۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURتفسیر و بیشتفسیرJ1.jpg | عنوان =تفسیر و بیشتفسیر | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اکو، امبرتو (نویسنده) رورتی، ریچارد (نویسنده) کالر، جاناتان (نویسنده) سجودی، فرزان (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگ...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تفسیر و بیشتفسیر''' تألیف امبرتو | '''تفسیر و بیشتفسیر''' تألیف [[اکو، امبرتو|امبرتو اکو]]، [[رورتی، ریچارد|ریچارد رورتی]]، [[کالر، جاناتان|جاناتان کالر]]، مترجم [[سجودی، فرزان|فرزان سجودی]]، این کتاب محصول یکی از درسگفتارهای تَنِر است که در سال 1990 به پیشنهاد [[اکو، امبرتو|اومبرتو اکو]] با موضوع «تفسیر و بیشتفسیر» برگزار شد. [[اکو، امبرتو|اکو]] در سه درسگفتار به بحث دراین موضوع میپردازد و دیدگاههای خود را به تفصیل با مثالهایی درخشان ارائه میکند. در ادامه، [[رورتی، ریچارد|رورتی]] و [[کالر، جاناتان|کالر]] دیدگاههای خود را در مناظرهای پرشور با [[اکو، امبرتو|اکو]] مطرح میکنند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
اینها برخی از پرسشهای بنیادیاند که از دیرباز در مباحث مربوط به متن، معنا، تفسیر و نقش مؤلف و خواننده نزد فیلسوفان، نشانهشناسان، زبانشناسان و نظریهپردازان ادبی مطرح بودهاند و هر یک از این گروهها نظریههایی در پاسخ به این پرسشها ارائه کردهاند، از اصالت نیت مؤلف و تلاش برای احیای آن گرفته تا نظریۀ دریافت که بر خواننده و واکنش مخاطب تکیه میکند تا دیدگاههای ساختگرایان که ساختارهای بنیادی و فراکیر و مشترک را مبنای امکان تولید و دریافت متن میدانند تا پساساختگرایان که از عدم قطعیت معنا، بازی دالها و زنجیرۀ بالقوۀ بیپایان دلالت سخن میگویند و سرانجان نظریۀ گفتمان که زبان و کارکردهای آن را در بستر مناسبات اجتماعی و روابط قدرت بررسی میکند. | اینها برخی از پرسشهای بنیادیاند که از دیرباز در مباحث مربوط به متن، معنا، تفسیر و نقش مؤلف و خواننده نزد فیلسوفان، نشانهشناسان، زبانشناسان و نظریهپردازان ادبی مطرح بودهاند و هر یک از این گروهها نظریههایی در پاسخ به این پرسشها ارائه کردهاند، از اصالت نیت مؤلف و تلاش برای احیای آن گرفته تا نظریۀ دریافت که بر خواننده و واکنش مخاطب تکیه میکند تا دیدگاههای ساختگرایان که ساختارهای بنیادی و فراکیر و مشترک را مبنای امکان تولید و دریافت متن میدانند تا پساساختگرایان که از عدم قطعیت معنا، بازی دالها و زنجیرۀ بالقوۀ بیپایان دلالت سخن میگویند و سرانجان نظریۀ گفتمان که زبان و کارکردهای آن را در بستر مناسبات اجتماعی و روابط قدرت بررسی میکند. | ||
این کتاب محصول یکی از درسگفتارهای تَنِر است که در سال 1990 به پیشنهاد اومبرتو اکو با موضوع «تفسیر و بیشتفسیر» برگزار شد. اکو در سه درسگفتار به بحث دراین موضوع میپردازد و دیدگاههای خود را به تفصیل با مثالهایی درخشان ارائه میکند. در ادامه، رورتی و کالر دیدگاههای خود را در مناظرهای پرشور با اکو مطرح میکنند. | این کتاب محصول یکی از درسگفتارهای تَنِر است که در سال 1990 به پیشنهاد [[اکو، امبرتو|اومبرتو اکو]] با موضوع «تفسیر و بیشتفسیر» برگزار شد. [[اکو، امبرتو|اکو]] در سه درسگفتار به بحث دراین موضوع میپردازد و دیدگاههای خود را به تفصیل با مثالهایی درخشان ارائه میکند. در ادامه، رورتی و کالر دیدگاههای خود را در مناظرهای پرشور با [[اکو، امبرتو|اکو]] مطرح میکنند. | ||
درسگفتار نخست تاریخ طولانی ایدۀ معناهای «رمزی» را در اندیشۀ غربی شرح میدهد؛ معناهایی که به شیوههایی در زبان رمزگذاری شدهاند که مورد توجه همگان قرار نمیگیرند و فقط اندک خبرگان متوجه آنها میشوند. نکتۀ اصلی این شرح این است که نشان بدهد نظریۀ معاصر تکرار مجدد حرکتهای آشنای قدیمی است، تقریباً پردۀ دیگری از تاریخ تودرتوی هرمسیه (هرمسگرایی) و گنوستیسیسم است، که در آن صورتی از دانش ارزشمندتر است که بتوان نشان داد رمزیتر است و هر لایۀ برداشته شده یا راز و رمزگشایی شده خود گذر گاهی است برای حقیقتی که زیر کانهتر پنهان شده است. یک عنصر مشترک روانشناختی در این سنتهای تفسیر، شک به یا خوار شمردن معنای ظاهری، آسانی دسترسی به آن و مطابقت ظاهری آن با عقل سلیم است که باعث میشود در چشم اصحاب حجاب زشت و نفرتانگیز باشد. | درسگفتار نخست تاریخ طولانی ایدۀ معناهای «رمزی» را در اندیشۀ غربی شرح میدهد؛ معناهایی که به شیوههایی در زبان رمزگذاری شدهاند که مورد توجه همگان قرار نمیگیرند و فقط اندک خبرگان متوجه آنها میشوند. نکتۀ اصلی این شرح این است که نشان بدهد نظریۀ معاصر تکرار مجدد حرکتهای آشنای قدیمی است، تقریباً پردۀ دیگری از تاریخ تودرتوی هرمسیه (هرمسگرایی) و گنوستیسیسم است، که در آن صورتی از دانش ارزشمندتر است که بتوان نشان داد رمزیتر است و هر لایۀ برداشته شده یا راز و رمزگشایی شده خود گذر گاهی است برای حقیقتی که زیر کانهتر پنهان شده است. یک عنصر مشترک روانشناختی در این سنتهای تفسیر، شک به یا خوار شمردن معنای ظاهری، آسانی دسترسی به آن و مطابقت ظاهری آن با عقل سلیم است که باعث میشود در چشم اصحاب حجاب زشت و نفرتانگیز باشد. | ||
در درسگفتار دوم، اکو با تأکید به اینکه میتوانیم بیشتفسیر یک متن را تشخیص دهیم بدون آنکه الزاماً بخواهیم ثابت کنیم که تفسیری تفسیر درست است، یا حتی به این باور بپسبیم که باید یک خوانش درست وجود داشته باشد، خود را بیشتر از صورت مدرن این گرایش دور میکند. اینجا او بحثش را اساساً با مثالهای جالبی که میزند پیش میبرد، بهخصوص خوانش وسواسی چلیپای رُزگون از دانته توسط ادیب نسبتاً گمنان آنگلو ـ ایتالیایی، گابریل روستی. بحث اکو، در همان حالوهوا، در باب تفسیر جفری هارتمن، منتقد امریکایی از شعر وردزورث، سعی دارد شیوۀ دیگر فرارفتن از مرزهای تفسیر مشروع را نشان دهد، هر چند در این مورد ممکن است خوانندگان بیشتری خوانش هارتمن را روشنگرانه بدانند تا افراطی. در این بحث، مفهوم برانگیزندۀ نیت متن، نقش مهمی بازی میکند در حکم یکی از منابع معنا، که گرچه قابل تقلیل به نیت پیشمتنی مؤلف نیست، در هر حال به عنوان یک بازدارنده در برابر بازی آزاد نیت خواننده عمل میکند. ماهیت، موقعیت و تشخیص نیت متن به نظر میرسد نیازمند شرحهای تفصیلیتر آتی است، هر چند اکو بر مبنای تمایزی که خود پیشتر بین خوانندۀ تجربی، خوانندۀ ضمنی و خوانندۀ الگو قائل شده است، از این مفهوم شرحی استادانه میدهد و پیشنهاد میکند که هدف متن باید تولید خواندۀ الگو باشد؛ یعنی خوانندهای که متن را آنگونه که بناست خوانده شود میخواند (مطابق خوانشی که برایش طراحی شده است میخواند) که البته میتواند طوری خوانده شود که تن به تفسیرهای | در درسگفتار دوم، [[اکو، امبرتو|اکو]] با تأکید به اینکه میتوانیم بیشتفسیر یک متن را تشخیص دهیم بدون آنکه الزاماً بخواهیم ثابت کنیم که تفسیری تفسیر درست است، یا حتی به این باور بپسبیم که باید یک خوانش درست وجود داشته باشد، خود را بیشتر از صورت مدرن این گرایش دور میکند. اینجا او بحثش را اساساً با مثالهای جالبی که میزند پیش میبرد، بهخصوص خوانش وسواسی چلیپای رُزگون از دانته توسط ادیب نسبتاً گمنان آنگلو ـ ایتالیایی، گابریل روستی. بحث [[اکو، امبرتو|اکو]]، در همان حالوهوا، در باب تفسیر جفری هارتمن، منتقد امریکایی از شعر وردزورث، سعی دارد شیوۀ دیگر فرارفتن از مرزهای تفسیر مشروع را نشان دهد، هر چند در این مورد ممکن است خوانندگان بیشتری خوانش هارتمن را روشنگرانه بدانند تا افراطی. در این بحث، مفهوم برانگیزندۀ نیت متن، نقش مهمی بازی میکند در حکم یکی از منابع معنا، که گرچه قابل تقلیل به نیت پیشمتنی مؤلف نیست، در هر حال به عنوان یک بازدارنده در برابر بازی آزاد نیت خواننده عمل میکند. ماهیت، موقعیت و تشخیص نیت متن به نظر میرسد نیازمند شرحهای تفصیلیتر آتی است، هر چند [[اکو، امبرتو|اکو]] بر مبنای تمایزی که خود پیشتر بین خوانندۀ تجربی، خوانندۀ ضمنی و خوانندۀ الگو قائل شده است، از این مفهوم شرحی استادانه میدهد و پیشنهاد میکند که هدف متن باید تولید خواندۀ الگو باشد؛ یعنی خوانندهای که متن را آنگونه که بناست خوانده شود میخواند (مطابق خوانشی که برایش طراحی شده است میخواند) که البته میتواند طوری خوانده شود که تن به تفسیرهای متعدد بدهد. | ||
سومین درسگفتار اکو به این مسئلۀ مرتبط میپردازد که آیا نویسندۀ تجربی در تفسیر متن «خود» هیچ جایگاه ممتازی دارد یا نه (حق مالکیتی که همۀ نظریههای تفسیر مایل نیستند آن را بیتردید بپذیرند). اکو آموزهای را که منتقدان نقد نو چند دهه قبل ستودهاند میپذیرد؛ و آن اینکه نیت پیشامتنی ـ اهدافی که ممکن است باعث شده باشد نویسنده بکوشد متن بخصوصی را بنویسد ـ نمیتواند محک تفسیر قرار بگیرد و حتی ممکن است به عنوان راهنمایی به معنا یا معناهای متن نامربوط یا گمراهکنند هم باشد. البته او کماکان با نگاهی گذشتهنگر بحث میکند که نویسندۀ تجربی باید مجاز باشد برخی تفسیرها را رد کند و بیربط بداند؛ اگر چه اینکه آیا آن تفسیرها در حکم تفسیر آنچه او (نویسنده) از معنا قصد داشته است یا آنچه متن، به موجب خوانشی روشن و قانعکننده، میتوانسته است به گونهای مشروع ارائه دهد، چندان روشن نیست. او به این بحث یک ویژگی مشخصاً شخصی میبخشد و مطالبی را دربارۀ نویسندۀ تجربی «نام گل سرخ» میگوید، نویسندۀ تجربی که در این مورد، دستکم، به نظر میرسد به نوعی ادعا میکند که خوانندۀ الگو نیز هست.<ref>[https://literaturelib.com/books/3895 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | سومین درسگفتار [[اکو، امبرتو|اکو]] به این مسئلۀ مرتبط میپردازد که آیا نویسندۀ تجربی در تفسیر متن «خود» هیچ جایگاه ممتازی دارد یا نه (حق مالکیتی که همۀ نظریههای تفسیر مایل نیستند آن را بیتردید بپذیرند). [[اکو، امبرتو|اکو]] آموزهای را که منتقدان نقد نو چند دهه قبل ستودهاند میپذیرد؛ و آن اینکه نیت پیشامتنی ـ اهدافی که ممکن است باعث شده باشد نویسنده بکوشد متن بخصوصی را بنویسد ـ نمیتواند محک تفسیر قرار بگیرد و حتی ممکن است به عنوان راهنمایی به معنا یا معناهای متن نامربوط یا گمراهکنند هم باشد. البته او کماکان با نگاهی گذشتهنگر بحث میکند که نویسندۀ تجربی باید مجاز باشد برخی تفسیرها را رد کند و بیربط بداند؛ اگر چه اینکه آیا آن تفسیرها در حکم تفسیر آنچه او (نویسنده) از معنا قصد داشته است یا آنچه متن، به موجب خوانشی روشن و قانعکننده، میتوانسته است به گونهای مشروع ارائه دهد، چندان روشن نیست. او به این بحث یک ویژگی مشخصاً شخصی میبخشد و مطالبی را دربارۀ نویسندۀ تجربی «نام گل سرخ» میگوید، نویسندۀ تجربی که در این مورد، دستکم، به نظر میرسد به نوعی ادعا میکند که خوانندۀ الگو نیز هست.<ref>[https://literaturelib.com/books/3895 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||