۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
جز (جایگزینی متن - 'محمود بن عمر زمخشرى' به 'محمود بن عمر زمخشرى ') |
||
| خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
"مقامات الزمخشرى" تاليف ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى 512 ه.ق است كه به زبان عربى پيرامون حكمت، وصايا، ادب و تاريخ نوشته شده است. | "مقامات الزمخشرى" تاليف ابوالقاسم [[زمخشری، محمود بن عمر|محمود بن عمر زمخشرى]] 512 ه.ق است كه به زبان عربى پيرامون حكمت، وصايا، ادب و تاريخ نوشته شده است. | ||
== ساختار كتاب == | == ساختار كتاب == | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقامات (تأليف 512 ق) تنها به نصيحت خود و ذمّ دنيويات پرداخته است؛ امّا اتخاذ نوعى خط مشى عرفانى و سلوك روحى بدون مرشد، بايستى از دستاوردهاى معنوى آخر عمر«جار اللّه» باشد. | در مقامات (تأليف 512 ق) تنها به نصيحت خود و ذمّ دنيويات پرداخته است؛ امّا اتخاذ نوعى خط مشى عرفانى و سلوك روحى بدون مرشد، بايستى از دستاوردهاى معنوى آخر عمر«جار اللّه» باشد. | ||
اين مجموعه به سال 1312 ه ق در مطبعة العباسيه با شرح نكات لغوى به قلم خود مصنفّ ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشرى (467-538 ه ق) به چاپ رسيده است، منصفّ در خواب سحرگاهى صدايى مىشنود كه «يا ابوالقاسم، اجل مكتوب و امل مكذوب». از خواب مىجهد و كلماتى پندآميز بر همان سياق مىنويسد و در سال 512 به بيمارى سختى مبتلا مىشود و از آن پس عهد مىكند كه از مدح سلطان سرودن و راه ديوان پيمودن خوددارى ورزد و دنيا طلبى يك سو نهد و عمر در راه خير به سرآرد، و چون شفا مىيابد، به نوشتن مقامات پنجاهگانهاش مىپردازد كه موضوع آنها راهنمايى خواننده است، به دانش و پرهيزگارى و ادب است. | اين مجموعه به سال 1312 ه ق در مطبعة العباسيه با شرح نكات لغوى به قلم خود مصنفّ ابوالقاسم [[زمخشری، محمود بن عمر|محمود بن عمر زمخشرى]] (467-538 ه ق) به چاپ رسيده است، منصفّ در خواب سحرگاهى صدايى مىشنود كه «يا ابوالقاسم، اجل مكتوب و امل مكذوب». از خواب مىجهد و كلماتى پندآميز بر همان سياق مىنويسد و در سال 512 به بيمارى سختى مبتلا مىشود و از آن پس عهد مىكند كه از مدح سلطان سرودن و راه ديوان پيمودن خوددارى ورزد و دنيا طلبى يك سو نهد و عمر در راه خير به سرآرد، و چون شفا مىيابد، به نوشتن مقامات پنجاهگانهاش مىپردازد كه موضوع آنها راهنمايى خواننده است، به دانش و پرهيزگارى و ادب است. | ||
در مقامات زمخشرى از راوى و قهرمان و نيز هزل و طنز خبرى نيست و نصايحى است از اين قبيل: «خصلتهاى نيكو چون سيب لبنان است كه به هر روى بگردانيش تو را به خود مىخواند و خصال بد چون خار مغيلان، كه از هر سو بدان روكنى تو را از دست زدن باز مىدارد.» | در مقامات زمخشرى از راوى و قهرمان و نيز هزل و طنز خبرى نيست و نصايحى است از اين قبيل: «خصلتهاى نيكو چون سيب لبنان است كه به هر روى بگردانيش تو را به خود مىخواند و خصال بد چون خار مغيلان، كه از هر سو بدان روكنى تو را از دست زدن باز مىدارد.» | ||
ویرایش