داستاننامه: فرهنگ امثال شاهنامه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURداستاننامهJ1.jpg | عنوان =فرهنگ امثال شاهنامه | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اصلانی، فرهاد (نویسنده) پورتقی، معصومه (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =نگاه معاصر | مکان نشر =...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = | | زبان = | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =PIR ۴۴۹۵/آ۲الف۶،د۲ | ||
| موضوع = | | موضوع =ضرب المثل های فارسی -- شعر | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر =نگاه معاصر | | ناشر =نگاه معاصر | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''داستاننامه: فرهنگ امثال شاهنامه''' تألیف فرهاد | {{کاربردهای دیگر|شاهنامه (ابهامزدایی)}} | ||
'''داستاننامه: فرهنگ امثال شاهنامه''' تألیف [[اصلانی، فرهاد|فرهاد اصلانی]]، [[پورتقی، معصومه|معصومه پورتقی]]، نویسندگان در این کتاب به پیروی از عموم فرهنگها و مثلنگاران که مثل را شامل مضمون حکیمانه، قاعدۀ اخلاقی، پند و دستور اخلاقی و اجتماع برشمردهاند، امثال شاهنامه را همردیف حکمتها و زبانزدها ثبت کردهاند. | |||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
مثلپژوهان با ارائۀ تعاریف و قائل شدن ویژگی هایی برای امثال سعی داشتهاند تا میان امثال، زبانزدها، حکمتها، کلمات قصار و پندواندرزها تفاوت قائل شوند و امثال را از مثلنماها جدا کنند؛ اما فرهنگهای امثال عموماً شامل امثال، حکمتها، جملات قصار، پندواندرزها، زبانزدها و مواردی از این دست هستند و گرچه گاهی تعاریفی از مثل ارائه کرده و تقسیمبندیهایی انجام دادهاند؛ مثلا ابریشمی امثال فارسی را به هشت گروه متمایز تقسیم کرده است؛ اما در ثبت و ضبط امثال معمولاً موارد گوناگون از نمونههای فوق نقل کردهاند. | مثلپژوهان با ارائۀ تعاریف و قائل شدن ویژگی هایی برای امثال سعی داشتهاند تا میان امثال، زبانزدها، حکمتها، کلمات قصار و پندواندرزها تفاوت قائل شوند و امثال را از مثلنماها جدا کنند؛ اما فرهنگهای امثال عموماً شامل امثال، حکمتها، جملات قصار، پندواندرزها، زبانزدها و مواردی از این دست هستند و گرچه گاهی تعاریفی از مثل ارائه کرده و تقسیمبندیهایی انجام دادهاند؛ مثلا ابریشمی امثال فارسی را به هشت گروه متمایز تقسیم کرده است؛ اما در ثبت و ضبط امثال معمولاً موارد گوناگون از نمونههای فوق نقل کردهاند. | ||
نویسندگان در این کتاب به پیروی از عموم فرهنگها و مثلنگاران که مثل را شامل مضمون حکیمانه، قاعدۀ اخلاقی، پند و دستور اخلاقی و اجتماع برشمردهاند، امثال شاهنامه را همردیف حکمتها و زبانزدها ثبت کردهاند. گویا از کهنترین ایام نیز همین برداشت وجود داشته، چنانکه در | نویسندگان در این کتاب به پیروی از عموم فرهنگها و مثلنگاران که مثل را شامل مضمون حکیمانه، قاعدۀ اخلاقی، پند و دستور اخلاقی و اجتماع برشمردهاند، امثال شاهنامه را همردیف حکمتها و زبانزدها ثبت کردهاند. گویا از کهنترین ایام نیز همین برداشت وجود داشته، چنانکه در «[[ترجمان البلاغه]]» کهنترین متن فارسی که به طور مستقل امثالی را ثبت کرده نیز چنین دیدگاهی دیده میشود. | ||
از آنجا که امثال و حکم شاهنامه بیان زیباترین اندیشههای تعلیمی هستند، مثلپژوهان همواره در تدوین آثار خود نگاه ویژهای به شاهنامه داشتهاند. برای نمونه در «امثال و حکم دهخدا» 45000 بیت از شعرای کلاسیک ایران نقل شده و از این میان 5000 بیت از شاهنامۀ فردوسی درج شده است؛ یعنی بیشترین شواهد شعری از شاهنامۀ فردوسی است که دهخدا در آن استقصای کامل کرده بود و نشاندهندۀ توجه ویژۀ دهخدا به اهمیت شاهنامه به عنوان گنجینهای از امثال و حکم فارسی است. | از آنجا که امثال و حکم شاهنامه بیان زیباترین اندیشههای تعلیمی هستند، مثلپژوهان همواره در تدوین آثار خود نگاه ویژهای به شاهنامه داشتهاند. برای نمونه در «امثال و حکم دهخدا» 45000 بیت از شعرای کلاسیک ایران نقل شده و از این میان 5000 بیت از شاهنامۀ فردوسی درج شده است؛ یعنی بیشترین شواهد شعری از شاهنامۀ فردوسی است که دهخدا در آن استقصای کامل کرده بود و نشاندهندۀ توجه ویژۀ دهخدا به اهمیت شاهنامه به عنوان گنجینهای از امثال و حکم فارسی است. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
در این کتاب در باب امثال شاهنامه بدین شرح عمل شده است: در این راستا اشعاری که در چند منبع مثل دانسته شدهاند، در حکم مثل گرفته شده و نقل گردیده است. البته امثال شاهنامه و موارد بازگشت به متن شاهنامه در فرهنگها عموماً بدون ارجاع هستند و در موارد معدود نیز به چاپهای نهچندان منقح ارجاع داده شده است. در این کتاب تنها امثال و حکمی ثبت شدهاند که متن ابیات در پیرایش دوم شاهنامه توسط استاد خالقی مطلق نقل شده باشد و امثالی که هرچند مشهور باشند، مانند زن و اژدها هر دو در خاک به، ولی توسط استاد جزء ابیات الحاقی شاهنامه تشخیص داده شدهاند، آورده نشدهاند. | در این کتاب در باب امثال شاهنامه بدین شرح عمل شده است: در این راستا اشعاری که در چند منبع مثل دانسته شدهاند، در حکم مثل گرفته شده و نقل گردیده است. البته امثال شاهنامه و موارد بازگشت به متن شاهنامه در فرهنگها عموماً بدون ارجاع هستند و در موارد معدود نیز به چاپهای نهچندان منقح ارجاع داده شده است. در این کتاب تنها امثال و حکمی ثبت شدهاند که متن ابیات در پیرایش دوم شاهنامه توسط استاد خالقی مطلق نقل شده باشد و امثالی که هرچند مشهور باشند، مانند زن و اژدها هر دو در خاک به، ولی توسط استاد جزء ابیات الحاقی شاهنامه تشخیص داده شدهاند، آورده نشدهاند. | ||
در شاهنامه برای واژۀ مثل اغلب لغت داستان به کار رفته و «داستان زدن» در معنای مثل آوردن و معادل ضربالمثل عربی ذکر شده است: چنین داستان زد یکی پر خرد ***** که از خوی بد کوه کیفر برد؛ بر همین اساس عنوان این کتاب «داستاننامه» برگزیده شده است. | در شاهنامه برای واژۀ مثل اغلب لغت داستان به کار رفته و «داستان زدن» در معنای مثل آوردن و معادل ضربالمثل عربی ذکر شده است: | ||
چنین داستان زد یکی پر خرد ***** که از خوی بد کوه کیفر برد؛ بر همین اساس عنوان این کتاب «داستاننامه» برگزیده شده است. | |||
در این کتاب روش تنظیم الفبایی برای تدوین امثال در نظر گرفته شده و مداخل با نشان دادن سیتاره * مشخص شدهاند و اصل مثل نیز به صورت برجسته درج شده است. | در این کتاب روش تنظیم الفبایی برای تدوین امثال در نظر گرفته شده و مداخل با نشان دادن سیتاره * مشخص شدهاند و اصل مثل نیز به صورت برجسته درج شده است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۶: | ||
معنی لغات و اصطلاحات دشوار پس از ثبت مدخل، بر اساس فرهنگهای گوناگون آورده شده و در صورت لزوم گاهی در باب مثل توضیحی داده شده که در حکم تفسیر برای فهم بهتر مثل است. گاهی فهم مثل در گرو دانستن محتوای ابیات پیشین یا پسین است که در چنین مواردی، آن ابیات هم ذکر شدهاند. | معنی لغات و اصطلاحات دشوار پس از ثبت مدخل، بر اساس فرهنگهای گوناگون آورده شده و در صورت لزوم گاهی در باب مثل توضیحی داده شده که در حکم تفسیر برای فهم بهتر مثل است. گاهی فهم مثل در گرو دانستن محتوای ابیات پیشین یا پسین است که در چنین مواردی، آن ابیات هم ذکر شدهاند. | ||
چنانچه مضمون مثل در سایر بخشهای شاهنامه یا دیگر متون نظم و نثر فارسی نیز به کار رفته باشد، موارد مشابه با عنوان «مانند» ذکر شده است. البته با توجه به محتوا و مضمون، گاهی برخی از مداخل را میتوان به عنوان مانند برای سایر مداخل ذکر کرد و در مواردی که اینگونه عمل نشده، نظر به ثبت امثال به طور مستقل در فرهنگهای امثال بوده است. | چنانچه مضمون مثل در سایر بخشهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] یا دیگر متون نظم و نثر فارسی نیز به کار رفته باشد، موارد مشابه با عنوان «مانند» ذکر شده است. البته با توجه به محتوا و مضمون، گاهی برخی از مداخل را میتوان به عنوان مانند برای سایر مداخل ذکر کرد و در مواردی که اینگونه عمل نشده، نظر به ثبت امثال به طور مستقل در فرهنگهای امثال بوده است. | ||
در فرهنگهای امثال معمولاً توجهی به منابع پهلوی نمیشود و عمدتاً شواهد از متون فارسی نقل میشوند؛ اما نظر به پیوند عمیق شاهنامه با متون پهلوی در این دفتر برای نخستین بار توجه ویژهای به ارائۀ شواهد از ادبیات فارسی میانه شده است. اندرزهای پهلوی به گونههای مختلف در قالبهای نظم و نثر فارسی نیز راه یافته و به حیات خود ادامه دادند. این اندرزها در سراسر شاهنامه بهویژه در بخش تاریخی آن برجستگی بیشتری دارند. در این راستا حدود بیست متن پهلوی از ادبیات اندرزی میانه بررسی شده و چنانچه محتوای امثال با اندرزهای پهلوی یکسان بود، از متن اندرزها به عنوان شواهد امثال ذکر شده تا تأکیدی بر استفاده از منابع پهلوی در تدوین شاهنامۀ ابومنصوری و دیگر مآخذ شاهنامۀ فردوسی باشد.<ref>[https://literaturelib.com/books/4399 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | در فرهنگهای امثال معمولاً توجهی به منابع پهلوی نمیشود و عمدتاً شواهد از متون فارسی نقل میشوند؛ اما نظر به پیوند عمیق شاهنامه با متون پهلوی در این دفتر برای نخستین بار توجه ویژهای به ارائۀ شواهد از ادبیات فارسی میانه شده است. اندرزهای پهلوی به گونههای مختلف در قالبهای نظم و نثر فارسی نیز راه یافته و به حیات خود ادامه دادند. این اندرزها در سراسر شاهنامه بهویژه در بخش تاریخی آن برجستگی بیشتری دارند. در این راستا حدود بیست متن پهلوی از ادبیات اندرزی میانه بررسی شده و چنانچه محتوای امثال با اندرزهای پهلوی یکسان بود، از متن اندرزها به عنوان شواهد امثال ذکر شده تا تأکیدی بر استفاده از منابع پهلوی در تدوین شاهنامۀ ابومنصوری و دیگر مآخذ [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] باشد.<ref>[https://literaturelib.com/books/4399 پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | ||
خط ۵۹: | خط ۶۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، زبان و ادبیات]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات(دی) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(دی) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 دی 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۴۴
فرهنگ امثال شاهنامه | |
---|---|
پدیدآوران | اصلانی، فرهاد (نویسنده) پورتقی، معصومه (نویسنده) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 8ـ05ـ7028ـ622ـ978 |
موضوع | ضرب المثل های فارسی -- شعر |
کد کنگره | PIR ۴۴۹۵/آ۲الف۶،د۲ |
داستاننامه: فرهنگ امثال شاهنامه تألیف فرهاد اصلانی، معصومه پورتقی، نویسندگان در این کتاب به پیروی از عموم فرهنگها و مثلنگاران که مثل را شامل مضمون حکیمانه، قاعدۀ اخلاقی، پند و دستور اخلاقی و اجتماع برشمردهاند، امثال شاهنامه را همردیف حکمتها و زبانزدها ثبت کردهاند.
گزارش کتاب
مثلپژوهان با ارائۀ تعاریف و قائل شدن ویژگی هایی برای امثال سعی داشتهاند تا میان امثال، زبانزدها، حکمتها، کلمات قصار و پندواندرزها تفاوت قائل شوند و امثال را از مثلنماها جدا کنند؛ اما فرهنگهای امثال عموماً شامل امثال، حکمتها، جملات قصار، پندواندرزها، زبانزدها و مواردی از این دست هستند و گرچه گاهی تعاریفی از مثل ارائه کرده و تقسیمبندیهایی انجام دادهاند؛ مثلا ابریشمی امثال فارسی را به هشت گروه متمایز تقسیم کرده است؛ اما در ثبت و ضبط امثال معمولاً موارد گوناگون از نمونههای فوق نقل کردهاند.
نویسندگان در این کتاب به پیروی از عموم فرهنگها و مثلنگاران که مثل را شامل مضمون حکیمانه، قاعدۀ اخلاقی، پند و دستور اخلاقی و اجتماع برشمردهاند، امثال شاهنامه را همردیف حکمتها و زبانزدها ثبت کردهاند. گویا از کهنترین ایام نیز همین برداشت وجود داشته، چنانکه در «ترجمان البلاغه» کهنترین متن فارسی که به طور مستقل امثالی را ثبت کرده نیز چنین دیدگاهی دیده میشود.
از آنجا که امثال و حکم شاهنامه بیان زیباترین اندیشههای تعلیمی هستند، مثلپژوهان همواره در تدوین آثار خود نگاه ویژهای به شاهنامه داشتهاند. برای نمونه در «امثال و حکم دهخدا» 45000 بیت از شعرای کلاسیک ایران نقل شده و از این میان 5000 بیت از شاهنامۀ فردوسی درج شده است؛ یعنی بیشترین شواهد شعری از شاهنامۀ فردوسی است که دهخدا در آن استقصای کامل کرده بود و نشاندهندۀ توجه ویژۀ دهخدا به اهمیت شاهنامه به عنوان گنجینهای از امثال و حکم فارسی است.
در این کتاب در باب امثال شاهنامه بدین شرح عمل شده است: در این راستا اشعاری که در چند منبع مثل دانسته شدهاند، در حکم مثل گرفته شده و نقل گردیده است. البته امثال شاهنامه و موارد بازگشت به متن شاهنامه در فرهنگها عموماً بدون ارجاع هستند و در موارد معدود نیز به چاپهای نهچندان منقح ارجاع داده شده است. در این کتاب تنها امثال و حکمی ثبت شدهاند که متن ابیات در پیرایش دوم شاهنامه توسط استاد خالقی مطلق نقل شده باشد و امثالی که هرچند مشهور باشند، مانند زن و اژدها هر دو در خاک به، ولی توسط استاد جزء ابیات الحاقی شاهنامه تشخیص داده شدهاند، آورده نشدهاند.
در شاهنامه برای واژۀ مثل اغلب لغت داستان به کار رفته و «داستان زدن» در معنای مثل آوردن و معادل ضربالمثل عربی ذکر شده است:
چنین داستان زد یکی پر خرد ***** که از خوی بد کوه کیفر برد؛ بر همین اساس عنوان این کتاب «داستاننامه» برگزیده شده است.
در این کتاب روش تنظیم الفبایی برای تدوین امثال در نظر گرفته شده و مداخل با نشان دادن سیتاره * مشخص شدهاند و اصل مثل نیز به صورت برجسته درج شده است.
معنی لغات و اصطلاحات دشوار پس از ثبت مدخل، بر اساس فرهنگهای گوناگون آورده شده و در صورت لزوم گاهی در باب مثل توضیحی داده شده که در حکم تفسیر برای فهم بهتر مثل است. گاهی فهم مثل در گرو دانستن محتوای ابیات پیشین یا پسین است که در چنین مواردی، آن ابیات هم ذکر شدهاند.
چنانچه مضمون مثل در سایر بخشهای شاهنامه یا دیگر متون نظم و نثر فارسی نیز به کار رفته باشد، موارد مشابه با عنوان «مانند» ذکر شده است. البته با توجه به محتوا و مضمون، گاهی برخی از مداخل را میتوان به عنوان مانند برای سایر مداخل ذکر کرد و در مواردی که اینگونه عمل نشده، نظر به ثبت امثال به طور مستقل در فرهنگهای امثال بوده است.
در فرهنگهای امثال معمولاً توجهی به منابع پهلوی نمیشود و عمدتاً شواهد از متون فارسی نقل میشوند؛ اما نظر به پیوند عمیق شاهنامه با متون پهلوی در این دفتر برای نخستین بار توجه ویژهای به ارائۀ شواهد از ادبیات فارسی میانه شده است. اندرزهای پهلوی به گونههای مختلف در قالبهای نظم و نثر فارسی نیز راه یافته و به حیات خود ادامه دادند. این اندرزها در سراسر شاهنامه بهویژه در بخش تاریخی آن برجستگی بیشتری دارند. در این راستا حدود بیست متن پهلوی از ادبیات اندرزی میانه بررسی شده و چنانچه محتوای امثال با اندرزهای پهلوی یکسان بود، از متن اندرزها به عنوان شواهد امثال ذکر شده تا تأکیدی بر استفاده از منابع پهلوی در تدوین شاهنامۀ ابومنصوری و دیگر مآخذ شاهنامۀ فردوسی باشد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات