دیوان عطار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌'
جز (+{{شعر و شاعری}})
جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى‌')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۱: خط ۴۱:
1. تشبيه زردى روى و چهره آفتاب به زر در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''بى اشكِ چو خونم ز غمِ نقشِ خيالت''|2=''نقاشىِ اين روىِ چو زر مى‌نتوان كرد''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{ب|''اى ز رشكِ روىِ خوبت چهره چون زر آفتاب''|2=''چون لبت هرگز نپروردست گوهر آفتاب''}}{{پایان شعر}}
1. تشبيه زردى روى و چهره آفتاب به زر در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''بى اشكِ چو خونم ز غمِ نقشِ خيالت''|2=''نقاشىِ اين روىِ چو زر مى‌نتوان كرد''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{ب|''اى ز رشكِ روىِ خوبت چهره چون زر آفتاب''|2=''چون لبت هرگز نپروردست گوهر آفتاب''}}{{پایان شعر}}


2. تشبيه سرخىِ مى و لب به لعل در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''مى به عطار ده به سرخىِ لعل''|2=''كه ز مى جان چو دُر درخشان يافت''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{پایان شعر}}
2. تشبيه سرخىِ مى‌و لب به لعل در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''مى به عطار ده به سرخىِ لعل''|2=''كه ز مى‌جان چو دُر درخشان يافت''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{پایان شعر}}


3. استعاره لعل با جامع سرخى، درباره لب در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''از آن سرگشته دل ماندم كه لعلت''|2=''گهر سى دانه در يك ارزن آورد''}}{{پایان شعر}}
3. استعاره لعل با جامع سرخى، درباره لب در ابيات زير:{{شعر}}{{ب|''از آن سرگشته دل ماندم كه لعلت''|2=''گهر سى دانه در يك ارزن آورد''}}{{پایان شعر}}
خط ۴۸: خط ۴۸:




4. تشبيه مى در سرخى به شنگرف در بيت زير:{{شعر}}{{ب|''مى نوش چو شنگرف به سرخى كه گلِ تر''|2=''طفلى است كه در مهدِ چو زنگار نهادند''}}{{پایان شعر}}
4. تشبيه مى‌در سرخى به شنگرف در بيت زير:{{شعر}}{{ب|''مى نوش چو شنگرف به سرخى كه گلِ تر''|2=''طفلى است كه در مهدِ چو زنگار نهادند''}}{{پایان شعر}}


در بيت‌هاى زير، شاعر اشك چشم خود را به سيم و روى خويش را به زر تشبيه كرده است كه وجه شبه سپيدى است:{{شعر}}{{ب|''اشك و رويم همچو سيم و زر بماند''|2=''عمر، رفت و سيم و زر شد، چون كنم؟''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{ب|''سرِ زلفِ دل‌ستانت به شكن دريغم آيد''|2=''صفتِ برِ چو سيمت به سمن دريغم آيد''}}{{پایان شعر}}
در بيت‌هاى زير، شاعر اشك چشم خود را به سيم و روى خويش را به زر تشبيه كرده است كه وجه شبه سپيدى است:{{شعر}}{{ب|''اشك و رويم همچو سيم و زر بماند''|2=''عمر، رفت و سيم و زر شد، چون كنم؟''}}{{ب|''لبِ چون لعلش از چشمم گهر ريخت''|2=''برِ چون سيمش از رويم زر آورد''}}{{ب|''سرِ زلفِ دل‌ستانت به شكن دريغم آيد''|2=''صفتِ برِ چو سيمت به سمن دريغم آيد''}}{{پایان شعر}}
خط ۷۳: خط ۷۳:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]