الحنين إلى الأوطان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
این اثر، نخستین کتاب از مجموعه «سلسلة اللغة و الأدب» است و نامی از محقق آن درج نشده است. محقق، واژههای دشوار را معنا نموده و متن کتاب را در برخی آثار دیگر پی گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص20 و 28</ref>. او در پایان کتاب، تنبیهی را آورده و در آن به نکتهای از [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]]، دانشمند و ادیب و فیلسوف ایرانی سده چهارم هجری، درباره رغبت مردم به کتب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص46-45</ref>. کتاب از هرگونه فهرستی تهی است. | این اثر، نخستین کتاب از مجموعه «سلسلة اللغة و الأدب» است و نامی از محقق آن درج نشده است. محقق، واژههای دشوار را معنا نموده و متن کتاب را در برخی آثار دیگر پی گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص20 و 28</ref>. او در پایان کتاب، تنبیهی را آورده و در آن به نکتهای از [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]]، دانشمند و ادیب و فیلسوف ایرانی سده چهارم هجری، درباره رغبت مردم به کتب [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص46-45</ref>. کتاب از هرگونه فهرستی تهی است. | ||
==نویسنده الحنین الی الاوطان کیست؟== | |||
مدتی این اثر در مجموعهای با 18 کتاب و رساله از آنِ جاحظ شمرده شده، به چاپ میرسید. سپس محققی به نام «حسن سندوسی» در کتابش (أدب الجاحظ) در انتساب «الحنین» به جاحظ تردید افکند. هرچند محقق دیگری به نام «عبدالسلام هارون» با تأکید بر سه دلیل، آن را «جاحظیِ جاحظی» میداند. او میگوید: | |||
1. کتاب با روش نگارش جاحظ نوشته شده است؛ | |||
2. متن، شخصیتها و رخدادهای درون اثر از زمانۀ جاحظ فراتر نمیرود؛ | |||
3. همانندیهای فراوانی میان نص کتاب با نص آثار دیگر جاحظ، که به «جاحظیه» شُهره است، دیده میشود. | |||
اما نشانههای دیگری هست که نسبت کتاب را از جاحظ میزداید: | |||
1. نخست، اینکه پیشینیانْ کتابی را با این عنوان برای جاحظ به شمار نیاوردهاند مگر مجموعهای با 18 کتاب و رساله که بیشتر آنها از جاحظ است و در کتابخانه «داماد ابراهیم» در استانبول نگهداری میشود و بارها به نام او چاپ شده است؛ | |||
2. محمد بن اسحاق «ندیم» در این باره، دو کتاب را توثیق نموده است: نخست، کتاب کسروی است، که آن را «حُبُّ الأوطان» نامیده است؛ و دوم، کتاب ابن مرزبان است؛ | |||
3. ابن مرزبان نیز کتاب استاد خود «کسروی» را بارها توثیق نموده است؛ به ویژه آنکه او در مقدمهاش میگوید: من کتاب او را ورق زدم ... دیدم که وی بسیاری از شعرها، رسالهها، خبرهای ناب و معناهای دقیق و لطیف این فن را رها نموده و در اثرش نیاورده است. پس من از کتاب او آنچه را که پسندیدهام برگرفتم. خود نیز شنیدههایم را به آن افزودم سپس مجموعۀ آنها را باببندی نمودم تا کار اصلیام به حاشیه نرود. | |||
همه این قرینهها جایی برای تردید نمیگذارد که آن متنی را که ابن مرزبان از آن سخن میگوید، همان کتاب استاد او «کسروی» است که متاسفانه، با انتساب به جاحظ طبع شده است.<ref>ر.ک: العطیة، جلیل، ص131-129</ref> | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
| خط ۳۷: | خط ۵۲: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه نویسنده و متن کتاب. | مقدمه نویسنده و متن کتاب. | ||
# العطیة، جلیل، «النصوص المحققة: کتاب الحنین إلی الأوطان لأبی منصور محمد بن سهل الکرخی» البغدادی، المورد، ربیع 1987م، جلد 16 - عدد 1. | |||
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/296411 | |||
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۵۲
| الحنين إلى الأوطان | |
|---|---|
| پدیدآوران | جاحظ، عمرو بن بحر (نويسنده) |
| ناشر | دار الرائد العربي |
| مکان نشر | لبنان - بیروت |
| سال نشر | 1402ق - 1982م |
| چاپ | 1 |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | ح9 3714 PJA |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحنين إلی الأوطان، منسوب به ابوعثمان عمرو بن بحر (160-255ق)، معروف به جاحظ است. اشتیاق به وطن، پیشینهای به قدمت سرزمین میهنی دارد. نویسنده، دستهای از اخباری را که عرب درباره میهن گفته، در دست داشته است. این اخبار، از اشتیاق و دلبستگیهای این قوم به زادگاهشان حکایت میکند. جاحظ، که ادیب چیرهدستی است، به تدوین نوآفریدها و زیباترینهای این آثار دست زده است.
جاحظ در مقدمه، انگیزه تألیفش را بیان کرده، میگوید: «هرگاه ادیبان از تمییز اخبار و استنباط آثار غفلت ورزیده، گوهرهای نفیس حکمت را مشابهیابی نکردند، فرزانگی و دانش از میانشان به تباهی رفته، فرهنگ و ادبشان میرانده شد. باز این تلاش عالمان در ثبت اندوختههایشان بود که جلوی تباهی علم از آغاز تا انجامش را گرفت»[۱]. او در مقدمه، به حالات برخی فرمانروایان فاتح در اشتیاقی که به میهن خود و بازگشت به آن داشتهاند، اشاره کرده، آنگاه شوق به وطن را از کلام عرب و دیگرانی چون بقراط و جالینوس بیرون کشیده است. او به حالاتی چون غربت و دلتنگی برای وطن (هرچند آدمی در جایی خرّمتر از آنجا به سر برد) اشاره میکند[۲].
جاحظ از نثر و نظم در شیوه نگارش خود بهره جسته است. او سخن از حب وطن را تیمّناً با آیه 66 سوره نساء آغاز میکند تا اهمیت میهندوستی را گوشزد نماید؛ در این آیه، مسئله «اینکه بندگان دست به کشتن یکدیگر بزنند» با مسئله «خروج آنها از دیارشان» یکسان انگاشته شده است[۳]. او سپس، به عادت عرب در برگرفتن مشتی از خاک وطن به هنگام سفر اشاره میکند[۴] و در ادامه، نقل قولهایی را در اشتیاق به وطن از زبان افراد گوناگونی میآورد. بیشتر این اخبار (مانند حکایت ولید بن عبدالملک با یک اعرابی) از زبان اعراب بادیهنشین است[۵]. همچنین، حکایتهایی از عثمان بن عفان با یک اعرابی، ابوعبدالله جعفری با همسرش و باز حکایت عروسی عثمان با نائله در این شمارند[۶]. جاحظ در پردازش حب وطن، از اشعاری از ابونصر اسدی، غنوی، ابوعمرو بجلی، مازنی، همسر عقیل و ذوالرمه یاری میجوید[۷] و در پایان، به شعری از فرزدق استشهاد میکند[۸].
این اثر، نخستین کتاب از مجموعه «سلسلة اللغة و الأدب» است و نامی از محقق آن درج نشده است. محقق، واژههای دشوار را معنا نموده و متن کتاب را در برخی آثار دیگر پی گرفته است[۹]. او در پایان کتاب، تنبیهی را آورده و در آن به نکتهای از ابوحیان توحیدی، دانشمند و ادیب و فیلسوف ایرانی سده چهارم هجری، درباره رغبت مردم به کتب جاحظ اشاره کرده است[۱۰]. کتاب از هرگونه فهرستی تهی است.
نویسنده الحنین الی الاوطان کیست؟
مدتی این اثر در مجموعهای با 18 کتاب و رساله از آنِ جاحظ شمرده شده، به چاپ میرسید. سپس محققی به نام «حسن سندوسی» در کتابش (أدب الجاحظ) در انتساب «الحنین» به جاحظ تردید افکند. هرچند محقق دیگری به نام «عبدالسلام هارون» با تأکید بر سه دلیل، آن را «جاحظیِ جاحظی» میداند. او میگوید: 1. کتاب با روش نگارش جاحظ نوشته شده است؛ 2. متن، شخصیتها و رخدادهای درون اثر از زمانۀ جاحظ فراتر نمیرود؛ 3. همانندیهای فراوانی میان نص کتاب با نص آثار دیگر جاحظ، که به «جاحظیه» شُهره است، دیده میشود.
اما نشانههای دیگری هست که نسبت کتاب را از جاحظ میزداید: 1. نخست، اینکه پیشینیانْ کتابی را با این عنوان برای جاحظ به شمار نیاوردهاند مگر مجموعهای با 18 کتاب و رساله که بیشتر آنها از جاحظ است و در کتابخانه «داماد ابراهیم» در استانبول نگهداری میشود و بارها به نام او چاپ شده است؛ 2. محمد بن اسحاق «ندیم» در این باره، دو کتاب را توثیق نموده است: نخست، کتاب کسروی است، که آن را «حُبُّ الأوطان» نامیده است؛ و دوم، کتاب ابن مرزبان است؛ 3. ابن مرزبان نیز کتاب استاد خود «کسروی» را بارها توثیق نموده است؛ به ویژه آنکه او در مقدمهاش میگوید: من کتاب او را ورق زدم ... دیدم که وی بسیاری از شعرها، رسالهها، خبرهای ناب و معناهای دقیق و لطیف این فن را رها نموده و در اثرش نیاورده است. پس من از کتاب او آنچه را که پسندیدهام برگرفتم. خود نیز شنیدههایم را به آن افزودم سپس مجموعۀ آنها را باببندی نمودم تا کار اصلیام به حاشیه نرود. همه این قرینهها جایی برای تردید نمیگذارد که آن متنی را که ابن مرزبان از آن سخن میگوید، همان کتاب استاد او «کسروی» است که متاسفانه، با انتساب به جاحظ طبع شده است.[۱۱]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه نویسنده و متن کتاب.
- العطیة، جلیل، «النصوص المحققة: کتاب الحنین إلی الأوطان لأبی منصور محمد بن سهل الکرخی» البغدادی، المورد، ربیع 1987م، جلد 16 - عدد 1.
https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/296411