۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص) منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR01312J1.jpg | | تصویر =NUR01312J1.jpg | ||
| عنوان =شرح فصوص الحكم ابن عربی( | | عنوان =شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص) | ||
| عنوانهای دیگر =فصوص الحکم. شرح | | عنوانهای دیگر =فصوص الحکم. شرح | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مسگرنژاد، جلیل]] (مصحح) | [[مسگرنژاد، جلیل]] (مصحح) | ||
[[ | [[همدانی، سید علی بن شهابالدین]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 283 /الف2 ف602224 | | کد کنگره =BP 283 /الف2 ف602224 | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{کاربردهای دیگر|شرح فصوص الحکم (ابهامزدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|شرح فصوص الحکم (ابهامزدایی)}} | ||
'''شرح فصوص الحكم ابن عربی( | '''شرح فصوص الحكم ابن عربی (حل الفصوص)''' اين کتاب یکی از شروحی است که توسط [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سيد علی همدانی]] نگاشته شده و نام اصلی آن حل الفصوص است، ولی اشتباهاً با نام [[پارسا، محمد بن محمد|خواجه محمد پارسا]] منتشر شده است. | ||
این شرح داراى امتيازات چندى است به شرح زير: | |||
#ص 21: ضمير مؤنث در لا يبلغها و اعيانها عايد به اسماء است... | #[[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سيد علی همدانی]]، اساس شرح را بر شرح شارح نخستين قرار داده است و با احاطه كاملى كه بر افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داشته، شروح معتبر اين كتاب را نيز زير نظر داشته است. | ||
#ص 23: ضمير «له»، راجع به محل است... | #:در بين شروح متعددى كه از زمان شيخ اكبر (632)، تا زمان [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]]، نوشته شده بود، سه شرح و همچنين روش كار شارحين اين سه شرح در بيان دقيق و صحيح افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بيشتر مورد توجه بوده است، البته شروحى كه سابق بر اين شرح نگارش شده است، در بيان گوشههاى انديشه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] متمم يكديگرند و هيچكدام از آنها، در بيان افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، حد اعتدال را مراعات نكردهاند؛ چه، عنان قلم در دست افكار عرفانى و تنزلات روحانى بوده و در هر جا، به هر اندازه اين باران رحمت نازل مىشده است، قلمى مىكردهاند. | ||
#ص 27: ضمير ارواح، عايد به عالم است... | #:[[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]]، در مقدمه شرح خود در اين باره مىگويد: «جمعى از محققان اين قوم - رحمهمالله - در شرح و بيان مشكلات اين كتاب، يد بيضا نمودند و اين حصار محكمبنيان را به قوت بازوى بيان بگشودند، اما در ميدان بسط، عنان بيان فروگذاشتند و تطويل بيان، در شرح معضلات آن لازم داشتند و بعضى از ضعفاى طلبه به سبب بسط كلام و قصور افهام، حقايق و رموز كتاب - كه اصل مطلوب است - ضبط نتوانستند كرد». (مقدمه شرح حاضر، ص 3). | ||
#ص 30: ضمير در الا تراه، عايد است به انسان كامل... | #:سعى جميل [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] در اين شرح، بر اين بوده است كه ضمن نگهدارى اصالت گفتار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، به شرح مشكلات كتاب پرداخته و از تطويل و اطناب پرهيز كند. وى قبل از آغاز شرح، كليدى را كه بيانگر اساس افكار اصحاب وحدت وجود بوده است، بهعنوان مقدمه آورده است و آنگاه معضلات كتاب را با بيانى روشن، همانند چراغى كه فرا راه گمشدگان وادى طلب باشد، توضيح داده و در موارد مشابه، از تكرار آن خوددارى كرده است. محلى از مشكلات را كه محتاج ستر و پنهانگويى بوده، به زبان و قلم شارح نخستين سپرده و در مواردى نيز عين آن جملات را به فارسى بيان كرده است. | ||
#ص 33: ضمير در ذاته، راجع به احد است... | #:هرچند [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]]، خود، معترض بسط كلام در حد شرح قيصرى و كاشانى است و اينگونه محققان را شايد به لحاظ اينكه مىخواهند اسرار هويدا بكنند، به باد انتقاد مىگيرد، ولى خود در بيان پارهاى از موارد، نيازمند شروح مذكوره مىشود. | ||
#ص 44: ضمير در فيه، راجع است به حادث... | #میر سید علی همدانی علاوه بر شروح فصوص، به كتب شيخ اكبر آشنا بوده و در مواردى كه شيخ در فصوص، به كتاب فتوحات مكى اشاره مىكند، شارح با ذكر باب و فصل مطلب مورد نظر، جوينده را به اصل كتاب راهنمايى مىكند و خلاصه بحث مورد نظر را در جملاتى كمحجم و پرمعنى بيان مىكند (متن، ص 83 - 132) و چون اينگونه ارجاعات، در شروح ماقبل نيز مشاهده مىشود، به نظر مىآيد كه در دورههاى نخستين تعليم و تعلم آثار و افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روش تدريس مدرسان، توأمان با ساير كتب و مقالات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده است و مدرس، در توضيح معضلات فصوص، شاگردان را به كتب و مقالات ديگر محيىالدين راهنمايى مىكرده است. اين روش، حاكى از وسعت اطلاع و تسلط آنان در تدريس درس خود و اعتقاد به مفاهيم و اصول آن درس بوده است. | ||
#ص 50: ضمير در هو، شايد كه عايد به عالم باشد... | #همدانی در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيز توجهى خاص دارد: | ||
#ص 55: ضمير در «له»، عايد به عالم و ضمير در عنه... | #:الف) در مواردى واژههاى اصطلاحى قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح مىكند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). | ||
#:ب) درباره فرق مترادفات معنوى در واژهها توضيح مىدهد و كلام خود را به مباحث معانى و بيان مىكشاند (فرق جود و كرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشيت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). | |||
#:ج) علت مجهول آوردن و يا علل آوردن فعلى را در باب خاصى توضيح مىدهد. (أريتها، ص 16). | |||
#:د) به موارد صرفى و نحوى متن با آگاهى كامل اشاره مىكند و در روشن كردن معنى مىكوشد. (السمع و الطاعة منصوب است... ص 16). | |||
#:ه) يكى از مشكلات فهم كتاب فصوص، مراجع ضماير است. شارح، در موارد ضرورى، مراجع ضماير را نشان مىدهد، مانند: | |||
#:#ص 21: ضمير مؤنث در لا يبلغها و اعيانها عايد به اسماء است... | |||
#:#ص 23: ضمير «له»، راجع به محل است... | |||
#:#ص 27: ضمير ارواح، عايد به عالم است... | |||
#:#ص 30: ضمير در الا تراه، عايد است به انسان كامل... | |||
#:#ص 33: ضمير در ذاته، راجع به احد است... | |||
#:#ص 44: ضمير در فيه، راجع است به حادث... | |||
#:#ص 50: ضمير در هو، شايد كه عايد به عالم باشد... | |||
#:#ص 55: ضمير در «له»، عايد به عالم و ضمير در عنه... | |||
#:و) گاه در توضيح جملات خبرى و شرطى، گرهگشايى مىكند (ص 24، «و قد كان، به معنى حال است، جواب شرط مقدر است؛ يعنى اذا كان...»). | |||
#:ز) گاه احتمالات اعتبار جملهها را در شرايط مختلف شرح داده و سپس نظر خود را بيان مىكند (ص 26، «اين جمله را سه اعتبار است...»؛ ص 27، «يعنى جمعيتى كه انسان راست، از سه جهت است...»). | |||
#:ح) بحث در معانى مفردات (ص 92، س 10، «با در بتقلب، به معنى مع است...»). | |||
#:ط) بحث در آراى محققان در نحوه استنباط معنى. | |||
#:ى) توضيحات شارح دانشمند با قراينى كه به دست مىدهد، بيانگر اين است كه نسخ متعددى در اختيار داشته است و در شرح كتاب فصوص، اكتفا به يك نسخه نكرده است (ص 26، «...و در بعضى نسخ است كه: و ان فيها فى ما تزعم الاهلية...»). | |||
موارد بالا نمونهاى است از مهارت و آگاهى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] در حل مشكلات كتاب فصوص؛ هرچند در اين كار، شارحين ديگر نيز توجهى تام دارند، ولى با مقايسه موارد مشابه، لطف بيان و سلاست گفتار و باريكانديشى [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] چيز ديگرى است. | |||
موارد بالا نمونهاى است از مهارت و آگاهى | |||
شارح در شرح مشكلات منطقى و كلامى و فقهى و اصولى نيز به بهترين وجه، رسالت خود را انجام داده است و عقايد ارباب ملل و نحل را با سادهترين و گوياترين روش بيان مىكند. | شارح در شرح مشكلات منطقى و كلامى و فقهى و اصولى نيز به بهترين وجه، رسالت خود را انجام داده است و عقايد ارباب ملل و نحل را با سادهترين و گوياترين روش بيان مىكند. | ||
شيوه نگارش | شيوه نگارش همدانی در بين نوشتههاى سده هشتم، داراى مقام ممتازى است. از ويژگىهاى نثر او سادگى و روانى و پربارى و نياوردن حشو و زوايد و بيان محكم و مستقيم مطالب و آوردن تمثيلات و تشبيهات و تأويلات قرين به ذهن است. هرچند خصوصيات بالا ويژه نوشتههاى فارسى صوفيه در اين دو قرن است، ولى با مقايسه، مىتوان روانى و انسجام نثر [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] را بر نوشتههاى مشابه معاصرينش برگزيد و به جرأت مىتوان فارسىنويسى او را در حد «تذكرة الاولياء» عطار و «كيمياى سعادت» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] قرار داد، جز اينكه [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]] كلام خود را به مقتضاى حال، با احاديث و اقوال پيامبر و بزرگان دين آرايش مىدهد و اين امر، در ضرورت مشرب اوست كه آن اتباع سنت مصطفوى است. | ||
[[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]] در اين شرح، برخلاف نوشتههاى شخصى خويش، آزادى بيان نداشته است، زيرا كار او روشنگرى مطالبى بوده است كه استاد ازل گفته بوده است. | |||
با علم به اينكه عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، داراى ابهام و پيچيدگى خاصى است و بيان شيخ اكبر، مخصوصاً در فصوص، بيانى سمبوليك و پر از ابهام و استعاره است، شرح و دوبارهگويى و روشنتر كردن چنين سخنانى در زبانى ديگر (فارسى)، كار چندان سهلى نيست كه شارح محترم به اين سادگى و روانى بيان مىدارد. | با علم به اينكه عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، داراى ابهام و پيچيدگى خاصى است و بيان شيخ اكبر، مخصوصاً در فصوص، بيانى سمبوليك و پر از ابهام و استعاره است، شرح و دوبارهگويى و روشنتر كردن چنين سخنانى در زبانى ديگر (فارسى)، كار چندان سهلى نيست كه شارح محترم به اين سادگى و روانى بيان مىدارد. | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۳: | ||
ضرورت شرح، ايجاب مىكند كه شارح با زبان اصطلاحى و مشحون از كلمات قوم مطلب خود را بيان كند. البته اين اصطلاحات را جابهجا و در مورد اوليهاش، به نحو ايجاز توضيح داده است (مثلاًاگر در خطبه و سرآغاز كتاب مىگويد: «حمد بىغايت آن فاطر حكيم را كه آثار انوار صبح وجود را از قعر چاه ظلمتآباد عدم برآورد...»، در صفحات بعد، هر يك از كلمات «حمد»، «فاطر»، «حكيم»، «وجود» و «عدم» را از ديدگاه اصحاب اين نحله شرح مىدهد). | ضرورت شرح، ايجاب مىكند كه شارح با زبان اصطلاحى و مشحون از كلمات قوم مطلب خود را بيان كند. البته اين اصطلاحات را جابهجا و در مورد اوليهاش، به نحو ايجاز توضيح داده است (مثلاًاگر در خطبه و سرآغاز كتاب مىگويد: «حمد بىغايت آن فاطر حكيم را كه آثار انوار صبح وجود را از قعر چاه ظلمتآباد عدم برآورد...»، در صفحات بعد، هر يك از كلمات «حمد»، «فاطر»، «حكيم»، «وجود» و «عدم» را از ديدگاه اصحاب اين نحله شرح مىدهد). | ||
نثر | نثر [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]] در انشاى اين شرح، داراى خصوصياتى است كه به پارهاى از آنها اشاره مىكنيم: | ||
الف) اغلب، جملات ساده و كوتاه و بدون حشو و زوايد به كار مىبرد و اين روش را در انتخاب مطلب، از نثر شارح نخستين نيز به كار مىگيرد و چكيده و عصاره مطلب او را بدون حشو و زوايد و مترادفات انتخاب كرده و ذكر مىكند. اگر در مواردى، از جملههاى مركب و طولانى براى بيان انديشه استفاده مىكند، به خاطر بيان فكر باريك و نكته دقيقى است كه جز به اين صورت، بيان آن مطلب، امكان ندارد؛ مثال از ص 7 متن: | الف) اغلب، جملات ساده و كوتاه و بدون حشو و زوايد به كار مىبرد و اين روش را در انتخاب مطلب، از نثر شارح نخستين نيز به كار مىگيرد و چكيده و عصاره مطلب او را بدون حشو و زوايد و مترادفات انتخاب كرده و ذكر مىكند. اگر در مواردى، از جملههاى مركب و طولانى براى بيان انديشه استفاده مىكند، به خاطر بيان فكر باريك و نكته دقيقى است كه جز به اين صورت، بيان آن مطلب، امكان ندارد؛ مثال از ص 7 متن: | ||
| خط ۱۰۳: | خط ۹۹: | ||
ك). آوردن واژه فارسى در برابر واژه عربى مصطلح؛ مانند آوردن «خواست» در برابر «طلب». | ك). آوردن واژه فارسى در برابر واژه عربى مصطلح؛ مانند آوردن «خواست» در برابر «طلب». | ||
اين كتاب، توسط جليل مسگرنژاد تحقيق و تصحيح شده است. وى در پيشگفتار، مفصلا از شروح معتبرى كه به زبان فارسى بر كتاب «فصوص الحكم»، نگاشته شده است و نيز از شارح نخستين كتاب مزبور و شرح حال | اين كتاب، توسط [[مسگرنژاد، جلیل|جليل مسگرنژاد]] تحقيق و تصحيح شده است. وى در پيشگفتار، مفصلا از شروح معتبرى كه به زبان فارسى بر كتاب «فصوص الحكم»، نگاشته شده است و نيز از شارح نخستين كتاب مزبور و شرح حال [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]] و آثار وى و ويژگىهاى شرح او بر «فصوص الحكم» و سبک نگارش و انشاى او در اين شرح و نسخههاى خطى و روش انتخاب و تصحيح متن و... سخن گفته است. | ||
مصحح، مواردى را كه | مصحح، مواردى را كه [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]]، مستقيما از شرح جندى اتخاذ كرده است و نيز مواردى را كه از شرح قيصرى و كاشانى استفاده كرده، در صفحات پنجاه و دو و پنجاه و سه پيشگفتار (جدول تطبيق دو شرح فوق الذكر) آوره است. | ||
همچنين ايشان براى روشن شدن مواردى كه | همچنين ايشان براى روشن شدن مواردى كه [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|همدانی]]، مستقيما از شرح شارح نخستين با حذف حشو و زوايد آورده است و نيز براى آسان شدن كار محققانى كه در مقام مقايسه و تطبيق شروح «فصوص الحكم» برخواهند آمد، مواردى را كه [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]]، خواه با بيان «شيخ مؤيد گويد» و يا «قال الشارح الاول» يا بدون ذكر نام شارح نخستين آورده است، بهصورت جدولى ارائه نموده است. | ||
جدول مزبور، شامل تمام مواردى است كه | جدول مزبور، شامل تمام مواردى است كه [[همدانی، سید علی بن شهابالدین|میر سید علی همدانی]]، عين جملات شرح جندى را با حذف حشو و زوايد جملات و يا با انتخاب جملاتى از يك قسمت از شرح جندى، آورده است. | ||