۱۲۰٬۷۸۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمدباقر' به 'محمد باقر') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' مى ' به ' مى') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR05055.jpg|بندانگشتی|مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی]] | [[پرونده:NUR05055.jpg|بندانگشتی|مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | مجلسی اول | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |مقصودعلی اصفهانی | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |1002 | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |اصفهان | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |11 شعبان 1070ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |پدر گرامی ایشان ملا مقصودعلی اصفهانی | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|بهاءالدین محمد عاملی شیخ بهائی]] | |||
[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] | |||
مولا عبدالله شوشتری | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[ریاض المؤمنین و حدائق المتقین و فقه الصالحین]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE05055AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|مجلسی (ابهام زدایی)}} | |||
'''محمدتقی بن مقصود علی اصفهانی''' (1003-1070ق)، معروف به '''مجلسی اول''' از علما و محدثان مشهور قرن یازدهم هجری، مدرس حوزه علمیه اصفهان در دوران صفویه و پدر [[مجلسی، محمدباقر|علامه محمدباقر مجلسی]] (صاحب [[بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام|بحارالانوار]]) و آمنه بیگم همسر [[مازندرانی، محمدصالح بن احمد|ملا صالح مازندرانی]] است. از جمله آثار ارزشمند وی [[روضة المتقين في شرح من لايحضره الفقيه|روضه المتقین]] و [[لوامع صاحبقراني المشتهر بشرح الفقيه|لوامع صاحب قرانی]] | |||
== اساتید == | |||
از اساتید ایشان میتوان به افراد زیر اشاره کرد: | |||
پدر گرامی ایشان ملا مقصودعلی اصفهانی | |||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|بهاءالدین محمد عاملی شیخ بهائی]] | |||
[[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] | |||
مولا عبدالله شوشتری | |||
ميرفندرسکی | |||
قاضی ابوالسرور | |||
و هم نقل فرموده در بعض تألیفات رائقه خویش که اتفاق افتاد از براى من تشرف به زیارت عتبات عالیات پس زمانى که وارد نجف اشرف شدم زمستان داخل شد پس من عزم کردم که طول زمستان را در نجف بمانم پس مالى را که کرایه کرده بودم رد کردم پس شبى در خواب دیدم حضرت | امير اسحاق استرآبادی | ||
شيخ عبدالله بن جابر عاملی (پسر عمه مجلسی) | |||
و ملا محمد قاسم عاملی(دايی مجلسی) | |||
==مجلسی از نگاه بزرگان== | |||
مرحوم [[قمی، عباس|محدّث قمى]](ره) در کتاب شریف فوائد الرضویة در شرح فضائل و مناقب مرحوم علاّمه محمدتقى مجلسى چنین درج کرده: | |||
محمدتقى بن المقصود على الملقب بالمجلسی الاول جامع الفنون العقلیة و النقلیة حاوى الفضائل العلمیة و العملیة صاحب النفس القدسیة و السمات الملکیة و المقامات العلیة و المنامات الصادقة الروحانیة و الإلهامات الربانیة ناشر الاخبار الدینیة المؤید بالفیض القدسى والد شیخنا العلامة محمدباقرالمجلسی قدس اللّٰه سرّهما و رفع فی الملإ الاعلى ذکرهما. | |||
صاحب حدائق المقربین گفته که ملا محمدتقى تلمیذ ملا عبداللّٰه شوشترى و شیخ بهاءالدین رحمهما اللّٰه بوده و در علم فقه و تفسیر و حدیث و رجال فائق اهل دهر خویش بود و در زهد و تقوى و عبادت و ورع و ترک دنیا تالى تلو استادش ملا عبداللّٰه بوده و پیوسته در ایام حیات خود مشغول به ریاضیات و مجاهدات و تهذیب اخلاق و عبادات و ترویج أحادیث و سعى در حوائج مؤمنین و هدایت خلق بوده و به یمن همتش احادیث اهلبیت عصمت علیهمالسلام انتشار یافت و بنور هدایتش جمع بسیارى هدایت یافتند. | |||
و هم نقل فرموده در بعض تألیفات رائقه خویش که اتفاق افتاد از براى من تشرف به زیارت عتبات عالیات پس زمانى که وارد نجف اشرف شدم زمستان داخل شد پس من عزم کردم که طول زمستان را در نجف بمانم پس مالى را که کرایه کرده بودم رد کردم پس شبى در خواب دیدم حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام را که لطف بسیار با من فرمود و فرمایش کرد که بعد از این در اینجا توقف مکن و برو بشهر خودت اصفهان همانا وجود تو نفعش بیشتر است و نیکوتر و چون من بسیار اشتیاق داشتم در تشرف به آستان مقدس مبالغه کردم در استدعاء از آن حضرت که رخصت توقف دهد قبول نفرمود و فرمود که شاه عباس وفات مىکند در این سال و مىنشیند شاه صفى به جاى او و حادث مىشود در بلاد شما فتنههاى سخت و حق تعالى خواست که تو در مثال این فتنه در اصفهان باشى و بذل کنى طاقت خود را در هدایت خلق | |||
«أنت ترید أن تجیء إلى باب اللّٰه وحدک و اللّٰه تعالى یرید أن یجیء الیه بیمن هدایتک سبعون ألفا فارجع إلیهم فانه لا بد لک من الرجوع» | «أنت ترید أن تجیء إلى باب اللّٰه وحدک و اللّٰه تعالى یرید أن یجیء الیه بیمن هدایتک سبعون ألفا فارجع إلیهم فانه لا بد لک من الرجوع» | ||
خط ۴۹: | خط ۷۶: | ||
پس رجوع کردم به اصفهان و حکایت کردم خواب خود را براى بعض خواص خود و او نقل کردم براى نواب رضوان مکان یعنى شاه صفى و اتفاقا در این ایام در مدرسه صفویه تشریف داشت پس نگذشت مگر ایام قلیلى که خبر رسید که نواب خاقان شاه عباس رضوان مکان در سفر مازندران به رحمت ایزدى پیوست پس شاه صفى به جاى او بر اریکه سلطنت نشست. | پس رجوع کردم به اصفهان و حکایت کردم خواب خود را براى بعض خواص خود و او نقل کردم براى نواب رضوان مکان یعنى شاه صفى و اتفاقا در این ایام در مدرسه صفویه تشریف داشت پس نگذشت مگر ایام قلیلى که خبر رسید که نواب خاقان شاه عباس رضوان مکان در سفر مازندران به رحمت ایزدى پیوست پس شاه صفى به جاى او بر اریکه سلطنت نشست. | ||
== | ==وفات== | ||
مجلسی در یازدهم شعبان سال 1070 ق. در اصفهان رحلت نمود و در تاریخ او گفته شد(مسجد و منبر از صفا افتاد) و ایضا (صاحب علم رفت از عالم) و ایضا (افسر شرع اوفتاد و بىسر و پا کشت فضل). | |||
قبر شریفش در مسجد جامع اصفهان است. | |||
==آثار== | |||
و از براى او مصنفات شریفه نافعه مانند شرح بر من لا یحضره الفقیه به فارسیه و شرح دیگر به عربیه و شرح او بر صحیفه کامله و بر بعض کتاب تهذیب و بر زیارت جامعه و بر حدیث همام و حواشى او بر اصول کافى و رساله در افعال حج و رساله در رضاع و اجازات کثیره إلى غیر ذلک، و این بزرگوار مؤید من عند اللّٰه و استاد علماء و مربّى فضلاء بوده و آثار او در اسلام بسیار است و اگر نباشد از آثار جز نجل جلیل و فرزند نبیلش هر آینه کفایت مىکند تا چه رسد به سایر علماى دیگر که تلمیذ او بودهاند و مصنفات نافعه فائقهاش و نشر دادن او صحیفه کامله را در میان مردم و غیر ذلک. | و از براى او مصنفات شریفه نافعه مانند شرح بر من لا یحضره الفقیه به فارسیه و شرح دیگر به عربیه و شرح او بر صحیفه کامله و بر بعض کتاب تهذیب و بر زیارت جامعه و بر حدیث همام و حواشى او بر اصول کافى و رساله در افعال حج و رساله در رضاع و اجازات کثیره إلى غیر ذلک، و این بزرگوار مؤید من عند اللّٰه و استاد علماء و مربّى فضلاء بوده و آثار او در اسلام بسیار است و اگر نباشد از آثار جز نجل جلیل و فرزند نبیلش هر آینه کفایت مىکند تا چه رسد به سایر علماى دیگر که تلمیذ او بودهاند و مصنفات نافعه فائقهاش و نشر دادن او صحیفه کامله را در میان مردم و غیر ذلک. | ||
[[مجلسی، | [[مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی|مرحوم مجلسى]] در بحار مىنویسد که بعد از ائمه معصومین علیهمالسلام پدرم سبب و وسیله شد که من به درجات عالیات و راههاى هدایت رسیدم. | ||
==کرامات او== | ==کرامات او== | ||
خط ۶۳: | خط ۹۵: | ||
پس گفت: به جاى آر یک نماز ظهر و عصر و مغرب بقصد نماز شب و من چنین مىکردم | پس گفت: به جاى آر یک نماز ظهر و عصر و مغرب بقصد نماز شب و من چنین مىکردم | ||
پس سؤال کردم از حجت | پس سؤال کردم از حجت علیهالسّلام که من نماز شب بکنم | ||
فرمود نماز شب بکن و به جاى نیار مانند آن نماز مصنوعى که مىکردى | فرمود نماز شب بکن و به جاى نیار مانند آن نماز مصنوعى که مىکردى | ||
خط ۷۹: | خط ۱۱۱: | ||
پس شیخ گفت بشارت باد ترا به علوم الهیه و معارف یقینیه و تمام آن چه همیشه مىخواستى تا آن که گفته پس قلبم ساکن نشد و بیرون رفتم با گریه و تفکر تا آن که در دلم افتاد که بروم به آن سمتى که در خواب به آن جا رفتم پس چون رسیدم به محله دار بطیخ پس دیدم مرد صالحى را که اسمش آقا حسن بود و ملقب به تاج پس چون رسیدم به او و سلام کردم بر او گفت یا فلان کتب وقفیه نزد من است که هر طلبه که از آن مىکرد عمل نمىکند به شروط وقف و تو عمل مىکنى به آن بیا و نظر کن باین کتب و هر چه را که محتاجى به آن بگیر پس با او رفتم در کتابخانه او پس اول کتابى که بمن داد کتابى بود که در خواب دیده بودم پس شروع کردم در گریه و ناله و گفتم مرا کفایت مىکند | پس شیخ گفت بشارت باد ترا به علوم الهیه و معارف یقینیه و تمام آن چه همیشه مىخواستى تا آن که گفته پس قلبم ساکن نشد و بیرون رفتم با گریه و تفکر تا آن که در دلم افتاد که بروم به آن سمتى که در خواب به آن جا رفتم پس چون رسیدم به محله دار بطیخ پس دیدم مرد صالحى را که اسمش آقا حسن بود و ملقب به تاج پس چون رسیدم به او و سلام کردم بر او گفت یا فلان کتب وقفیه نزد من است که هر طلبه که از آن مىکرد عمل نمىکند به شروط وقف و تو عمل مىکنى به آن بیا و نظر کن باین کتب و هر چه را که محتاجى به آن بگیر پس با او رفتم در کتابخانه او پس اول کتابى که بمن داد کتابى بود که در خواب دیده بودم پس شروع کردم در گریه و ناله و گفتم مرا کفایت مىکند | ||
و در خاطر ندارم که خواب را براى او گفتم یا نه و آمدم در نزد شیخ و شروع کردم در مقابله با نسخه او که جد پدر او نوشته بود از نسخه شهید ره و شهید ره نسخه خود را نوشته بود از نسخه عمید الرؤساء و ابن سکون و مقابله کرده بود با نسخه ابن ادریس بدون واسطه یا به یک واسطه و نسخه که حضرت صاحب الأمر | و در خاطر ندارم که خواب را براى او گفتم یا نه و آمدم در نزد شیخ و شروع کردم در مقابله با نسخه او که جد پدر او نوشته بود از نسخه شهید ره و شهید ره نسخه خود را نوشته بود از نسخه عمید الرؤساء و ابن سکون و مقابله کرده بود با نسخه ابن ادریس بدون واسطه یا به یک واسطه و نسخه که حضرت صاحب الأمر علیهالسّلام بمن عطا فرمود از خط شهید ره نوشته شده بود و نهایت موافقت داشت با آن نسخه حتى در نسخها که در حاشیه آن نوشته شده بود | ||
و بعد از آن که فارغ شدم از مقابله شروع کردند مردم در مقابله نزد من و به برکت عطاى حجت | و بعد از آن که فارغ شدم از مقابله شروع کردند مردم در مقابله نزد من و به برکت عطاى حجت علیهالسّلام گردید صحیفه کامله در بلاد مانند آفتاب طالع در هر خانه و سیما در اصفهان زیرا که براى اکثر مردم صحیفههاى متعدده است و اکثر ایشان صلحاء و اهل دعا شدند و بسیارى از ایشان مستجاب الدعوة و این آثار معجزهایست از حضرت صاحب علیهالسّلام و آن چه خداوند عطا فرمود بمن از برکت صحیفه احصاى آن را نمىتوانم بکنم. | ||
رؤیاى دوم در فضیلت زیارت جامعه و حقانیت او پس فرمود: | رؤیاى دوم در فضیلت زیارت جامعه و حقانیت او پس فرمود: | ||
چون حضرت آفریدهگار مرا توفیق زیارت | چون حضرت آفریدهگار مرا توفیق زیارت امیرالمؤمنین علیهالسّلام کرامت فرمود در حوالى روضه مقدسه مشغول به مجاهدات گشتم و به برکت آن بزرگوار مکاشفات بسیار بر من روى داد که عقول ضعیفه آن را متحمل نمىتواند شد در آن عالم دیدم بلکه اگر بخواهم مىگویم که در میان نوم و یقظه بودم که ناگاه دیدم که در سرّ من رأى هستم و مشهد آنجا را در غایت ارتفاع و زینت دیدم و دیدم لباس سبزى از لباسهاى بهشت بر سر قبر امامین همامین عسکریین افکنده بودند که در دنیا مثل آن را ندیده بودم و آقاى ما حضرت صاحب الأمر صلوات اللّٰه علیه را دیدم که نشسته و بر قبر تکیه کرده و روى آن جناب به جانب در است پس چون آن جناب را دیدم شروع کردم به خواندن زیارت جامعه به صوت بلند مانند مدح گویندگان | ||
پس چون تمام کردم آن جناب فرمود که خوب زیارتى است عرضه کردم | پس چون تمام کردم آن جناب فرمود که خوب زیارتى است عرضه کردم کهاى آقاى من روحم به فداى تو باد این زیارت جد تست و اشاره کردم به جانب قبر مبارک | ||
فرمود: بلى داخل شو چون داخل شدم نزدیک در ایستادم آن جناب فرمود که پیش بیا عرض کردم که مىترسم به سبب ترک ادب کافر شوم | فرمود: بلى داخل شو چون داخل شدم نزدیک در ایستادم آن جناب فرمود که پیش بیا عرض کردم که مىترسم به سبب ترک ادب کافر شوم | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۳۳: | ||
و همان روز اسباب زیارت فراهم آمد بعد آن که مدتى بود که راه مسدود بود پس موانع رفع شد و با پاى برهنه و پیاده به زیارت آن جناب شرفیاب شدم و شبى در روضه مقدسه مکرر این زیارت را خواندم و در راه و در روضه کرامات عظیمه و معجزات غریبه ظاهر شد. | و همان روز اسباب زیارت فراهم آمد بعد آن که مدتى بود که راه مسدود بود پس موانع رفع شد و با پاى برهنه و پیاده به زیارت آن جناب شرفیاب شدم و شبى در روضه مقدسه مکرر این زیارت را خواندم و در راه و در روضه کرامات عظیمه و معجزات غریبه ظاهر شد. | ||
{{امامان جمعه}} | |||
{{علامتین مجلسی}} | |||
{{محمدتقی مجلسی}} | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)]] | [[روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)]] | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۵۰: | ||
[[روضه المتقین (طبع جدید)]] | [[روضه المتقین (طبع جدید)]] | ||
[[ریاض | [[ریاض المؤمنین و حدائق المتقین و فقه الصالحین]] | ||
[[شرح الزیارة الجامعة الکبیرة]] | [[شرح الزیارة الجامعة الکبیرة]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:امامان جمعه]] | |||
[[رده:امامان جمعه اصفهان]] | |||
[[رده:شارحان صحیفه سجادیه]] |