير آيه 7-9 از سوره انسان ''' «و يطعمون الطّعام على حبّه مسكيناً... » ''' با توضيح واژه‌ها و نقل حكايتى، چنان مى‌گذرد كه انگار هرگز آن همه حديث و روايت در شأن نزول آيه را نديده است.
آيه ''' «و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللّه...» ''' را درباره «صهيب ابن سنان» انگاشته؛ و در ذيل آيه 55 سوره مائده: ''' «انّما وليكم اللّه...» ''' تلاش كرده تا نزول آن را درباره على(ع) انكار كند. و در تفسير آيه 7-9 از سوره انسان ''' «و يطعمون الطّعام على حبّه مسكيناً...» ''' با توضيح واژه‌ها و نقل حكايتى، چنان مى‌گذرد كه انگار هرگز آن همه حديث و روايت در شأن نزول آيه را نديده است.


بهر حال، موضع [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تمام اين‌گونه آيات، يا ترديد، تكذيب، تحريف، تبديل و تضعيف اسناد و يا جرح راويان است. اين همه از هر كس شگفت نباشد از [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، كه دستى در جرح و تعديل دارد و در تفسيرش نيز، آهنگش بر «درايت» است و نه صرفاً «روايت» بسى شگفت است.
بهر حال، موضع [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تمام اين‌گونه آيات، يا ترديد، تكذيب، تحريف، تبديل و تضعيف اسناد و يا جرح راويان است. اين همه از هر كس شگفت نباشد از [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، كه دستى در جرح و تعديل دارد و در تفسيرش نيز، آهنگش بر «درايت» است و نه صرفاً «روايت» بسى شگفت است.
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
گو اين‌كه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] اين را نمى‌پذيرد و مى‌گويد: «اين كار از سر اجبار بود» امّا روشن است كه اين نيز، به‌گونه‌اى ديگر، تحريف تاريخ است. و اينك براى روشن شدن حقيقت تنها به يك خطبه امام حسن(ع) كه بى‌درنگ پس از امضاء قرارداد «آتش بس» ايراد فرموده‌اند اشاره مى‌كنيم و مى‌گذريم:
گو اين‌كه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] اين را نمى‌پذيرد و مى‌گويد: «اين كار از سر اجبار بود» امّا روشن است كه اين نيز، به‌گونه‌اى ديگر، تحريف تاريخ است. و اينك براى روشن شدن حقيقت تنها به يك خطبه امام حسن(ع) كه بى‌درنگ پس از امضاء قرارداد «آتش بس» ايراد فرموده‌اند اشاره مى‌كنيم و مى‌گذريم:


«معاويه چنين مى‌پندارد، كه من او را شايسته خلافت ديدم و خود را شايسته حكومت نيافتم. معاويه دروغ مى‌گويد، به‌خداى سوگند؛من در كتاب خدا و كلام رسول خدا شايسته‌ترين كسى هستم كه بايد بر مردم حكومت كند.» با اين همه او ذيل آيه 59 از سوره نساء ''' «أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولي الأمر منكم... » ''' و ذيل آيه 124 سوره بقره ''' «... لا ينال عهدي الظالمين... » ''' روايات و اقوال مختلف را آورده و بالأخره عدم لزوم اطاعت از ظالمان را ترجيح مى‌دهد و در پايان تفسير آيه دوم، از يكى از عالمان نقل مى‌كند كه: «ظالم نمى‌تواند، خليفه، حاكم، مفتى، شاهد و راوى باشد».
«معاويه چنين مى‌پندارد، كه من او را شايسته خلافت ديدم و خود را شايسته حكومت نيافتم. معاويه دروغ مى‌گويد، به‌خداى سوگند؛من در كتاب خدا و كلام رسول خدا شايسته‌ترين كسى هستم كه بايد بر مردم حكومت كند.» با اين همه او ذيل آيه 59 از سوره نساء ''' «أطيعوا اللّه و أطيعوا الرّسول و أولي الأمر منكم...» ''' و ذيل آيه 124 سوره بقره ''' «... لا ينال عهدي الظالمين...» ''' روايات و اقوال مختلف را آورده و بالأخره عدم لزوم اطاعت از ظالمان را ترجيح مى‌دهد و در پايان تفسير آيه دوم، از يكى از عالمان نقل مى‌كند كه: «ظالم نمى‌تواند، خليفه، حاكم، مفتى، شاهد و راوى باشد».


به هر حال چنان‌كه گفتيم، مسائل كلامى در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» جلوه بارزى ندارد و از آنجا كه آهنگ او در تفسيرش نقلى است، اگر گاهى نيز، به اين ميدان وارد شده، بيشتر نقل اقوال و روايات است تا اظهار نظر و تحليل و بررسى.
به هر حال چنان‌كه گفتيم، مسائل كلامى در «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» جلوه بارزى ندارد و از آنجا كه آهنگ او در تفسيرش نقلى است، اگر گاهى نيز، به اين ميدان وارد شده، بيشتر نقل اقوال و روايات است تا اظهار نظر و تحليل و بررسى.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
برخى از شرح‌حال‌نگاران وى را «شافعى» دانسته‌اند. برخى ديگر نيز ضمن آن، به متابعت وى از برخى از آراء «ابن تيمّيه» تصريح كرده‌اند. «ابن تيميّه» آرائى برخلاف اجماع فقيهان اهل سنّت داشته است؛ از جمله او در مسأله طلاق معتقد بود، با لفظ «ثلاث» و در يك مرتبه «سه طلاق» واقع نمى‌شود، و با «سوگند به طلاق» زن از مرد جدا نمى‌گردد، و طلاق زن در حال حيض جارى نمى‌گردد، و تحقق پيدا نمى‌كند، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز، اين آراء را پذيرفته و بدانها فتواى مى‌داد.
برخى از شرح‌حال‌نگاران وى را «شافعى» دانسته‌اند. برخى ديگر نيز ضمن آن، به متابعت وى از برخى از آراء «ابن تيمّيه» تصريح كرده‌اند. «ابن تيميّه» آرائى برخلاف اجماع فقيهان اهل سنّت داشته است؛ از جمله او در مسأله طلاق معتقد بود، با لفظ «ثلاث» و در يك مرتبه «سه طلاق» واقع نمى‌شود، و با «سوگند به طلاق» زن از مرد جدا نمى‌گردد، و طلاق زن در حال حيض جارى نمى‌گردد، و تحقق پيدا نمى‌كند، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] نيز، اين آراء را پذيرفته و بدانها فتواى مى‌داد.


بارى، چنانكه گفتيم يكى از جنبه‌هاى برجسته «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» جنبه‌هاى فقهى آن است. مؤلف، در جاى‌جاى تفسير خود در ذيل آيات مربوط به احكام، به مباحث فقهى پرداخته و اقوال و آراء را به نقد و بررسى كشيده است؛ مثلاً ذيل آيه 102 از سوره بقره و در ضمن داستان «هاروت و ماروت» بحث مفصّل و درازدامنى را درباره «سحر» و احكام آن به‌عمل آورده است كه به لحاظ آگاهى‌هائى كه از آراء فقهاى سلف عرضه كرده و روايات مختلف را آورده است سودمند تواند بود و در ذيل آيه 185 سوره بقره ''' «فمن شهد منكم الشهر فليصمه... » ''' مسائل مختلف مربوط به روزه مسافر و مريض را مطرح كرده و اقوال گونه‌گون عالمان و فقيهان را آورده، و استدلال‌هاى آنان را عرضه كرده و به نقد و بررسى پرداخته است.
بارى، چنانكه گفتيم يكى از جنبه‌هاى برجسته «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» جنبه‌هاى فقهى آن است. مؤلف، در جاى‌جاى تفسير خود در ذيل آيات مربوط به احكام، به مباحث فقهى پرداخته و اقوال و آراء را به نقد و بررسى كشيده است؛ مثلاً ذيل آيه 102 از سوره بقره و در ضمن داستان «هاروت و ماروت» بحث مفصّل و درازدامنى را درباره «سحر» و احكام آن به‌عمل آورده است كه به لحاظ آگاهى‌هائى كه از آراء فقهاى سلف عرضه كرده و روايات مختلف را آورده است سودمند تواند بود و در ذيل آيه 185 سوره بقره ''' «فمن شهد منكم الشهر فليصمه...» ''' مسائل مختلف مربوط به روزه مسافر و مريض را مطرح كرده و اقوال گونه‌گون عالمان و فقيهان را آورده، و استدلال‌هاى آنان را عرضه كرده و به نقد و بررسى پرداخته است.


در ذيل آيه 178 از سوره بقره در ارتباط با «قصاص»، ديدگاه فقها و عالمان سلف را نقل كرده و با عرضه روايات مسأله، به نقد و بررسى آنها پرداخته، و آنگاه ديدگاه خودش را آورده و در پايان در تفسير ''' «لكم في القصاص حياة» ''' نكات سودمندى را ياد كرده است. همچنين در ذيل آيه 29 و 28 از سوره توبه، به بحث و بررسى در حرمت ورود مشركان به «مسجد الحرام» و چگونگى جزيه دادن مشركان پرداخته، و اقوال و روايات را آورده است.
در ذيل آيه 178 از سوره بقره در ارتباط با «قصاص»، ديدگاه فقها و عالمان سلف را نقل كرده و با عرضه روايات مسأله، به نقد و بررسى آنها پرداخته، و آنگاه ديدگاه خودش را آورده و در پايان در تفسير ''' «لكم في القصاص حياة» ''' نكات سودمندى را ياد كرده است. همچنين در ذيل آيه 29 و 28 از سوره توبه، به بحث و بررسى در حرمت ورود مشركان به «مسجد الحرام» و چگونگى جزيه دادن مشركان پرداخته، و اقوال و روايات را آورده است.
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
سخن در ابعاد مختلف تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] بود؛ هنوز هم جنبه‌هاى قابل گفتگوئى در اين تفسير هست از جمله جنبه‌هاى ادبى آن.
سخن در ابعاد مختلف تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] بود؛ هنوز هم جنبه‌هاى قابل گفتگوئى در اين تفسير هست از جمله جنبه‌هاى ادبى آن.


[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تبيين واژه‌ها گاه سخن گفته و براى اثبات برخى از معانى به اشعار شاعران استناد كرده كه قابل توجه است. تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، در جنبه‌هاى تاريخى و شأن نزول‌ها نيز، شايان توجه و سودمند است. مى‌دانيم كه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تاريخ چيره دست بود، و «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]]» او از منابع مهم تاريخ اسلام است؛از اين‌روى و با توجه به آگاهى‌هاى تاريخى او، تفسيرش بى‌گمان جنبه‌هاى تاريخى را مغفول نخواهد گذاشت و چنين نيز هست. او در ذيل آيات مربوط به نبردهاى پيامبر(ص) به تفصيل قضايا پرداخته و در شأن نزول‌ها نيز به تفصيل سخن گفته است. منابع «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» نيز جاى گفتگوست. او به اقوال مفسّران سلف، از صحابه و تابعان توجه فراوانى دارد؛ او بيشترين بهره را دراين‌جهت از «تفسير طبرى» برده است. در ضمن منابع وى گاه از تفسير قرطبى «الجامع... » و «تفسير كبير» فخر رازى نيز ياد شده است. در مسائل فقهى اقوال مختلف را نقل مى‌كند و خيلى كم به منابع اشاره دارد؛ مگر اين‌كه به مصدر غيرمشهورى مراجعه كند، كه ياد مى‌كند مثل «الإشراف على مذاهب الأشراف».
[[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تبيين واژه‌ها گاه سخن گفته و براى اثبات برخى از معانى به اشعار شاعران استناد كرده كه قابل توجه است. تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، در جنبه‌هاى تاريخى و شأن نزول‌ها نيز، شايان توجه و سودمند است. مى‌دانيم كه [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] در تاريخ چيره دست بود، و «[[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]]» او از منابع مهم تاريخ اسلام است؛از اين‌روى و با توجه به آگاهى‌هاى تاريخى او، تفسيرش بى‌گمان جنبه‌هاى تاريخى را مغفول نخواهد گذاشت و چنين نيز هست. او در ذيل آيات مربوط به نبردهاى پيامبر(ص) به تفصيل قضايا پرداخته و در شأن نزول‌ها نيز به تفصيل سخن گفته است. منابع «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» نيز جاى گفتگوست. او به اقوال مفسّران سلف، از صحابه و تابعان توجه فراوانى دارد؛ او بيشترين بهره را دراين‌جهت از «تفسير طبرى» برده است. در ضمن منابع وى گاه از تفسير قرطبى «الجامع...» و «تفسير كبير» فخر رازى نيز ياد شده است. در مسائل فقهى اقوال مختلف را نقل مى‌كند و خيلى كم به منابع اشاره دارد؛ مگر اين‌كه به مصدر غيرمشهورى مراجعه كند، كه ياد مى‌كند مثل «الإشراف على مذاهب الأشراف».


به‌هرحال «تفسير القرآن العظيم» تفسيرى است سودمند كه در بازشناسى اقوال و آراء مفسّران كهن و اشراف بر اقوال و آراء فقيهان نحله‌هاى مختلف، كارآمد خواهد بود.
به‌هرحال «تفسير القرآن العظيم» تفسيرى است سودمند كه در بازشناسى اقوال و آراء مفسّران كهن و اشراف بر اقوال و آراء فقيهان نحله‌هاى مختلف، كارآمد خواهد بود.
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
ج: «فهرست تفسير القرآن العظيم» يوسف مرعشلى و...  
ج: «فهرست تفسير القرآن العظيم» يوسف مرعشلى و...  


از جمله كارهاى سودمند انجام شده درباره «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فهرست روايات آن است. در اين فهرست كه به همت سه تن از محققان عرب فراهم آمده است، تمام اخبار و آثار نبوى فهرست شده و تنها به احاديث قولى بسنده نشده است. آنچه را كه راويان آورده‌اند و نشانگر فعل و يا تقرير و يا وصف پيامبر است نيز فهرست شده است؛ مانند: «بايعنا رسول اللّه على السمع و الطاعة» يا «كنّا مع رسول اللّه في غزوة... » يا «رأيت رسول اللّه توضّأ... ».
از جمله كارهاى سودمند انجام شده درباره «تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]» فهرست روايات آن است. در اين فهرست كه به همت سه تن از محققان عرب فراهم آمده است، تمام اخبار و آثار نبوى فهرست شده و تنها به احاديث قولى بسنده نشده است. آنچه را كه راويان آورده‌اند و نشانگر فعل و يا تقرير و يا وصف پيامبر است نيز فهرست شده است؛ مانند: «بايعنا رسول اللّه على السمع و الطاعة» يا «كنّا مع رسول اللّه في غزوة...» يا «رأيت رسول اللّه توضّأ...».


احاديث و آثار بر اساس حروف آغازين جمله‌هاى روايات تنظيم و پس از آن راوى آمده و بعد جايگاه آن به ترتيب: سوره، آيه، جلد و صفحه ذكر شده است. بنابراين، اين فهرست كليد تمام چاپ‌هاى تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] خواهد بود. اين فهرست، مقدمه‌اى دارد در سير «معجم‌نگارى» و شيوه‌هاى گونه‌گون آن به قلم دكتر مرعشلى كه گزينشى است از كتاب وى با عنوان «علم فهرسة الحديث، نشأته، تطّوره، أشهر ما دوّن فيه».
احاديث و آثار بر اساس حروف آغازين جمله‌هاى روايات تنظيم و پس از آن راوى آمده و بعد جايگاه آن به ترتيب: سوره، آيه، جلد و صفحه ذكر شده است. بنابراين، اين فهرست كليد تمام چاپ‌هاى تفسير [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] خواهد بود. اين فهرست، مقدمه‌اى دارد در سير «معجم‌نگارى» و شيوه‌هاى گونه‌گون آن به قلم دكتر مرعشلى كه گزينشى است از كتاب وى با عنوان «علم فهرسة الحديث، نشأته، تطّوره، أشهر ما دوّن فيه».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش