زنان شاهنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURزنان شاهنامهJ1.jpg | عنوان =زنان شاهنامه | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = خالقی مطلق، جلال (نویسنده) اصلانی، فرهاد (مترجم)پورتقی، معصومه (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه م...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''زنان شاهنامه'''  تألیف جلال خالقی مطلق، ترجمه فرهاد اصلانی، معصومه پورتقی، متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد جلال خالقی مطلق در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.
    '''زنان شاهنامه'''  تألیف [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]]، ترجمه [[اصلانی، فرهاد|فرهاد اصلانی]]، [[پورتقی، معصومه|معصومه پورتقی]]، متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]] در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۲: خط ۳۲:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    اگر شاهنامه صرفاً به عنوان اثری ادبی ـ حماسی در نظر گرفته شود ـ که عمدتاً چنین بوده ـ پس موضوع اصلی این کتاب را نمی‌توان یکی از موضوعات مهم آن مجموعه تلقی کرد. اما اگر شاهنامه را به عنوان منبع آگاهی دربارۀ تاریخ و فرهنگ ایرانی بدانیم، مسئلۀ اهمیت موضوع بی‌ربط خواهد بود. حتی اگر موضوع این کتاب، به نظر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، هر تحلیلی از این اثر ادبی بلند ما را به شناختی ارزشمند و با این وجود پیش‌بینی نشده سوق می‌دهد و در نتیجه به آگاهی بیشتر ما در باب موضوعات فرهنگ ایرانی کمک می‌کند.
    اگر شاهنامه صرفاً به عنوان اثری ادبی ـ حماسی در نظر گرفته شود ـ که عمدتاً چنین بوده ـ پس موضوع اصلی این کتاب را نمی‌توان یکی از موضوعات مهم آن مجموعه تلقی کرد. اما اگر [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را به عنوان منبع آگاهی دربارۀ تاریخ و فرهنگ ایرانی بدانیم، مسئلۀ اهمیت موضوع بی‌ربط خواهد بود. حتی اگر موضوع این کتاب، به نظر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، هر تحلیلی از این اثر ادبی بلند ما را به شناختی ارزشمند و با این وجود پیش‌بینی نشده سوق می‌دهد و در نتیجه به آگاهی بیشتر ما در باب موضوعات فرهنگ ایرانی کمک می‌کند.


    از سویی بررسی شاهنامه بدون در نظر گرفتن منابع پیش از اسلام و اوایل دورۀ اسلامی ندرتاً به نتایج درست می‌انجامد و حتی می‌تواند مانع از رسیدن به اهداف تحقیق شود. بدون مقایسۀ منابع مذکور نمی‌توان به ارزیابی درستی از حقایق فرهنگی و تاریخ درون شاهنامه رسید.
    از سویی بررسی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] بدون در نظر گرفتن منابع پیش از اسلام و اوایل دورۀ اسلامی ندرتاً به نتایج درست می‌انجامد و حتی می‌تواند مانع از رسیدن به اهداف تحقیق شود. بدون مقایسۀ منابع مذکور نمی‌توان به ارزیابی درستی از حقایق فرهنگی و تاریخ درون شاهنامه رسید.


    مشهور است که فردوسی شاعر همیشه منابع در دسترسش را بررسی می‌کرده است؛ اما این یافتۀ حاصل از قیاس شاهنامه با دیگر منابع را نباید در تحلیلی جدید بدیهی دانست، بلکه چنانچه امکان‌پذیر است باید در چارچوب هر موضوع تازه‌ای ارزیابی مجدد شود. چنین دیدگاهی اساس بررسی مؤلف را شکل می‌دهد که در این کتاب آمده است.
    مشهور است که [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] شاعر همیشه منابع در دسترسش را بررسی می‌کرده است؛ اما این یافتۀ حاصل از قیاس شاهنامه با دیگر منابع را نباید در تحلیلی جدید بدیهی دانست، بلکه چنانچه امکان‌پذیر است باید در چارچوب هر موضوع تازه‌ای ارزیابی مجدد شود. چنین دیدگاهی اساس بررسی مؤلف را شکل می‌دهد که در این کتاب آمده است.


    متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد جلال خالقی مطلق در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.
    متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد [[خالقی مطلق، جلال|جلال خالقی مطلق]] در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.


    نگارنده در این کتاب بر آن بوده در مقدمه نقش جنس مؤنث در اسطوره‌شناسی ایران را مشخص کند تا روشن شود که این موضوع در شاهنامه نمود داشته و اگر چنین است، تا چه حد بوده است. مقدمه با داستان آفرینش مرد و زن پایان می‌یابد و مؤلف در آنجا آن را به داستان نخستین زن در شاهنامه مرتبط می‌کند.
    نگارنده در این کتاب بر آن بوده در مقدمه نقش جنس مؤنث در اسطوره‌شناسی ایران را مشخص کند تا روشن شود که این موضوع در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] نمود داشته و اگر چنین است، تا چه حد بوده است. مقدمه با داستان آفرینش مرد و زن پایان می‌یابد و مؤلف در آنجا آن را به داستان نخستین زن در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] مرتبط می‌کند.


    نگارنده در بخش نخست چکیده‌ای موجز از داستان‌های مهم‌ترین زنان شاهنامه را ارائه می‌کند و آنها را با دیگر منابع پیش از اسلام و عهد اسلامی تا آنجا که بر مؤلف شناخته شده و قابل دستیابی بودند می‌سنجد. نگارنده کوشیده است در پایان هر بند ویژگی‌های شخصیتی آنها را به اجمال بازگو کند. از آنجا که شخصیت‌های زنان در شاهنامه فراوان هستند و پرداختن به همۀ آنها امری ملال‌آور است، بنابراین نگارنده تمام زنان اسطوره‌ای و البته مهم‌ترین زنان بخش تاریخی شاهنامه را منظور داشته و آنها را بنا بر طبقۀ اجتماعی‌شان خواه اشراف و خواه زنان عامه تقسیم‌بندی نموده است.
    نگارنده در بخش نخست چکیده‌ای موجز از داستان‌های مهم‌ترین زنان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را ارائه می‌کند و آنها را با دیگر منابع پیش از اسلام و عهد اسلامی تا آنجا که بر مؤلف شناخته شده و قابل دستیابی بودند می‌سنجد. نگارنده کوشیده است در پایان هر بند ویژگی‌های شخصیتی آنها را به اجمال بازگو کند. از آنجا که شخصیت‌های زنان در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] فراوان هستند و پرداختن به همۀ آنها امری ملال‌آور است، بنابراین نگارنده تمام زنان اسطوره‌ای و البته مهم‌ترین زنان بخش تاریخی شاهنامه را منظور داشته و آنها را بنا بر طبقۀ اجتماعی‌شان خواه اشراف و خواه زنان عامه تقسیم‌بندی نموده است.


    بخش دوم به بررسی جایگاه زنان در شاهنامه می‌پردازد و همواره منابع اسلامی و پیش از اسلام را مورد توجه قرار داده است. نگارنده به اجمال نقش، اهمیت و سرنوشت هر یک از شخصیت‌های زنان در ادوار مختلف زندگی‌شان را مانند دوران کودکی، همسری و مادر بودن در قالب خانواده و همچنین جامعه، به طور کلی توصیف می‌کند. از آنجا که شاهنامه کتابی در باب حقوق خانواده نیست، بنابراین نگارنده برای پرکردن خلأ موجود از منابع دیگر سود جسته است. بنابراین شاهنامه در این زمینه از تحقیق حاضر منبعی جانبی به شمار می‌رود. اما این امر روشن می‌کند که موضوعات فرهنگی پیش از اسلام کمابیش به طور کامل در شاهنامه مطرح شده‌‌اند.
    بخش دوم به بررسی جایگاه زنان در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] می‌پردازد و همواره منابع اسلامی و پیش از اسلام را مورد توجه قرار داده است. نگارنده به اجمال نقش، اهمیت و سرنوشت هر یک از شخصیت‌های زنان در ادوار مختلف زندگی‌شان را مانند دوران کودکی، همسری و مادر بودن در قالب خانواده و همچنین جامعه، به طور کلی توصیف می‌کند. از آنجا که [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] کتابی در باب حقوق خانواده نیست، بنابراین نگارنده برای پرکردن خلأ موجود از منابع دیگر سود جسته است. بنابراین [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] در این زمینه از تحقیق حاضر منبعی جانبی به شمار می‌رود. اما این امر روشن می‌کند که موضوعات فرهنگی پیش از اسلام کمابیش به طور کامل در [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] مطرح شده‌‌اند.


    بیشتر منابع مورد استفاده در این تحقیق یعنی منابع کهن عربی و ایرانی، به قدری مشهور هستند که توضیح زیادی لازم دارند. اما برخی از منابع کمتر شناخته شده هستند که غالباً به زبان پارسیگ (لهجۀ پهلوی جنوب غربی) و از اواخر دورۀ ساسانی و پس از آن هستند. در بخش کتاب‌شناسی این آثار و دیگر نوشته‌های پیش از اسلام تحت عنوان منابع کهن شامل متون اوستایی، فارسی باستان و متون پهلوی آمده‌اند. بخش دوم منابع در کتاب‌شناسی (تک‌نگاری‌ها و مقالات) مربوط به تحقیقات امروزی است که در پانویس‌ها یا متن ذکر شده‌اند و در این تحقیق از آنها نقل قول شده است.
    بیشتر منابع مورد استفاده در این تحقیق یعنی منابع کهن عربی و ایرانی، به قدری مشهور هستند که توضیح زیادی لازم دارند. اما برخی از منابع کمتر شناخته شده هستند که غالباً به زبان پارسیگ (لهجۀ پهلوی جنوب غربی) و از اواخر دورۀ ساسانی و پس از آن هستند. در بخش کتاب‌شناسی این آثار و دیگر نوشته‌های پیش از اسلام تحت عنوان منابع کهن شامل متون اوستایی، فارسی باستان و متون پهلوی آمده‌اند. بخش دوم منابع در کتاب‌شناسی (تک‌نگاری‌ها و مقالات) مربوط به تحقیقات امروزی است که در پانویس‌ها یا متن ذکر شده‌اند و در این تحقیق از آنها نقل قول شده است.


    ارجاع به خود شاهنامه طبق روش ولف در فرهنگ شاهنامۀ فردوسی آمده است. منظور از اولین عدد پس از «شاهنامه» شمارۀ مربوط به آن پادشاهی است و سپس با خط مورب «ا» شمارۀ ابیات ذکر می‌شود. چنانچه از موضوع و محتوای فصل بر خواننده روشن باشد که کدام داستان مورد نظر است فقط شمارۀ ابیات ذکر می‌شوند.
    ارجاع به خود شاهنامه طبق روش ولف در فرهنگ [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] آمده است. منظور از اولین عدد پس از «[[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]» شمارۀ مربوط به آن پادشاهی است و سپس با خط مورب «ا» شمارۀ ابیات ذکر می‌شود. چنانچه از موضوع و محتوای فصل بر خواننده روشن باشد که کدام داستان مورد نظر است فقط شمارۀ ابیات ذکر می‌شوند.


    نگارنده از چاپ مسکو مجلدات یک تا چهار (1960 ـ1967) برای داستان‌های نوزده پادشاهی نخست استفاده کرده است. ارجاع به ملحقات پایان هر مجلد از چاپ مسکو (به جز جلد چهار) با کلمۀ «ملحقات» مشخص شده و شمارۀ بخش مربوطه نیز به صورت اعداد ترتیبی درج شده است. به دلیل کامل نبودن مجلدات چاپ مسکو، برای داستان‌های سی‌ویک پادشاهی باقیمانده از چاپ تهران 1345 ش. استفاده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3990 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>
    نگارنده از چاپ مسکو مجلدات یک تا چهار (1960 ـ1967) برای داستان‌های نوزده پادشاهی نخست استفاده کرده است. ارجاع به ملحقات پایان هر مجلد از چاپ مسکو (به جز جلد چهار) با کلمۀ «ملحقات» مشخص شده و شمارۀ بخش مربوطه نیز به صورت اعداد ترتیبی درج شده است. به دلیل کامل نبودن مجلدات چاپ مسکو، برای داستان‌های سی‌ویک پادشاهی باقیمانده از چاپ تهران 1345 ش. استفاده شده است.<ref>[https://literaturelib.com/books/3990 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref>

    نسخهٔ ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۳

    زنان شاهنامه
    زنان شاهنامه
    پدیدآورانخالقی مطلق، جلال (نویسنده) اصلانی، فرهاد (مترجم)پورتقی، معصومه (مترجم)
    ناشرنگاه معاصر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک3ـ74ـ6189ـ622ـ978
    کد کنگره

    زنان شاهنامه تألیف جلال خالقی مطلق، ترجمه فرهاد اصلانی، معصومه پورتقی، متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد جلال خالقی مطلق در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.

    ساختار

    کتاب در دو بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    اگر شاهنامه صرفاً به عنوان اثری ادبی ـ حماسی در نظر گرفته شود ـ که عمدتاً چنین بوده ـ پس موضوع اصلی این کتاب را نمی‌توان یکی از موضوعات مهم آن مجموعه تلقی کرد. اما اگر شاهنامه را به عنوان منبع آگاهی دربارۀ تاریخ و فرهنگ ایرانی بدانیم، مسئلۀ اهمیت موضوع بی‌ربط خواهد بود. حتی اگر موضوع این کتاب، به نظر از اهمیت کمتری برخوردار باشد، هر تحلیلی از این اثر ادبی بلند ما را به شناختی ارزشمند و با این وجود پیش‌بینی نشده سوق می‌دهد و در نتیجه به آگاهی بیشتر ما در باب موضوعات فرهنگ ایرانی کمک می‌کند.

    از سویی بررسی شاهنامه بدون در نظر گرفتن منابع پیش از اسلام و اوایل دورۀ اسلامی ندرتاً به نتایج درست می‌انجامد و حتی می‌تواند مانع از رسیدن به اهداف تحقیق شود. بدون مقایسۀ منابع مذکور نمی‌توان به ارزیابی درستی از حقایق فرهنگی و تاریخ درون شاهنامه رسید.

    مشهور است که فردوسی شاعر همیشه منابع در دسترسش را بررسی می‌کرده است؛ اما این یافتۀ حاصل از قیاس شاهنامه با دیگر منابع را نباید در تحلیلی جدید بدیهی دانست، بلکه چنانچه امکان‌پذیر است باید در چارچوب هر موضوع تازه‌ای ارزیابی مجدد شود. چنین دیدگاهی اساس بررسی مؤلف را شکل می‌دهد که در این کتاب آمده است.

    متن آلمانی این کتاب، رسالۀ دکتری استاد جلال خالقی مطلق در سال 1970 دانشگاه کلن است. این اثر ابتدا به عنوان شمارۀ دوازده از مجموعۀ islamkundichi untersuchingen توسط انتشارات کلاوس شوارتس در سال 1971 در فرایبورگ چاپ شد.

    نگارنده در این کتاب بر آن بوده در مقدمه نقش جنس مؤنث در اسطوره‌شناسی ایران را مشخص کند تا روشن شود که این موضوع در شاهنامه نمود داشته و اگر چنین است، تا چه حد بوده است. مقدمه با داستان آفرینش مرد و زن پایان می‌یابد و مؤلف در آنجا آن را به داستان نخستین زن در شاهنامه مرتبط می‌کند.

    نگارنده در بخش نخست چکیده‌ای موجز از داستان‌های مهم‌ترین زنان شاهنامه را ارائه می‌کند و آنها را با دیگر منابع پیش از اسلام و عهد اسلامی تا آنجا که بر مؤلف شناخته شده و قابل دستیابی بودند می‌سنجد. نگارنده کوشیده است در پایان هر بند ویژگی‌های شخصیتی آنها را به اجمال بازگو کند. از آنجا که شخصیت‌های زنان در شاهنامه فراوان هستند و پرداختن به همۀ آنها امری ملال‌آور است، بنابراین نگارنده تمام زنان اسطوره‌ای و البته مهم‌ترین زنان بخش تاریخی شاهنامه را منظور داشته و آنها را بنا بر طبقۀ اجتماعی‌شان خواه اشراف و خواه زنان عامه تقسیم‌بندی نموده است.

    بخش دوم به بررسی جایگاه زنان در شاهنامه می‌پردازد و همواره منابع اسلامی و پیش از اسلام را مورد توجه قرار داده است. نگارنده به اجمال نقش، اهمیت و سرنوشت هر یک از شخصیت‌های زنان در ادوار مختلف زندگی‌شان را مانند دوران کودکی، همسری و مادر بودن در قالب خانواده و همچنین جامعه، به طور کلی توصیف می‌کند. از آنجا که شاهنامه کتابی در باب حقوق خانواده نیست، بنابراین نگارنده برای پرکردن خلأ موجود از منابع دیگر سود جسته است. بنابراین شاهنامه در این زمینه از تحقیق حاضر منبعی جانبی به شمار می‌رود. اما این امر روشن می‌کند که موضوعات فرهنگی پیش از اسلام کمابیش به طور کامل در شاهنامه مطرح شده‌‌اند.

    بیشتر منابع مورد استفاده در این تحقیق یعنی منابع کهن عربی و ایرانی، به قدری مشهور هستند که توضیح زیادی لازم دارند. اما برخی از منابع کمتر شناخته شده هستند که غالباً به زبان پارسیگ (لهجۀ پهلوی جنوب غربی) و از اواخر دورۀ ساسانی و پس از آن هستند. در بخش کتاب‌شناسی این آثار و دیگر نوشته‌های پیش از اسلام تحت عنوان منابع کهن شامل متون اوستایی، فارسی باستان و متون پهلوی آمده‌اند. بخش دوم منابع در کتاب‌شناسی (تک‌نگاری‌ها و مقالات) مربوط به تحقیقات امروزی است که در پانویس‌ها یا متن ذکر شده‌اند و در این تحقیق از آنها نقل قول شده است.

    ارجاع به خود شاهنامه طبق روش ولف در فرهنگ شاهنامۀ فردوسی آمده است. منظور از اولین عدد پس از «شاهنامه» شمارۀ مربوط به آن پادشاهی است و سپس با خط مورب «ا» شمارۀ ابیات ذکر می‌شود. چنانچه از موضوع و محتوای فصل بر خواننده روشن باشد که کدام داستان مورد نظر است فقط شمارۀ ابیات ذکر می‌شوند.

    نگارنده از چاپ مسکو مجلدات یک تا چهار (1960 ـ1967) برای داستان‌های نوزده پادشاهی نخست استفاده کرده است. ارجاع به ملحقات پایان هر مجلد از چاپ مسکو (به جز جلد چهار) با کلمۀ «ملحقات» مشخص شده و شمارۀ بخش مربوطه نیز به صورت اعداد ترتیبی درج شده است. به دلیل کامل نبودن مجلدات چاپ مسکو، برای داستان‌های سی‌ویک پادشاهی باقیمانده از چاپ تهران 1345 ش. استفاده شده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها