عرفان شرق و غرب: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURعرفان شرق و غربJ1.jpg | عنوان =عرفان شرق و غرب | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اوتو، رودولف (نویسنده) رحمتی، انشاءالله (محقق) رحمتی، انشاءالله (مترجم) ملکیان، مصطفی (ویراسته) |زبان | زبان = | کد کنگر...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''عرفان شرق و غرب''' تألیف رودولف اوتو، اوتو در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی شنکره و دیگری از غرب، یعنی مایستر اکهارت، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. این کتاب همراه با مقدمه، ترجمه و تحقیق انشاءالله رحمتی و با ویراستاری مصطفی ملکیان به چاپ رسیده است.
    '''عرفان شرق و غرب''' تألیف [[اوتو، رودولف|رودولف اوتو]]، [[اوتو، رودولف|اوتو]] در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی [[شنکره]] و دیگری از غرب، یعنی [[مایستر اکهارت]]، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. این کتاب همراه با مقدمه، ترجمه و تحقیق [[رحمتی، انشاءالله|انشاءالله رحمتی]] و با ویراستاری [[ملکیان، مصطفی|مصطفی ملکیان]] به چاپ رسیده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۴: خط ۳۴:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    رودولف اوتو را می‌توان دین‌پژوه، به طور خاص‌تر عرفان‌پژوه یا حتی عرفان‌شناس، دانست. در آثار مختلف خویش به ویژه در دو اثر ماندگار از آن میان، یعنی «فکرت امر قدسی و عرفان شرق و غرب» گام بلندی در زمینه شناخت حقیقت دین و عرفان برداشته است. بی‌راه نبود که فیلسوف بزرگی چون ادموند هوسرل که عمیقاً تحت تأثیر کتاب «فکرت امر قدسی» قرار گرفته بود، بخش‌های توصیفی و تحلیلی این کتاب را سرآغاز راستینی برای پدیدار‌شناسی دینی می‌دانست. و صاحب‌نظری چون مک کواری، از سر تأیید و تصویب نسبت به جایگاه رفیع اوتو در زمینه دین‌پژوهی می‌نویسد استاد خود من، چارلز کمبل گفته است، اوتو با اختلاف زیاد از دیگران روشن‌گرترین متفکر دینی دوران مدرن است.
    [[اوتو، رودولف|رودولف اوتو]] را می‌توان دین‌پژوه، به طور خاص‌تر عرفان‌پژوه یا حتی عرفان‌شناس، دانست. در آثار مختلف خویش به ویژه در دو اثر ماندگار از آن میان، یعنی «فکرت امر قدسی و عرفان شرق و غرب» گام بلندی در زمینه شناخت حقیقت دین و عرفان برداشته است. بی‌راه نبود که فیلسوف بزرگی چون ادموند هوسرل که عمیقاً تحت تأثیر کتاب «فکرت امر قدسی» قرار گرفته بود، بخش‌های توصیفی و تحلیلی این کتاب را سرآغاز راستینی برای پدیدار‌شناسی دینی می‌دانست. و صاحب‌نظری چون مک کواری، از سر تأیید و تصویب نسبت به جایگاه رفیع [[اوتو، رودولف|اوتو]] در زمینه دین‌پژوهی می‌نویسد استاد خود من، چارلز کمبل گفته است، [[اوتو، رودولف|اوتو]] با اختلاف زیاد از دیگران روشن‌گرترین متفکر دینی دوران مدرن است.


    تحقیقات اوتو در عرصه دین‌پژوهی و عرفان‌پژوهی، تحقیقاتی جالب توجه و تأثیر‌گذار بوده است. رویکرد روان‌شناسانه وی به موضوع دین و امر قدسی، به ویژه به شرحی که در کتاب «فکرت امر قدسی» آمده الهام‌بخش تحقیقات بسیاری در این زمینه قرار گرفته است. اوتو این رویکرد روان‌شناسانه را برخلاف امثال فروید و یونگ، با نگرشی توصیفی و پدیدار‌شناسانه همراه می‌سازد و بدین‌وسیله می‌تواند بر ماهیت منحصر به فرد و تقلیل‌ناپذیر تجارب و احوال دینی تأکید بورزد و این برای فاصله گرفتن از رویکردهای غالب در این حوزه که عمدتاً تقلیل‌گرایانه‌اند و قادر به تبیین آن لمحه منحصر به فرد دینی در روان بشر نیستند، دستاورد مغتنمی است.
    تحقیقات [[اوتو، رودولف|اوتو]] در عرصه دین‌پژوهی و عرفان‌پژوهی، تحقیقاتی جالب توجه و تأثیر‌گذار بوده است. رویکرد روان‌شناسانه وی به موضوع دین و امر قدسی، به ویژه به شرحی که در کتاب «فکرت امر قدسی» آمده الهام‌بخش تحقیقات بسیاری در این زمینه قرار گرفته است. [[اوتو، رودولف|اوتو]] این رویکرد روان‌شناسانه را برخلاف امثال فروید و یونگ، با نگرشی توصیفی و پدیدار‌شناسانه همراه می‌سازد و بدین‌وسیله می‌تواند بر ماهیت منحصر به فرد و تقلیل‌ناپذیر تجارب و احوال دینی تأکید بورزد و این برای فاصله گرفتن از رویکردهای غالب در این حوزه که عمدتاً تقلیل‌گرایانه‌اند و قادر به تبیین آن لمحه منحصر به فرد دینی در روان بشر نیستند، دستاورد مغتنمی است.


    اوتو در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی شنکره و دیگری از غرب، یعنی مایستر اکهارت، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. اگر چه در این مقایسه، اطلاعات ارجمندی دربارۀ آن دو عارف در اختیار خواننده قرار می‌دهد و به خصوص می‌کوشد تا آثار خود آنان را از زبان اصلی بازخوانی کند، کار او از جهت دیگری مهم‌تر است. با پرداختن به این دو شخصیت، گویی می‌خواهد الگویی برای مقایسۀ پدیدارشناسانه عارفان در سنت‌های مختلف به دست دهد؛ مقایسه‌ای که به مدد آن بتوان حقیقت عرفان را فهم کرد و از دستاوردهای عارفان بهره برد.
    [[اوتو، رودولف|اوتو]] در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی شنکره و دیگری از غرب، یعنی مایستر اکهارت، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. اگر چه در این مقایسه، اطلاعات ارجمندی دربارۀ آن دو عارف در اختیار خواننده قرار می‌دهد و به خصوص می‌کوشد تا آثار خود آنان را از زبان اصلی بازخوانی کند، کار او از جهت دیگری مهم‌تر است. با پرداختن به این دو شخصیت، گویی می‌خواهد الگویی برای مقایسۀ پدیدارشناسانه عارفان در سنت‌های مختلف به دست دهد؛ مقایسه‌ای که به مدد آن بتوان حقیقت عرفان را فهم کرد و از دستاوردهای عارفان بهره برد.


    اوتو در این اثر بر دو مضمون که ممکن است در نگاه نخست، ناسازگار به نظر برسند، تأکید می‌ورزد و مقایسۀ خویش را بر آن مبنا پیش می‌برد؛ یکی مضمون «هم‌گرایی سنخ‌ها» است و دو دیگر مضمون «تنوع عرفان». هم‌گرایی سنخ‌ها، بدین‌معناست که متناسب با سنخ‌های روانی عارفان، گونه‌های مختلف عرفان وجود دارد و این صرف‌نظر از زمان و مکانی است که عارفان در آن واقع می‌شوند. میان عارفان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف قرابت‌های خاصی موجود است، تا بدان حد که می‌توان آنها را معاصر با هم دانست. آنچه موجب می‌شود تا دو عارف معاصر با هم باشند، این نیست که آن دو از قضای روزگار در دهۀ واحد متولد شده‌اند. «ای بسا هندو و ترک هم‌زبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان». مقصود اوتو این است که «زبان همدلی، خود دیگر است».
    [[اوتو، رودولف|اوتو]] در این اثر بر دو مضمون که ممکن است در نگاه نخست، ناسازگار به نظر برسند، تأکید می‌ورزد و مقایسۀ خویش را بر آن مبنا پیش می‌برد؛ یکی مضمون «هم‌گرایی سنخ‌ها» است و دو دیگر مضمون «تنوع عرفان». هم‌گرایی سنخ‌ها، بدین‌معناست که متناسب با سنخ‌های روانی عارفان، گونه‌های مختلف عرفان وجود دارد و این صرف‌نظر از زمان و مکانی است که عارفان در آن واقع می‌شوند. میان عارفان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف قرابت‌های خاصی موجود است، تا بدان حد که می‌توان آنها را معاصر با هم دانست. آنچه موجب می‌شود تا دو عارف معاصر با هم باشند، این نیست که آن دو از قضای روزگار در دهۀ واحد متولد شده‌اند. «ای بسا هندو و ترک هم‌زبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان». مقصود [[اوتو، رودولف|اوتو]] این است که «زبان همدلی، خود دیگر است».


    به همین روی در عرفان شرق و غرب نشان می‌دهد که شنکره و اکهارت هم‌روزگارند، گو اینکه شنکره در حدود سال 800 میلادی می‌زیسته و اکهارت در 1250 میلادی دیده به جهان گشوده است. با وجود بیش از چهار سده فاصله زمانی و آن همه بُعد مکانی میان این دو، چنین قرابتی میان آنها موجود است. اوتو، نه فقط میان شنکره و اکهارت، بلکه حتی میان شنکره و فیشته در سدۀ هیجدهم نیز چنین نسبتی را نشان می‌دهد و در یکی از پیوست‌های پایانی کتاب با عنوان «فیشته و آموزۀ ادوایته» به این موضوع می‌پردازد. به اعتقاد او این هم‌گرایی میان شنکره و اکهارت یا حتی فیشته، هر چند حیرت‌انگیز است، عارضی و اتفاقی نیست. می‌نویسد: «از همان روزهای نسخت نظرپردازی عرفانی در هند باستان تا نظام نظری مدرن فیشته، تشابه حیرت‌آوری در ژرف‌ترین انگیزه‌های تجربه روحانی بشر نمایان می‌شود. این تشابه ـ چون اغلب به تمامی مستقل از نژاد، اقلیم و زمانه است ـ ناظر به شباهت درونی غایی روح بشر است».
    به همین روی در عرفان شرق و غرب نشان می‌دهد که شنکره و اکهارت هم‌روزگارند، گو اینکه شنکره در حدود سال 800 میلادی می‌زیسته و اکهارت در 1250 میلادی دیده به جهان گشوده است. با وجود بیش از چهار سده فاصله زمانی و آن همه بُعد مکانی میان این دو، چنین قرابتی میان آنها موجود است. [[اوتو، رودولف|اوتو]]، نه فقط میان شنکره و اکهارت، بلکه حتی میان شنکره و فیشته در سدۀ هیجدهم نیز چنین نسبتی را نشان می‌دهد و در یکی از پیوست‌های پایانی کتاب با عنوان «فیشته و آموزۀ ادوایته» به این موضوع می‌پردازد. به اعتقاد او این هم‌گرایی میان شنکره و اکهارت یا حتی فیشته، هر چند حیرت‌انگیز است، عارضی و اتفاقی نیست. می‌نویسد: «از همان روزهای نسخت نظرپردازی عرفانی در هند باستان تا نظام نظری مدرن فیشته، تشابه حیرت‌آوری در ژرف‌ترین انگیزه‌های تجربه روحانی بشر نمایان می‌شود. این تشابه ـ چون اغلب به تمامی مستقل از نژاد، اقلیم و زمانه است ـ ناظر به شباهت درونی غایی روح بشر است».


    می‌توان گفت اوتو نوعی وحدت میان همه گونه‌های عرفان تشخیص می‌دهد، ولی این وحدت را بر این مبنا تبیین می‌کند که عرفان همان آگاهی دینی است که تشدید شده و تعالی یافته و به خدای «به کلی دیگر» که محدود در وجوه عقلانی، اخلاقی یا عاطفی صرف نیست، معطوف شده است. این موضوع را بر مبنای ساحت «پیشاتجربی» روان آدمی تبیین می‌کند. از سوی دیگر، با تأکید بر اینکه، عرفان لزوماً نوعی اتحاد نیست، راهی برای تبیین اینکه چگونه می‌توان میان انواع عرفان فرق گذاشت، می‌یابد. در این کتاب به خصوص برای تفهیم و تشریح عرفان مورد نظر خویش که آن را بر دو  نمونۀ شنکره و اکهارت مبتنی ساخته است، می‌کوشد. مکاتب عرفانی مقابل آنها را متذکر می شود. برای مثال، در کل فصل ششم از بخش نخست، موضع مشترک آن دو عارف در مخالفت با اشراق‌گرایی، عرفان تجربه‌گرایی عاطفی و عرفان طبیعت را به تفصیل بررسی می‌کند. و حتی افزون بر این، در بخش میانی تحت عنوان «گذر از بخش نخست به بخش دوم» به بحث دقیق و موشکافانه‌ای دربارۀ تمایزات انواع تجربه عرفانی و تشریح این تمایزات، بر طبق نمونه‌های هندی، مبادرت می‌جوید. به راستی او به واقعیت تنوع عرفان حتی در دوره زمانی واحد و در محدودۀ جغرافیایی واحد، عنایت دارد و برای تبیین آن می‌کوشد.
    می‌توان گفت [[اوتو، رودولف|اوتو]] نوعی وحدت میان همه گونه‌های عرفان تشخیص می‌دهد، ولی این وحدت را بر این مبنا تبیین می‌کند که عرفان همان آگاهی دینی است که تشدید شده و تعالی یافته و به خدای «به کلی دیگر» که محدود در وجوه عقلانی، اخلاقی یا عاطفی صرف نیست، معطوف شده است. این موضوع را بر مبنای ساحت «پیشاتجربی» روان آدمی تبیین می‌کند. از سوی دیگر، با تأکید بر اینکه، عرفان لزوماً نوعی اتحاد نیست، راهی برای تبیین اینکه چگونه می‌توان میان انواع عرفان فرق گذاشت، می‌یابد. در این کتاب به خصوص برای تفهیم و تشریح عرفان مورد نظر خویش که آن را بر دو  نمونۀ شنکره و اکهارت مبتنی ساخته است، می‌کوشد. مکاتب عرفانی مقابل آنها را متذکر می شود. برای مثال، در کل فصل ششم از بخش نخست، موضع مشترک آن دو عارف در مخالفت با اشراق‌گرایی، عرفان تجربه‌گرایی عاطفی و عرفان طبیعت را به تفصیل بررسی می‌کند. و حتی افزون بر این، در بخش میانی تحت عنوان «گذر از بخش نخست به بخش دوم» به بحث دقیق و موشکافانه‌ای دربارۀ تمایزات انواع تجربه عرفانی و تشریح این تمایزات، بر طبق نمونه‌های هندی، مبادرت می‌جوید. به راستی او به واقعیت تنوع عرفان حتی در دوره زمانی واحد و در محدودۀ جغرافیایی واحد، عنایت دارد و برای تبیین آن می‌کوشد.


    بدین‌ترتیب اوتو تحقیق مقایسه‌ای خویش را در دو بخش سامان می‌دهد. در بخش نخست به وجوه همانندی یا «تشابه‌های صوری حیرت‌آور» میان شنکره و اکهارت می پردازد. این همانندی تا بدان حد است که گویی عبارات لاتینی یا آلمانی اکهارت، ترجمه از زبان سنسکریت شنکره است. در بسیاری از موارد، اوتو فرازهایی از اکهارت نقل می‌کند و عبارت سنسکریت شنکره را نیز در داخل پرانتز در برابر آنها قرار می‌دهد، تا شباهت حیرت‌آور میان آنها معلوم گردد. ولی این را یک تشابه صوری صرف که برحسب اتفاق روی داده باشد، در نظر نمی‌گیرد. در این همانندی‌های صوری، همانندی روح بشر که «از مرز و مانع‌های ملت، زمان، نژاد و فرهنگ فراتر می‌رود، به عیان مشهود است». در بخش نخست کتاب که مشتمل بر ده فصل است، این شباهت‌ها، نشان داده شده است.
    بدین‌ترتیب [[اوتو، رودولف|اوتو]] تحقیق مقایسه‌ای خویش را در دو بخش سامان می‌دهد. در بخش نخست به وجوه همانندی یا «تشابه‌های صوری حیرت‌آور» میان شنکره و اکهارت می پردازد. این همانندی تا بدان حد است که گویی عبارات لاتینی یا آلمانی اکهارت، ترجمه از زبان سنسکریت شنکره است. در بسیاری از موارد، [[اوتو، رودولف|اوتو]] فرازهایی از اکهارت نقل می‌کند و عبارت سنسکریت شنکره را نیز در داخل پرانتز در برابر آنها قرار می‌دهد، تا شباهت حیرت‌آور میان آنها معلوم گردد. ولی این را یک تشابه صوری صرف که برحسب اتفاق روی داده باشد، در نظر نمی‌گیرد. در این همانندی‌های صوری، همانندی روح بشر که «از مرز و مانع‌های ملت، زمان، نژاد و فرهنگ فراتر می‌رود، به عیان مشهود است». در بخش نخست کتاب که مشتمل بر ده فصل است، این شباهت‌ها، نشان داده شده است.


    ولی کار چنین مقایسه‌ای با نشان دادن شباهت‌ها به سرانجام نمی‌رسد. باید در پس آن شباهت‌ها، تفاوت میان طرف‌های مقایسه را که البته به «سنخ معنوی» واحدی تعلق دارند، نشان داد. این بدان معناست که در متن همان توافق صوری که میان آنها موجود است، «آن روح خاص، آن نبوغ و استعداد بومی که به رغم شباهت‌های ساختاری، به تجربه درونی عرفان در شرق و غرب، رنگ و بوهای کاملاً متفاوتی می‌بخشد» به تصویر کشیده شود. و این کاری است که اوتو در بخش دیگری از کتاب، این بار نیز در ده فصل به آن مبادرت کرده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3389 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
    ولی کار چنین مقایسه‌ای با نشان دادن شباهت‌ها به سرانجام نمی‌رسد. باید در پس آن شباهت‌ها، تفاوت میان طرف‌های مقایسه را که البته به «سنخ معنوی» واحدی تعلق دارند، نشان داد. این بدان معناست که در متن همان توافق صوری که میان آنها موجود است، «آن روح خاص، آن نبوغ و استعداد بومی که به رغم شباهت‌های ساختاری، به تجربه درونی عرفان در شرق و غرب، رنگ و بوهای کاملاً متفاوتی می‌بخشد» به تصویر کشیده شود. و این کاری است که [[اوتو، رودولف|اوتو]] در بخش دیگری از کتاب، این بار نیز در ده فصل به آن مبادرت کرده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3389 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>





    نسخهٔ ‏۸ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۲۵

    عرفان شرق و غرب
    عرفان شرق و غرب
    پدیدآوراناوتو، رودولف (نویسنده)

    رحمتی، انشاءالله (محقق) رحمتی، انشاءالله (مترجم)

    ملکیان، مصطفی (ویراسته)
    ناشرسوفیا
    مکان نشرتهران
    سال نشر1397
    شابک5ـ5ـ96359ـ600ـ978
    کد کنگره

    عرفان شرق و غرب تألیف رودولف اوتو، اوتو در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی شنکره و دیگری از غرب، یعنی مایستر اکهارت، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. این کتاب همراه با مقدمه، ترجمه و تحقیق انشاءالله رحمتی و با ویراستاری مصطفی ملکیان به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب در دو بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    رودولف اوتو را می‌توان دین‌پژوه، به طور خاص‌تر عرفان‌پژوه یا حتی عرفان‌شناس، دانست. در آثار مختلف خویش به ویژه در دو اثر ماندگار از آن میان، یعنی «فکرت امر قدسی و عرفان شرق و غرب» گام بلندی در زمینه شناخت حقیقت دین و عرفان برداشته است. بی‌راه نبود که فیلسوف بزرگی چون ادموند هوسرل که عمیقاً تحت تأثیر کتاب «فکرت امر قدسی» قرار گرفته بود، بخش‌های توصیفی و تحلیلی این کتاب را سرآغاز راستینی برای پدیدار‌شناسی دینی می‌دانست. و صاحب‌نظری چون مک کواری، از سر تأیید و تصویب نسبت به جایگاه رفیع اوتو در زمینه دین‌پژوهی می‌نویسد استاد خود من، چارلز کمبل گفته است، اوتو با اختلاف زیاد از دیگران روشن‌گرترین متفکر دینی دوران مدرن است.

    تحقیقات اوتو در عرصه دین‌پژوهی و عرفان‌پژوهی، تحقیقاتی جالب توجه و تأثیر‌گذار بوده است. رویکرد روان‌شناسانه وی به موضوع دین و امر قدسی، به ویژه به شرحی که در کتاب «فکرت امر قدسی» آمده الهام‌بخش تحقیقات بسیاری در این زمینه قرار گرفته است. اوتو این رویکرد روان‌شناسانه را برخلاف امثال فروید و یونگ، با نگرشی توصیفی و پدیدار‌شناسانه همراه می‌سازد و بدین‌وسیله می‌تواند بر ماهیت منحصر به فرد و تقلیل‌ناپذیر تجارب و احوال دینی تأکید بورزد و این برای فاصله گرفتن از رویکردهای غالب در این حوزه که عمدتاً تقلیل‌گرایانه‌اند و قادر به تبیین آن لمحه منحصر به فرد دینی در روان بشر نیستند، دستاورد مغتنمی است.

    اوتو در این کتاب دو شخصیت برجسته، یکی از شرق، یعنی شنکره و دیگری از غرب، یعنی مایستر اکهارت، را برای یک تحقیق مقایسه‌ای بر می‌گزیند. اگر چه در این مقایسه، اطلاعات ارجمندی دربارۀ آن دو عارف در اختیار خواننده قرار می‌دهد و به خصوص می‌کوشد تا آثار خود آنان را از زبان اصلی بازخوانی کند، کار او از جهت دیگری مهم‌تر است. با پرداختن به این دو شخصیت، گویی می‌خواهد الگویی برای مقایسۀ پدیدارشناسانه عارفان در سنت‌های مختلف به دست دهد؛ مقایسه‌ای که به مدد آن بتوان حقیقت عرفان را فهم کرد و از دستاوردهای عارفان بهره برد.

    اوتو در این اثر بر دو مضمون که ممکن است در نگاه نخست، ناسازگار به نظر برسند، تأکید می‌ورزد و مقایسۀ خویش را بر آن مبنا پیش می‌برد؛ یکی مضمون «هم‌گرایی سنخ‌ها» است و دو دیگر مضمون «تنوع عرفان». هم‌گرایی سنخ‌ها، بدین‌معناست که متناسب با سنخ‌های روانی عارفان، گونه‌های مختلف عرفان وجود دارد و این صرف‌نظر از زمان و مکانی است که عارفان در آن واقع می‌شوند. میان عارفان در زمان‌ها و مکان‌های مختلف قرابت‌های خاصی موجود است، تا بدان حد که می‌توان آنها را معاصر با هم دانست. آنچه موجب می‌شود تا دو عارف معاصر با هم باشند، این نیست که آن دو از قضای روزگار در دهۀ واحد متولد شده‌اند. «ای بسا هندو و ترک هم‌زبان/ ای بسا دو ترک چون بیگانگان». مقصود اوتو این است که «زبان همدلی، خود دیگر است».

    به همین روی در عرفان شرق و غرب نشان می‌دهد که شنکره و اکهارت هم‌روزگارند، گو اینکه شنکره در حدود سال 800 میلادی می‌زیسته و اکهارت در 1250 میلادی دیده به جهان گشوده است. با وجود بیش از چهار سده فاصله زمانی و آن همه بُعد مکانی میان این دو، چنین قرابتی میان آنها موجود است. اوتو، نه فقط میان شنکره و اکهارت، بلکه حتی میان شنکره و فیشته در سدۀ هیجدهم نیز چنین نسبتی را نشان می‌دهد و در یکی از پیوست‌های پایانی کتاب با عنوان «فیشته و آموزۀ ادوایته» به این موضوع می‌پردازد. به اعتقاد او این هم‌گرایی میان شنکره و اکهارت یا حتی فیشته، هر چند حیرت‌انگیز است، عارضی و اتفاقی نیست. می‌نویسد: «از همان روزهای نسخت نظرپردازی عرفانی در هند باستان تا نظام نظری مدرن فیشته، تشابه حیرت‌آوری در ژرف‌ترین انگیزه‌های تجربه روحانی بشر نمایان می‌شود. این تشابه ـ چون اغلب به تمامی مستقل از نژاد، اقلیم و زمانه است ـ ناظر به شباهت درونی غایی روح بشر است».

    می‌توان گفت اوتو نوعی وحدت میان همه گونه‌های عرفان تشخیص می‌دهد، ولی این وحدت را بر این مبنا تبیین می‌کند که عرفان همان آگاهی دینی است که تشدید شده و تعالی یافته و به خدای «به کلی دیگر» که محدود در وجوه عقلانی، اخلاقی یا عاطفی صرف نیست، معطوف شده است. این موضوع را بر مبنای ساحت «پیشاتجربی» روان آدمی تبیین می‌کند. از سوی دیگر، با تأکید بر اینکه، عرفان لزوماً نوعی اتحاد نیست، راهی برای تبیین اینکه چگونه می‌توان میان انواع عرفان فرق گذاشت، می‌یابد. در این کتاب به خصوص برای تفهیم و تشریح عرفان مورد نظر خویش که آن را بر دو نمونۀ شنکره و اکهارت مبتنی ساخته است، می‌کوشد. مکاتب عرفانی مقابل آنها را متذکر می شود. برای مثال، در کل فصل ششم از بخش نخست، موضع مشترک آن دو عارف در مخالفت با اشراق‌گرایی، عرفان تجربه‌گرایی عاطفی و عرفان طبیعت را به تفصیل بررسی می‌کند. و حتی افزون بر این، در بخش میانی تحت عنوان «گذر از بخش نخست به بخش دوم» به بحث دقیق و موشکافانه‌ای دربارۀ تمایزات انواع تجربه عرفانی و تشریح این تمایزات، بر طبق نمونه‌های هندی، مبادرت می‌جوید. به راستی او به واقعیت تنوع عرفان حتی در دوره زمانی واحد و در محدودۀ جغرافیایی واحد، عنایت دارد و برای تبیین آن می‌کوشد.

    بدین‌ترتیب اوتو تحقیق مقایسه‌ای خویش را در دو بخش سامان می‌دهد. در بخش نخست به وجوه همانندی یا «تشابه‌های صوری حیرت‌آور» میان شنکره و اکهارت می پردازد. این همانندی تا بدان حد است که گویی عبارات لاتینی یا آلمانی اکهارت، ترجمه از زبان سنسکریت شنکره است. در بسیاری از موارد، اوتو فرازهایی از اکهارت نقل می‌کند و عبارت سنسکریت شنکره را نیز در داخل پرانتز در برابر آنها قرار می‌دهد، تا شباهت حیرت‌آور میان آنها معلوم گردد. ولی این را یک تشابه صوری صرف که برحسب اتفاق روی داده باشد، در نظر نمی‌گیرد. در این همانندی‌های صوری، همانندی روح بشر که «از مرز و مانع‌های ملت، زمان، نژاد و فرهنگ فراتر می‌رود، به عیان مشهود است». در بخش نخست کتاب که مشتمل بر ده فصل است، این شباهت‌ها، نشان داده شده است.

    ولی کار چنین مقایسه‌ای با نشان دادن شباهت‌ها به سرانجام نمی‌رسد. باید در پس آن شباهت‌ها، تفاوت میان طرف‌های مقایسه را که البته به «سنخ معنوی» واحدی تعلق دارند، نشان داد. این بدان معناست که در متن همان توافق صوری که میان آنها موجود است، «آن روح خاص، آن نبوغ و استعداد بومی که به رغم شباهت‌های ساختاری، به تجربه درونی عرفان در شرق و غرب، رنگ و بوهای کاملاً متفاوتی می‌بخشد» به تصویر کشیده شود. و این کاری است که اوتو در بخش دیگری از کتاب، این بار نیز در ده فصل به آن مبادرت کرده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها