أصول البزدوى؛ کنز الوصول إلی معرفة الأصول: تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR103175J1.jpg | عنوان = أصول البزدوى (کنز الوصول إلی معرفة الأصول) | عنوانهای دیگر = أصول الکرخي مع ذکر أمثلتها و نظائرها و شواهدها ** تخریج أحادیث أصول البزدوی | پدیدآورندگان | پدیدآوران = بزدوی، علي بن محمد (نويسنده)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR103175J1.jpg | | تصویر =NUR103175J1.jpg | ||
| عنوان = أصول البزدوى (کنز الوصول إلی معرفة الأصول) | | عنوان = أصول البزدوى (کنز الوصول إلی معرفة الأصول) | ||
| عنوانهای دیگر = أصول الکرخي مع ذکر أمثلتها و نظائرها و شواهدها ** تخریج أحادیث أصول البزدوی | | عنوانهای دیگر = أصول الکرخي مع ذکر أمثلتها و نظائرها و شواهدها ** تخریج أحادیث أصول البزدوی | ||
| پدیدآورندگان | | پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[بزدوی، علي بن محمد]] (نويسنده) | [[بزدوی، علي بن محمد]] (نويسنده) | ||
[[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا ]] (محشی) | [[ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا]] (محشی) | ||
[[نسفی، عمر بن محمد]] ( نويسنده) | [[نسفی، عمر بن محمد]] (نويسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| ناشر = نشر روجا | | ناشر = نشر روجا | ||
| مکان نشر = پاکستان - کراچی | | مکان نشر = پاکستان - کراچی | ||
| سال نشر = 13سده | | سال نشر = 13سده | ||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE103175AUTOMATIONCODE | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE103175AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ = 1 | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE113019AUTOMATIONCODE | ||
| شابک = | | چاپ = 1 | ||
| تعداد جلد = 1 | | شابک = | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = 103175 | | تعداد جلد = 1 | ||
| کتابخوان همراه نور = 103175 | | کتابخانۀ دیجیتال نور = 103175 | ||
| کد پدیدآور = 45352 | | کتابخوان همراه نور = 103175 | ||
| پس از = | | کد پدیدآور = 45352 | ||
| پیش از = | | پس از = | ||
| پیش از = | |||
}} | }} | ||
'''اصول البزدوی'''، نوشته علی بن محمد بَزدوی(382ق) است. در حاشیه این کتاب، «تخریج احادیث اصول البَردوی» نوشته قاسم بن قطلوبغا(متوفای 879ق) درج شده است. همچنین در ادامۀ آن، کتاب «اصول الکرخی»، نوشته ابو الحسن عبیدالله کرخی(340-260ق) با شرح مثالها، نظیرها و شواهدش از [[نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى]](537-462ق) و در پایان کتاب، «ترجمة الإمام البزدوی» در شرح زندگی پزدوی و برشمردن آثار او، نوشته محمد عبدالرشید نعمانی آمده است. | '''اصول البزدوی'''، نوشته علی بن محمد بَزدوی حنفی(382ق) است. در حاشیه این کتاب، «تخریج احادیث اصول البَردوی» نوشته قاسم بن قطلوبغا(متوفای 879ق) درج شده است. همچنین در ادامۀ آن، کتاب «اصول الکرخی»، نوشته ابو الحسن عبیدالله کرخی(340-260ق) با شرح مثالها، نظیرها و شواهدش از [[نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى]](537-462ق) و در پایان کتاب، «ترجمة الإمام البزدوی» در شرح زندگی پزدوی و برشمردن آثار او، نوشته محمد عبدالرشید نعمانی آمده است. | ||
اصول البَزدوی -که نام اصلی آن «کنز الوصول الی معرفة الأصول» است و «اصول الفقه» نیز نامیده میشود-، نوشته ابوالحسن بزدوی (معرّب پزدوی) حنفیمذهب، «فقیه ماوراء النهر» و اهل پزده (قلعهای نزدیک به نسف) است. احادیث این کتاب را قاسم بن قطلوبغا (متوفای 879ق) | اصول البَزدوی -که نام اصلی آن «کنز الوصول الی معرفة الأصول» است و «اصول الفقه» نیز نامیده میشود-، نوشته ابوالحسن بزدوی (معرّب پزدوی) حنفیمذهب، «فقیه ماوراء النهر» و اهل پزده (قلعهای نزدیک به نسف) است. احادیث این کتاب را قاسم بن قطلوبغا (متوفای 879ق) تخریج کرده است. | ||
پزدوی هرچند به دلیل دشواری در نوشتههایش به «ابوالعُسر» شهره است، اما اصول الفقه -که از نظریترین نوشتههای اوست- از این دشوارگویی برکنار مانده است.<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ص635</ref>او در این اثر، مباحث اصولیاش را طرح کرده است؛ مباحث امر، نهی، عام، خاص، حقیقت، مجاز، الفاظی چون حتی، حروف جر، اقسام سنت، نسخ، اجماع، قیاس، استحسان، تعارض، ترجیح، خطا و اکراه با زیرمجموعههایشان بخش عمدۀ کتاب را تشکیل میدهند. | پزدوی هرچند به دلیل دشواری در نوشتههایش به «ابوالعُسر» شهره است، اما اصول الفقه -که از نظریترین نوشتههای اوست- از این دشوارگویی برکنار مانده است.<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ص635</ref>او در این اثر، مباحث اصولیاش را طرح کرده است؛ مباحث امر، نهی، عام، خاص، حقیقت، مجاز، الفاظی چون حتی، حروف جر، اقسام سنت، نسخ، اجماع، قیاس، استحسان، تعارض، ترجیح، خطا و اکراه با زیرمجموعههایشان بخش عمدۀ کتاب را تشکیل میدهند. | ||
وی در مقدمه، علم را بر دو قسم دانسته است: نخست، علم توحید و صفات الهی و دوم، علم شرایع. او کتاب خود را در این موضوع نوشته است. وی در نگاهی نظری به علم فقه، آگاهی بر آن را در 3 سطح برمیشمرد: علم به نفس احکام، «علم به نصوص و معانی آنها و تعریف اصول با فروع آنها» و سوم، عمل به فقه؛ او سطح دوم را موضوع کتاب خود قرار داده است. | |||
کتاب پزدوی به عنوان شاخصی در حیطۀ «طریقۀ فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده است. او طریقه فقها را در برابر «طریقۀ متکلمان» جای میدهد. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصول فقه، بر خلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطۀ میان احکام شرعی و استقرای اصول کلی از فروع فقهی پیمیگرفتهاند. البته، این طریقه از اوایل سدۀ 4ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایهگذاری شده است. اما اهمیت پزدوی، در نظریهسازی و انسجامدهی این طریقه است. عبارت یادشده از پزدوی در تعریف موضوع کتاب خود، بخوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آنها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقۀ متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزدوی نسبت به آرای اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته و دیدگاه آنان را گاه با تلویح و گاه صریح نقد کرده است. | کتاب پزدوی به عنوان شاخصی در حیطۀ «طریقۀ فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده است. او طریقه فقها را در برابر «طریقۀ متکلمان» جای میدهد. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصول فقه، بر خلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطۀ میان احکام شرعی و استقرای اصول کلی از فروع فقهی پیمیگرفتهاند. البته، این طریقه از اوایل سدۀ 4ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایهگذاری شده است. اما اهمیت پزدوی، در نظریهسازی و انسجامدهی این طریقه است. عبارت یادشده از پزدوی در تعریف موضوع کتاب خود، بخوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آنها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقۀ متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزدوی نسبت به آرای اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته و دیدگاه آنان را گاه با تلویح و گاه صریح نقد کرده است. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
در حیطۀ انسجام، اصول پزدوی یکی از ساختمندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است. و این ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابن خلدون شناخته شده است. پزدوی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجامدهی و طبقهبندی آورده و نمونۀ آن، تقسیمات ظریفی است که در بارۀ اقسام «سنت» یا اقسام «اکراه» یاد کرده است. شیوۀ اصولی پزدوی در فقه حنفی، او را در جایگاه اجلّای اصولیان نشانده و عنوانی چون «أستاذ الأئمة و صاحب الطریقة علی مذهب أبی حنیفة» به او بخشیده است. | در حیطۀ انسجام، اصول پزدوی یکی از ساختمندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است. و این ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابن خلدون شناخته شده است. پزدوی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجامدهی و طبقهبندی آورده و نمونۀ آن، تقسیمات ظریفی است که در بارۀ اقسام «سنت» یا اقسام «اکراه» یاد کرده است. شیوۀ اصولی پزدوی در فقه حنفی، او را در جایگاه اجلّای اصولیان نشانده و عنوانی چون «أستاذ الأئمة و صاحب الطریقة علی مذهب أبی حنیفة» به او بخشیده است. | ||
ایشان در مباحث اصولی خود، نسبت به اجماع توجهی ویژه داشته است. این توجه بازتاب خود را در مباحث فقهی او نیز نهاده است و زمینههای مختلف رویآوردِ به اجماع، افزون بر کارکرد اصلی اجماع به مثابه دلیل، از اجماع بر مجازیبودن کاربرد لفظ گرفته تا اجماع فقیهان بر صدور یک فتوا در مباحث او دیده میشود.<ref>ر.ک: همان، ص634</ref> | |||
وی در کتاب «اصول الفقه» به جز پیشوایان نخستین حنفی، به ندرت از رجال مذهب یادی کرده است. از اندک موارد میتوان به یادکرد صریح از قاضی ابونصر محسن بن احمد مروزی و یادکرد تلویحی از ابوزید دبوسی اشاره کرد که هر دو از نظر زمانی میتوانند در شمار استادان | |||
پزدوی بوده باشند.<ref>ر.ک: همان، ص635</ref> | پزدوی بوده باشند.<ref>ر.ک: همان، ص635</ref> | ||
پزدوی در علم حدیث نیز دستی داشته و آن را با نگاهی نقادانه ارزیابی میکرده است؛ در بابی از کتاب «اصول الفقه» با عنوان «باب الطعن» با ارائۀ ضابطههایی به تضعیف برخی احادیث پرداخته است. در این اثر، برخوردهای جدلی پزدوی با شافعیان و اصحاب حدیث در جایجای عبارات کتاب اصول فقه او آمده است و به عنوان | پزدوی در علم حدیث نیز دستی داشته و آن را با نگاهی نقادانه ارزیابی میکرده است؛ در بابی از کتاب «اصول الفقه» با عنوان «باب الطعن» با ارائۀ ضابطههایی به تضعیف برخی احادیث پرداخته است. در این اثر، برخوردهای جدلی پزدوی با شافعیان و اصحاب حدیث در جایجای عبارات کتاب اصول فقه او آمده است و به عنوان مهمترین صاحبنظر رقیب، اغلب دیدگاههای شخص شافعی را نقد کرده است. به کارگیری همین شیوۀ جدلی است که ابن خلدون را واداشته تا در سخنی که در بارۀ طریقههای اصلی در علم جدل دارد، طریقۀ نخست را «طریقة البزدوی» اعلام کرده و بگوید که این طریقه «مخصوص ادلۀ شرعی اعم از نص و اجماع و استدلال است».<ref>ر.ک: همان، ص633</ref> | ||
نویسنده در اصول دین، پیرو مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و مرتبط با محفل ماتریدی است. افزون بر اثر منتسب به او در «شرح فقه الأکبر» منسوب به ابوحنیفه، موضع وی در تأیید دیدگاههای حنفیان اهل سنت و جماعت و دوری از گرایشهای اعتزالی، به صراحت در مقدمه رساله «اصول الفقه» او و مواضع دیگر آن کتاب آمده است. به هر روی، از معتزله بارها در این کتاب یاد شده و مواضع آنان نقد گردیده است.<ref>ر.ک: همان، ص634-633</ref> | |||
==ترجمة الإمام البَزدوی== | ==ترجمة الإمام البَزدوی== | ||
این اثر نوشتۀ محمد عبدالرشید نعمانی (نویسندۀ معاصر) در شرح زندگی پزدوی است. او در آغاز، به ضبط درست نام او و جایی که به دنیا آمده (پزده) و بزرگ شده، پرداخته است. سپس وصف او را که به «فخر الإسلام» شهره بوده، در نوشتههای عبدالقادر قرشی در «الجواهر المضیئة»، ابوسعد سمعانی در «کتاب الأنساب»، یاقوت حموی در «معجم البلدان»، ابن اثیر در «اللباب فی تهذیب الأنساب»، بطاش کبریزاده در «مفتاح السعادة»، ابن خلدون در «المقدمة»، ابوالمعالی محمد بن نصر بن منصور مدینی (خطیب سمرقند) از قول ذهبی در «سیر النبلاء»، عبدالعزیز بخاری در مقدمۀ «کشف الأسرار»، صدرالشریعه در مقدمه کتاب «تنقیح الأصول» و عبدالقادر قرشی در «جواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» دنبال میکند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص381-377</ref>نعمانی در پایان، از قول کفوی در «الکتائب» و حاجی خلیفه «مشهور به کاتب چلبی» (متوفای 1067ق) آثار پزدوی را برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص387-385</ref> | این اثر نوشتۀ محمد عبدالرشید نعمانی (نویسندۀ معاصر) در شرح زندگی پزدوی است. او در آغاز، به ضبط درست نام او و جایی که به دنیا آمده (پزده) و بزرگ شده، پرداخته است. سپس وصف او را که به «فخر الإسلام» شهره بوده، در نوشتههای عبدالقادر قرشی در «الجواهر المضیئة»، ابوسعد سمعانی در «کتاب الأنساب»، یاقوت حموی در «معجم البلدان»، ابن اثیر در «اللباب فی تهذیب الأنساب»، بطاش کبریزاده در «مفتاح السعادة»، ابن خلدون در «المقدمة»، ابوالمعالی محمد بن نصر بن منصور مدینی (خطیب سمرقند) از قول ذهبی در «سیر النبلاء»، عبدالعزیز بخاری در مقدمۀ «کشف الأسرار»، صدرالشریعه در مقدمه کتاب «تنقیح الأصول» و عبدالقادر قرشی در «جواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» دنبال میکند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص381-377</ref>نعمانی در پایان، از قول کفوی در «الکتائب» و حاجی خلیفه «مشهور به کاتب چلبی» (متوفای 1067ق) آثار پزدوی را برشمرده است.<ref>ر.ک: همان، ص387-385</ref> | ||
== أصول الکرخی== | == أصول الکرخی== | ||
این اثر، نوشته ابو الحسن کرخی(340-260ق) از بزرگترین فقیهان حنفی قرن سوم و چهارم است. اصول کرخی یکی از نخستین کتابهای نگاشته شده در «اصول الفقه» و «القواعد الفقهیه» در مذهب حنفی است. این کتاب با شرحی از نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى(537-462ق) معروف به «مفتی الثقلین» در ذکر مثالها، نظیرها و شواهد آن عرضه شده است. | این اثر، نوشته ابو الحسن کرخی(340-260ق) از بزرگترین فقیهان حنفی قرن سوم و چهارم است. اصول کرخی یکی از نخستین کتابهای نگاشته شده در «اصول الفقه» و «القواعد الفقهیه» در مذهب حنفی است. این کتاب با شرحی از نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى(537-462ق) معروف به «مفتی الثقلین» در ذکر مثالها، نظیرها و شواهد آن عرضه شده است. | ||
در اهمیت و جایگاه این کتاب میتوان گفت که هرچند، امام شافعی (متوفای 204 ق) نخستین کسی بود که در اصول الفقه کتابی بنام «الرساله في أصول الفقه» نوشت، اما نظریات او تا دو صد سال دیگر – تا زمانیکه علمای حنفی چون جصاص و دَبوسی (متوفای 430 | در اهمیت و جایگاه این کتاب میتوان گفت که هرچند، امام شافعی (متوفای 204 ق) نخستین کسی بود که در اصول الفقه کتابی بنام «الرساله في أصول الفقه» نوشت، اما نظریات او تا دو صد سال دیگر – تا زمانیکه علمای حنفی چون جصاص و دَبوسی (متوفای 430 ه) نظریات او را در کتابهای اصول خویش انعکاس و گسترش ندادند – مورد توجه قرار نگرفته بود. به ویژه کتاب «تقویم الأدله» ابو زید دَبوسی باعث شد که علمای شافعی چون امام الحرمین جوینی (متوفای 478 ق) به اصول الفقه بپردازد و راه را برای کسانی چون حجة الإسلام ابوحامد غزالی – نویسندۀ «المستصفی بأصول الدین» – فراهم سازد. بدون شک، رسالۀ کوچک «الأصول» کرخی بر شاگرد خودش، ابوبکر رازی جصاص، و ابوزید دَبوسی تأثیر عمیقی داشته است. | ||
اصول کرخی نه تنها حاوی «اصول الفقه» بوده بلکه «القواعد الفقهیه» را نیز دربردارد. اصول الفقه بیشتر روش استخراجِ احکام فقهی و روش اجتهاد را مطالعه میکند، درحالیکه القواعد الفقهیه یا قواعد الفقه بر قاعدههایی که بر یک سلسله احکام فقهی تطبیق میگردند تمرکز دارد. | اصول کرخی نه تنها حاوی «اصول الفقه» بوده بلکه «القواعد الفقهیه» را نیز دربردارد. اصول الفقه بیشتر روش استخراجِ احکام فقهی و روش اجتهاد را مطالعه میکند، درحالیکه القواعد الفقهیه یا قواعد الفقه بر قاعدههایی که بر یک سلسله احکام فقهی تطبیق میگردند تمرکز دارد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
شارح رسالۀ حاضر نجمالدین امام ابوحفص عمر نسفی(537-451ق) فقیه، مفسر و متکلم مشهور مکتب ماوراءالنهر و سمرقند است. او شاگرد علی بن محمد بَزدوی(382ق) نویسندۀ یکی از مشهورترین کتابهای اصول الفقه حنفی بنام «أصول البَزدوی» است. این شرح با نام «شرح مدار الأصول» شناخته میشود. ترجمۀ این شرح نیز، به دست محمد عمر جویا و با تکیه بر نسخۀ چاپی «شرح مدار الأصول» که به تصحیح إسماعیل عبد عباس رسیده، عرضه شده است.<ref>ر.ک: شرح مدار الأصول</ref> | شارح رسالۀ حاضر نجمالدین امام ابوحفص عمر نسفی(537-451ق) فقیه، مفسر و متکلم مشهور مکتب ماوراءالنهر و سمرقند است. او شاگرد علی بن محمد بَزدوی(382ق) نویسندۀ یکی از مشهورترین کتابهای اصول الفقه حنفی بنام «أصول البَزدوی» است. این شرح با نام «شرح مدار الأصول» شناخته میشود. ترجمۀ این شرح نیز، به دست محمد عمر جویا و با تکیه بر نسخۀ چاپی «شرح مدار الأصول» که به تصحیح إسماعیل عبد عباس رسیده، عرضه شده است.<ref>ر.ک: شرح مدار الأصول</ref> | ||
=پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۸: | ||
# «شرح مدار الأصول»، (شرح نجم الدین نسفی بر «الأصول» امام کرخی)، ترجمه محمد عمر جویا، مرکز مجازی مطالعات و احیای آثار اسلامی (بینات) | # «شرح مدار الأصول»، (شرح نجم الدین نسفی بر «الأصول» امام کرخی)، ترجمه محمد عمر جویا، مرکز مجازی مطالعات و احیای آثار اسلامی (بینات) | ||
http://bayyinat.org/?page_id=921 | http://bayyinat.org/?page_id=921 | ||
# پاکتچی، احمد، | # پاکتچی، احمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 13، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1383. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اردیبهشت 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ اردیبهشت 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اردیبهشت 1402 توسط فریدون سبحانی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ اردیبهشت 1402 توسط فریدون سبحانی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۷
أصول البزدوى (کنز الوصول إلی معرفة الأصول) | |
---|---|
پدیدآوران | بزدوی، علي بن محمد (نويسنده)
ابن قطلوبغا، قاسم بن قطلوبغا (محشی) نسفی، عمر بن محمد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | أصول الکرخي مع ذکر أمثلتها و نظائرها و شواهدها ** تخریج أحادیث أصول البزدوی |
ناشر | نشر روجا |
مکان نشر | پاکستان - کراچی |
سال نشر | 13سده |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اصول البزدوی، نوشته علی بن محمد بَزدوی حنفی(382ق) است. در حاشیه این کتاب، «تخریج احادیث اصول البَردوی» نوشته قاسم بن قطلوبغا(متوفای 879ق) درج شده است. همچنین در ادامۀ آن، کتاب «اصول الکرخی»، نوشته ابو الحسن عبیدالله کرخی(340-260ق) با شرح مثالها، نظیرها و شواهدش از نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى(537-462ق) و در پایان کتاب، «ترجمة الإمام البزدوی» در شرح زندگی پزدوی و برشمردن آثار او، نوشته محمد عبدالرشید نعمانی آمده است.
اصول البَزدوی -که نام اصلی آن «کنز الوصول الی معرفة الأصول» است و «اصول الفقه» نیز نامیده میشود-، نوشته ابوالحسن بزدوی (معرّب پزدوی) حنفیمذهب، «فقیه ماوراء النهر» و اهل پزده (قلعهای نزدیک به نسف) است. احادیث این کتاب را قاسم بن قطلوبغا (متوفای 879ق) تخریج کرده است.
پزدوی هرچند به دلیل دشواری در نوشتههایش به «ابوالعُسر» شهره است، اما اصول الفقه -که از نظریترین نوشتههای اوست- از این دشوارگویی برکنار مانده است.[۱]او در این اثر، مباحث اصولیاش را طرح کرده است؛ مباحث امر، نهی، عام، خاص، حقیقت، مجاز، الفاظی چون حتی، حروف جر، اقسام سنت، نسخ، اجماع، قیاس، استحسان، تعارض، ترجیح، خطا و اکراه با زیرمجموعههایشان بخش عمدۀ کتاب را تشکیل میدهند.
وی در مقدمه، علم را بر دو قسم دانسته است: نخست، علم توحید و صفات الهی و دوم، علم شرایع. او کتاب خود را در این موضوع نوشته است. وی در نگاهی نظری به علم فقه، آگاهی بر آن را در 3 سطح برمیشمرد: علم به نفس احکام، «علم به نصوص و معانی آنها و تعریف اصول با فروع آنها» و سوم، عمل به فقه؛ او سطح دوم را موضوع کتاب خود قرار داده است.
کتاب پزدوی به عنوان شاخصی در حیطۀ «طریقۀ فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده است. او طریقه فقها را در برابر «طریقۀ متکلمان» جای میدهد. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصول فقه، بر خلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطۀ میان احکام شرعی و استقرای اصول کلی از فروع فقهی پیمیگرفتهاند. البته، این طریقه از اوایل سدۀ 4ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایهگذاری شده است. اما اهمیت پزدوی، در نظریهسازی و انسجامدهی این طریقه است. عبارت یادشده از پزدوی در تعریف موضوع کتاب خود، بخوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آنها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقۀ متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزدوی نسبت به آرای اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته و دیدگاه آنان را گاه با تلویح و گاه صریح نقد کرده است.
در حیطۀ انسجام، اصول پزدوی یکی از ساختمندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است. و این ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابن خلدون شناخته شده است. پزدوی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجامدهی و طبقهبندی آورده و نمونۀ آن، تقسیمات ظریفی است که در بارۀ اقسام «سنت» یا اقسام «اکراه» یاد کرده است. شیوۀ اصولی پزدوی در فقه حنفی، او را در جایگاه اجلّای اصولیان نشانده و عنوانی چون «أستاذ الأئمة و صاحب الطریقة علی مذهب أبی حنیفة» به او بخشیده است.
ایشان در مباحث اصولی خود، نسبت به اجماع توجهی ویژه داشته است. این توجه بازتاب خود را در مباحث فقهی او نیز نهاده است و زمینههای مختلف رویآوردِ به اجماع، افزون بر کارکرد اصلی اجماع به مثابه دلیل، از اجماع بر مجازیبودن کاربرد لفظ گرفته تا اجماع فقیهان بر صدور یک فتوا در مباحث او دیده میشود.[۲]
وی در کتاب «اصول الفقه» به جز پیشوایان نخستین حنفی، به ندرت از رجال مذهب یادی کرده است. از اندک موارد میتوان به یادکرد صریح از قاضی ابونصر محسن بن احمد مروزی و یادکرد تلویحی از ابوزید دبوسی اشاره کرد که هر دو از نظر زمانی میتوانند در شمار استادان پزدوی بوده باشند.[۳]
پزدوی در علم حدیث نیز دستی داشته و آن را با نگاهی نقادانه ارزیابی میکرده است؛ در بابی از کتاب «اصول الفقه» با عنوان «باب الطعن» با ارائۀ ضابطههایی به تضعیف برخی احادیث پرداخته است. در این اثر، برخوردهای جدلی پزدوی با شافعیان و اصحاب حدیث در جایجای عبارات کتاب اصول فقه او آمده است و به عنوان مهمترین صاحبنظر رقیب، اغلب دیدگاههای شخص شافعی را نقد کرده است. به کارگیری همین شیوۀ جدلی است که ابن خلدون را واداشته تا در سخنی که در بارۀ طریقههای اصلی در علم جدل دارد، طریقۀ نخست را «طریقة البزدوی» اعلام کرده و بگوید که این طریقه «مخصوص ادلۀ شرعی اعم از نص و اجماع و استدلال است».[۴]
نویسنده در اصول دین، پیرو مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و مرتبط با محفل ماتریدی است. افزون بر اثر منتسب به او در «شرح فقه الأکبر» منسوب به ابوحنیفه، موضع وی در تأیید دیدگاههای حنفیان اهل سنت و جماعت و دوری از گرایشهای اعتزالی، به صراحت در مقدمه رساله «اصول الفقه» او و مواضع دیگر آن کتاب آمده است. به هر روی، از معتزله بارها در این کتاب یاد شده و مواضع آنان نقد گردیده است.[۵]
ترجمة الإمام البَزدوی
این اثر نوشتۀ محمد عبدالرشید نعمانی (نویسندۀ معاصر) در شرح زندگی پزدوی است. او در آغاز، به ضبط درست نام او و جایی که به دنیا آمده (پزده) و بزرگ شده، پرداخته است. سپس وصف او را که به «فخر الإسلام» شهره بوده، در نوشتههای عبدالقادر قرشی در «الجواهر المضیئة»، ابوسعد سمعانی در «کتاب الأنساب»، یاقوت حموی در «معجم البلدان»، ابن اثیر در «اللباب فی تهذیب الأنساب»، بطاش کبریزاده در «مفتاح السعادة»، ابن خلدون در «المقدمة»، ابوالمعالی محمد بن نصر بن منصور مدینی (خطیب سمرقند) از قول ذهبی در «سیر النبلاء»، عبدالعزیز بخاری در مقدمۀ «کشف الأسرار»، صدرالشریعه در مقدمه کتاب «تنقیح الأصول» و عبدالقادر قرشی در «جواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» دنبال میکند.[۶]نعمانی در پایان، از قول کفوی در «الکتائب» و حاجی خلیفه «مشهور به کاتب چلبی» (متوفای 1067ق) آثار پزدوی را برشمرده است.[۷]
أصول الکرخی
این اثر، نوشته ابو الحسن کرخی(340-260ق) از بزرگترین فقیهان حنفی قرن سوم و چهارم است. اصول کرخی یکی از نخستین کتابهای نگاشته شده در «اصول الفقه» و «القواعد الفقهیه» در مذهب حنفی است. این کتاب با شرحی از نجمالدين ابو حفص عمر بن محمد بن احمد نسفى(537-462ق) معروف به «مفتی الثقلین» در ذکر مثالها، نظیرها و شواهد آن عرضه شده است.
در اهمیت و جایگاه این کتاب میتوان گفت که هرچند، امام شافعی (متوفای 204 ق) نخستین کسی بود که در اصول الفقه کتابی بنام «الرساله في أصول الفقه» نوشت، اما نظریات او تا دو صد سال دیگر – تا زمانیکه علمای حنفی چون جصاص و دَبوسی (متوفای 430 ه) نظریات او را در کتابهای اصول خویش انعکاس و گسترش ندادند – مورد توجه قرار نگرفته بود. به ویژه کتاب «تقویم الأدله» ابو زید دَبوسی باعث شد که علمای شافعی چون امام الحرمین جوینی (متوفای 478 ق) به اصول الفقه بپردازد و راه را برای کسانی چون حجة الإسلام ابوحامد غزالی – نویسندۀ «المستصفی بأصول الدین» – فراهم سازد. بدون شک، رسالۀ کوچک «الأصول» کرخی بر شاگرد خودش، ابوبکر رازی جصاص، و ابوزید دَبوسی تأثیر عمیقی داشته است.
اصول کرخی نه تنها حاوی «اصول الفقه» بوده بلکه «القواعد الفقهیه» را نیز دربردارد. اصول الفقه بیشتر روش استخراجِ احکام فقهی و روش اجتهاد را مطالعه میکند، درحالیکه القواعد الفقهیه یا قواعد الفقه بر قاعدههایی که بر یک سلسله احکام فقهی تطبیق میگردند تمرکز دارد.
معمولاً علمای متقدم در مذهب حنفی «قواعد» را نیز به نام «اصول» مینامیدند. کرخی و ابوزید دَبوسی نیز در آثار خویش میان اصول و قواعد تفکیک نورزیدهاند و همه را بنام «اصول» یاد کردهاند. در رسالۀ حاضر (اصول کرخی)، قواعد فقهی بیشتر بحث گردیده و مسائل مربوط به اصول فقه (در تعریف و مفهوم امروزی آن) نسبتاً کمتر است.
شارح رسالۀ حاضر نجمالدین امام ابوحفص عمر نسفی(537-451ق) فقیه، مفسر و متکلم مشهور مکتب ماوراءالنهر و سمرقند است. او شاگرد علی بن محمد بَزدوی(382ق) نویسندۀ یکی از مشهورترین کتابهای اصول الفقه حنفی بنام «أصول البَزدوی» است. این شرح با نام «شرح مدار الأصول» شناخته میشود. ترجمۀ این شرح نیز، به دست محمد عمر جویا و با تکیه بر نسخۀ چاپی «شرح مدار الأصول» که به تصحیح إسماعیل عبد عباس رسیده، عرضه شده است.[۸]
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب
- «شرح مدار الأصول»، (شرح نجم الدین نسفی بر «الأصول» امام کرخی)، ترجمه محمد عمر جویا، مرکز مجازی مطالعات و احیای آثار اسلامی (بینات)
http://bayyinat.org/?page_id=921
- پاکتچی، احمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 13، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1383.