جرجانی، علی بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' )' به ')'
جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...)
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')')
خط ۶۰: خط ۶۰:
جرجانى پس از 4 سال تحصيل در قاهره، راهى زادگاه خود شد و سال 779 قمرى، يعنى هنگامى كه 39 سال از عمر خويش را پشت سر نهاده بود، زمينه سفر به شيراز و تدريس در مدرسه دارالشفاى اين شهر براى او فراهم شد.
جرجانى پس از 4 سال تحصيل در قاهره، راهى زادگاه خود شد و سال 779 قمرى، يعنى هنگامى كه 39 سال از عمر خويش را پشت سر نهاده بود، زمينه سفر به شيراز و تدريس در مدرسه دارالشفاى اين شهر براى او فراهم شد.


درباره اين سفر منابع تاريخى چنين مى‌نگارند كه چون شاه شجاع بن مظفر خوافى (733 - 786قمرى ) در قصر زرد (زر) استرآباد فرود آمد، مير سيد شريف براى شناساندن پايگاه علمى خود، به اردوگاه او رفت و در آنجا با كمك سعدالدين مسعود بن عمر تفتازانى (712 - 793 قمرى) به حضور شاه رسيد و شاه در نخستين نشست و گفتگو با او از دانش فراوان وى به شگفت آمد و او را سخت گرامى داشت.
درباره اين سفر منابع تاريخى چنين مى‌نگارند كه چون شاه شجاع بن مظفر خوافى (733 - 786قمرى) در قصر زرد (زر) استرآباد فرود آمد، مير سيد شريف براى شناساندن پايگاه علمى خود، به اردوگاه او رفت و در آنجا با كمك سعدالدين مسعود بن عمر تفتازانى (712 - 793 قمرى) به حضور شاه رسيد و شاه در نخستين نشست و گفتگو با او از دانش فراوان وى به شگفت آمد و او را سخت گرامى داشت.


پس از اين جريان شاه شجاع، مير سيد شريف را همراه خود به شيراز آورد و در مدرسه دارالشفاى اين شهر كه خود بنيان نهاده بود به تدريس گمارد.
پس از اين جريان شاه شجاع، مير سيد شريف را همراه خود به شيراز آورد و در مدرسه دارالشفاى اين شهر كه خود بنيان نهاده بود به تدريس گمارد.
خط ۸۱: خط ۸۱:
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه قاضى نورالله شوشترى بر پيروى او از مكتب اهل بيت و مذهب اماميه سخت اصرار مى‌ورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابى جمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مى‌آورد و چنين مى‌نويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفى‌ها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مى‌نمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابى جمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.[10]
درباره گرايش مذهبى جرجانى نيز گفتنى است كه قاضى نورالله شوشترى بر پيروى او از مكتب اهل بيت و مذهب اماميه سخت اصرار مى‌ورزد و در اين ميان براى اثبات اين مدعا شهادت سيد محمود نوربخش موسوى (795 - 869 قمرى) شاگرد و معاصر مير سيد شريف و محمد بن ابى جمهور احسايى (متوفاى حدود 880 قمرى) را گواه مى‌آورد و چنين مى‌نويسد: مير سيد شريف بر وجهى كه مشهور بر السنه شافعيه فارس است به امر تيمور مجبور شد بر يكى از دو مذهب شافعى و حنفى كه در بلاد فارس و ماوراءالنهر شايع بود، حكم نمايد و او سه روز مهلت خواست و شافعيان و حنفى‌ها كه از جريان امر آگاه شدند در خفيه به خدمت سيد رسيدند و هر كدام مير را جهت ترويج مذهب خود تطميع مى‌نمودند و آخر چون اكثر امرا و مقربان پادشاه، حنفى بودند، به زور و زر غالب آمدند و حكم به ترجيح مذهب حنفى دادند و بنا بر آن مردم او را حنفى مذهب تصور نمودند، ولى در باطن به موجب تصريح شيخ محمود بن ابى جمهور در رساله مناظره او با فاضل سنى هروى و به مقتضاى تنصيص سيد محمد نوربخش و ساير دلايل و امارات مير سيد شريف از فرقه ناجيه اماميه بوده است.[10]


شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى ) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلام‌الشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مى‌داند و مى‌گويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مى‌افزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كرده‌اند[11] و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مى‌نمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسل‌هاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مى‌كردند و اين به خاطر فعاليت‌هاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمى‌توان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست.
شيخ [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ تهرانى]] (1293 - 1389قمرى) نيز در [[طبقات أعلام الشيعة|طبقات اعلام‌الشيعه]] با اشاره به استدلال قاضى نورالله درباره تشيع جرجانى، امامى بودن وى را مسلم مى‌داند و مى‌گويد: اين مساله چنان آشكار است كه نيازى به اثبات ندارد و در ادامه مى‌افزايد: آنچه باعث شده است برخى در مورد شيعه بودن مير سيد شريف ترديد پيدا كنند اين است كه شمارى از نوادگان او به پيروى از جريان حاكم بر كشور از مذهب اهل سنت پيروى كرده‌اند[11] و اين در حالى است كه چنين استدلالى سست مى‌نمايد، زيرا بسيارى از فرزندان عارفان بزرگ شيعه از نسل‌هاى متاخر به پيروى از مذهب تسنن تظاهر مى‌كردند و اين به خاطر فعاليت‌هاى برخى حاكمان ترك و تاتار در زمينه پيوند ميان گنوسيسم و تسنن بوده است و نمى‌توان بر اين اساس پدران آنان را پيرو مذهب تسنن دانست.


از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مى‌شود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مى‌بيند و به اين شهر بازمى‌گردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مى‌آورد. [12]
از سويى ديگر مير سيد شريف از سوى شاه شجاع به مدت 10 سال به عنوان مدرس دارالشفاى شيراز منصوب شده بود و چون اين شهر به دست تيموريان سنى مذهب، سقوط كرد، مير به اقامت اجبارى در سمرقند وادار مى‌شود و پس از مرگ تيمور، او نيز امكان بازگشت به شيراز را فراهم مى‌بيند و به اين شهر بازمى‌گردد و در همين دوران، يعنى پس از بازگشت از تبعيدگاه خويش، آثارى چون شرح تذكره [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] (595 - 673 قمرى) را در سال 811 قمرى پديد مى‌آورد. [12]
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
سايت باشگاه انديشه
سايت باشگاه انديشه


(1) در حبيب السير (تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1380، ج 3، ص 546) نام اين روستا به همين صورتى كه ضبط شد، آمده است. دهخدا نيز در لغت نامه (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم: 1377، ذيل طاغو) به نقل از حبيب السير آن را با همين ضبط آورده است. اما [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] در الاعلام (بيروت: دارالعلم للملايين، چاپ 13، ج 5، ص 7) زادگاه جرجانى را تاكو ضبط كرده است. در اثرآفرينان (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1377 ش، ج 2، ص 197 ) نام اين قريه طاعو ذكر شده است و در تاريخ راقم سمرقندى، به تصحيح دكتر منوچهر ستوده، (تهران: موقوفات افشار، 1380 ش، ص 42) هم از قريه طاعون (!) سخن به ميان آمده است.
(1) در حبيب السير (تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1380، ج 3، ص 546) نام اين روستا به همين صورتى كه ضبط شد، آمده است. دهخدا نيز در لغت نامه (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم: 1377، ذيل طاغو) به نقل از حبيب السير آن را با همين ضبط آورده است. اما [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] در الاعلام (بيروت: دارالعلم للملايين، چاپ 13، ج 5، ص 7) زادگاه جرجانى را تاكو ضبط كرده است. در اثرآفرينان (تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، 1377 ش، ج 2، ص 197) نام اين قريه طاعو ذكر شده است و در تاريخ راقم سمرقندى، به تصحيح دكتر منوچهر ستوده، (تهران: موقوفات افشار، 1380 ش، ص 42) هم از قريه طاعون (!) سخن به ميان آمده است.


(2) بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص 3593.
(2) بنگريد به: ريحانةالادب، محمودعلى مدرس تبريزى، تهران: انتشارات خيام، چاپ چهارم: 1374 ش، ج 3، صص 217 213، الفوائد البهيه، محمد بن عبدالحى لكنهوى هندى، كراچى: 1393 ق، صص 127; 126 و الكنى و الاؤلقاب، الشيخ عبؤاس القمى، تهران: مكتبة الصدر، ج 2، ص 3593.
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
(12) بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91.
(12) بنگريد به: طبقات اعلام الشيعه، الشيخ آغابزرگ الطهرانى، تحقيق على نقى منزوى، تهران: موسسه اسماعيليان، الطبعة الثانية، ج 4 (القرن التاسع و القرن العاشر)، صص 90 - 91.


(13) - بنگريد به: دايرةالمعارف تشيع (تهران: نشر شهير سعيد محبى )، ج 5، ص ;333 الكنى و الالقاب، ج 2، ص 359 و نيز: مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى»، صص 185 183 (پيوست 1).
(13) - بنگريد به: دايرةالمعارف تشيع (تهران: نشر شهير سعيد محبى)، ج 5، ص ;333 الكنى و الالقاب، ج 2، ص 359 و نيز: مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى»، صص 185 183 (پيوست 1).


(14) كامل‌ترين نگاشته‌اى كه در آن آثار و تاليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دسته‌بندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مى‌توان به: ماخذشناسى علوم عقلى، محسن كديور و محمد نورى (تهران: انتشارات اطلاعات) ; المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع، محمد عيسى صالحيه (قاهره، معهد المخطوطات العربيه / المنظمه العربيه للتربيه و الثقافه) ; فهرست كتاب‌هاى چاپى فارسى (و عربى)، خانبابا مشار، نيز مراجعه كرد.
(14) كامل‌ترين نگاشته‌اى كه در آن آثار و تاليفات مير سيد شريف جرجانى معرفى و شناسانده شده است، مقاله «كتاب شناسى مير سيد شريف جرجانى (گرگانى)» است كه پيشتر، از آن سخن به ميان آمد. در اين كتاب شناسى 94 اثر جرجانى با توجه به موضوع آنها در 9 بخش، دسته‌بندى و معرفى شده است. افزون بر اين مقاله و منابع ديگرى كه به آنها اشاره شد، براى آگاهى بيشتر از آثار چاپ شده جرجانى مى‌توان به: ماخذشناسى علوم عقلى، محسن كديور و محمد نورى (تهران: انتشارات اطلاعات) ; المعجم الشامل للتراث العربي المطبوع، محمد عيسى صالحيه (قاهره، معهد المخطوطات العربيه / المنظمه العربيه للتربيه و الثقافه) ; فهرست كتاب‌هاى چاپى فارسى (و عربى)، خانبابا مشار، نيز مراجعه كرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش