مولانا و شعر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در سایه سار مهر (جشن نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)' به 'در سایه سار مهر (جشن‌نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)'
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'در سایه سار مهر (جشن نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)' به 'در سایه سار مهر (جشن‌نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۳: خط ۲۳:
| پیش از =
| پیش از =
}}  
}}  
{{کاربردهای دیگر| شعر (ابهام‌زدایی)}} 
''' مولانا و شعر''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی ـ تحلیلی‌ که اختصاصاً به جنبه‌های شعر و شاعری مولانا می‌پردازد و به این که آیا او شاعر بود یا دفعتاً شاعر شد می‌پردازد. این کتاب در ادامه‌ی مجموعه آثار مثنوی پژوهی و مولوی شناسی است که تا کنون بیش از سی عنوان آن منتشر شده است و نویسنده خود از مولوی شناسان بنام و محقّقان برجسته‌ی عرفان اسلامی‌‌است. و با این وصف باید در انتظار تحلیلی نقدی در خصوص مولانا و شعر باشیم. در این که [[مولانا]] چه نسبتی با شعر و شاعری برقرار می‌کند دهه‌هاست که حرف و حدیث وجود دارد. و در این که آیا تعلیم و مشق شاعری کرده بود یا یکباره و دفعتاً شعر گفت و شاعر شد نیز همین‌گونه اختلافات شدید وجود دارد. کتاب [[مولانا]] و شعر به طور علمی‌‌و دقیق به این مقوله می‌پردازد و پاسخهایی درخور و دقیق به یکایک آن می‌‌دهد و خواننده با خوانش این اثر شاید از این ابهامات و اختلافات بیرون آید و شناختی درست از [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] و شعر مولانا داشته باشد.


''' مولانا و شعر''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی ـ تحلیلی‌ که اختصاصاً به جنبه‌های شعر و شاعری مولانا می‌پردازد و به این که آیا او شاعر بود یا دفعتاً شاعر شد می‌پردازد . این کتاب در ادامه‌ی مجموعه آثار مثنوی پژوهی و مولوی شناسی است که تا کنون بیش از سی عنوان آن منتشر شده است و نویسنده خود از مولوی شناسان بنام و محقّقان برجسته‌ی عرفان اسلامی‌‌است. و با این وصف باید در انتظار تحلیلی نقدی در خصوص مولانا و شعر باشیم. در این که [[مولانا]] چه نسبتی با شعر و شاعری برقرار می‌کند دهه‌هاست که حرف و حدیث وجود دارد. و در این که آیا تعلیم و مشق شاعری کرده بود یا یکباره و دفعتاً شعر گفت و شاعر شد نیز همینگونه اختلافات شدید وجود دارد. کتاب [[مولانا]] و شعر به طور علمی‌‌و دقیق به این مقوله می‌پردازد و پاسخهایی درخور و دقیق به یکایک آن می‌‌دهد و خواننده با خوانش این اثر شاید از این ابهامات و اختلافات بیرون آید و شناختی درست از [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] و شعر مولانا داشته باشد.
آنچه که مسلّم است این که [[مولانا]] دو اثر شعری ناب و پر قوّت و مطوّل دارد، یکی [[مثنوی معنوی]] و یکی هم [[دیوان کبیر]] در این هر دو اثر جاودانه ده‌ها هزار بیت را در قالبهای گوناگون ساخته و پرداخته است و لذا انکار شعر و شاعری مولانا به هیچ روی عملی خردمندانه نیست، ولی از این بابت که آیا [[مولانا]] خود با شعر و شاعر بودنش موافق است یا نه در این خصوص حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد و از قضا [[مولانا]] خود به این نکته در مواقفی اشاره کرده و تکلیف خود را با شعر و صفت شاعری معلوم داشته و از ابهامات ساخته شده. گفته شده توسّط دیگران پرده برداشته و موقعیّت خود را مشخّص نموده است. در اینجا دو نکته قابل ذکر است یکی اینکه [[مولانا]] این موضوع و موضع را مسکوت نگذاشته و دو دیگر اینکه نویسنده‌ی کتاب مولانا و شعر از مهمترین [[مولوی]] شناسان و از بهترین مفسّران [[مثنوی]] است، ضمن این که نه تنها با شعر هم آشناست بلکه خود در این باره صاحب اثر است و لذا در این کتاب با تحقیقی دقیق و عالمانه مواجه هستیم و به قوّت می‌‌توانیم پاسخ این ابهامات را دریافت کنیم.
 
آنچه که مسلّم است این که [[مولانا]] دو اثر شعری ناب و پر قوّت و مطوّل دارد، یکی [[مثنوی معنوی]] و یکی هم [[دیوان کبیر]] در این هر دو اثر جاودانه ده ها هزار بیت را در قالبهای گوناگون ساخته و پرداخته است و لذا انکار شعر و شاعری مولانا به هیچ روی عملی خردمندانه نیست، ولی از این بابت که آیا [[مولانا]] خود با شعر و شاعر بودنش موافق است یا نه در این خصوص حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد و از قضا [[مولانا]] خود به این نکته در مواقفی اشاره کرده و تکلیف خود را با شعر و صفت شاعری معلوم داشته و از ابهامات ساخته شده . گفته شده توسّط دیگران پرده برداشته و موقعیّت خود را مشخّص نموده است. در اینجا دو نکته قابل ذکر است یکی اینکه [[مولانا]] این موضوع و موضع را مسکوت نگذاشته و دو دیگر اینکه نویسنده‌ی کتاب مولانا و شعر از مهمترین [[مولوی]] شناسان و از بهترین مفسّران [[مثنوی]] است، ضمن این که نه تنها با شعر هم آشناست بلکه خود در این باره صاحب اثر است و لذا در این کتاب با تحقیقی دقیق و عالمانه مواجه هستیم و به قوّت می‌‌توانیم پاسخ این ابهامات را دریافت کنیم.




خط ۶۶: خط ۶۶:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


درفصل سخنان [[سپهسالار]] و [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] هر دو از شعر مولانا و بی اعتنایی مولانا به شعر سخن گفته‌اند و هر دو بی اعتباری شعر نزد مولانا را متذکّر گشته اند. این تذکار در کتاب [[فیه ما فیه]] نیز مستقیماً وجود دارد. در عین حال در [[ولد نامه]] [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] ابیاتی وجود دارد که بین شاعران و اشعار نیز تمییز قائل می‌‌شود، شعری را عاشقانه و شعری را شاعرانه می‌‌داند، شعر عاشق را تفسیر و شعر شاعر را تف سیر می‌‌گوید، با این جناس فرق شعر عارفانه یا عاشقانه را از شعری که فقط شعر است و شاعران از روی ظواهر شعری به آن می‌‌پردازند معلوم کرده است<ref>ولدنامه، صص 46-45</ref>. در صفحه‌ی 76 با تمهیداتی صفحات قبل به اینجا می‌‌رسد که [[مولانا]] شاعر به معنای مصطلح نیست ولی با این حال دارای اشعاری است که به تعبیر [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] شعر الهامی‌‌و آسمانی است، شعری برخاسته از ذوق و عشق و معرفت. شعری عرفانی و عاشقانه، شعری برگرفته از حکمت. البتّه [[مولانا]] خود نیز بارها و بارها در خلال ابیات [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] به الهامی‌‌بودن شعرش اذعان داشته و به آن متذکّر شده است، نمونه‌ای از آن را در غزل شماره 2115 [[دیوان کبیر]] می‌‌توان دید.
درفصل سخنان [[سپهسالار]] و [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] هر دو از شعر مولانا و بی اعتنایی مولانا به شعر سخن گفته‌اند و هر دو بی اعتباری شعر نزد مولانا را متذکّر گشته‌اند. این تذکار در کتاب [[فیه ما فیه]] نیز مستقیماً وجود دارد. در عین حال در [[ولد نامه]] [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] ابیاتی وجود دارد که بین شاعران و اشعار نیز تمییز قائل می‌‌شود، شعری را عاشقانه و شعری را شاعرانه می‌‌داند، شعر عاشق را تفسیر و شعر شاعر را تف سیر می‌‌گوید، با این جناس فرق شعر عارفانه یا عاشقانه را از شعری که فقط شعر است و شاعران از روی ظواهر شعری به آن می‌‌پردازند معلوم کرده است<ref>ولدنامه، صص 46-45</ref>. در صفحه‌ی 76 با تمهیداتی صفحات قبل به اینجا می‌‌رسد که [[مولانا]] شاعر به معنای مصطلح نیست ولی با این حال دارای اشعاری است که به تعبیر [[سلطان‌ولد، محمد بن محمد|سلطان ولد]] شعر الهامی‌‌و آسمانی است، شعری برخاسته از ذوق و عشق و معرفت. شعری عرفانی و عاشقانه، شعری برگرفته از حکمت. البتّه [[مولانا]] خود نیز بارها و بارها در خلال ابیات [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] به الهامی‌‌بودن شعرش اذعان داشته و به آن متذکّر شده است، نمونه‌ای از آن را در غزل شماره 2115 [[دیوان کبیر]] می‌‌توان دید.


در فصل [[مولانا]] و شعر و شاعری شواهدی از اشعار [[مولانا]] را به دست می‌‌دهد که شعر او را ملودیک و آهنگین نشان می‌‌دهد، اشعاذی که در آن جنبه‌های موسیقایی موج می‌‌زند و از نوعی نیست که بتوان به سادگی خواند. تنها وزن و قافیه و ردیف نیست که حرف می‌‌زد، بلکه موسیقی و ریتم و ملودی در آن حرف می‌‌زند و همین شعر [[مولانا]] را از دیگر شاعران ممتاز و متمایز می‌‌سازد. همین است که شعر مولانا را با سماع نیز هماهنگ می‌‌کند، چه آشنایی [[مولانا]] با موسیقی و وزن موسیقایی و ریتم سبب می‌‌شده تا به قوّال و خواننده‌ی سماع نوع شعری که بتوان با آن به سماع در آمد را القاء و تعلیم نماید. نمونه‌های زیادی از غزلیات هست که این حالت را نشانه می‌‌رود. در همین فصل چالشی جدّی و تند بین استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] و استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] در مقوله‌ی شعر و شاعری مولانا دیده می‌‌شود، استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] عباراتی را در این باره به کار می‌‌برد که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن را بی پایه و خطا می‌‌داند و برای حرف خود نیز دلایل مهم و قابل توجّهی ارائه می‌‌دهد که از صفحه‌ی 135 تا 202 را به طور مشروح در بر می‌‌گیرد. با شواهدی که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از منابع گوناگون و به ویژه از خلال ابیات و سخنان [[مولانا]] به دست می‌‌دهد نشان می‌‌دهد که سخن او دقیق و درست تر است و در امر مولوی شناسی دقیقتر و عالیتر. در آخرین فصل هم نمونه‌هایی زیبا از غزلیات مولانا به همراه چند رباعی نغز را می‌‌آورد که گزینش خوبی برای اشعار مولانا محسوب می‌‌شود.
در فصل [[مولانا]] و شعر و شاعری شواهدی از اشعار [[مولانا]] را به دست می‌‌دهد که شعر او را ملودیک و آهنگین نشان می‌‌دهد، اشعاذی که در آن جنبه‌های موسیقایی موج می‌‌زند و از نوعی نیست که بتوان به سادگی خواند. تنها وزن و قافیه و ردیف نیست که حرف می‌‌زد، بلکه موسیقی و ریتم و ملودی در آن حرف می‌‌زند و همین شعر [[مولانا]] را از دیگر شاعران ممتاز و متمایز می‌‌سازد. همین است که شعر مولانا را با سماع نیز هماهنگ می‌‌کند، چه آشنایی [[مولانا]] با موسیقی و وزن موسیقایی و ریتم سبب می‌‌شده تا به قوّال و خواننده‌ی سماع نوع شعری که بتوان با آن به سماع در آمد را القاء و تعلیم نماید. نمونه‌های زیادی از غزلیات هست که این حالت را نشانه می‌‌رود. در همین فصل چالشی جدّی و تند بین استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] و استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] در مقوله‌ی شعر و شاعری مولانا دیده می‌‌شود، استاد [[فروزانفر، بدیع‌الزمان|فروزانفر]] عباراتی را در این باره به کار می‌‌برد که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] آن را بی پایه و خطا می‌‌داند و برای حرف خود نیز دلایل مهم و قابل توجّهی ارائه می‌‌دهد که از صفحه‌ی 135 تا 202 را به طور مشروح در بر می‌‌گیرد. با شواهدی که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] از منابع گوناگون و به ویژه از خلال ابیات و سخنان [[مولانا]] به دست می‌‌دهد نشان می‌‌دهد که سخن او دقیق و درست تر است و در امر مولوی شناسی دقیقتر و عالیتر. در آخرین فصل هم نمونه‌هایی زیبا از غزلیات مولانا به همراه چند رباعی نغز را می‌‌آورد که گزینش خوبی برای اشعار مولانا محسوب می‌‌شود.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
[[سید برهان‌الدین، مرشد مولانا]]
[[سید برهان‌الدین، مرشد مولانا]]


[[در سایه سار مهر (جشن نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)]]
[[در سایه سار مهر (جشن‌نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)]]


[[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]]
[[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]]