مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURمطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخیJ1.jpg | عنوان =مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = احمدی، محمدحسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =دانشگاه قم...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی''' تألیف محمدحسن | '''مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی''' تألیف [[احمدی، محمدحسن|محمدحسن احمدی]]، مهمترین مشکل استدلالهای تاریخی، کمتوجهی به روشهای درست است. این کتاب به دنبال تأسیس اصولی است که استخدام آنها در تحلیل تاریخ حدیث یا متون حدیثی نافع باشد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بالاخره این کتاب، اصول لازم در تحلیل تاریخی در حوزۀ حدیث را در قالب چهارده اصل مورد بررسی قرار میدهد و تأسیس این اصول را به عنوان گامی اساسی در جهت بومیسازی زبانشناسی تاریخی در حوزۀ تاریخ حدیث و شفافیتبخشی هرچه بیشتر به استدلالهای تاریخی این حوزه دنبال میکند. بر این اساس اصول اول تا پنجم که مربوط به ساختار حدیثیاند، در فصل اول مطرح شدهاند. در ادامۀ اصول تقریرشده در کتاب، اصل ششم تا دوازدهم که مربوط به اصول تاریخی در مواجهه با متن حدیثاند در فصل دوم قرار دارد و بالاخره اصول سیزدهم و چهاردهم در فصل سوم واقع شدهاند.<ref>[https://literaturelib.com/books/3573 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | بالاخره این کتاب، اصول لازم در تحلیل تاریخی در حوزۀ حدیث را در قالب چهارده اصل مورد بررسی قرار میدهد و تأسیس این اصول را به عنوان گامی اساسی در جهت بومیسازی زبانشناسی تاریخی در حوزۀ تاریخ حدیث و شفافیتبخشی هرچه بیشتر به استدلالهای تاریخی این حوزه دنبال میکند. بر این اساس اصول اول تا پنجم که مربوط به ساختار حدیثیاند، در فصل اول مطرح شدهاند. در ادامۀ اصول تقریرشده در کتاب، اصل ششم تا دوازدهم که مربوط به اصول تاریخی در مواجهه با متن حدیثاند در فصل دوم قرار دارد و بالاخره اصول سیزدهم و چهاردهم در فصل سوم واقع شدهاند.<ref>[https://literaturelib.com/books/3573 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۱۰
| مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی | |
|---|---|
| پدیدآوران | احمدی، محمدحسن (نویسنده) |
| ناشر | دانشگاه قم |
| مکان نشر | قم |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 0ـ30ـ8436ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
مطالعات حدیثی و زبانشناسی تاریخی تألیف محمدحسن احمدی، مهمترین مشکل استدلالهای تاریخی، کمتوجهی به روشهای درست است. این کتاب به دنبال تأسیس اصولی است که استخدام آنها در تحلیل تاریخ حدیث یا متون حدیثی نافع باشد.
ساختار
کتاب در سه فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
مهمترین مشکل استدلالهای تاریخی، کمتوجهی به روشهای درست است. این کتاب به دنبال تأسیس اصولی است که استخدام آنها در تحلیل تاریخ حدیث یا متون حدیثی نافع باشد. بر اساس فرآیند ساختار نقل حدیثی، حدیث بسیار روشمندتر از هر ساختار قابل تصور دیگری است. این ساختار میتواند در ضمن سه شاخصه دیده شود: کتاب با ماهیت عام استغراقی، واسطهای و دوگانه کتبی ـ نوشتاری. در ارتباط با مهارتهای استدلال تاریخی، هفت اصل مشخص شدهاند: لزوم احراز مقام بیان، اصل تقیید، مسئلهشناسی، لزوم احراز مراد جدی، عدم التزام اصطلاح به معنای لغوی، مهارت طبقهبندی و بالاخره گونهشناسی روایات تفسیری. تحلیل انعکاسی، ایدۀ جدیدی است که در قسمت سوم کتاب مطرح شده و بر سطح دوم استدلال و دلالتهای فرامقام بیان استوار است. بر این اساس نهتنها متن بهتنهایی فضای اطراف خودش را روشن میکند، بلکه نوع واکنش به متن از سوی مخاطبان میتواند به فهم متن کمک کند. قاعدۀ تقابل، برهان سکوت و تاریخگذاری، نمونۀ نتایج مبتنی بر این تحلیلاند. روش تحلیل انعکاسی در این پژوهش به صورت مشخص در دو اصل مسئلگی و تواتر انعکاسی نمود پیدا کرده است.
این کتاب به صورتی روشمند و منطقی، اصول تاریخی در مطالعات حدیثی و به طور ضمنی نیز مغالطههای احتمالی را بررسی کرده و در سه فصل تنظیم شده است. در فصل اول تلاش بر این است تا نگاه به حدیث، به سطح جامعتری ارتقا یابد. این نگاه از سویی از تقلیل حدیث به حوزۀ فقه و از سویی از انحصار آن در سطح یک مفهوم انتزاعی، به قوت انتقاد میکند. این پالایش ذهنی نسبت به حدیث، در ادامه به تبیین ویژگیهای الگوی جایگزین یعنی ساختار حدیثی ـ به جای مفهوم حدیث ـ میپردازد. مبتنی بر این نگاه، مفاهیم حدیثی نیاز به بررسی دوباره پیدا میکنند و برای نمونه مفهوم «جعل» در همین فصل در تقریری جدید سامان مییابد. در تقریری دیگر، مفهوم «کتاب» به عنوان رکن اصلی مباحث تاریخ حدیث، تحلیلی جدید پیدا میکند و شاخصۀ اصلی آن در ضمن دو قید «استغراقی بودن» و «واسطهای بودن» تبیین میگردد.
در فصل دوم تلاش شده تا در درجۀ اول فرآیند استدلال تاریخی در مباحث تاریخ حدیث نمایان شود. اینکه بدانیم در طرح مباحث تاریخ حدیث، «در حال استدلالیم» اما احیاناً «از فرآیند این استدلال غافلیم»، تأکید اول این فصل است. قطعاً و پس از پذیرش تحقق استدلال تاریخی و مفهومشناسی آن، نوبت به قواعد و اصول این استدلال میرسد؛ چراکه روشن است که هیچ استدلالی نمیتواند بدون ضابطه باشد. عدم توجه به ضابطه و اصول استدلال در بهترین حالت، موجب سردرگمی و تکثر و نوعی التقاط و در بدترین شکل آن، موجب بروز انواع مغالطاتی میگردد که بیش از کمک به حل مسئله، به انباشت شبهات میگردد.
این فصل روشمندی استدلال تاریخی در مطالعات حدیثی را تقریر میکند و به صورت مشخص، استدلالهای تاریخی در حوزۀ مطالعات حدیثی را واکاوی، تبیین و ضابطهمند میکند. در تلاش برای قاعدهمندسازی ضوابط یک استدلال تاریخ ـ با تأکید بر تاریخ حدیث ـ هفت اصل استقصا شدهاند.
در آخرین فصل به موضوع جدیدی با عنوان «حدیث و تحلیل انعکاسی» پرداخته میشود. این فصل بر اساس رویکردی متفاوت و در فضای جدیدی از استدلال به نام «استدلالهای سطح دوم: و با توجه به آسیب محوریت خبر واحد در تحلیل تاریخ حدیث و انحصار استدلالهای آن بر سطح اول شکل گرفته است.
بالاخره این کتاب، اصول لازم در تحلیل تاریخی در حوزۀ حدیث را در قالب چهارده اصل مورد بررسی قرار میدهد و تأسیس این اصول را به عنوان گامی اساسی در جهت بومیسازی زبانشناسی تاریخی در حوزۀ تاریخ حدیث و شفافیتبخشی هرچه بیشتر به استدلالهای تاریخی این حوزه دنبال میکند. بر این اساس اصول اول تا پنجم که مربوط به ساختار حدیثیاند، در فصل اول مطرح شدهاند. در ادامۀ اصول تقریرشده در کتاب، اصل ششم تا دوازدهم که مربوط به اصول تاریخی در مواجهه با متن حدیثاند در فصل دوم قرار دارد و بالاخره اصول سیزدهم و چهاردهم در فصل سوم واقع شدهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات