بشنو این نی چون حکایت میکند؛ نیستانی از مثنوی معاصر: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(بهمن) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] | [[رده:فاقد اتوماسیون]] | ||
نسخهٔ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۳۹
| بشنو این نی چون حکایت میکند | |
|---|---|
| پدیدآوران | فولادوند دورودی، عزتالله (نویسنده) |
| ناشر | برسم |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 4ـ6ـ98627ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
بشنو این نی چون حکایت میکند؛ نیستانی از مثنوی معاصر به کوشش و گردآوری عزتالله فولادوند دورودی، هدف از تدوین و فراهم آوردن این کتاب، اولا آن است که گلچین و گزیدهای از مثنوی شاعران همروزگار فراهم آید تا دوستداران و شیفتگان زبان و ادب فارسی، بهویژه جوانان از مراجعه به انبوه دیوانها و دفترها و مجموعه اشعار سرایندگان انی سده بینیازی بخشد. دوم اینکه بگوید قالب کهن مثنوی مانند غزل، در کنار قالب و فرم تازهای که نیما یوشیج ابداع و پیشنهاد کرد و با اقبال مشتاقانهای روبرو شد، همچنان میتواند به کار خود ادامه دهد. به شرط آنکه با ذهن و زبان و نگاه تازه، به هستی و توجه به واقعیتها و خواستهای جامعۀ در حال دگرگونی به کار گرفته شود، نه اینکه کالبد زشت و جانآزار تقلید، تکرار و ابتذال باشد.
گزارش کتاب
در زبان و ادبیات فارسی، مثنوی یکی از باشکوهترین و شورانگیزترین و باظرفیتترین قالبهای شعر به شمار میآید که در آن سرگذشت اجتماعی و تاریخی و هویت ملی و اندیشه و خیال، و جهانبینی و شیوۀ زندگی جمعی و کنش و منش مردم ایران به تصویر کشیده شده است.
سرگذشتی پرافتوخیز که سالیان جداافتادن از همنژادان هند و اروپایی ما تا بدین روزگار دربر میگیرد، آن هم در ساختار زبانی موزون و مقفا و خیالانگیز، گاه درشتآهنگ و پرمهابت و دلیرانه و گاه سراپا نرمش و گرمی و طنازی و دلربایی و عاشقانه و عارفانه یا پندآموز و مشفقانه در جهت سلوک اجتماعی.
هدف از تدوین و فراهم آوردن این کتاب، اولا آن است که گلچین و گزیدهای از مثنوی شاعران همروزگار فراهم آید تا دوستداران و شیفتگان زبان و ادب فارسی، بهویژه جوانان از مراجعه به انبوه دیوانها و دفترها و مجموعه اشعار سرایندگان انی سده بینیازی بخشد. دوم اینکه بگوید قالب کهن مثنوی مانند غزل، در کنار قالب و فرم تازهای که نیما یوشیج ابداع و پیشنهاد کرد و با اقبال مشتاقانهای روبرو شد، همچنان میتواند به کار خود ادامه دهد. به شرط آنکه با ذهن و زبان و نگاه تازه، به هستی و توجه به واقعیتها و خواستهای جامعۀ در حال دگرگونی به کار گرفته شود، نه اینکه کالبد زشت و جانآزار تقلید، تکرار و ابتذال باشد.
گواه راستین توانایی و کارآیی قالب مثنوی، شاهکارهایی است پرشور و کمنظیر؛ مانند «عقاب» خانلری، «بتشکن بابل» و «موسی» حمیدی شیرازی، «زهره و منوچهر» و «عارفنامۀ» ایرج میرزا، «عاشقانه» و «مرداب» فروغ فرخزاد، «فردوسینامه» و «قناری من» حسین مسرور، «سماع سوختن» و «بهار غمانگیز» سایه، «پایان شب سخنسرایی» جلال همایی، «شبی بر مزار خیام» عماد خراسانی، شمار زیادی از مثنویهای پروین اعتصامی و .... .
این کتاب در درجۀ سوم نشان میدهد که مثنوی بیگمان و تردید، صرفاً زاییده و پدیدهای است محصول اندیشه و خیال و ذهن و زبان اقوام ایرانی که ریشه و پیشینهاش بازمیگردد به زبان و ادبیات پیش از اسلام ایران باستان. بنابراین کمترین پیوند و نسبتی با زبان و شعر تازیان نداشته و ندارد. همانگونه که دکتر خانلری به نقل از کریستنسن میگوید: «.... بحر متقارب و حتی شکل مثنوی، در زمانی به پیش از اسلام وجود داشته و قافیه را نیز به کار میبردهاند». دکتر شفیعی کدکنی نیز باور دارد که: «مثنوی از قدیمترین روزگاران، در شعر فارسی وجود داشته و در نخستین نمونههای شعر فارسی که شعرهای شاهنامۀ مسعودی مروزی است، این قالب را مشاهده میکنیم».
در نخستین بخش این کتاب، پس از گزارشی مجمل دربارۀ جایگاه ارجمند مثنوی و کارکرد شگفتانگیز آن، در تصویر و توصیف منظم و ماندگار سرگذشت اقوام ایرانی، از عصر اساطیر و حماسه و تاریخ تا بدین روزگار، بنا به آنچه در فرهنگها و لغتنامههای معتبر ثبت شده، تعریفی کوتاه آمده است از معنا و مفهوم واژۀ مثنوی. آنگاه به لحاظ موسیقایی سخن «آهنگها و گوشههایی است که بر اساس موسیقی بیرونی ـ وزن عروضی ـ مثنوی ساخته شدهاند. و اشاره به اینکه «مثنوی در بیست وزن گوناگون سروده میشود و از این بیست وزن، شش وزن آن با روحیه و ذوق و ذائقۀ ایرانیان سازگاری بیشتری دارند». در راستای دیرینگی قالب مثنوی در زبانهای ایرانی از کتابها و منظومههایی یاد شده است؛ مانند «کارنامکهای تخشیرپاپکان»، «یادگار زریران»، «زامیاد یشت»، «سرود آتشکدۀ کرکوی» و .... . با گذر از این مطالب متن اصلی کتاب آغاز شده که شرح احوال و آثار و گزیدهای از مثنویهای یکایک شاعران مطرح در کتاب را دربر دارد. این کار بر مبنای سال ولادت با ادیب الممالک فراهانی آغاز شده و با مثنوی «ابر» پایان یافته است.
در میان این شاعران، هم قصیدهسرایان بزرگی مانند ملکالشعرای بهار، ادیب الممالک، فرخ خراسانی، مهدی حمیدی شیرازی و مهرداد اوستا حضور دارند و هم غزلپردازانی مثل شهریار، عماد خراسانی، سایه، رهی معیری، سیمین بهبهانی، منزوی و محمدعلی بهمنی. هم نوپردازانی که در قالب نیمایی و سپید و منثور از سرآمدان این روزگارند که در این زمینه از نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی، منوچهر آتشی، فروغ فرخزاد، نادرپور، فریدون مشیری و ... باید نام برد.
بخش بعدی کتاب گزارشی است مفصل از سرچشمه و آبشخور اصلی چند مثنوی، از جمله: «کفشهای ابوالقاسم طنبوری» ادیب الممالک، «زهره و منوچهر» ایرج میرزا، «کوشش و امید» و «رنج و گنج» ملک الشعرای بهار، «قناری من» حسین مسرور و .... . در پایان نیز شرح احوال برخی از شاعران و معنای برخی از اصطلاحات و واژهنامه آورده شده است. [۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات