۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
==آشفتگی زندگی== | ==آشفتگی زندگی== | ||
روزگار آشفتگى زندگى ابن شرف از 447ق/ 1055م با سقوط قیروان و ویرانى شهرها و آبادیهای اطراف آن آغاز گردید. پس از این رویداد امرمعزّ شهر بندری مهدیه را مرکز حکومت خود قرار داد و شاعران دربارش از جمله ابن شرف و [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق]] را نیز همراه برد و این دو شاعر چند سالى دیگر در خدمت امیر معز و جانشین او امیر تمیم به سر بردند، اما گویا ابن شرف بیش از آن نتوانست در مهدیه بماند و به | روزگار آشفتگى زندگى ابن شرف از 447ق/ 1055م با سقوط قیروان و ویرانى شهرها و آبادیهای اطراف آن آغاز گردید. پس از این رویداد امرمعزّ شهر بندری مهدیه را مرکز حکومت خود قرار داد و شاعران دربارش از جمله ابن شرف و [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق]] را نیز همراه برد و این دو شاعر چند سالى دیگر در خدمت امیر معز و جانشین او امیر تمیم به سر بردند، اما گویا ابن شرف بیش از آن نتوانست در مهدیه بماند و به صِقِلّیَّه(سیسیل) سفر کرد و در مازر مقیم شد و [[ابن رشیق، حسن بن رشیق|ابن رشیق]] نیز به او پیوست، اما در آنجا نیز دیری نماند و به همراه همسر و فرزندانش با تحمل دشواریهای فراوان در 449ق/1057م به کشتی نشست و به اسپانیا رفت و پس از آن که چندین بار بخت خود را در دربارهای ملوک الطوائف آزمود، سرانجام در بَرجَه، نزدیک المریه ساکن شد، و سرانجام در اشبیلیه رحل اقامت افکند و تا پایان عمر در آن شهر بماند. | ||
ابن شرف واپسین سالهای عمر خویش را (حدود 11 سال) در شرایط بسیار سختى گذراند، گرچه مورد علاقه و توجه فرمانروایان متعدد اندلس بود و در غرناطه از وی به گرمى استقبال شد و به ویژه نزد آل عبّاد جایگاهى ارجمند یافت و از معتضد - با آنکه از وی بیمناک بود و گویا به همین سبب هرگز نزد او نرفت - برای قصیدهای که در مدح او سروده بود، 100 مثقال طلای مسکوک صله دریافت کرد، با اینهمه غم غربت و اندوه از دست دادن روزگار خوش قیروان، هیچ گاه وی را رها نساخت، چندانکه پیوسته در سرودههای خویش از روزگار سخت آوارگى خود و هموطنانش سخن مىگفت. بسیاری از آثار وی نیز دستاورد همین دوران است. | ابن شرف واپسین سالهای عمر خویش را (حدود 11 سال) در شرایط بسیار سختى گذراند، گرچه مورد علاقه و توجه فرمانروایان متعدد اندلس بود و در غرناطه از وی به گرمى استقبال شد و به ویژه نزد آل عبّاد جایگاهى ارجمند یافت و از معتضد - با آنکه از وی بیمناک بود و گویا به همین سبب هرگز نزد او نرفت - برای قصیدهای که در مدح او سروده بود، 100 مثقال طلای مسکوک صله دریافت کرد، با اینهمه غم غربت و اندوه از دست دادن روزگار خوش قیروان، هیچ گاه وی را رها نساخت، چندانکه پیوسته در سرودههای خویش از روزگار سخت آوارگى خود و هموطنانش سخن مىگفت. بسیاری از آثار وی نیز دستاورد همین دوران است. | ||