حاشية السلطان علی معالم‌الدين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
جز (جایگزینی متن - 'علم‌الهدی، علی بن حسین' به 'سید مرتضی، علی بن حسین')
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR02722J1.jpg
| تصویر =NUR02722J1.jpg
| عنوان =حاشیة السلطان علی معالم الدین
| عنوان =حاشیة السلطان علی معالم‌الدین
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
خط ۱۸: خط ۱۸:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02722
| کتابخوان همراه نور =02722
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۴: خط ۲۵:
}}
}}


'''حاشية السلطان علی معالم‌الدين'''، به زبان عربى، تأليف سيد حسين بن رفيع‌الدين محمد بن شجاع‌الدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى(متوفاى 1064ق)، در شرح و نقد پاره‌اى از عبارات كتاب «معالم‌الدين»، نوشته [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]]، است.
'''حاشية السلطان علی معالم‌الدين'''، به زبان عربى، تأليف [[سلطان‌العلماء، سید حسین بن محمد|سيد حسين بن رفيع‌الدين محمد بن شجاع‌الدين محمود بن سيد على حسينى مرعشى]] (متوفاى 1064ق)، در شرح و نقد پاره‌اى از عبارات كتاب «معالم‌الدين»، نوشته [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]]، است.


اين كتاب، بين سال‌هاى 1041 تا 1052ق، در قم تأليف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته است.
اين كتاب، بين سال‌هاى 1041 تا 1052ق، در قم تأليف شده و به سرعت مورد توجه علما قرار گرفته است.
خط ۴۴: خط ۴۵:
مؤلف، در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مى‌كند و تا به صحت انتساب نظريه‌اى به فردى مطمئن نباشد، آن را استناد نمى‌دهد؛ مثلاًدر صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسئله واجب موسّع و مضيّق، اين‌طور مى‌نويسد: «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي و لا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».
مؤلف، در بيان و نقل اقوال و نظريات احتياط مى‌كند و تا به صحت انتساب نظريه‌اى به فردى مطمئن نباشد، آن را استناد نمى‌دهد؛ مثلاًدر صفحه 289 پس از بيان مذهب خاصى در مسئله واجب موسّع و مضيّق، اين‌طور مى‌نويسد: «و اعلم أن هذا منسوب إلى الكرخي و لا تصريح في كلامه على ما نقل عنه بأن الوجوب مختص بآخر الوقت كما نقل المصنف».


مؤلف، صرفا به برداشت [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] از عبارت‌هاى صاحب نظران اكتفا نكرده، بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌كند؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب كه [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، در صفحات 60 و 61، نسبت تفصيل بين سبب و غير سبب به [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] داده؛ به اين معنا كه مقدمه‌اى را كه سبب باشد، واجب دانسته و مقدمه‌اى را كه سبب نباشد، واجب ندانسته است، اين نسبت را رد مى‌كند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مى‌كند.
مؤلف، صرفا به برداشت [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] از عبارت‌هاى صاحب نظران اكتفا نكرده، بلكه با مراجعه به مآخذ اصولى، گاهى برداشتى متفاوت با مصنف ارائه مى‌كند؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب كه [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، در صفحات 60 و 61، نسبت تفصيل بين سبب و غير سبب به [[سید مرتضی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] داده؛ به اين معنا كه مقدمه‌اى را كه سبب باشد، واجب دانسته و مقدمه‌اى را كه سبب نباشد، واجب ندانسته است، اين نسبت را رد مى‌كند و با توضيح عبارت سيد، مقصود اصلى او را بيان مى‌كند.


مؤلف، با احاطه‌اى كه بر نظريات مصنف در «معالم‌الدين» دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره مى‌كند، مثل«لا يخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً و العجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة و اختاره»
مؤلف، با احاطه‌اى كه بر نظريات مصنف در «معالم‌الدين» دارد گاهى به تناقض اين نظريات اشاره مى‌كند، مثل«لا يخفى ورود مثل هذا على القول ببناء العام على الخاص و قد أشرنا إليه سابقاً و العجب غفلته عنه ثمة، إنما ذكر فى أثناء الاحتجاج الخ في ذكره خلاف ما نقل العلامة في النسخ عن بعض العامة و اختاره»


سلطان العلماء، در موارد زيادى از [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، در مقابل [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، دفاع كرده و نظر سيد را ترجيح مى‌دهد.
سلطان العلماء، در موارد زيادى از [[سید مرتضی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، در مقابل [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]]، دفاع كرده و نظر سيد را ترجيح مى‌دهد.


مؤلف، به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى، نظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به توجيه و يا حمل كلام او بر معناى صحيح اقدام مى‌كند، مانند: «و لا يخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ(ره) فتدبر».
مؤلف، به واسطه احترام به بعضى از بزرگان اصولى، نظير [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، به توجيه و يا حمل كلام او بر معناى صحيح اقدام مى‌كند، مانند: «و لا يخفى أن العبارة المنقولة فيه يقبل الحمل على ما ذكرنا إلا أن الشيخ أعرف بما فعل فربما كان في كلام ذلك البعض من الأصحاب ما يدل على ما فهم الشيخ(ره) فتدبر».
خط ۵۶: خط ۵۷:
مؤلف، در بسيارى از موارد، از حواشى خود [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] يا فرزندش، محمد بن [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]] (متوفاى 1030ق)، در توضيح مطالب كتاب استفاده مى‌كند، مثل: «قال في الحاشية: إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف أن وجه النظر أن المدعى...»
مؤلف، در بسيارى از موارد، از حواشى خود [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|صاحب معالم]] يا فرزندش، محمد بن [[ابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین|حسن بن زين‌الدين]] (متوفاى 1030ق)، در توضيح مطالب كتاب استفاده مى‌كند، مثل: «قال في الحاشية: إنما فسرنا الشافع... و ذكر ابن المصنف أن وجه النظر أن المدعى...»


بسيارى از مطالب حاشيه، به‌صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مى‌شود و از نقل گفتار، به‌صورت حكايت خوددارى مى‌كند، مثل: «يظهر من كلام الشهيد الثاني رحمه اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] و غيره».
بسيارى از مطالب حاشيه، به‌صورت مستقيم از منابع و مآخذ بيان مى‌شود و از نقل گفتار، به‌صورت حكايت خوددارى مى‌كند، مثل: «يظهر من كلام الشهيد الثانیرحمه‌اللّه في تمهيد القواعد» و يا «كما صرح به الآمدي في الأحكام، كما يظهر من كلام المرتضى في [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] و غيره».


مؤلف، از طرح بعضى مباحث، به‌صورت مفصل، به خاطر طولانى شدن آن، خوددارى كرده است؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاى واجب، اين‌طور مى‌گويد: «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتى به في رسالة مفردة و اللّه الموفق» و يا اينكه به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد، مثل: «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...».
مؤلف، از طرح بعضى مباحث، به‌صورت مفصل، به خاطر طولانى شدن آن، خوددارى كرده است؛ مثلاًدر بحث مقدمه واجب در عبادات، بعد از قطع به بقاى واجب، اين‌طور مى‌گويد: «و تحقيق المقام يقتضي بسطاً في الكلام عسى أن يأتى به في رسالة مفردة و اللّه الموفق» و يا اينكه به حواشى‌اش بر شرح مختصر عضدى ارجاع مى‌دهد، مثل: «و تمام تحقيق ذلك في حواشينا على شرح المختصر...».
 
==وابسته‌ها==
 
{{وابسته‌ها}}
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]