۱۴۶٬۳۴۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هندي' به 'هندی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ تحقيق ما للهند را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به تحقيق ماللهند منتقل کرد) |
||
| (۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد]] ( | [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد]] (نویسنده) | ||
[[آرام، احمد]] (محقق) | [[آرام، احمد]] (محقق) | ||
| خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = 1403 ق یا 1983 م | | سال نشر = 1403 ق یا 1983 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02230AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =2 | | چاپ =2 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =02230 | ||
| کتابخوان همراه نور =02230 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فى تحقيق ماللهند من مقوله مقبوله فىالعقل او مزدوله'''، اثر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] است كه مطالعه مقايسهاى بين اديان يونانى، هندى و ایرانى است، از اين رو گفتهاند كه وى بنيانگذار مطالعه تطبيقى در فرهنگ بشرى است. | |||
'''فى تحقيق ماللهند من مقوله مقبوله فىالعقل او مزدوله'''، اثر [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]] است كه مطالعه مقايسهاى بين اديان يونانى، | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مورد نوشتن تحقيق ماللهند نيز بايد دانست كه بيرونى بعد از سالها اقامت در هند و معاشرت با طبقات مختلف مردم و كنكاش در آدب و رسوم اجتماعى دست به تأليف يكى از بهترين آثار خود؛ يعنى كتاب تحقيق ماللهند زد كه بنا به شهادت تمام مستشرقين و مطلعيت صحيحترين و مستدلترين | در مورد نوشتن تحقيق ماللهند نيز بايد دانست كه بيرونى بعد از سالها اقامت در هند و معاشرت با طبقات مختلف مردم و كنكاش در آدب و رسوم اجتماعى دست به تأليف يكى از بهترين آثار خود؛ يعنى كتاب تحقيق ماللهند زد كه بنا به شهادت تمام مستشرقين و مطلعيت صحيحترين و مستدلترين مدرک ى است كه در مورد آداب و رسوم اجتماعى، مذهب گاهشمارى و نجوم هند در قرون وسطى نوشته شده است. | ||
كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانهترين و غنىترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمىرفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است. | كتاب في تحقيق ماللهند، يكى از عالمانهترين و غنىترين تحقيقات انسانى و اجتماعى است كه در دوران قديم در زمينه مسائل مردم شناسى نوشته شده است؛ يعنى در زمانى كه چنين مطالعاتى در مغرب زمين از حد وقايع نگارى فراتر نمىرفته است، ابوريحان بسان مردم شناسى زبردست و متفكرى متبحّر، به تحقيق در زواياى زندگى فردى و اجتماعى هندوان پرداخته است. | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مىگويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک است. | كارل ادوارد زاخائو، خاورشناس آلمانى و كسى كه با ترجمه دو اثر مهم بيرونى به نام «الآثار الباقيه عن القرون الخاليه» و «فى تحقيق ماللهند» او را به اروپا شناساند، مىگويد: من معتقدم در وجود بيرونى يك ويژگى نوين بوده كه به روح انتقادى قرن نوزدهم نزدیک است. | ||
بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مىنويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علتها آگاه ساخته، برخى برهانها را بر ايشان آشكار نمودم و راههاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهرهگيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مىپرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفتهاى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مىشمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بىنياز از سركه است، توصيف | بيرونى خود در كتاب في تحقيق ماللهند مىنويسد: «من به دليل بيگانه بودن با فرهنگ هندوان و ناآشنايى با قراردادهاى زبانى اصطلاحات و واژگان آنان، نزد منجمانشان، مقام شاگرد را نسبت به استاد داشتم. همين كه اندكى به زبان آنان آگاهى يافتم، آنها را بر علتها آگاه ساخته، برخى برهانها را بر ايشان آشكار نمودم و راههاى صحيح محاسبات را براى آنان روشن كردم، پس با تعجب بر من هجوم آوردند و براى بهرهگيرى از دانش من ازدحام كردند، در حالى كه مىپرسيدند: محضر چه كسى از [منجمين] هند را دريافته و از او [دانش] فرا گرفتهاى؟ و من توان علمى آنها را آشكار ساختم و با آنكه خوشايندم نبود خود را از آنان برتر مىشمردم؛ چيزى نمانده بود كه مرا به ساحرى نسبت دهند و نزد بزرگان خود مرا به غير از دريا و آب ترشى كه بىنياز از سركه است، توصيف نمیكردند. | ||
كتاب، عمده بحثهاى مربوط به جوامع انسانى، آداب، رسوم، جشنها، عيدها و ذكر تاريخهاى ملل مختلف را در بردارد، كه بيشتر در زمينه هندشناسى است. | كتاب، عمده بحثهاى مربوط به جوامع انسانى، آداب، رسوم، جشنها، عيدها و ذكر تاريخهاى ملل مختلف را در بردارد، كه بيشتر در زمينه هندشناسى است. | ||
او در مقدمه كتاب «فى تحقيق ماللهند»، پس از گفتگوى خود با استادش ابوسهل تفليسى درباره كسى كه نسبت نادرستى در كتابش به معتزله داده بوده و تذكر اين نكته كه چنين | او در مقدمه كتاب «فى تحقيق ماللهند»، پس از گفتگوى خود با استادش ابوسهل تفليسى درباره كسى كه نسبت نادرستى در كتابش به معتزله داده بوده و تذكر اين نكته كه چنين نسبتهایى درباره اديان و مذاهب ديگر به خصوص مخالفين، و كسانى كه تعامل با آنها بسيار ضعيف است، در سطح گستردهترى وجود دارد، اشاره مىكند كه در ضمن گفتگو به اديان و مذاهب موجود در هند مثال زدم كه اكثر مطالب مكتوب درباره آنها مغشوش و بىاعتبار بوده و همراه با پيشداورىها و دخالت اغراض و اميال در نقل مطالب بوده است. بيرونى در ادامه مىنويسد: وقتى استاد حقيقت گفته او را دريافت، وى را تشويق كرد تا آنچه درباره هندوان مىداند به رشته تحرير درآورد تا براى كسانى كه قصد مناقضه و ردّ نظريههاى آنان را دارند، كمك و براى كسانى كه قصد مخالطه و آميزش و معاشرت با آنان را داشته باشند، ذخيره مطمئن و موثقى باشد. | ||
او در كتاب، بسيار به مقايسه عقايد علمى و دينى هندوان با ملل ديگر؛ مانند يهود، نصارى و مسلمين مىپردازد و در واقع از قديمىترين دانشمندانى است كه بحثهاى مقايسهاى اديان را مطرح كردهاند. | او در كتاب، بسيار به مقايسه عقايد علمى و دينى هندوان با ملل ديگر؛ مانند يهود، نصارى و مسلمين مىپردازد و در واقع از قديمىترين دانشمندانى است كه بحثهاى مقايسهاى اديان را مطرح كردهاند. | ||
وى پس از مراجعت از هند نتيجه تحقيقاتش را در كتاب «فى تحقيق ماللهند» آورده است و در آغاز كتاب، اسباب جدايى دو ملت | وى پس از مراجعت از هند نتيجه تحقيقاتش را در كتاب «فى تحقيق ماللهند» آورده است و در آغاز كتاب، اسباب جدايى دو ملت ایران و هند از يكديگر را در فقدان تفاهم ميان فرهنگى و موانع آن يافته و آنها را چنين برشمرده است: | ||
زبان گفتارى و نوشتارى مردم هند بسيار عريض و طويل و دشوار است، به گونهاى كه براى يك چيز چند لفظ را به كار مىبرند و يا يك لفظ را براى چند چيز استعمال مىكنند كه براى رسيدن به معناى مورد نظر، نياز به قرينههاى بسيار است؛ همچنين زبان گفتارى آنان تقسيم مىشود به زبان مبتذل، كه بازاريان به كار مىبرند و زبان فصيح، كه داراى اشتقاقات و دقايق نحوى و بلاغى فراوان و مورد استعمال اهل فضل و اديبان آنان است. آنان كتابهاى علمى خود را به قصد محفوظ ماندن از تحريف به نظم در مىآورند، تا چنانچه چيزى كم و زياد شود به سرعت و آسانى تشخيص داده شود كه چنين كارى، دشوارى فهم معارف آنان را به دنبال دارد. | زبان گفتارى و نوشتارى مردم هند بسيار عريض و طويل و دشوار است، به گونهاى كه براى يك چيز چند لفظ را به كار مىبرند و يا يك لفظ را براى چند چيز استعمال مىكنند كه براى رسيدن به معناى مورد نظر، نياز به قرينههاى بسيار است؛ همچنين زبان گفتارى آنان تقسيم مىشود به زبان مبتذل، كه بازاريان به كار مىبرند و زبان فصيح، كه داراى اشتقاقات و دقايق نحوى و بلاغى فراوان و مورد استعمال اهل فضل و اديبان آنان است. آنان كتابهاى علمى خود را به قصد محفوظ ماندن از تحريف به نظم در مىآورند، تا چنانچه چيزى كم و زياد شود به سرعت و آسانى تشخيص داده شود كه چنين كارى، دشوارى فهم معارف آنان را به دنبال دارد. | ||
| خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
بيرونى در كتاب، فصلى را با عنوان «در ذكر طبقاتى كه هندیان آنها را رنگها مىنامند و غير آن»، به بيان طبقات اجتماعى موجود در جامعه هند و ذكر نقشها و خصوصيات هر يك از آنها، اختصاص داده است. | بيرونى در كتاب، فصلى را با عنوان «در ذكر طبقاتى كه هندیان آنها را رنگها مىنامند و غير آن»، به بيان طبقات اجتماعى موجود در جامعه هند و ذكر نقشها و خصوصيات هر يك از آنها، اختصاص داده است. | ||
نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مىباشد. به نظر وى تبيين هندیان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعتهاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شورهزار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوتهاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسانها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، | نكته مهم در بررسى بيرونى، با صرف نظر از توصيف دقيق و تشريح جزئيات موجود در واقعيت جامعه، يافتن علت وجود طبقات مختلف مىباشد. به نظر وى تبيين هندیان از علل پيدايش طبقات اجتماعى تبيينى دينى است، به اين معنى كه معتقدند خداوند جهان را با طبيعتهاى مختلف آفريد و بعضى مناطق را سردسير و بعضى ديگر را گرمسير، برخى جاها را حاصلخيز و خوش آب و هوا و برخى ديگر را شورهزار، بدآب و هوا قرار داد؛ و تفاوتهاى ديگرى را در طبيعت ايجاد كرد تا اين كه انسانها جهت فائق آمدن بر مشكلات طبيعت، مكانهایى را براى ساختن شهرها و اجتماعات اختيار كنند. به همين جهت انسانها را نيز از جهت فضيلتها و لياقتها متفاوت آفريد، تا به هميارى و همكارى يكديگر بپردازند و احتياجات همديگر را مرتفع سازند؛ چه، در غير اين صورت انسانها به كمك همديگر نيامده و اجتماعات را تشكيل نمىدادند. | ||
بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مىكند و در اين زمينه مىگويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغلها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مىساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مىكرد، او را عقاب مىدادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مىگويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتشبانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعتگران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مىآمد. | بيرونى، قشربندى در جوامع گذشته را با عامل سياسى - اجتماعى تبيين مىكند و در اين زمينه مىگويد: پادشاهان سابق، افراد جامعه خود را بر حسب اختلاف در شغلها به طبقات معينى تقسيم كرده و از اين راه، هر طبقه را ملزم به كار و حرفه خويش مىساختند و چنانچه كسى از مرتبه خود تجاوز مىكرد، او را عقاب مىدادند. او از تجديد طبقات به وسيله اردشير پسر بابك به هنگام احياى مالكيت خود بر سرزمين فارس سخن مىگويد كه وى مردمان را به چهار طبقه تقسيم كرده و پيشوايان و شاهزادگان را در طبقه اول، عابدان و آتشبانان و بزرگان دين را در طبقه دوم، پزشکان، منجمان و دانشمندان را در طبقه سوم، و در طبقه چهارم برزگران و صنعتگران را با لحاظ سلسله مراتبى در هر يك از طبقات، قرار داده بود و طبقات را چنان بسته تشكيل داده بود كه هر طبقه؛ همانند نسب براى افراد آن به حساب مىآمد. | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#مجله حوزه دانشگاه، بهار 1376، شماره 10، عنوان مقاله: ديدگاههاى اجتماعى [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، | #مجله حوزه دانشگاه، بهار 1376، شماره 10، عنوان مقاله: ديدگاههاى اجتماعى [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، نویسنده: حفيظ الله فولادى. | ||
#متن و مقدمه كتاب. | #متن و مقدمه كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||