۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۶: | خط ۶: | ||
[[حسینی جلالی، محمدجواد]] (محقق) | [[حسینی جلالی، محمدجواد]] (محقق) | ||
[[عاملی، حسین بن عبدالصمد]] ( | [[عاملی، حسین بن عبدالصمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 247/6 /ع2ن9 | | کد کنگره =BP 247/6 /ع2ن9 | ||
| خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
فکر | فکر | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | | مکان نشر =تهران - ایران | ||
| سال نشر = 1387 ش | | سال نشر = 1387 ش | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14518AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE14518AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =978-964-96498-5-6 | | شابک =978-964-96498-5-6 | ||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =14518 | |||
| کتابخوان همراه نور =14518 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۴: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با سه مقدمه از محمدحسين جلالى، محقق و نویسنده، آغاز و مطالب در بيست و دو باب و هر باب، در چندين فصل، تنظيم شده است. | |||
اين كتاب در حقيقت تلخيصى از كتاب «[[أدب الدنيا و الدين|أدب الدنيا والدين]]» ابوالحسن [[ماوردی، علی بن محمد|على بن محمد ماوردى]] (متوفى 450ق) است<ref>رحمتى، محمدكاظم، 1383، ص 26</ref> | |||
نسخههاى اساس چاپ كتاب نور الحقيقة، تحرير متأخر اين كتاب توسط خود نویسنده است. دليل اين امر، ياد كردن از شاه طهماسب صفوى است و مشخص است كه حارثى ديباچه اين كتاب را در ايران به نام شاه طهماسب تغيير داده است كه البته اين كار عملى رايج بوده است<ref>همان</ref> | |||
نسخههاى اساس چاپ كتاب نور الحقيقة، تحرير متأخر اين كتاب توسط خود | |||
متأسفانه اين ديباچه در متن فعلى موجود نيست. اين ديباچه دلالت دارد كه حارثى اين كتاب را در سفر به استانبول تلخيص كرده است و احتمالا غرض وى از اين كار نشان دادن توان علمى خود جهت اخذ اجازه تدريس در يكى از مدارس جبل عامل بوده است؛ امرى كه ميان عالمان، متداول بوده است<ref>همان، ص 27</ref> | متأسفانه اين ديباچه در متن فعلى موجود نيست. اين ديباچه دلالت دارد كه حارثى اين كتاب را در سفر به استانبول تلخيص كرده است و احتمالا غرض وى از اين كار نشان دادن توان علمى خود جهت اخذ اجازه تدريس در يكى از مدارس جبل عامل بوده است؛ امرى كه ميان عالمان، متداول بوده است<ref>همان، ص 27</ref> | ||
نویسنده در ذكر منابع و مصادر مورد استفاده خويش، فقط از دو كتاب زير نام برده است: | |||
الف)- «بيان و تبيين»، اثر ابىعثمان [[جاحظ، عمرو بن بحر|عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق). از اين منبع، فقط در يك مورد، در ص 282، نام برده شده است. | الف)- «بيان و تبيين»، اثر ابىعثمان [[جاحظ، عمرو بن بحر|عمرو بن بحر جاحظ]] (متوفى 255ق). از اين منبع، فقط در يك مورد، در ص 282، نام برده شده است. | ||
ب)- «منشور الحكم»؛ در موارد فراوانى از اين كتاب، نقل شده است از جمله: ص 38، 100، 154 و | ب)- «منشور الحكم»؛ در موارد فراوانى از اين كتاب، نقل شده است از جمله: ص 38، 100، 154 و..<ref>مقدمه محمدحسين جلالى، ص 10</ref> | ||
نویسنده در تدوين مطالب كتاب، از كلمات حكمتآميز حكما و فلاسفه امم، ملل، قوميتها، مذاهب و عقايد مختلف نيز استفاده نموده است، از جمله حكماى قبل از اسلام، مانند: اقليدس، اردشير، بزرگمهر، لقمان، پادشاه چين و هند، قيصر و اسكندر و همچنين مشاهير و حكماى اسلامى، از جمله: [[امام على(ع)]]، سلمان فارسى، عبدالله بن مسعود، صهيب بن سنان، ابن زبير، عدى بن حاتم، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابوالأسود دئلى، عبدالله بن عمر، سفيان ثورى، يحيى بن خالد، فضل بن سهل و.<ref>همان، ص 13</ref> | |||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه محمدحسين جلالى، در ابتدا شرح حال نسبتا مفصلى از نویسنده و آثار وى ارائه شده و در ادامه، مطالبى پيرامون اثر حاضر بيان گرديده است<ref>مقدمه محمدحسين جلالى، ص 5 تا 21</ref> | |||
در مقدمه محمدحسين جلالى، در ابتدا شرح حال نسبتا مفصلى از | |||
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به جايگاه و اهميت تزكيه نفس، نسخ كتاب بررسى و در ادامه، روش تحقيق بيان شده است. محقق، معتقد است انسان به كمال نخواهد رسيد، مگر بهواسطه تزكيه و تربيت اخلاق و انسان به ميزان بهرهمندى از مكارم و محاسن اخلاقى خود، به كمال و شرافت انسانى خواهد رسيد<ref>مقدمه محقق، ص 22 تا 30</ref> | در مقدمه محقق، ضمن اشاره به جايگاه و اهميت تزكيه نفس، نسخ كتاب بررسى و در ادامه، روش تحقيق بيان شده است. محقق، معتقد است انسان به كمال نخواهد رسيد، مگر بهواسطه تزكيه و تربيت اخلاق و انسان به ميزان بهرهمندى از مكارم و محاسن اخلاقى خود، به كمال و شرافت انسانى خواهد رسيد<ref>مقدمه محقق، ص 22 تا 30</ref> | ||
| خط ۶۰: | خط ۵۷: | ||
مقدمه مؤلف، مطالبى است مختصر پيرامون عقل، اهميت، ارزش و جايگاه آن در كمال انسان<ref>مقدمه مؤلف، ص 33 تا 35</ref> | مقدمه مؤلف، مطالبى است مختصر پيرامون عقل، اهميت، ارزش و جايگاه آن در كمال انسان<ref>مقدمه مؤلف، ص 33 تا 35</ref> | ||
باب اول، در مورد عقل مىباشد. | باب اول، در مورد عقل مىباشد. نویسنده در ابتدا، عقل را به دو قسم غريزى و مكتسب، تقسيم كرده و پس از توضيح و تشريح هريك، در شش فصل زير، مطالب را دنبال كرده است: | ||
در فصل اول، از حيلهگرى و مكارى بحث شده و در مورد اينكه آيا شخص داهى و حيلهگر عاقل ناميده مىشود يا خير، سخن به ميان آمده است<ref>متن كتاب، ص 40</ref> | در فصل اول، از حيلهگرى و مكارى بحث شده و در مورد اينكه آيا شخص داهى و حيلهگر عاقل ناميده مىشود يا خير، سخن به ميان آمده است<ref>متن كتاب، ص 40</ref> | ||
در مورد اينكه اگر كسى از عقل خويش در راه حيلهگرى و شرارت استفاده كند، آيا مىتوان اطلاق عقل نمود يا نه، اختلاف وجود دارد و | در مورد اينكه اگر كسى از عقل خويش در راه حيلهگرى و شرارت استفاده كند، آيا مىتوان اطلاق عقل نمود يا نه، اختلاف وجود دارد و نویسنده در اين باره، به دو عقيده زير، اشاره كرده است: | ||
عدهاى معتقدند به علت وجود عقل در چنين شخصى، مىتوان او را عاقل ناميد، اما برخى ديگر، بر اين باورند كه اطلاق عاقل بر چنين شخصى، صحيح نمىباشد؛ زيرا خير و دين، از مقتضيات عقل بوده و عقل را با شرارت، كارى نيست<ref>همان</ref> | عدهاى معتقدند به علت وجود عقل در چنين شخصى، مىتوان او را عاقل ناميد، اما برخى ديگر، بر اين باورند كه اطلاق عاقل بر چنين شخصى، صحيح نمىباشد؛ زيرا خير و دين، از مقتضيات عقل بوده و عقل را با شرارت، كارى نيست<ref>همان</ref> | ||
| خط ۷۴: | خط ۷۱: | ||
در فصل پنجم، به اثر هوىپرستى و همچنين عدم پيروى از هواى نفس در عقل اشاره شده و در فصل ششم، اين امر مورد بحث و بررسى قرار گرفته است كه تقواى الهى، نافعترين چيز در رشد و پروش عقل مىباشد<ref>همان، ص 50 تا 52</ref> | در فصل پنجم، به اثر هوىپرستى و همچنين عدم پيروى از هواى نفس در عقل اشاره شده و در فصل ششم، اين امر مورد بحث و بررسى قرار گرفته است كه تقواى الهى، نافعترين چيز در رشد و پروش عقل مىباشد<ref>همان، ص 50 تا 52</ref> | ||
باب دوم، در مورد علم مىباشد. | باب دوم، در مورد علم مىباشد. نویسنده در ابتدا، به بيان شرافت و فضيلت علم پرداخته و به اين نكته اشاره مىكند كه فضليت اهل علم، قابل كتمان نيست، مگر نزد جاهلين و سپس اقدام به بيان موانع طلب علم از جمله، مشكلات مادى، سخت بودن تعلم، كندذهن بودن و... كرده است<ref>همان، ص 64</ref> | ||
از جمله مباحث مطرحشده در اين باب، عبارتند از: شرافت تمامى علوم؛ قصد و نيت طالب علم؛ لزوم ابتدا از اول علوم تا آخر آن نه بالعكس؛ موانع حظ از علم پس از تصور و فهم آن؛ استقثال حفظ علم و كوتاهى متعلم در آن؛ شروط كمال؛ آنچه كه طالب علم، ملزم به رعايت آن مىباشد؛ ضرورت اعتدال در رأى؛ آداب علماء؛ كثرت و قلت علم؛ وجوب عمل به علم؛ بذل علم و بخل از آن؛ فراست عالم و | از جمله مباحث مطرحشده در اين باب، عبارتند از: شرافت تمامى علوم؛ قصد و نيت طالب علم؛ لزوم ابتدا از اول علوم تا آخر آن نه بالعكس؛ موانع حظ از علم پس از تصور و فهم آن؛ استقثال حفظ علم و كوتاهى متعلم در آن؛ شروط كمال؛ آنچه كه طالب علم، ملزم به رعايت آن مىباشد؛ ضرورت اعتدال در رأى؛ آداب علماء؛ كثرت و قلت علم؛ وجوب عمل به علم؛ بذل علم و بخل از آن؛ فراست عالم و..<ref>همان، ص 68 تا 104</ref> | ||
در باب سوم، مطالب مختصرى در رابطه با كتابت و عوارض خط<ref>همان، ص 107</ref> و در باب چهارم، مباحثى پيرامون الفاظ پيچيده و رازآلود و برخى از رموز، مطرح شده است<ref>همان، ص 114</ref> | در باب سوم، مطالب مختصرى در رابطه با كتابت و عوارض خط<ref>همان، ص 107</ref> و در باب چهارم، مباحثى پيرامون الفاظ پيچيده و رازآلود و برخى از رموز، مطرح شده است<ref>همان، ص 114</ref> | ||
| خط ۸۲: | خط ۷۹: | ||
باب پنجم، در نه فصل، در مذمت دنيا و متعلقات آن مىباشد. عناوين اين فصول، عبارتند از: زهد؛ قناعت؛ رياضت نفس؛ ناتوان و نيازمند آفريده شدن مردمان، يكى از حكمتهاى خداوند است؛ آنچه كار دنيا با آن سامان مىيابد؛ آنچه كه باعث بهبودى حال انسان در دنيا مىشود؛ حال انسان در مكسب و حب مال و حرص و بخل<ref>همان، ص 117</ref> | باب پنجم، در نه فصل، در مذمت دنيا و متعلقات آن مىباشد. عناوين اين فصول، عبارتند از: زهد؛ قناعت؛ رياضت نفس؛ ناتوان و نيازمند آفريده شدن مردمان، يكى از حكمتهاى خداوند است؛ آنچه كار دنيا با آن سامان مىيابد؛ آنچه كه باعث بهبودى حال انسان در دنيا مىشود؛ حال انسان در مكسب و حب مال و حرص و بخل<ref>همان، ص 117</ref> | ||
باب ششم، در رابطه با ادب نفس مىباشد. | باب ششم، در رابطه با ادب نفس مىباشد. نویسنده، معتقد است كه ادب نفس و مزين شدن آن به آداب، صفات، افعال و اقوال نيكو، بر انسان واجب بوده و نفع آن، يا در دنيا و آخرت به او مىرسد، مانند صدق، سخاوت و... يا در دنيا، مانند: مشورت، كتمان سر و..<ref>همان، ص 159</ref> | ||
به اعتقاد | به اعتقاد نویسنده، اگر انسان زبان نداشت، مانند حيوانات و بهايم بود، زيرا زبان، از ضمير و مكتومات آدمى خبر داده و وسيلهاى براى ارتباط با همنوع مىباشد. در باب هفتم، مطالبى پيرامون زبان و فوايد سكوت بيان شده است<ref>همان، ص165</ref> | ||
عنوان ساير ابواب، عبارت است از: صدق و كذب؛ كتمان سر؛ مشورت؛ كبر و عجب؛ حلم و غضب؛ صبر و جزع؛ سخا و بخل؛ حسن خلق؛ حيا؛ مصاحبت و رفاقت؛ مزاح و شوخى؛ حسادت؛ طيره و تفأل؛ آرزو و اميدوارى و مرگ. | عنوان ساير ابواب، عبارت است از: صدق و كذب؛ كتمان سر؛ مشورت؛ كبر و عجب؛ حلم و غضب؛ صبر و جزع؛ سخا و بخل؛ حسن خلق؛ حيا؛ مصاحبت و رفاقت؛ مزاح و شوخى؛ حسادت؛ طيره و تفأل؛ آرزو و اميدوارى و مرگ. | ||
| خط ۹۶: | خط ۹۳: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references/> | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
| خط ۱۰۲: | خط ۹۹: | ||
2. رحمتى، محمدكاظم، «حسين بن عبدالصمد حارثى و كتاب نور الحقيقة و نور الحديقة»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله كتاب ماه دين، تير 1383، شماره 81 (از صفحه 24 تا 28). | 2. رحمتى، محمدكاظم، «حسين بن عبدالصمد حارثى و كتاب نور الحقيقة و نور الحديقة»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله كتاب ماه دين، تير 1383، شماره 81 (از صفحه 24 تا 28). | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||