۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR10378J1.jpg | |||
| عنوان =تمهیدات | |||
| عنوانهای دیگر =زبدة الحقایق فی کشف الدقایق | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[عسیران، عفیف]] (مصحح) | |||
| | |||
| | |||
[[عینالقضاة، عبدالله بن محمد]] ( | [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 282/7 /ع9ت8 | ||
| موضوع = | |||
تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | ||
نثر فارسی - قرن 6ق. | نثر فارسی - قرن 6ق. | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | منوچهری | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
| سال نشر = 1373 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10378AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =4 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10378 | |||
| کتابخوان همراه نور =10378 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''تمهيدات'''، به زبان فارسى، از آثار [[عینالقضاة، عبدالله بن محمد|عين القضات همدانى]] و يكى از بهترين آثار اهل تصوف در بيان اصول طريقت و اسرار عرفانى است. | |||
مؤلف، كتاب را در حدود سى و يك سالگى، در اوج شوريدگى و شيفتگى عرفانى نوشته است. | مؤلف، كتاب را در حدود سى و يك سالگى، در اوج شوريدگى و شيفتگى عرفانى نوشته است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، در ده اصل تدوين شده است. | كتاب، در ده اصل تدوين شده است. | ||
| خط ۵۹: | خط ۴۲: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
مؤلف، از بيان تجربههاى خاص عرفانى و اسرار طريقت دريغ نكرده و نكاتى را عنوان كرده كه به نظر اكثر مشايخ صوفيه، افشاى اسرار كفر بوده است، اما عين القضات، خود، اين قاعده را نپذيرفته و خود را از بند مصلحتانديشى و بيان اسرار رهانيده و بىباكانه اسرار هويدا مىكرده است. از نحوه كلام و بيان او كاملاً پيداست كه اكثر نوشتههايش در حالت جذبه و بىخودى و الهام شاعرانه نوشته شدهاند و گويا او خود را كاملاً به زبان حال مىسپرده و كاشف معانى الهامى مىگشته است. | مؤلف، از بيان تجربههاى خاص عرفانى و اسرار طريقت دريغ نكرده و نكاتى را عنوان كرده كه به نظر اكثر مشايخ صوفيه، افشاى اسرار كفر بوده است، اما عين القضات، خود، اين قاعده را نپذيرفته و خود را از بند مصلحتانديشى و بيان اسرار رهانيده و بىباكانه اسرار هويدا مىكرده است. از نحوه كلام و بيان او كاملاً پيداست كه اكثر نوشتههايش در حالت جذبه و بىخودى و الهام شاعرانه نوشته شدهاند و گويا او خود را كاملاً به زبان حال مىسپرده و كاشف معانى الهامى مىگشته است. | ||
| خط ۶۷: | خط ۴۸: | ||
وى، در اصول دهگانه كتاب از اين مسائل سخن گفته است: | وى، در اصول دهگانه كتاب از اين مسائل سخن گفته است: | ||
#فرق علم مكتسب با علم لدنى؛ | |||
#شرطهاى سالك در راه خدا؛ | |||
#آدميان بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند؛ | |||
#خود را بشناس تا خدا را بشناسى؛ | |||
#شرح اركان پنجگانه اسلام؛ | |||
#حقيقت و حالات عشق؛ | |||
#حقيقت روح و دل؛ | |||
#اسرار قرآن و حكمت خلقت انسان؛ | |||
#بيان حقيقت ايمان و كفر؛ | |||
#اصل و حقيقت آسمان و زمين، نور محمد و ابليس آمد. | |||
چكيده پارهاى از اصول مزبور: | چكيده پارهاى از اصول مزبور: | ||
| خط ۹۱: | خط ۶۳: | ||
اصل اول: فرق علم مكتسب با علم لدنى | اصل اول: فرق علم مكتسب با علم لدنى | ||
خلق، از محمد، صورتى و تنى و شخصى ديدند و بشر و بشريتى به بينندگان مىنمودند كه: '''«قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى»'''، اما او را به اهل بصيرت و حقيقت نمودند تا به جان و دل حقيقت او بديدند. اگر در اين حالت و در اين مقام ولايت، او را بشر خوانند كافر شوند. | خلق، از محمد، صورتى و تنى و شخصى ديدند و بشر و بشريتى به بينندگان مىنمودند كه:'''«قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى»'''، اما او را به اهل بصيرت و حقيقت نمودند تا به جان و دل حقيقت او بديدند. اگر در اين حالت و در اين مقام ولايت، او را بشر خوانند كافر شوند. | ||
حقيقت قرآن، مقرون و منوط دلهاى انبياء و اهل ولايت است و هر آيهاى از آيات قرآن ظاهرى دارد و باطنى تا هفت باطن. | حقيقت قرآن، مقرون و منوط دلهاى انبياء و اهل ولايت است و هر آيهاى از آيات قرآن ظاهرى دارد و باطنى تا هفت باطن. | ||
| خط ۱۰۳: | خط ۷۵: | ||
اصل دوم: شرطهاى سالك در راه خدا | اصل دوم: شرطهاى سالك در راه خدا | ||
مهمترين شرط سلوك، طلب است و سالك بايد پيوسته در راه طلب باشد تا طلب به او روى نمايد. طالبان از روى صورت بر دو قسمند: طالبان و مطلوبان؛ طالب آن باشد كه حقيقت را مىجويد تا بيابد و مطلوب آن است كه حقيقت، وى را مىجويد تا بدان انس يابد. انبياء با جماعتى از سالكان، طالب خدا بودند و رهبران ايشان، | مهمترين شرط سلوك، طلب است و سالك بايد پيوسته در راه طلب باشد تا طلب به او روى نمايد. طالبان از روى صورت بر دو قسمند: طالبان و مطلوبان؛ طالب آن باشد كه حقيقت را مىجويد تا بيابد و مطلوب آن است كه حقيقت، وى را مىجويد تا بدان انس يابد. انبياء با جماعتى از سالكان، طالب خدا بودند و رهبران ايشان، ابراهیم خليل و موسى كليم بودند، ولى گروه مطلوبان، رهبر ايشان مصطفى است و امت وى، به تبعيت وى هستند، چون محمد اصل وجود ايشان است. | ||
شرطهاى طالب بسيار است؛ يكى از آنها، مذاهب هفتاد و سه گروه در ديده او يكى باشد و اگر فرق گذارد، فارق باشد، نه طالب و اين فرق گذاشتن براى وى حجاب است و هيچ مذهب در ابتداى راه بهتر از ترك عادت نيست و چون به آخر طلب مىرسد، هيچ مذهب جز مذهب مطلوب ندارد. اگر مذهبى مرد را به خدا مىرساند، آن مذهب، اسلام است. طالب نبايد خدا را در دنيا و آخرت جستوجو كند، بلكه راه طالب در درون اوست و او بايد در درون خود سير كند تا به خدا برسد و هيچ راهى براى رسيدن به خدا بهتر از راه دل نيست. | شرطهاى طالب بسيار است؛ يكى از آنها، مذاهب هفتاد و سه گروه در ديده او يكى باشد و اگر فرق گذارد، فارق باشد، نه طالب و اين فرق گذاشتن براى وى حجاب است و هيچ مذهب در ابتداى راه بهتر از ترك عادت نيست و چون به آخر طلب مىرسد، هيچ مذهب جز مذهب مطلوب ندارد. اگر مذهبى مرد را به خدا مىرساند، آن مذهب، اسلام است. طالب نبايد خدا را در دنيا و آخرت جستوجو كند، بلكه راه طالب در درون اوست و او بايد در درون خود سير كند تا به خدا برسد و هيچ راهى براى رسيدن به خدا بهتر از راه دل نيست. | ||
| خط ۱۰۹: | خط ۸۱: | ||
عين القضات، در اين اصل، همچنين به آداب مريدان اشاره كرده و بيان مىكند كه مريد نبايد به چشم سر پير را ببيند، بلكه به چشم دل حقيقت و معنويت وى را ببيند، زيرا كه مريد در مشاهده پير، صد هزار فايده يابد. ادب ديگر آن است كه تمام احوال خود را به پير بگويد تا مريد را عجبى نيايد. ادب ديگر آن است كه مريد مبتدى، حضور و غيبت پير را نگاه دارد، اما مريد منتهى را حضور و غيبت يكسان باشد. هر كارى كه پير به مريد مىفرمايد، در واقع، خلعتى باشد الهى كه به او مىدهند و فرمان پير، فرمان خدا باشد. | عين القضات، در اين اصل، همچنين به آداب مريدان اشاره كرده و بيان مىكند كه مريد نبايد به چشم سر پير را ببيند، بلكه به چشم دل حقيقت و معنويت وى را ببيند، زيرا كه مريد در مشاهده پير، صد هزار فايده يابد. ادب ديگر آن است كه تمام احوال خود را به پير بگويد تا مريد را عجبى نيايد. ادب ديگر آن است كه مريد مبتدى، حضور و غيبت پير را نگاه دارد، اما مريد منتهى را حضور و غيبت يكسان باشد. هر كارى كه پير به مريد مىفرمايد، در واقع، خلعتى باشد الهى كه به او مىدهند و فرمان پير، فرمان خدا باشد. | ||
پير، اورادى را به مريدان تجويز مىكند؛ نخست، تلقين لا اله الا الله به وى مىكند، چون از اين مقام درگذرد، | پير، اورادى را به مريدان تجويز مىكند؛ نخست، تلقين لا اله الا الله به وى مىكند، چون از اين مقام درگذرد، تلقين «الله» مىكند؛ بهطورى كه سالك نفى و فناى جمله را در «لا» بگذارد و رخت در خيمهی «الا الله» زند، چون بدين مقام رسد پير به او تلقين «هوهوهو» مىكند. | ||
اصل سوم: آدميان، بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند | اصل سوم: آدميان، بر سه گونه فطرت آفريده شدهاند | ||
| خط ۱۱۷: | خط ۸۹: | ||
قسم سوم طايفهاى باشند كه به لب دين رسيده باشند و حقيقت يقين چشيده و در حمايت غيرت الهى باشند. اين جماعت، يك لحظه از حضور و مشاهده حق خالى نباشند و منزلت ايشان قابل وصف نيست. | قسم سوم طايفهاى باشند كه به لب دين رسيده باشند و حقيقت يقين چشيده و در حمايت غيرت الهى باشند. اين جماعت، يك لحظه از حضور و مشاهده حق خالى نباشند و منزلت ايشان قابل وصف نيست. | ||
رسالت را سه | رسالت را سه خاصیت است: يكى آنكه بر چيزى قادر باشد كه ديگرى نباشد، چون شقّ القمر و ساير معجزات و خاصیت دوم آن است كه احوالات آخرت به طريق مشاهده و معاينه بر وى معلوم باشد و خاصیت سوم آن است كه هر چه عموم عالميان را در خواب از ادراك عالم غيب مبذول است، او را در بيدارى آن ادراك حاصل باشد. | ||
پيامبر(ص) مىفرمايد: بنى آدم سه قسم شدهاند: بعضى مانند بهايم باشند و همه همت ايشان اكل و شرب و خواب و آسايش است؛ '''«اولئك كالانعام بل هم اضل»''' و بعضى مانند فرشتگان و تمامى همت ايشان تسبيح و تهليل و نماز و روزه باشد و بعضى مانند پيامبران و شبه رسولانند و همت ايشان عشق و محبت و شوق و رضا و تسليم باشد. | پيامبر(ص) مىفرمايد: بنى آدم سه قسم شدهاند: بعضى مانند بهايم باشند و همه همت ايشان اكل و شرب و خواب و آسايش است؛'''«اولئك كالانعام بل هم اضل»''' و بعضى مانند فرشتگان و تمامى همت ايشان تسبيح و تهليل و نماز و روزه باشد و بعضى مانند پيامبران و شبه رسولانند و همت ايشان عشق و محبت و شوق و رضا و تسليم باشد. | ||
اصل چهارم: خود را بشناس تا خدا را بشناسى | اصل چهارم: خود را بشناس تا خدا را بشناسى | ||
به نظر عين القضات چون مرد بدان مقام رسد كه از شراب معرفت مست شود، چون به كمال رسد، نفس محمد(ص) بر وى جلوه كند و هر كه معرفت نفس محمد(ص) براى او حاصل شود، پاى همت در معرفت ذات الله نهد، | به نظر عين القضات چون مرد بدان مقام رسد كه از شراب معرفت مست شود، چون به كمال رسد، نفس محمد(ص) بر وى جلوه كند و هر كه معرفت نفس محمد(ص) براى او حاصل شود، پاى همت در معرفت ذات الله نهد، چون «من رآنى فقد رأى الحق». | ||
عين القضات بيان مىكند كه معرفت در دنيا، تخم لقاء الله است در آخرت؛ يعنى امروز بامعرفت است، فردا بارؤيت. هر كه معرفت خود را فراموش كند، او را فراموش كرده است و هر كه نفس خود را به يادآورد، او را به ياد آورده است. | عين القضات بيان مىكند كه معرفت در دنيا، تخم لقاء الله است در آخرت؛ يعنى امروز بامعرفت است، فردا بارؤيت. هر كه معرفت خود را فراموش كند، او را فراموش كرده است و هر كه نفس خود را به يادآورد، او را به ياد آورده است. | ||
| خط ۱۳۳: | خط ۱۰۵: | ||
شرح اركان پنجگانه اسلام: | شرح اركان پنجگانه اسلام: | ||
#شهادت: هر كه از ما دون الله سلامت و رستگارى يافت، مسلمان باشد و هر كه از همه مراد و مقصودهاى خود ايمن گرديد و در دو جهان امن يافت، او مؤمن است. جمال اسلام آنگاه ببينيم كه رخت از معبود هوايى به معبود خدايى كشيم، چون عادتپرستى را با خداپرستى رابطهاى نيست. | |||
#نماز: شرط صحت نماز، موقوف بر طهارت است كه بىطهارت نماز حاصل نمىشود. شرط ديگر نماز، نيت است و نيت از عالم كسب نباشد، از عالم عطا و خلعت الهى باشد. | |||
#زكات: در مشرب عين القضات، اين جهان، اگرچه، از بهر اولياى الهى آفريدند، اما ايشان خود را به دنيا و با كسب ندهند. از زكات خدا كه اصل و فرع، هر دو خود از بهر وجود ايشان ظاهر شد، نصيبى به هر يك بايد دادن تا مدار و قرار قالب ايشان باشد. البته اولياى الهى را مالى نباشد، بلكه ايشان را علم لدنى باشد كه همصحبتان و مريدان را از آن زكات نصيبى دهند. | |||
#صوم: صوم، در شريعت عبارت است از امساك طعام و شراب كه روزه قالب است، اما صوم در عالم حقيقت عبارت است از خوردن طعام و شراب، البته طعام «ابيت عند ربى» و شراب'''«و كلم الله موسى تكليما»''' و اين را صوم معنوى گويند و اين صوم خدا باشد كه «الصوم لى». | |||
#حج: عين القضات بيان مىكند كه حج صورت، كار همه كس باشد، اما حج حقيقت، نه كار هر كسى باشد. در راه حج، زر و سيم بايد فشاندن و در راه حق، جان و دل بايد فشاندن. در مشرب عين القضات، در هر فصل و حركتى در راه حج، سرّى و حقيقتى است كه فقط اولياى الهى قادر به درك آن هستند. | |||
== وضعيت كتاب == | |||
كتاب، با مقدمه و تصحيح و تحشيه و تعليق عفيف عُسَيران چاپ شده و منتخباتى از شرح گيسودراز نيز به آن الحاق شده است كه از اهميت زيادى برخوردار است. | |||
==منابع مقاله== | |||
مقدمه و متن کتاب | |||
== | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[تمهیدات (نسخه)]] | |||
[[تمهیدات عین القضاة همدانی (به اهتمام زهرا عسلی)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تصوف و عرفان]] | [[رده: تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | ||