۱۲۲٬۷۷۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURروایتپژوهیJ1.jpg | عنوان =روایتپژوهی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = خروشی، پوران (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نوشته | مکان نشر =اصفهان | سال نشر =1397 | کد اتوماسیون =AUTOMATION...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''روایتپژوهی (راهنمای عمل، ویژۀ استادان، معلمان و دانشجومعلمان در پژوهش روایی)''' تألیف پوران | '''روایتپژوهی (راهنمای عمل، ویژۀ استادان، معلمان و دانشجومعلمان در پژوهش روایی)''' تألیف [[خروشی، پوران|پوران خروشی]]، روایت اصطلاحی است که از 1969 به معنای شاخهای از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال روایت و انواع راوی باب شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
روایت اصطلاحی است که از 1969 به معنای شاخهای از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال روایت و انواع راوی باب شده است. علم روایت به عنوان نظریهای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است؛ هرچند بررسیهای قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای ارسطو را نیز آثار مربوط به علم روایت و روایتپژوهی میتوان دانست. روایتپژوهی مدرن با ریختشناسی قصههای عامیانه اثر ولادیمیر پراپ و با تئوری نقشهای روایتاش باب شد. | روایت اصطلاحی است که از 1969 به معنای شاخهای از پژوهش ادبی ناظر بر تحلیل روایت و خصوصاً اشکال روایت و انواع راوی باب شده است. علم روایت به عنوان نظریهای مدرن عمدتاً با ساختارگرایی اروپایی مرتبط است؛ هرچند بررسیهای قدیمی اشکال و صنایع روایی از دوران بوطیقای [[ارسطو]] را نیز آثار مربوط به علم روایت و روایتپژوهی میتوان دانست. روایتپژوهی مدرن با ریختشناسی قصههای عامیانه اثر ولادیمیر پراپ و با تئوری نقشهای روایتاش باب شد. | ||
روایت ابزاری مناسب برای سهیمکردن تجربههای مختلف است؛ بهگونهای که فهم مشترکی از آن پدید میآید. روایت مهمترین وسیلۀ ارتباط ما با دیگران است. ما با روایتهای خود، جهان را در ذهن میسازیم و واقعیت را در چارچوب روایت میفهمیم. در عین حال روایت، فهم ما از جهان واقعیت است و ما از خلال روایت، جهان را درک میکنیم. ما از طریق روایت به تجربههای خود معنا میبخشیم. وقایعی که در زندگی برایمان رخ میدهد، تکههای جداافتادهای به نظر میآیند؛ ولی هنگامی که میخواهیم آنها را روایت کنیم، نوعی پیوند میان این اجزای به ظاهر جدا، ایجاد میکنیم تا معنادار شوند. در فصل اول کتاب با عنوان کلیات، به مباحثی همچون اهداف و انواع پژوهش روایی، روایتنویسی مسئلهای برای پژوهش در عمل، پیشینۀ کارورزی و .... پرداخته شده است. | روایت ابزاری مناسب برای سهیمکردن تجربههای مختلف است؛ بهگونهای که فهم مشترکی از آن پدید میآید. روایت مهمترین وسیلۀ ارتباط ما با دیگران است. ما با روایتهای خود، جهان را در ذهن میسازیم و واقعیت را در چارچوب روایت میفهمیم. در عین حال روایت، فهم ما از جهان واقعیت است و ما از خلال روایت، جهان را درک میکنیم. ما از طریق روایت به تجربههای خود معنا میبخشیم. وقایعی که در زندگی برایمان رخ میدهد، تکههای جداافتادهای به نظر میآیند؛ ولی هنگامی که میخواهیم آنها را روایت کنیم، نوعی پیوند میان این اجزای به ظاهر جدا، ایجاد میکنیم تا معنادار شوند. در فصل اول کتاب با عنوان کلیات، به مباحثی همچون اهداف و انواع پژوهش روایی، روایتنویسی مسئلهای برای پژوهش در عمل، پیشینۀ کارورزی و .... پرداخته شده است. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در این کتاب سعی شده علاوه بر ارائۀ مفاهیمی همچون روایت، راویتنگاری، روایتپژوهی، به آموزش پژوهش راویی نیز پرداخته شود.<ref>[https://literaturelib.com/books/3583 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در این کتاب سعی شده علاوه بر ارائۀ مفاهیمی همچون روایت، راویتنگاری، روایتپژوهی، به آموزش پژوهش راویی نیز پرداخته شود.<ref>[https://literaturelib.com/books/3583 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> |