ما أتفق لفظه و أختلف معناه من القرآن المجید: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ما اتفق لفظه و اختلف معناه في القرآن المجید''' اثری از [[مبرد، محمد بن یزید|محمد بن يزيد بن عبدالاكبر ازدى بصرى]] (285-210ق)، یکی از برجستهترین دانشمندان ادبیات، نحو و علوم بلاغت، در موضوع ادبیات- لغت است. | |||
در این کتاب به بحث درباره کلمات مترادف و مشرکات لفظی و همچنین الفاظ قرآنی که از جهت لفظ یکسان و از جهت معنا متفاوت بوده، پرداخته شده است. کتاب در مقایسه با کتابهای دیگر نویسنده، کوچک و مختصر است و به نوعی یک نوشته کوتاه در زمینه وجوه و نظائر به شمار میرود.<ref>مقدمه، ص 27</ref> | در این کتاب به بحث درباره کلمات مترادف و مشرکات لفظی و همچنین الفاظ قرآنی که از جهت لفظ یکسان و از جهت معنا متفاوت بوده، پرداخته شده است. کتاب در مقایسه با کتابهای دیگر نویسنده، کوچک و مختصر است و به نوعی یک نوشته کوتاه در زمینه وجوه و نظائر به شمار میرود.<ref>مقدمه، ص 27</ref> | ||
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۰۱
| ما أتفق لفظه و أختلف معناه من القرآن المجید | |
|---|---|
| پدیدآوران | مبرد، محمد بن یزید (نويسنده) ابو رعد٬ احمد محمد سلیمان (محقق) |
| ناشر | دولة الکویت. وزارة الأوقاف و الشؤون الاسلامیة |
| مکان نشر | کویت |
| سال نشر | 1409ق - 1988م |
| چاپ | 1 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | 2م2م 82/6 BP |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ما اتفق لفظه و اختلف معناه في القرآن المجید اثری از محمد بن يزيد بن عبدالاكبر ازدى بصرى (285-210ق)، یکی از برجستهترین دانشمندان ادبیات، نحو و علوم بلاغت، در موضوع ادبیات- لغت است.
در این کتاب به بحث درباره کلمات مترادف و مشرکات لفظی و همچنین الفاظ قرآنی که از جهت لفظ یکسان و از جهت معنا متفاوت بوده، پرداخته شده است. کتاب در مقایسه با کتابهای دیگر نویسنده، کوچک و مختصر است و به نوعی یک نوشته کوتاه در زمینه وجوه و نظائر به شمار میرود.[۱]
نویسنده بدون تاثیرپذیری از هیچ یک از نوشتههای در این موضوع، روش خاصی را در طرح مباحث برگزیده و در یک دسته بندی کلی کلام عرب را به صورت زیر آورده است.
اختلاف دو لفظ و اختلاف دو معنی مانند ذهب و جاء.
اختلاف دو لفظ با معنای واحد مانند: ظننت و حسبت در افعال و دو لفظ انف و مرسن در اسماء.
یکی بودن دو لفظ و اختلاف در معنی مانند: وجد به معنی یافت و وجد به معنی علم پیدا کرد.
وی سپس به کلماتی که در لفظ یکسان بوده و معنای متفاوتی داشته مانند واژه جلل به معنی عظیم و حقیر ، پرداخته است و در این راستا مثالهای از شعر آورده است. وی این بحث را مقدمهای برای ورود به الفاظ قرآن قرار داده است. در ادامه درباره الفاظی از قرآن که لفظ یکسان و معنای متفاوت دارند مانند مقوی به معنای ضعیف و قوی، بحث نموده و در این خصوص به شواهد قرآنی و سخنان عرب استناد کرده، و در این زمینه از آراء و نظرات عالمان نحو غفلت نکرده است.[۲]
نویسنده به عبارات قرآنی که کلمهای را با همان لفظ تکرار می کند، اما معنای آن در تکرار، متفاوت از قبل است، پرداخته است. او برای این موضوع مثالهای متعددی ذکر میکند، از جمله آیه شریفه: «وَ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا» (شوری/40)، ترجمه:«كيفر بدى، مجازاتى است همانند آن؛ و هر كس عفو و اصلاح كند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد!» میگوید که «سیئه»ی دوم، همان سیئه ای نیست که بر صاحبش نوشته میشود، بلکه منظور مشابهت در نکوهیدگی است؛ زیرا در دومین «سیئه» جزاء منظور است.
در بسیاری از موارد، نویسنده به مسائل لغوی، نحوی و بلاغی میپردازد تا معانی مورد نظر آیات قرآن را برای خواننده کتاب برساند .او از حذف و اختصار در سبکهای قرآن کریم و کلام عرب برای شرح الفاظ قرآن در کتاب خود استفاده میکند و این سبکها را با اقوال و اشعار عرب نیز مستند میکند. گاهی به بخشی از حدیث نبوی شریف و یا شعری اشاره میکند. مثلاً، هنگام بررسی سبک قرآنی در آیه «وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَةُ» (الحاقه/3)، ترجمه: «تو خبر ندارى كه آن روز تحقق يابنده چيست» میگوید: «پس از آن هیچ تفسیری نیامده است، و مجاز این در نظر اهل لغت حذف خبر به دلیل علم مخاطب است، برای تعظیم امر. مانند گفتن: «اگر فلانی را با شمشیر در دست میدیدی»، یعنی: میدیدی که شجاع است، و از ذکر آن [شجاعت] صرف نظر شده است.[۳]
در حقیقت نگاه نویسنده در کتابش تنها به الفاظ و وجوه مختلف معنایی یک کلمه با معنای مشترک محدود نمیشود، بلکه فراتر از آن سبکهای مشترک در لفظ و وجوه مختلف بیان، بر اساس آنچه که در آن آیه مورد بحث یا پس از آن ذکر را شامل شده است. او برای این مطلب مثالی از سبک استفهام میزند: «ما أَدْرَاکَ» و «ما یَدْرِیکَ» و آیات «وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَ» (القارعه/10) را میآورد، سپس میگوید: «نارٌ حامیة» (القارعه/11)؛ و «وَمَا أَدْرَاکَ یَوْمَ الدِّینِ» (الانفطار/17) را میآورد، سپس میگوید: «نارٌ حامیة».
وی در برخی از سبکها، مثالهایی از قرآن میآورد، اما پس از آن توضیحی ارائه نمیدهد، مانند: «وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ» (مدثر/27)، و پس از آن هیچ تفسیری یا توضیحی نیاورده است. وی دلیل عدم توضیح در این سبکها را در تعظیم و تهویل (بزرگ جلوه دادن و ترساندن) میداند و با آوردن آیاتی از قرآن کریم این امر را اثبات میکند.[۴] نویسنده با بررسی کلماتی که در آنها مجاز به کار رفته به بحث مجاز در قرآن میپردازد، او مثالهایی از قرآن میآورد و با آوردن اقوال عرب، چه نظم و چه نثر، و همچنین با استناد به احادیث نبوی، مطالب خود را مستند میکند. [۵]
آنچه در روش نویسنده در این کتاب قابل توجه است، استناد وی به احادیث نبوی است. او با این کار، با روش بصریان که در استناد به احادیث نبوی احتیاط میکردند، مخالفت کرده است.[۶]
محقق علاوه بر تحقیق متن و تصحیح آن، توضیحاتی را پیرامون برخی مطالب و اشعار در پاورقی آورده است.[۷]آدرس دهی آیات، مستند سازی اشعار، اقوال[۸]و بیان معنی برخی کلمات در پاورقی[۹] باضافه تنظیم فهرستهای فنی در آخر کتاب از کارهای دیگر محقق است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.