۱۴۴٬۸۸۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
| (۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات زندگینامه | {{جعبه اطلاعات زندگینامه | ||
| عنوان = ابونواس، حسن بن هانی | | عنوان = ابونواس، حسن بن هانی | ||
| تصویر = | | تصویر = NUR34216.jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| اساتید = والبه بن حباب، ناشیٔ، احمد بن اسحاق،یعقوب بن اسحاق بن زید حضرمی، حماد بن زید ازدی، حماد ابن سلمه، یحیی بن سعید بن قطان، معتمر بن سلیمان یونس بن حبیب، خلف احمر، ابوزید انصاری، ابوعبیده معمر بن مثنی، ابوالبیداء ریاحی؛ | | اساتید = والبه بن حباب، ناشیٔ، احمد بن اسحاق،یعقوب بن اسحاق بن زید حضرمی، حماد بن زید ازدی، حماد ابن سلمه، یحیی بن سعید بن قطان، معتمر بن سلیمان یونس بن حبیب، خلف احمر، ابوزید انصاری، ابوعبیده معمر بن مثنی، ابوالبیداء ریاحی؛ | ||
| مشایخ = | | مشایخ = | ||
| معاصرین = مسلم بن ولید و حسین بن ضحاک، ابوعمرو بن علاء، هرثمه بن اعین، هارون الرشید، هادی عباسی، مهدی عباسی، امین عباسی، قاسم فرزند هارون، عباس بن | | معاصرین = مسلم بن ولید و حسین بن ضحاک، ابوعمرو بن علاء، هرثمه بن اعین، هارون الرشید، هادی عباسی، مهدی عباسی، امین عباسی، قاسم فرزند هارون، عباس بن ناصح | ||
| شاگردان = یوسف بن دایه، محمد بن ادریس شافعی، احمد بن حنبل، محمد بن جعفر غندر؛ | | شاگردان = یوسف بن دایه، محمد بن ادریس شافعی، احمد بن حنبل، محمد بن جعفر غندر؛ | ||
| اجازه اجتهاد از = | | اجازه اجتهاد از = | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE34216AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE34216AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' اَبونُواس، حسن بن هانی ''' (ح ۱۴۰- ۱۹۸ ق / ۷۵۷-۸۱۴ م)، شاعر بلندآوازۀ عصر عباسی. | ''' اَبونُواس، حسن بن هانی''' (ح ۱۴۰- ۱۹۸ ق / ۷۵۷-۸۱۴ م)، شاعر بلندآوازۀ عصر عباسی. | ||
==بخش اول: زندگی و آراء ابونواس== | ==بخش اول: زندگی و آراء ابونواس== | ||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==بررسی منابع== | ==بررسی منابع== | ||
از آغاز سدۀ ۳ ق تاکنون نویسندگان بسیاری دربارۀ زندگی، اخبار و اشعار ابونواس به بحث و بررسی پرداخته و تقریباً هیچ موضوعی را فرو نگذاشتهاند. انبوهی کتاب با نام اخبار ابی نواس میشناسیم که بیشتر توسط نویسندگان سدههای ۳ و ۴ ق همچون [[یوسف ابن دایه]]، ابوهفان، [[وشاء، محمد بن احمد|ابوطیب ابن وشاء]]، ابن عمار و [[شمشاطی، علی بن محمد|ابوالحسن شمشاطی]] تدوین شده و از این میان، تنها اثر ابوهفان امروزه در دسترس ماست. ابوهفان با اینکه خود شاگرد ابونواس بوده، بیشتر روایاتش را از قول یوسف بن دایه | از آغاز سدۀ ۳ ق تاکنون نویسندگان بسیاری دربارۀ زندگی، اخبار و اشعار ابونواس به بحث و بررسی پرداخته و تقریباً هیچ موضوعی را فرو نگذاشتهاند. انبوهی کتاب با نام اخبار ابی نواس میشناسیم که بیشتر توسط نویسندگان سدههای ۳ و ۴ ق همچون [[یوسف ابن دایه]]، ابوهفان، [[وشاء، محمد بن احمد|ابوطیب ابن وشاء]]، ابن عمار و [[شمشاطی، علی بن محمد|ابوالحسن شمشاطی]] تدوین شده و از این میان، تنها اثر ابوهفان امروزه در دسترس ماست. ابوهفان با اینکه خود شاگرد ابونواس بوده، بیشتر روایاتش را از قول یوسف بن دایه ـ که گاه دچار لغزشهایی نیز شده ـ نقل کرده است. از میان خاورشناسان، واگنر کتابی مستقل و درخور توجه دربارۀ ابونواس نوشته ودر آن تمامی جنبههای زندگی و شعر وی را بررسی کرده است. | ||
فارسیات وی نیز از دید محققان ایرانی به دور نمانده است. ملک الشعرا | فارسیات وی نیز از دید محققان ایرانی به دور نمانده است. [[بهار، محمدتقی|ملک الشعرا بهار]]، [[مینوی، مجتبی|مجتبی مینوی]] و [[صادقی، علیاشرف|علی اشرف صادقی]] واژگان فارسی در اشعار ابونواس را تجزیه و تحلیل کردهاند. | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
بیشتر منابع کهن نیای وی صَباح (رَباح) را از موالی جراح بن عبدالله حَکَمی (از قبیلۀ حکم بن سعد عشیره و حاکم خراسان از سوی عمر بن عبد العزیز در سال ۹۹ ق)، دانسته و نسب وی را از طریق ولاء به یعرب بن قحطان رساندهاند. نسب حکمی وی نیز از همین جاست. خود ابونواس نیز بارها در اشعارش به قبیلۀ قحطان بالیده و اعراب شمالی (عدنانیها) را هجو کرده است. | بیشتر منابع کهن نیای وی صَباح (رَباح) را از موالی جراح بن عبدالله حَکَمی (از قبیلۀ حکم بن سعد عشیره و حاکم خراسان از سوی عمر بن عبد العزیز در سال ۹۹ ق)، دانسته و نسب وی را از طریق ولاء به یعرب بن قحطان رساندهاند. نسب حکمی وی نیز از همین جاست. خود ابونواس نیز بارها در اشعارش به قبیلۀ قحطان بالیده و اعراب شمالی (عدنانیها) را هجو کرده است. | ||
بااینحال، [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|اصمعی]] راوی و نسابۀ معروف هم روزگارش پیوند ولایی او را با قبایل یمن، جعلی و ساختگی خوانده، میگوید: ابونواس به دروغ، نیای خود را از موالی دو قبیلۀ حاء و حکم خوانده است. | بااینحال، [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|اصمعی]] راوی و نسابۀ معروف هم روزگارش پیوند ولایی او را با قبایل یمن، جعلی و ساختگی خوانده، میگوید: ابونواس به دروغ، نیای خود را از موالی دو قبیلۀ حاء و حکم خوانده است. | ||
با این حال، برخی از معاصران، انتساب وی به قبیلۀ قحطان را قطعی دانسته و گفتهاند، اینکه پدر ابونواس همنام هانی بن مسعود قهرمان یمنی بوده و برادر وی ابومعاذ نیز همنام معاذ بن جبل خزرجی بوده است و حتی استادانش همه یا بیشتر به نحوی با یمنیها پیوند داشتهاند، امری تصادفی نبوده است. | با این حال، برخی از معاصران، انتساب وی به قبیلۀ قحطان را قطعی دانسته و گفتهاند، اینکه پدر ابونواس همنام هانی بن مسعود قهرمان یمنی بوده و برادر وی ابومعاذ نیز همنام معاذ بن جبل خزرجی بوده است و حتی استادانش همه یا بیشتر به نحوی با یمنیها پیوند داشتهاند، امری تصادفی نبوده است. | ||
| خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
==زادگاه== | ==زادگاه== | ||
تقریباً تمامی منابع در اینکه زادگاه شاعر اهواز یا یکی از نواحی آن (مناذر کبری، مناذر صغری یا جبل مقطوع معروف به راهبان) بوده، اتفاق نظر دارند. تنها ابن خلکان از قول ابن جراح زادگاه وی را بصره دانسته است . | تقریباً تمامی منابع در اینکه زادگاه شاعر اهواز یا یکی از نواحی آن (مناذر کبری، مناذر صغری یا جبل مقطوع معروف به راهبان) بوده، اتفاق نظر دارند. تنها ابن خلکان از قول ابن جراح زادگاه وی را بصره دانسته است. | ||
| خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
شاید نویسندگانی که وی را از هر گونه هرزگی مبرا دانستهاند، امثال این روایت را مستند خود قرار دادهاند، چه وی در ابیاتی نیز میگوید: اگر گفتن «آتش» دهان را بسوزاند، هیچ آفریدهای نام «آتش» را بر زبان نمیآورد. وی یک بار نیز با گستاخی زبان به هجو عبّاسه خواهر هارون گشود و گویا به همین سبب روانۀ زندان شد. | شاید نویسندگانی که وی را از هر گونه هرزگی مبرا دانستهاند، امثال این روایت را مستند خود قرار دادهاند، چه وی در ابیاتی نیز میگوید: اگر گفتن «آتش» دهان را بسوزاند، هیچ آفریدهای نام «آتش» را بر زبان نمیآورد. وی یک بار نیز با گستاخی زبان به هجو عبّاسه خواهر هارون گشود و گویا به همین سبب روانۀ زندان شد. | ||
ابونواس و هارون الرشید را در داستانهای هزارویک شب پیوسته در مجالس عیش و عشرت کنار یکدیگر | ابونواس و هارون الرشید را در داستانهای هزارویک شب پیوسته در مجالس عیش و عشرت کنار یکدیگر مییابیمو نام آن دو به عنوان دو چهرۀ اسطورهای در طول تاریخ جاویدان مانده است؛ اما ظاهراً روابط بین آن دو هرگز فراتر از حد معمول نبوده و در هیچ یک از منابع کهن نشانهای از راه یافتن ابونواس به مجالس خصوصی هارون نمیتوان یافت. حتی برخی از قدما همۀ آنچه را که دربارۀ ابونواس و هارون گفته شده، بافتۀ تخیلات عامیانه پنداشتهاند و حتی راه یافتن ابونواس به دربار هارون را به کلی انکار کردهاند. | ||
شاعر سرانجام با هرزهدرایی و بیاعتنایی به سنتهای اخلاقی و نیز سرودههای هجوآمیز و نیشدار خود، خلیفه را چنان بر سر خشم آورد که نه تنها پایگاه والایش را در دربار به کلی از کف داد، که نزدیک بود جانش را نیز بر سر آن نهد. از اشعاری که وی بعدها به عنوان عذرخواهی از هارون سرود، چنین برمیآید که خلیفه خون وی را مباح کرده بوده است. همچنین، خود در اشعاری که بعداً سروده، صریحاً به کسادی بازار شعرش در بغداد اشاره کرده است. | شاعر سرانجام با هرزهدرایی و بیاعتنایی به سنتهای اخلاقی و نیز سرودههای هجوآمیز و نیشدار خود، خلیفه را چنان بر سر خشم آورد که نه تنها پایگاه والایش را در دربار به کلی از کف داد، که نزدیک بود جانش را نیز بر سر آن نهد. از اشعاری که وی بعدها به عنوان عذرخواهی از هارون سرود، چنین برمیآید که خلیفه خون وی را مباح کرده بوده است. همچنین، خود در اشعاری که بعداً سروده، صریحاً به کسادی بازار شعرش در بغداد اشاره کرده است. | ||
| خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
==سفرها== | ==سفرها== | ||
به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد | به هرحال، شاعر ناچار شد که بغداد را به قصد مصر ترک کند. وی از طریق حمص و شام به مصر رفت و در این زمان شهرت وی مرزهای عراق را درنوردیده بود، چنانکه نه تنها در شام و مصر، بلکه در اقصی نقاط اندلس نیز نام وی بر سر زبانها بود و شاعرانی همچون عباس بن ناصح (د ۲۳۸ ق) از اندلس به قصد دیدار وی به بغداد میآمدنداز همین رو، شاعر در راه مصر در هر شهری با اقبال شاعران و اهل علم روبهرو میشد، مثلاً در حمص بطین بن امیه و دیک الجن به پیشواز وی رفتند و شاعر مدتی را در منزل لطین سپری کرد. | ||
ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ظاهراً در همین ایام مدتی را نیز در نصیبین گذراند. به روایتی، در آغاز چون ابونواس با جامۀ عیاران و همراه سلیمان بن ابی سهل نوبختی وارد مصر شد، خصیب بن عبدالحمید حاکم مصر که به گفتهای، خود او را نزد خویش خوانده بود، از او استقبال نکرد، اما همینکه مدایح مبالغهآمیز شاعر را شنید، سخت شیفتۀ وی شد و پاداشهای گران به او داد. | ||
| خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
ابونواس در دوران اقامت در مصر علاوه بر محافل عیش و عشرتی که با خصیب داشت، در مجالس علمی نیز شرکت میجست و با دانشمندان و اهل علم به مباحثه میپرداخت. ابن حُدیج کندی از کسانی است که در مصر با وی معاشرت داشته و ابونواس اشعاری در هجو وی سروده است. به گفتهای در مصر برخی دیوان اشعار ابونواس را از وی روایت کردهاند. شاعر یک سال در مصر سپری کرد و سپس به بغداد بازگشت. مجموع اشعاری که وی در مدح خصیب سروده به حدود ۱۰۰ بیت، در۶ قطعه میرسد. | ابونواس در دوران اقامت در مصر علاوه بر محافل عیش و عشرتی که با خصیب داشت، در مجالس علمی نیز شرکت میجست و با دانشمندان و اهل علم به مباحثه میپرداخت. ابن حُدیج کندی از کسانی است که در مصر با وی معاشرت داشته و ابونواس اشعاری در هجو وی سروده است. به گفتهای در مصر برخی دیوان اشعار ابونواس را از وی روایت کردهاند. شاعر یک سال در مصر سپری کرد و سپس به بغداد بازگشت. مجموع اشعاری که وی در مدح خصیب سروده به حدود ۱۰۰ بیت، در۶ قطعه میرسد. | ||
وی در هجو خصیب نیز اشعاری دارد که بیشک آنها را پس از بازگشت به بغداد و برای جلب خشنودی هارون سروده است. شاعر در این هجویهها از خصیب مردی سخت خسیس و فرومایه ساخته و موجب شده است که نام وی در برخی متون کهن | وی در هجو خصیب نیز اشعاری دارد که بیشک آنها را پس از بازگشت به بغداد و برای جلب خشنودی هارون سروده است. شاعر در این هجویهها از خصیب مردی سخت خسیس و فرومایه ساخته و موجب شده است که نام وی در برخی متون کهن ـ از قبیل [[گلستان|گلستان سعدی]] ـ به صورت نماد فرومایگی و نادانی درآید. | ||
ابونواس پس از بازگشت از مصر به حج رفت. او در مدت اقامت در مکه از مجالس درس کسانی همچون سفیان بن عیینه بهره میبرد و با دانشمندان آن دیار به مباحثه میپرداخت و ظاهراً در همین زمان بود که زبیر بن بکار راوی معروف، اشعار شاعر را از وی شنید و به روایت آنها همت گماشت. | ابونواس پس از بازگشت از مصر به حج رفت. او در مدت اقامت در مکه از مجالس درس کسانی همچون سفیان بن عیینه بهره میبرد و با دانشمندان آن دیار به مباحثه میپرداخت و ظاهراً در همین زمان بود که زبیر بن بکار راوی معروف، اشعار شاعر را از وی شنید و به روایت آنها همت گماشت. | ||
| خط ۲۱۸: | خط ۲۱۸: | ||
یکی دیگر از امیران هارون الرشید که ابونواس او را به سختی هجو کرده، اسماعیل بن حفص است که ۱۱ قطعه (در ۶۵ بیت) از هجویات تند و گزندۀ شاعر خطاب به وی سروده شده است. | یکی دیگر از امیران هارون الرشید که ابونواس او را به سختی هجو کرده، اسماعیل بن حفص است که ۱۱ قطعه (در ۶۵ بیت) از هجویات تند و گزندۀ شاعر خطاب به وی سروده شده است. | ||
ابونواس در اشعاری به ماجرای انتخاب مأمون به ولایت عهدی در ۱۸۹ ق اشاره کرده و این امر نشان میدهد که شاعر دست کم تا این زمان در دربار هارون اقامت داشته است، اما به گفتۀ منابع در اواخر خلافت هارون (۱۹۳ ق) به اتهام زندقه، با هجو قبیلۀ مضر، یا به سبب اشعاری که در مدح خصیب | ابونواس در اشعاری به ماجرای انتخاب مأمون به ولایت عهدی در ۱۸۹ ق اشاره کرده و این امر نشان میدهد که شاعر دست کم تا این زمان در دربار هارون اقامت داشته است، اما به گفتۀ منابع در اواخر خلافت هارون (۱۹۳ ق) به اتهام زندقه، با هجو قبیلۀ مضر، یا به سبب اشعاری که در مدح خصیب ابن عبدالحمید سروده بود، به زندان افتاد و سرانجام پس از مرگ هارون، امین وی را از زندان آزاد ساخت. احتمالاً پس از رهایی از زندان بود که وی ابیاتی در رثای هارون سرود. | ||
| خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
با این حال، از ناسزاگویی به این خاندان ابایی نداشته و بارها ایشان را در نهایت گستاخی هجو گفته است. | با این حال، از ناسزاگویی به این خاندان ابایی نداشته و بارها ایشان را در نهایت گستاخی هجو گفته است. | ||
به گفتهای، هنگامی که شاعر، مادر اسماعیل بن ابی سهل را در ابیاتی زشت و بسیار زننده هجو گفت، خاندان نوبختی برآشفتند و درصدد قتل وی برآمدند. | به گفتهای، هنگامی که شاعر، مادر اسماعیل بن ابی سهل را در ابیاتی زشت و بسیار زننده هجو گفت، خاندان نوبختی برآشفتند و درصدد قتل وی برآمدند. | ||
در روایت دیگری نیز آمده است که زُنبور کاتب که با ابونواس دشمنی داشت، شعری در هجو علی بن | در روایت دیگری نیز آمده است که زُنبور کاتب که با ابونواس دشمنی داشت، شعری در هجو علی بن ابیطالب(ع) ساخت و آن را به شاعر نسبت داد و چون نوبختیان آن را شنیدند، برآن شدند تا وی را بکشند. تقریباً هیچ یک از منابع به این داستان اعتنا نکرده و خاندان نوبختی نیز خود آن را تکذیب کردهاند و میدانیم که اشعار و اخبار ابونواس همه توسط این خاندان گردآوری شده و از طریق آنان به دست حمزۀ اصفهانی و دیگران رسیده است. | ||
| خط ۲۸۸: | خط ۲۸۸: | ||
==ابونواس و معاصرانش== | ==ابونواس و معاصرانش== | ||
ابونواس با شاعران و دانشمندان بزرگی هم روزگار بود و با بسیاری از آنان معاشرت و گاه مهاجات داشت. طبیعی است که شاعر بزرگی چون او نمیتوانسته است از میدان رقابتها و خصومتهای شاعرانه برکنار باشد. به گفتۀ | ابونواس با شاعران و دانشمندان بزرگی هم روزگار بود و با بسیاری از آنان معاشرت و گاه مهاجات داشت. طبیعی است که شاعر بزرگی چون او نمیتوانسته است از میدان رقابتها و خصومتهای شاعرانه برکنار باشد. به گفتۀ ابن عمر، در آن روزگار هیچ شاعری نبود که به وی حسادت نورزد. فضل بن عبدالصمد رقاشی، هیثم بن عدی، ابان بن عبدالحمید لاحقی، اشجع سلمی، داوود بن رزین، زُنبور بن ابی حماد و احمد بن روح ازجمله شاعرانی بودهاند که با ابونواس اشعاری به هجو ردوبدل کردهاند. | ||
از میان این شاعران، خصومت ابونواس با رَقاشی و ابان بن عبدالحمید لاحقی شاعر برمکیان از همه بیشتر بوده است. | از میان این شاعران، خصومت ابونواس با رَقاشی و ابان بن عبدالحمید لاحقی شاعر برمکیان از همه بیشتر بوده است. | ||
| خط ۳۰۰: | خط ۳۰۰: | ||
دربارۀ روابط شاعر با نظّام معتزلی نیز روایات بسیاری در منابع نقل شده که برخی از آنها مغشوش است. در یکی از این روایتها آمده است که ابونواس در خردسالی به مصاحبت نظام درآمد و از وی دانش آموخت و نظام سخت شیفتۀ وی بود. | دربارۀ روابط شاعر با نظّام معتزلی نیز روایات بسیاری در منابع نقل شده که برخی از آنها مغشوش است. در یکی از این روایتها آمده است که ابونواس در خردسالی به مصاحبت نظام درآمد و از وی دانش آموخت و نظام سخت شیفتۀ وی بود. | ||
با توجه به این روایت سن نظام باید از ابونواس بسیار بیشتر بوده باشد، حال آنکه برخی منابع ولادت نظام را در ۱۶۰ ق نوشتهاند. | با توجه به این روایت سن نظام باید از ابونواس بسیار بیشتر بوده باشد، حال آنکه برخی منابع ولادت نظام را در ۱۶۰ ق نوشتهاند. | ||
به گفتهای، نظام با بحث و جدل بسیار سعی داشت که ابونواس را قانع کند تا آراء و عقاید معتزلیان را بپذیرد، اما شاعر هرگز زیر بار نرفت و حتی با وی از در مخالفت درآمد و زبان به هجو او گشود. | به گفتهای، نظام با بحث و جدل بسیار سعی داشت که ابونواس را قانع کند تا آراء و عقاید معتزلیان را بپذیرد، اما شاعر هرگز زیر بار نرفت و حتی با وی از در مخالفت درآمد و زبان به هجو او گشود. | ||
| خط ۳۱۳: | خط ۳۱۳: | ||
۱. ابونواس را از جهانی میتوان بزرگترین شاعر عرب به شمار آورد. ۲. وی پیشوای شعر نوخاستۀ عرب و نمایندۀ معارضان شعر کهن عرب است. ۳. او از مادر و شاید هم از پدر، ایرانی بود و در محیط اهواز و بصره با همۀ پدیدههای فرهنگی ایرانی آشنا شد. | ۱. ابونواس را از جهانی میتوان بزرگترین شاعر عرب به شمار آورد. ۲. وی پیشوای شعر نوخاستۀ عرب و نمایندۀ معارضان شعر کهن عرب است. ۳. او از مادر و شاید هم از پدر، ایرانی بود و در محیط اهواز و بصره با همۀ پدیدههای فرهنگی ایرانی آشنا شد. | ||
از آنجا که خود شیفتۀ این فرهنگ بود، ناچار شعرش بیشتر عصارهای از فرهنگ ایرانی آن روزگار است وگاه به همین جهت او را شعوبی و زندیق نیز خواندهاند. ۴. مضامین نویافتۀ او در باب خمر، معشوق، شاهد، مدح، زهد و ... در ادبیات فارسی (به خصوص رباعیات خیام) تأثیر وسیعی داشته و بسیاری از همین مضامین، اندک اندک ماهیت عرفانی یافته و در آثار متصوفۀ ایران جلوه کرده است. ۵. انبوه کلمات فارسی ابونواس از دیرباز مورد بحث بوده است. برای بررسی شمار این کلمات، درجۀ تکرار و نوع آنها (معرب یا فارسی خالص) لازم بود همۀ دیوان بررسی شود. ۶. از بررسی آثار بیشماری که دربارۀ او نوشته شده، نمیتوان راه به جایی برد. برای درک تناقضات روحی و مادی ابونواس، تنها راه چاره بررسی مستقیم دیوان است. | از آنجا که خود شیفتۀ این فرهنگ بود، ناچار شعرش بیشتر عصارهای از فرهنگ ایرانی آن روزگار است وگاه به همین جهت او را شعوبی و زندیق نیز خواندهاند. ۴. مضامین نویافتۀ او در باب خمر، معشوق، شاهد، مدح، زهد و... در ادبیات فارسی (به خصوص رباعیات خیام) تأثیر وسیعی داشته و بسیاری از همین مضامین، اندک اندک ماهیت عرفانی یافته و در آثار متصوفۀ ایران جلوه کرده است. ۵. انبوه کلمات فارسی ابونواس از دیرباز مورد بحث بوده است. برای بررسی شمار این کلمات، درجۀ تکرار و نوع آنها (معرب یا فارسی خالص) لازم بود همۀ دیوان بررسی شود. ۶. از بررسی آثار بیشماری که دربارۀ او نوشته شده، نمیتوان راه به جایی برد. برای درک تناقضات روحی و مادی ابونواس، تنها راه چاره بررسی مستقیم دیوان است. | ||
به دلیل طولانی شدن مقاله از آوردن این بخش در اینجا صرفنظر کردهایم و شما را به اصل مقاله ارجاع میدهیم. | به دلیل طولانی شدن مقاله از آوردن این بخش در اینجا صرفنظر کردهایم و شما را به اصل مقاله ارجاع میدهیم. | ||
| خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
فاتحینژاد، عبدالله؛ آذرنوش، آذرتاش، | فاتحینژاد، عبدالله؛ آذرنوش، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
| خط ۳۴۳: | خط ۳۴۳: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]] | ||
[[رده: | [[رده:شاعران]] | ||