۱۴۵٬۰۰۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| (یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۸: | خط ۸: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PN ۳۳۸۳/ر۹خ۴ | ||
| موضوع = | | موضوع =روایتگری,پرس و جوی روایی (روش تحقیق),آموزش و پرورش -- تحقیق -- روششناسی | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =نوشته | | ناشر =نوشته | ||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
روایت اصطلاحی است که از 1969 به معنای شاخهای از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال روایت و انواع راوی باب شده است. علم روایت به عنوان نظریهای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است؛ هرچند بررسیهای قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای [[ارسطو]] را نیز آثار مربوط به علم روایت و روایتپژوهی میتوان دانست. روایتپژوهی مدرن با ریختشناسی قصههای عامیانه اثر ولادیمیر پراپ و با تئوری نقشهای روایتاش باب شد. | روایت اصطلاحی است که از 1969 به معنای شاخهای از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال روایت و انواع راوی باب شده است. علم روایت به عنوان نظریهای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است؛ هرچند بررسیهای قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای [[ارسطو]] را نیز آثار مربوط به علم روایت و روایتپژوهی میتوان دانست. روایتپژوهی مدرن با ریختشناسی قصههای عامیانه اثر ولادیمیر پراپ و با تئوری نقشهای روایتاش باب شد. | ||
روایت ابزاری مناسب برای سهیمکردن تجربههای مختلف است؛ بهگونهای که فهم مشترکی از آن پدید میآید. روایت مهمترین وسیلۀ ارتباط ما با دیگران است. ما با روایتهای خود، جهان را در ذهن میسازیم و واقعیت را در چارچوب روایت میفهمیم. در عین حال روایت، فهم ما از جهان واقعیت است و ما از خلال روایت، جهان را درک میکنیم. ما از طریق روایت به تجربههای خود معنا میبخشیم. وقایعی که در زندگی برایمان رخ میدهد، تکههای جداافتادهای به نظر میآیند؛ ولی هنگامی که میخواهیم آنها را روایت کنیم، نوعی پیوند میان این اجزای به ظاهر جدا، ایجاد میکنیم تا معنادار شوند. در فصل اول کتاب با عنوان کلیات، به مباحثی همچون اهداف و انواع پژوهش روایی، روایتنویسی مسئلهای برای پژوهش در عمل، پیشینۀ کارورزی و .... پرداخته شده است. | روایت ابزاری مناسب برای سهیمکردن تجربههای مختلف است؛ بهگونهای که فهم مشترکی از آن پدید میآید. روایت مهمترین وسیلۀ ارتباط ما با دیگران است. ما با روایتهای خود، جهان را در ذهن میسازیم و واقعیت را در چارچوب روایت میفهمیم. در عین حال روایت، فهم ما از جهان واقعیت است و ما از خلال روایت، جهان را درک میکنیم. ما از طریق روایت به تجربههای خود معنا میبخشیم. وقایعی که در زندگی برایمان رخ میدهد، تکههای جداافتادهای به نظر میآیند؛ ولی هنگامی که میخواهیم آنها را روایت کنیم، نوعی پیوند میان این اجزای به ظاهر جدا، ایجاد میکنیم تا معنادار شوند. در فصل اول کتاب با عنوان کلیات، به مباحثی همچون اهداف و انواع پژوهش روایی، روایتنویسی مسئلهای برای پژوهش در عمل، پیشینۀ کارورزی و.... پرداخته شده است. | ||
روش گردآوری و ثبت دادهها، انتخاب نمونه از جامعۀ آماری، انتخاب ابزار و متغیرهای کیفی و کمی نیز گام بعدی انجام مشاهده است که با توجه به رویکرد و هدف تحقیق انتخاب میشود. دربارۀ ابزارهای گردآوری اطلاعات در فصل دوم بحث و بررسی شده است. | روش گردآوری و ثبت دادهها، انتخاب نمونه از جامعۀ آماری، انتخاب ابزار و متغیرهای کیفی و کمی نیز گام بعدی انجام مشاهده است که با توجه به رویکرد و هدف تحقیق انتخاب میشود. دربارۀ ابزارهای گردآوری اطلاعات در فصل دوم بحث و بررسی شده است. | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:ادبیات (کلیات)]] | |||
[[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(فروردین 1404) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 فروردین 1404]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] | ||